دانشجویان «پیرو خط امام» میدان جنگ را خالی نگذاشتند/بازاری‌های اهواز پول اردوهای تشکیلاتی دانشجویان انقلابی را تامین می‌کردند


دانشجویان«پیرو خط امام » در مقطع مبارزه علیه شاه، امام را مرجع موحد و انقلاب اسلامی را امری حتمی می‌دانستند و در مسیر«مبارزه» پیشتاز بودند و این پیشتازی در «جنگ تحمیلی» با شهادت بقایی‌ها به کمال رسید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، مبارزه و شهادت، دو عنصر ملازم با نام دانشگاه شهید چمران اهواز است. تاریخ دانشگاه شهید چمران اهواز مملو از عنصر مبارزه و عشق و در نهایت شهادت است و دانشگاه شهید چمران اهواز را اگر مبارز نباشی نمی‌توانی لمس کنی و ایام آغاز موج فرهنگی راهیان نور فرصتی برای بازخوانی این پیوستگی دانشگاه و انقلاب است.

دانشگاه مبدأ تحولات است. جمله‌ای آشنا و اما غریب در این روزها.  انقلاب و دانشگاه پیوندی ناگسستنی داشته و دارند. این همراهی انقلاب و دانشگاه تاریخ مبارزات دانشجویانی شهادت می‌دهد که در روزگار تنگ و ظلمانی ستم شاهی با نور ایمان راه شهادت را گزیدند و با پیروی از سرو قامت آن روزها، خمینی کبیر انقلابی بودن و انقلابی ماندن را در ایران اسلامی نهادینه کردند.

«رضا اقتداری»، دانشجوی دهه پنجاه دانشگاه جندی شاپورسابق(شهید چمران فعلی) که در آخرین کنکور شاه وارد رشته زیست شناسی دانشکده علوم دانشگاه شده است. اقتداری دانشجوی آن دوران از همان ترم اول راه مبارزه را بر می‌گزیند و از سال 57 تا سال 62 در مبارزات انقلاب و انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت می کند. اقتداری با اسم مستعار «رضا بیولوژی» در سال های جنگ مسئول کمیته اعزام دانشجو به جبهه های حق علیه باطل می‌شود.

امروز نیز همزمان با اعزام اقشار مختلف به ویژه دانشجویان به حرکت عظیم راهیان نور فرصت مناسبی استا تا نقش دانشگاه در انقلاب و دانشگاه بازخوانی شود؛ متن گفت‌وگوی تسنیم با این دانشجوی مبارز که امروز فردی میانسال و باتجربه است و همچنان در فضای دانشگاه حضور دارد را می‌خوانید؛

تسنیم: شما در بحبوبه های انقلاب وارد دانشگاه شدید فضای دانشگاه چگونه بود؟ 

من در کنکور سال 57 که می گفتند ولیعهد هم کنکور می دهد وارد رشته زیست شناسی دانشکده علوم دانشگاه جندی شاپور اهواز(شهید چمران فعلی) شدم که در آن موقع دانشگاه علوم پزشکی و شهید چمران با هم یک دانشگاه بنام دانشگاه جندی شاپور بودند.

دانشگاه آن موقع کانون تپنده جامعه بود و گروههای فکری به شدت فعال بودند که دانشکده علوم چون رشته و دانشجویی زیادی داشت مرکز این تحولات بود و بیشتر راهپیمایی ها در ایستگاه روبروی دانشکده علوم بود.

جامعه هم تقریباً آماده انفجار بود و از مهر 57 دانشگاه ها و مدارس عملاً با اعتصاب وارد مبارزه علیه شاه شدند.

 تسنیم: فعالیت دانشجویان علیه شاه چه شکلی داشت؟

یک نکته را باید متذکر شوم فکر نکنید مبارزه در آن دوران راحت بود. فضا به شدت اختناقی و وحشتناک بود و ساواک و گارد دانشگاه همه جا نیرو و گماشته داشت و به شدت کنترل می شد و این کنترل علیه نیروهای مذهبی و خانم های چادری  زیاد بود.

ساواک با دانشجویان مارکسیست برخورد خاصی نمی کرد زیرا آنها به امام و انقلاب اعتقاد نداشتند و نهایتاً می گفتند یک روزی انقلاب کارگری رخ می دهد.

دانشجو برای اینکه لو نروند به جای فامیلی اسم رشته را می گفتند مثلا من که زیست بودم رضا بیولوژی می گفتند.

