«منم باید برم» چگونه ساخته شد / ماجرای سرقت از هیئت!
برخی هنوز آن فضای تأثیرگذاری شهید را نچشیدهاند. برخی از ذاکرین ما هنوز به اهمیت بحث شهید در جامعه نرسیدهاند. برخی میگویند ما فقط برای امام حسین(ع) میخوانیم ولاغیر!
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم عقیق با سیدرضا نریمانی مداح اصفهانی که با نوای «منم باید برم» معروف شد، گفت و گویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در گفت و گوی قبلی پیرامون مسائل مربوط به خودتان، آشنایی مخاطب و تشکیل هیئت فدائیان صحبت کردیم، به عنوان مقدمه بحث می خواهیم بدانیم در این دوسال چه تحولی در فضای هیئتتان بوجود آورده اید. این مسائل میتواند به اتفاقات کشور و مسائل روز هم مرتبط باشد. چقدر تلاش کردید که مسائل هیئت به روز، پیش برود؟
فکر میکنم از تأثیرگذاری جلسه امام حسین صحبت کنیم بهتر باشد. در این یک سال چه تأثیراتی بر مخاطبین و مستمعین داشته مخصوصاً بر روی مخاطبینی که اصلاً با این فضاها مأنوس نبودهاند. محرم سال گذشته شاهد اتفاقات جالب و تأثیرگذاری بودیم. چراکه معمولاً در محرم سعی میکنیم اشعاری که میخوانیم در فضاهای اخلاقی باشد. در خصوص برپا نگه داشتن نمازهای اول وقت حداقل یک شعر در این ده شب خوانده شود. طبق سنوات قبل با دوستان شاعر مطرح کردیم در این شبها در بحث نماز یک شعر بگویید. دو سالی است که شبکه 5 اصفهان برنامه هیئت فدائیان را پوشش میدهد؛ یکی از آن شبهایی که ما شعر ویژه نماز اول وقت را خواندیم خیلی اتفاقی یک خانمی در بوشهر در فضای ماهواره شبکهها را رصد میکرد به شبکه 5 اصفهان برمیخورد و میبیند در این هیئت 99 درصد، جوان هستند و همه پیشانیبند یکدست دارند. دقیقاً همان شبی که شعر نماز را خواندم. بر روی این فرد تأثیر میگذارد. از آن شب به بعد تا آخر محرم، هیئت ما را از طریق این شبکه دنبال کرد. محرم که تمام میشود این هیئت را از طریق صداوسیمای اصفهان پیگیری میکند تا آدرس آن را جویا بشود. شماره فیلمبرداران هیئت را میدهند و خانم بوشهری با فیلمبرداران تماس میگیرد. او هم با ما ارتباط برقرار میکند. این خانم گریه میکرد و میگفت اصلاً من تا حالا نه نماز خوانده بودم و نه برای امام حسین(ع) گریه کرده بودم. آنقدر آن شعر بر روی من تأثیرگذاشت که با حجاب شدم، نمازخوان و توفیق گریه بر مظلومیت حضرت سیدالشهداء(ع) را پیدا کردم.
این ماجرا گذشت تا ماه رمضان امسال که به اتفاق خانواده از بوشهر به اصفهان آمد. سه تا چهار شب در برنامه هیئت شرکت کرد. خیلی جالب بود یک هیئت آنقدر میتواند تأثیرگذار باشد بر روی مخاطبی که تا حالا در این فضاها نبوده و در یک فضای دیگری بزرگ شده است. در ماه رمضان امسال ایمیلهایم را هر شب بررسی می کنم یک ایمیلی از زنجان داشتم که با این شعر مدافع حرم "منو یک کم ببین" چادری میشود. آنقدر این شعر بر روی او تأثیر میگذارد دنبال میکند و به کانال و مداحیهای بنده برسد. تا آنجا این اشعار و این مدیحهها بر روی ایشان تأثیر میگذارد و محجبه میشود.
