نقشه شهید خرازی برای شکستن حصر آبادان/حاج حسین یک تنه لشکر را بنیانگذاری کرد
مسئول تاریخ شفاهی دفاع مقدس گفت: شهید حاج حسین خرازی نقشی بی بدیل در مدیریت لشکر داشت و به ویژه هوشیاری وی در جلوگیری از حربههای اعتقادی دشمن در بین رزمنده ها بسیار نجات بخش بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، سردار محمد ابوشهاب جانشین سردار حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین (ع) بود و پس از شهادت وی در کربلای 5، تا عملیات والفجر4 فرمانده لشکر شد. سردار ابوشهاب که جانبازیِ 65 درصد را از جبهه های دفاع مقدس به یادگار دارد هم اکنون مسئول تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس است و کتابی 12 جلدی هم از وقایع آن دوران در دست چاپ دارد.
گفت وگوی خبرنگار تسنیم را با وی در مورد جنبه مدیریتی ناب و عارفانه شهید سردار حاج حسین خرازی در زیر می خوانید:
تسنیم: لشکر امام حسین(ع) را شهید خرازی بنا نهاد یا شما؟
سردار ابوشهاب: نخستین تیپی که در سپاه تشکیل شد تیپ امام حسین (ع) بود به فرماندهی شهید خرازی و شیرازه لشکر امام حسین (ع) را ایشان بنا نهاد. البته من هم از بنیانگذاران آن بودم اما کار اصلی را شهید خرازی انجام داد. لشکر امام حسین (ع) لشکری بود که قدرت و توانمندی آن بارها دشمن را زمین گیر کرد.
تسنیم: کدام یک از خلاقیت های شهید خرازی در عملیات مختلف قابل توجه و جالب بود؟
سردار ابوشهاب: وقتی امام راحل دستور دادند حصر آبان را بشکنید در عملی کردن این دستور تلاش اصلی با تیپ ما بود و بهترین خلاقیتی که شهید خرازی از طرف دارخوین یا همان سلمانیه به خرج داد این بود که دستور داد رودخانه را آتش زدند.
این فکر به ذهن بزرگترین فرماندهان ارتشها هم نمی رسید. لوله های نفتی که به طرف اهواز و آبادان می رفت را هدایت کردند به سمت رودخانه کارون و آنرا آتش زدیم و سه پل آتش گرفت و عملیات نتیجه موفقیت آمیزی برای ما و غافلگیری عجیبی برای دشمن داشت.
تسنیم: نقش مدیریتی شهید خرازی در کنترل امور جبهه چگونه بود؟
سردار ابوشهاب: در این زمینه یک مورد حساس به یاد دارم، یک بار یک ویروس وارد لشکر شد که شهید خرازی به خوبی آن را مدیریت کرد. آن ویروس انجمن حجتیه بود. اعضای این انجمن گروهی بودند که مامور شده بودند وارد جبهه شوند و چهره امام زمان (عج) را در ذهن رزمنده ها تخریب کنند.
اینها وارد لشکر می شدند و هنگام خواندن جمعیِ دعای کمیل و دعای توسل ناگهان از حال می رفتند و بعد که به هوش می آمدند می گفتند: «ما خواب امام زمان را دیدیم و ایشان گفتند در عملیات پیش رو از این محور وارد نشوید!»
یا مثلا یک نفرشان هسته خرما را بین قرآن می گذاشت و هنگام دعای کمیل خودش را به بیهوشی می زد و بعد که به هوش می آمد می گفت امان زمان گفتند من یک خرما خوردم و هسته آن را گذاشتم بین قرآن در فلان سنگر! و یا می رفتند در منطقه عملیات فتح المبین و از عشایر یک گوسفند می دزدید و پای آن را بالای تپه ها می بست و بعد در دعایی دیگر غش می کرد و به هوش می آمد و می گفت امام زمان گفتند یک گوسفند آن بالا گذاشته و پایش را بستهایم آن را به آشپزخانه ببرید و غذا بپزید.