از فضای مداحی یک گلایه و دلخوری دارم، کلی میگویم و کاری به کسی ندارم. متأسفانه برخی از مداحان خودشان را درگیر اطرافیان میکنند و از فضای عمومی جامعه غافل میشوند. در صورتیکه یک شعر در فضای عمومی جامعه میتواند یک زندگی را تغییر دهد و بسیار تأثیر بگذارد. ولی متأسفانه برخی مداحی کشورمان اصلاً از این فضا غافل هستند و اصلاً این فضا را یادشان رفته و فقط به اطرافیان و حواشی دور و بر خود تکیه میکنیم. فکر میکنم فضای مداحی باید به سمتی عمومی خواندن حرکت کند. مشکلاتی که در جامعهمان هست در اشعار دیده شود. مردمی که در این فضا نیستند وقتی یک شعری را میشنوند آنقدر برایشان تاثیرگذار است که به دستگاه امام حسین(ع) سوق داده میشود. امروز شعرها و بعضاً سبکهایی خوانده میشود که عکس آن تأثیر میگذارد و اصلاً برخی را از دستگاه امام حسین(ع) دور می کند.
نکتهای که حضرت آقا هر سال در دیدار با مداحان تاکید دارند این است که در محتوای جلسه از اشعاری که در راستای ارتقاء معرفتی و اخلاقی جامعه تأثیر میگذارد استفاده شود ؛ هم از لحاظ غنای شعر و هم نحوه اداره هیئت. شما چقدر تلاش کردید فضای هیئت را به این سمت و سو ببرید؟
ادعایی در این زمینه نداریم ولی تلاش خودمان را انجام دادهایم. خیلی دغدغه این را داریم که برویم به سمتی که فقط مخاطبمان یک عده خاص نباشند. الان فضای جامعه با گذشته خیلی متفاوت است. الان دیگر زمان آن نیست که خودمان را فقط درگیر جبهه مذهبی جامعه کنیم. میتوانیم یک مقداری از این فضای بسته بیرون بیاییم و فضا را باز کنیم. ما در فضای مداحی آنقدر مطلب نگفته و نشنیده داریم اما تعجب میکنم یک مداح خودش را درگیر یک شعر بیمحتوا میکند. محتوای شعرش از اول تا آخر با واژههایی همچون "می و مستی، سگ و قلاده" شکل میگیرد. اگر این نوع رفتارها کمتر هم شده این تأثیرگذاری شهدای مدافع حرم است. نمیگویم این نوع استفاده بد است ولی اثرگذاری ندارد.
یکی از برکاتی که شهدای مدافع حرم داشتند فکر میکنم غیر از آن تأثیرگذاری در جامعه، مداحان را بردند به سمتی که مجبور بشوند از یکسری مضامین بخوانند. این هم از برکت شهدا بود که این نوع خواندنها تغییر کرده است. ولی باز هم خیلی عقب هستیم و بیش از اینها باید پیشروی کنیم. چرا نام یادواره شهدا میآید به دو سه مداح میرسیم؛ چون بستهای نداریم که بخواهیم به شهرستانها ارائه بدهیم.
شاهدیم نسل جدید ذاکران اهلبیت در زمینه نکاتی که حضرت آقا اشاره دارند و اصولی که مطرح میکنند در این فضا پیشروتر هستند. ممکن است به آنها کنایههایی بزنند و بگویند مداحان حکومتی هستید! ولی در مسائل مختلفی که جامعه با آن درگیر است فعالتر و پویاتر هستند. می خواهیم بدانیم درباره هیئت شما بازخورد های مردمی در این باره چطور بوده ؟
در همین ماه رمضان گذشته برای برگزاری سی شب مراسم، مشکل جا داشتیم، مجبور شدیم به حسینیه شهدای بسیج برویم. واقعاً افتخار میکردیم در این فضا 30 شب برنامه میگیریم. انصافاً برای بقیه بچههای مجموعه و هیئت خودمان افتخار بود. چون به نام بسیج و شهدا بود بر معنویت آن افزود. البته یک ترسی هم داشتیم که این تغییر و تحول مکانی یک ضعفی روی جمعیت تاثیر بگذارد. این که شبی حدود 2000 جوان در یک شهرستان بیایند پای مناجات یک اتفاق خوبی بود. از بیرون خیلی به ما میگفتند شما حمایت میشوید. من هم در مقابل این صحبتها گفتم افتخار میکنم در این فضا هیئت برپا کردهایم ولی متأسفانه در فضای عمومی جامعه برخی هم این برچسب را به این طیف میزنند. حتی یک مداح به من این طور می گفت که شما حقوق بگیر این نهادها هستید. ولی حقیقتاً این جلسات کاملاً مردمی اداره میشود. برکت این جلسات به خاطر همین مردم و تأثیرگذاری آن هم به خاطر همین حمایتهای مردمی است.
آبان ماه امسال در دیدار مردم اصفهان با رهبر معظم انقلاب، برای اولین بار در حضور ایشان مداحی کردید، از حال و هوای این دیدار بگویید.
حال و هوای آن روز قابل وصف نیست، چون خودم هم اولین بار بود به این شکل محضر حضرت آقا می رسیدم استرس زیادی هم داشتم، ولی با آن نگاه پدرانه و بزرگوارانه آقا آرام شدم.
ماجرای خواندن بنده هم در آن روز حکایتی دارد. ابتدا قرار نبود در حضور خود آقا بخوانم، بلکه بنا بود فقط در حسینیه پیش از حضور آقا چند دقیقه ای مداحی کنم. همین طور هم شد یعنی قبل از ورود آقا به حسینیه، حدود یک ربع خواندم. چند دقیقه قبل از حضور ایشان، مسئول اجرایی برنامه آمد و گفت شما در محضر آقا هم چهار، پنج دقیقه ای بخوان. واقعا برایم لحظات فوق العاده و غیر قابل وصفی بود.
پس از مداحی هم که به حضور آقا رسیدید، از ایشان چه شنیدید؟
ایشان بسیار محبت و بزرگواری فرمودند، خاطرم هست حدود پنج بار احسنت و طیب الله فرمودند. بعد نام شاعر را پرسیدند و برای عاقبت به خیری مان دعا کردند. بنده هم چند ثانیه ای با ایشان صحبت کردم.
سال گذشته شما درگیر سرقت از هیئتتان بودید؛ آن ماجرا به کجا رسید؟
هیچگاه دوست نداشتم بگویم دشمنی بوده یا فکرمان به این سمت نمیرود و نخواهد رفت. خیلی بد است با دستگاه امام حسین(ع) به خاطر سلیقههای شخصیشان این طور برخورد کند. البته این دزدی هم برکتی داشت؛ ظهر پنج شنبه ای که بچه ها برای آماده کردند هیئت آمدند دیدند از وسائل هیئت خبری نیست. شب آمدیم و با صوت موقت برنامه را برگزار کردیم. آخر برنامه گفتم از هفته آینده جلسه تعطیل است همه تجهیزات و سرمایه سه سال هیئت را بردند. ما دیگر هیچ نداریم. از هفته آینده هیئت را فعلاً تعطیل کنیم. البته یک راه دارد؛ راهش این است هرچه میتوانید کمک کنید. شاید باورتان نشود در هیئتی با جمعیت نوجوان و جوان بین 18 تا 25 سال ما 10 میلیون تومان پول جمع شد. حتی یک نفر آمد و با گریه گفت جلسه را تعطیل نکنید و النگوهای خانمش را آورده بود و گفت این را خانمم داده. این یک محک خوبی بود که ببینیم چه کسانی پا رکاب برگزاری هیئت ها هستند. برای هفته بعد 8 میلیون جمع شد. در طول یک ماه در فضای عمومی توانستیم 40 میلیون جمع کنیم.