شهید خرازی، شهید ردانی پور و من برای جلوگیری از رشد این ویروس در لشکر، یکی از اعضای این فرقه را به بیابان های اطراف بردیم تا دور از چشم همه به خرابکاری هایش رسیدگی کنیم.
شهید خرازی سیلی محکمی به صورت او زد و دو تیر هم کنار پایش؛ آن فرد سریع به گریه و زاری افتاد و اقرار کرد که بله من و چهار پنج نفر دیگر از طرف فرقهای به نام انجمن حجتیه مامور شدهایم تا این دروغ ها را بگوییم. ساک دستی وی راهم که بازرسی کردیم دیدیم چندین دوربین و مقدار زیادی پول از رزمنده ها دزدیده بود. شهید خرازی وی را از لشکر اخراج کرد و اوضاع را هوشیارانه مدیریت کرد.
تسنیم: نقش شهید خرازی در جلوگیری از درگیری های کردستان قبل از دوران دفاع مقدس چه بود؟
سردار ابوشهاب: در آن دوران کار شهید خرازی حمایت و هدایت بود، مردم را جمع می کردند و با صحبت کردن آنها را نسبت به امور آگاه و توجیه می کردند. ایشان قبل از اینکه فرمان تشکیل بسیج 20 میلیونی از طرف امام راحل صادر شود، گروه (پیش مرگان کُرد مسلمان) را بسیج و در شهرها و پایگاه ها مستقر کرد.
شهید خرازی با مدیریت قوی خود بلافاصله یک نیروی واکنش سریع در کردستان تشکیل داد تا هنگام انتقال امکاناتی مثل آب، آذوقه، بنزین و مهمات از شهرهای اطراف همچون سنندج، امنیت را تأمین کنند چون دشمن در ارتفاعات کمین کرده و همه راه ها را بسته بود. در این گروه ضربت شهید رضایی ها، شهید موحدیان، شهید شال باف، شهید قادری، شهید قدیری، شهید نوری و چندی شهید دیگر همگی دست پرورده شهید خرازی بودند.
به قول آقای محسن رضایی فرمانده سپاه وقت، شهید خرازی مثل یک فرمانده نیروی زمینی کادر می ساخت و آنقدر این کار را خوب انجام داده بود که بیشتر تیپ و لشکرهای سپاه با نیروهای ایشان تشکیل شده بود.
با مدیریت شهید خرازی حدود 45 عملیات ویژه در کردستان در مدت یک سال پیش از آغاز جنگ تحمیلی انجام شد، بازپسگیری پادگانی که به دست دشمن افتاده بود، آزادسازی شهرها و کمک های مؤثر به شهید چمران در پاوه از جمله نتایج آن عملیات بود.
تسنیم: رمز موفقیت شهید خرازی در عملیات مختلف چه بود؟
سردار ابوشهاب: استاد اصلی شهید خرازی مرحوم حاج آقا شکوهنده بودند که بیشتر دروس قرآن و معارف را قبل از انقلاب در کنار ایشان آموختند. ایشان هم در کنار رزم، کلاس قرآن و تفسیر قرآن و معارف اسلامی را برای نیروهای خود برگزار می کرد.
شهید خرازی خیلی روی معنویات حساس بودند و به تبعیت از حضرت امام (ره) که می فرمودند: «همه چیز ما اول رضای خداوند، ادای تکلیف الهی و بعد رزم و جهاد فی سبیل الله است» همواره رضای خداوند را در رأس امور قرار می دادند.
به لطف خدا هم شهید خرازی در کردستان یا در جنوب هرکجا وارد عمل می شد و عملیات انجام می داد با شکست روبه رو نمی شد و هر تیپ و لشکری هم که بعدها تشکیل شد علاقه مند بودند که در جوار مدیریت شهید خرازی و لشکر امام حسین (ع) باشند چون می دانستند این لشکر جناح دار و قوی ترین لشکر سپاه است.