بخشی از فعالیتهای هیئتها نقش اجتماعیشان است؛ فارغ از آن فضای محتوایی هیئتها نقش هیئتیها در حل مشکلات خودشان، اطرافیان و جامعه بسیار مهم است. به طور مثال برخی از هیئتها جهیزیه جمع میکنند و دست نیازمندان را میگیرند. در این فضا چقدر تلاش کردید و فعالید؟
ما یک هیئت با میانگین سنی پایین داریم و 7، 8 سال است که تأسیس شده هنوز به آن شکل به سمت هیئتهای بزرگ نرفتیم. اما به اندازه خودمان در این زمینه کار کردیم. مخصوصاً در بحث شغل بچهها دغدغه داشتیم و البته بسیاری صاحب شغل شدند. در بحث کمک در ماه رمضان هم قدمهایی برداشتیم و از آن طرف در بحث سرکشیهایی که به خانواده های معظم شهداء میشود مخصوصاً شهدای مدافع حرم و تیپ فاطمیون که مورد غفلت واقع شده سعی کردیم کارهایی انجام دهیم. مخصوصاً در کارهای خیریه و جهزیه به ما مراجعه میشود ولی کار به آن شکل انجام ندادیم و خودمان هم شرمنده میشویم. علت آن هم به خاطر تازه تأسیس بودن است.
گویا بخشی از فعالیتهای جانبی هیئتتان برنامه های اردویی مثل راهیان نور و مشهد مقدس است. این اردو ها چه تأثیراتی دارد؟
فضای اردویی به نظر من خیلی در جذب و ماندگاری بچهها و ارتقاء روحیه آنها در هیئتها تأثیر میگذارد. بچههای هیئتی ما با فضای زیارتی ارتباط دارند اما متأسفانه یکی از ضعفهای موجود این است که بیشتر بچههای بسیج از سفر راهیان نور استقبال میکردند و بچههای هیئت ما خیلی کمتر درگیر بودند. خیلی از بچههای ما اولین باری بود که به راهیان نور میآمدند و مشتاقانه تا پایان سرزمینهای نور را زیارت کردند.
یکی از بحث های جدی ما در هیئت فدائیان حسین(ع) بحث ایجاد پیوند میان شهدای مدافع حرم با شهدای هشت سال دفاع مقدس بود . ما سال گذشته در اردوی راهیان نور یک اتوبوس مخصوص خانواده های شهدای مدافع حرم داشتیم که بسیار تأثیرگذار بود هم برای خانوادههایی که آمدند چون اولین عید نوروزی بود که در کنار فرزندان و همسرانشان نبودند و هم برای بچه های هیئت. اردوی دیگر ما که در تابستان هاست سفر زیارتی مشهد مقدس است که آن هم حال و هوای ویژه ای دارد. در کل یکی از بستر های مهم فرهنگی و تربیتی به خصوص برای نسل جوان همین اردو هاست که اگر برنامه ریزی دقیق محتوایی داشته باشد تاثیرات بسیار مهمی خواهد داشت.
یکی از نکاتی که حضرت آقا سال گذشته در دیدار با مداحان فرمودند بحث مداحی مداحان در مسائل روز به خصوص مسئله مدافعان حرم بود. بحث دافع از حرم به نوعی دفاع مقدس زمان ماست. در آن برهه هم تأثیرات مداحی در ایجاد انگیزه و تقویت روحیه رزمندگان موثر بود. شما از جمله کسانی بودید که در این زمینه پیشرو بودید. امروز نقش مداحان را در ایجاد این انگیزه و روحیه چطور میبینید؟
بحث، بحث وظیفه است. منِ مداحی که شاید در فضای دفاعی نتوانم فعالیتی داشته باشم ولی با خواندنم می توانم در این زمینه نقش خودم را ایفا کنم. خیلی از بچههایی که میروند چه بسا با همین شعرها بروند. البته خوب نیست بگوییم احساسی میشوند. این است که تأثیرگذاری یک شعر در روحیه و در فضای دفاع از حرم حضرت زینب(س) خیلی بالاست. از آن طرف بچههایی که آن طرف هستند در بسیاری از عملیاتها خیلی روحیهشان از بین میروند یکی از این مداحیها را میشنوند احیاء میشوند و این تأثیرگذاری همین مداحیهاست.
از طرف دیگر در متاسفانه در فضای عمومی جامعه هنوز نسبت به این شهدا علامت سوال وجود دارد؟! اینکه چرا اینها می روند و اصلاً نیاز چه نیازی است در بیرون از مرزهای ما دفاع انجام شود. این مداحی ها میتواند این فضای عمومی را آگاه و آرام کند. وقتی برخی ها میآیند از قیمت و ارزش صحبت میکنند که آنهایی به سوریه میروند چقدر حقوق میگیرند. اگر به عنوان مداح و شاعر به این موضوع ورود پیدا کنیم به آگاهی فضای عمومی کمک میکنیم و این شبههها را از بین می رود. این بحث مادیگرایی رفتن به سوریه را خیلی از دشمنان در شبکههای ماهوارهای برجسته کردهاند و شبهه ایجاد کردند. این مداحی ها میتواند یک مقداری فضای عمومی را سر و سامان بدهد.
چرا برخی مداحان ما در ورود به این فضا ضعیف عمل میکنند؟ به طور مثال موضوع مدافعان حرم اتفاقی است که هر روز با آن درگیر هستیم. نسل جدید ما دیگر امروز خودشان برادر و همسر شهید میشوند. با این اوصاف هنوز در فضای هیئت ها برخی آن چنان به این موضوع نمی پردازند
برخی هنوز آن فضای تأثیرگذاری شهید را نچشیدهاند و به تعبیری سوخته، درد سوخته را درک میکند. برخی از ذاکرین ما هنوز به اهمیت بحث شهید در جامعه نرسیدهاند. برخی میگویند ما فقط برای امام حسین(ع) میخوانیم ولاغیر! جریانی به نام شیرازی و شیعه انگلیسی وجود ندارد. اصلاً خوب نیست نام این گروه کوچک را جریان بگذاریم. این فضای کوچک منتسب به شیرازی در قبال اتفاقات سوریه و عراق سکوت کرد. الان بحث سیاسی نیست بحث دفاع از حرم حضرت زینب(س) است؛ آنها فقط یاد گرفتهاند موضوع قمهزنی و قافله راهانداختن برای حضرت زهرا(س) و از این دست افراطیگریها را دنبال کنند. متأسفانه خیلی از مداحان ما هم این طور شدهاند و سکوت کردهاند. ما چقدر میتوانیم از این شهدا پل بزنیم برای رسیدن به روضههای اهل بیتی. نمیدانم چرا غافل شدهایم. واقعاً دلیلی نمیبینیم از این فضا غافل شوند. عمده مداحان در این فضا به اندازه خودشان شعر خوانده اند و صحبت کرده ا ند. واقعاً این خانوادهها در فشار هستند. اگر ما نگوییم چه کسی باید بگوید. کسی که از حضرت زینب (سلام الله علیها) دفاع میکند باید از مقام والایش تجلیل کرد. چرا از او نگوییم و این اتفاقات را به 1400 سال پیش ربط ندهیم ؟این ها موضوعاتی است است که برای بسیاری هضم نشده و هنوز بعضی ها ماندهاند که گفته شود یا نشود.
اکثر شهدای مدافع حرم ما که به تشییع آنها رفتم هیئتی هستند. یا در هیئتها خادمی و یا سینهزنی کردند و یا به عنوان مستمع ثابت هیئت بودند. باید مداحان به این میدان بیایند. اینکه بیش از 90 درصدشان هیئتی بودند از جمله بچههای اصفهان. به مصداق همان شعری که شاعر گفت "از آخر مجلس شهدا را چیدند..."
گویا یکی از برنامه های ثابت شما دیدار با خانواده های شهدای مدافع حرم است. در این ملاقات ها روحیه این خانواده ها را چطور دیدید؟
روحیههایشان همه حضرت زینبی است. میدانید که در کربلا حضرت سیدالشهداء(ع) دست به سینه حضرت زینب (س) گذاشتند و دست ولایت امام حسین(ع) باعث شد که این بانوی بزرگ اسلام با این مصائب کنار بیایند. من فکر میکنم این دست بر سینه همه همسران شهدا و مادران شهدا گذاشته شده است. ما روحیه ها را بسیار بالا میدانیم حتی در لحظه وداع اصلاً بیقراری نمیکردند. نه این که دلواپس نباشند و ناراحت نشوند، صبور هستند و اصلاً در برخی اوقات خود شهید گفته که راضی نیستم بالای سر من گریه کنید. واقعاً نمیدانم. خداوند یک صبری به اینها میدهد که خم به ابرو نمیآورند. این غربت ها و محجوریتها را به چشم میبینیم و در فردای قیامت شرمنده این شهدای والامقام خواهیم بود. فکر میکنم این فشارها با ارتباط با هیئت و خانواده شهدای مدافع حرم حل میشود. متأسفانه در جامعه هیئتی ما این دست ارتباطات و سرکشی از خانواده معظم شهداء کمرنگ است؛ بنده توصیه میکنم هیئتها با خانوادههای معظم شهداء ارتباط داشته باشند و مشکلات آنها را جویا شوند.