نشان افتخار شهید خرازی در جنگ ما قبل جنگ این بود که با پاکسازی هایی که انجام داد آرامش نسبی را تا سال 59 به کردستان برگرداند، پاکسازی هایی که سختی زیادی داشت و ما برای انجام آن گاهی یک شبانه روز با پای پیاده به کوه های سربه فلک کشیده می رفتیم خیلی وقت ها محاصره می شدیم اما ایشان خیلی عادی و منظم و عالی محاصره ضدانقلاب را با توکل بر خدا مدیریت می کردند.
شهید خرازی چنان روحیهای در بین نیروها در کردستان ایجاد کرده بودند که هیچ کدام برایمان مهم نبود با حدود 120 نفر در محور دارخوین مقابل سپاه سوم عراق با 12 هزار نفر نیرو ایستاده ایم؛
الله اکبر بر این مدیریت بی نظیر شهید خرازی
تسنیم: با آغاز جنگ تحمیلی، شهید خرازی در جنوب کشور چگونه اوضاع را مدیریت کردند؟
سردار ابوشهاب: شهید خرازی گفتند ما در کردستان سرافراز شدیم، ولی فقیه زمان فرمودند سنندج سریع آزاد شود و ما هم نگذاشتیم اسرائیل دوم در کنار کشورمان تشکیل شود.
جنگ که شروع شد در تصمیمی جمعی قرار شد خیلی سریع به خوزستان برویم. شهید خرازی گفتند اول به اصفهان برویم غسل شهادت کنیم و به جنوب برگردیم. ما زودتر به جنوب عزیمت کردیم و پایگاهی به نام منتظران شهادت در اهواز تشکیل شد، در آنجا هم رزمنده ها، مردم، ارتش و سپاه همچون اوایل انقلاب در کنار هم و همیار هم نکات نظامی را به یکدیگر یاد می دادند و همکاری جمعی در بین همه موج می زد.
دشمن از سمت دارخوین و رودخانه کارون با حمله به اهالی شهر حسابی خون و خونریزی راه انداخته بود، حتی قابلمه غذای مردم محل هنوز روی گاز پیک نیکشان مانده بود. ما باید سه کیلومتر جلوتر می رفتیم به سمت انرژی اتمی، سلمانیه، اسماعیلیه، محمدیه وبعد خط شیر که بزرگترین مدیریت شهید خرازی در همان خط شیر بود. بچهها را در طول دارخوین 30 کیلومتر با آرایشی منظم و مدون مدیریت کرد.
من هم که همواره در کنار شهید خرازی خدمت میکردم به همراه شهید ردانی پور و شهید خرازی در خط شیر شروع کردیم به کندن چاله هایی شبیه قبر که به عنوان سنگر در مقابل دشمن از آنها استفاده کنیم، دشمن سلمانیه را تصرف کرده بود و تعدادی از دانشجویان خط امام از اصفهان زیر محاصره دشمن بودند.
یادم هست شهید خرازی به زیبایی امور را مدیریت کرد آن هم نیروهایی را که تازه انقلاب کرده بودند و زیاد از امور نظامی سردرنمی آوردند. با مدیریت شهید خرازی چند تانک بعثی ها را منفجر کردیم و دشمن به خیال اینکه ما یک لشکر عظیم هستیم سریع عقب نشینی کرد.
تسنیم: انعکاس شهادت سردار شهید خرازی در بین مسئولان و سران کشور چگونه بود؟
سردار ابوشهاب: شهید خرازی یکی از مهمترین، قویترین و کم نظیرترین فرماندهان سپاه بود، شما هیچ فرمانده لشکری را ندارید که در تشییع پیکرش حضرت امام (ره)، حاج آقای انصاری را به عنوان نماینده خود بفرستند.
رهبر معظم انقلاب پیامی عالی به مناسبت شهادت ایشان دادند و سران هر سه قوه در مراسم سوم، هفتم و چهلمین روز شهادت ایشان آمدند و سخنرانی کردند. حضرت امام (ره) هم می دانستند که لشکر امام حسین (ع) یکی از قویترین لشکرهاست و بهترین کسی که لیاقت فرماندهی این لشکر را دارد فقط شهید خرازی است.
تسنیم: گویا لشکر امام حسین(ع) با مدیریت شهید خرازی امکانات رفاهی بهتری در مقایسه با دیگر لشکرها داشت.
سردار ابوشهاب: بله با تلاش شهید خرازی در لشکر امام حسین (ع) بزرگترین و مجهزترین آشپزخانه در طول جنگ احداث شد، ایشان در امور بهداشتی بسیار حساس بود و به همین دلیل زمینه احداث بهترین و بزرگترین حمام را با همکاری متخصصان مهندسی در لشکر امام حسین (ع) ایجاد کرد.
در ارتش لشکر آماده است و فرمانده فقط نظارت می کند اما شهید خرازی خودش یک تنه لشکر را بنیان گذاری کرد و با انجام امور تبلیغاتی وجلب حمایت مسئولان در اصفهان نیرو جمع می کرد. ما در مقابل ارتش عراق هیچ امکاناتی نداشتیم، هنوز وزارت جنگ تشکیل نشده بود و کمترین امکاناتمان را هم از غنائم جنگ به دست آورده بودیم. مردم اصفهان هم خیلی کمک می کردند.
تسنیم: گویا آوازه شهید خرازی به گوش صدام هم رسیده و او را ترسانده بود؟
سردار ابوشهاب: بله صدام که سپاهی را برای گارد ریاست جمهوری تشکیل داده و وزیر دفاع خود را به عنوان یکی از فرماندهان آن گماشته بود، در مقابل لشکر امام حسین (ع) و عملیات والفجر8 ناتوان ماند و شکست خورد، آنچنان که گفته بود چطور نمی توانید با این حسین (ع) که فرمانده لشکر اصفهان است مقابله کنید؟ و این یعنی خودش هم فهمید مقابل چه لشکری ایستاده است.
تسنیم: شما شاهد ابراز ارادت و اعتقاد شهید احمد کاظمی به شهید خرازی بودید، این اعتقاد از کجا نشأت می گرفت؟
سردار ابوشهاب: شهید حاج احمد کاظمی در وصیت نامه خود نوشته بود من را پس از شهادت در کنار حاج حسین خرازی دفن کنید، چون یقین دارم یکی از درهای بهشت در همین قبر شهید خرازی باز می شود.
شهید کاظمی پس از شهادت شهید خرازی مدام می گفت حسین که رفت دعا کنید من هم شهید شوم. نه فقط شهید کاظمی که همه فرمانده لشکرها به شهید خرازی ارادت ویژه ای داشتند، همه نگاه می کردند ببینند حسین خرازی در جلسات چه تاکتیکی را قبول میکند یا چه حرفی می زند تا از همان تبعیت کنند. از نظر اینان شهید خرازی سیدالشهدای اصفهان وحتی کشور بود. ایشان به واقع ره صدساله را یک شبه طی کرد.
تسنیم: هنگام شهادت حاج حسین خرازی در کنارشان بودید؟
سردار ابوشهاب: من چند روز قبل از شهادت ایشان براثر اصابت خمپاره مجروح شدم و در اصفهان بودم. شاهدان عینی می گفتند شهید خرازی این عارف مجاهد وعالم عاشق که همیشه دغدغه رسیدگی به نیروهایش را داشت در همان عملیات کربلای 5 که سرنوشت سازترین عملیات جنگ تحمیلی بود، خودش برای تأمین و انتقال غذای رزمندهها وارد عمل می شود که در همان حین با اصابت خمپاره و ترکش به درجه رفیع شهادت نائل می شوند که اگر خداوند توفیق شهادت را به ایشان نمی داد باید به معنویت شهید خرازی شک می کردیم.
اگر حضرت علی (ع) یا ائمه ما توفیق شهادت را نمی یافتند باید شک می کردیم به معنویت آنان، الله اکبر به این معنویت و این توفیقاتی که خداوند به آنان داد.
گفت وگو از سیده سارا اطهری
انتهای پیام/