این غربت و مظلومیت درباره شهدای فاطمیون مضاعف است.
بله، ما در اصفهان بیش از 40 شهید مجاهد افغانستانی داریم، این مرزبندی ها تاسف بار است. مگر امام حسین(ع) ایرانی بوده که آنقدر برایشان عزاداری میکنیم. شهید شهید است در هر کجا که باشد. نمیدانم چرا فضای عمومی جامعه چنین واکنشی دارد. من یک شعر برای شهدای فاطمیون خواندم این بچههای افغانستانی دور بنده را گرفتند و بسیار تشکر کردند. چراکه یک برههای بچههای فاطمیون از تشییع و تدفین شهدایشان بسیار گلایه داشتند. این اشعار در سوریه بسیار تأثیرگذار بود.
خانواده شهدای تیپ فاطمیون در اجتماع بزرگ مدافعان حرم هیئت فدائیان حسین (ع) اصفهان
برسیم به مداحی معروفتان که این روزها در سراسر کشور و حتی بین مدافعان حرم هم زمزمه می شود.شعر "منم باید برم" چگونه ساخته شد؟
اوایل سال گذشته که بحث شهدای مدافع حرم در اصفهان پررنگ شده بود در گلزار شهدا قدم میزدم؛ از دور همسر شهیدی بنده را صدا زد و گفت : آقای نریمانی بچه من با شما کار دارد- خانواده شهید مسلم خیزاب فرمانده گردان یا زهرا لشکر 14 امام حسین(ع) بود. محمد مهدی خیزاب 5 ساله الان هر جا میرود لباس نظامی پدرش را که کوچک کرده میپوشد؛ آمد جلو و یک احترام نظامی گذاشت و با همان گویش بچگانهاش گفت آرزوم دارم بزرگ شوم و در لباس پاسداری شهید بشوم. در این حال همسر شهید بغضش ترکید و گفت آقای نریمانی در این مجالسی که میروید برای ما هم دعا کنید. تازه زبان گرفت برای درد و دل کردن و گفت: بیشتر از اینکه شهادت همسرم مرا اذیت کند کنایهها و حرف و حدیثهای مردم ما را اذیت میکند.
همانجا از شهدا خواستم مدد کنند تا بتوانم کاری در این زمینه انجام دهم. از گلزار بیرون آمدم به داود رحیمی زنگ زدم که با این فضا و مضمون "ما رأیت جمیلا" شعر بگوید. یکی دو روزی گذشت و این شعر سروده شد با این نگاه که از بار غربت، مظلومیت و دلتنگی خانواده شهدا کاسته شود. فکر نمیکردم این شعر آنقدر تأثیرگذار شود؛ چه کسانی که با این شعر شهید شدند. مصداق بارز آن شهید قیدلو شهید مدافع حرم ارتش که در لحظه آخر این شعر را میخواند و به شهادت رسید. اصلاً خواندن من تأثیر نداشت بلکه آن بغض همسر و گفتگویم با شهداء بود که آنقدر به این شعر رنگ و لعاب داد. اغراق نمیکنم اما این شعر هیچ ربطی به من ندارد. خانواده شهدا خیلی دغدغه دارند. وقتی پای درد و دل این خانوادهها مینشینم شرمنده میشوم.
شما امسال چند روزی هم سوریه بودید، از آن سفر بگویید.
بله حدود یک هفته ای برای مداحی در جمع مدافعین عازم شدیم. الحمدلله هم توفیق زیارت حضرت عقیله بنی هاشم (س) و حضرت رقیه(س) را پیدا کردیم و هم در بعضی خطوط نبرد در بین رزمنده ها ذکر توسل و مداحی داشتیم.
انتهای پیام/