دانشجویان مذهبی از دهه پنجاه در خوزستان فعال بودند و یک عده ازدانشجویان نیروهای فکری و لیدر تشکیلاتی بودند مانند اسماعیل کروشاوی، علی شمخانی، سید ولیلو، گلابکش، ایزدی، صالحی، محمدی زاده، غلامی، اکبری و برخی دیگر؛ اینها لیدرهای جنبش دانشجویی دهه 50 دانشگاه اهواز بودند. 

تسنیم: کار تشکیلاتی دهه پنجاه دانشجویان براساس چه مدلی بود؟

دانشجویان دختر آن موقع خوابگاه داشتند ولی پسرها خوابگاه نداشتند. گروه‌های مذهبی و غیر مذهبی نخستین کار تشکیلاتی که می‌کردند این بود که تابستان اهواز می‌ماندند و خانه‌های اطراف دانشگاه مانند منطقه لشکرآباد را اجاره می‌کردند.

بعد اول مهرماه که دانشجویان به دانشگاه می‌آمدند این خانه‌ها را براساس چیدمان مشخص به آنها اجاره می‌دادند و در این خانه‌ها براساس کتب و نوارهای کاست پیاده شده از مرحوم بازرگان و شریعتی سیرمطالعاتی برگزار می‌کردند.

دانشجویان غیر انقلابی که دنبال رو ایدئولوژی مارکسیتها بودند کتابهای علمی که القاکننده تفکر ماتریالیستی بود را بین دانشجویان نشر می‌دادند.

جنگ فکری تن به تنی بین ما بود و آنها براساس افکار داروین دنبال القای تفکر خاص خود بودند ما هم مثلا با جزواتی از آیت الله مشکینی با آنها مبارزه می‌کردیم. مرز بین دانشجویان مذهبی و غیرمذهبی «نماز» بود.

تسنیم: اردوهای تشکیلاتی هم برگزار می شد؟

اردو خاص تشکیلاتی نبود ولی برای آنکه ساواک شک نکند برنامه های کوهنوردی در کوه های خرم آباد برگزار می شد.

جالب است بدانید برای اردو پول نداشتیم دانشجوها از بازاری ها پول می گرفتند و ما هم با کارت دانشجویی بلیط نیم بهای «ایستگاه درود» می گرفتیم و در کوه با دانشجوها در باره مبارزه و چهره‌های مبارز مانند محمد عبدوه و سید قطب صحبت می کردیم و البته ساواک با ماشین جیپ کالسکه‌ای آنجا هم دنبال ما می آمد.

تسنیم: دانشجویان با مبارزان دیگر هم ارتباط داشتند؟

فضای آن موقع دانشگاه ها به شدت انقلابی بود  و این جمله امام که «دانشگاه مبدأ تحولات است» ملموس بود و جامعه هم از دانشگاه تبعیت می‌کرد.

در مورد ارتباط، امام خمینی در دانشگاه حرف نخست را می‌زد و قطب نمای حرکات امام بود و دانشجویان با امام خمینی (ره) ارتباط ویژه‌‍‌ای بود و برخی دانشجویان از طریق خرمشهر و نجف با امام دیدار داشتند و اعلامیه‌ها را می‌آوردند و از سویی با حوزه قم هم مراوده داشتیم.

مثلا تابستان 56 عده ای از دانشجویان انقلابی اهواز در اقدامی نمادین به دیدار تبعیدی‌ها در ایرانشهر سیستان و بلوچستان رفتند و آنجا با آیت الله خامنه‌ای و حجتی کرمانی که در تبعید بودند دیدار کردند. 

جالب بود آقای خامنه‌ای و حجتی کرمانی از دیدار و خواندن نماز جماعت عمومی منع شده بودند ولی برای آنکه نماز جماعت ترک نشود به هم دیگر اقتدا می‌کردند و نماز می‌خواندند.

تسنیم: در اهواز دانشجویان با کدام‌یک از اقشارارتباط بیشتری داشتند؟

در اهواز مساجد پایگاه بودند و با آیت الله جزایری و آیت الله شفیعی ارتباط داشتیم و دانشجویانی مثل شهید علم الهدی و آقای گلابکش با مساجد ارتباط داشتند و اعلامیه‌ها را در شهر منتشر می کردند. 

مثلا در نخستین سالگرد دکتر شریعتی در سی‌ام خرداد 57 دانشجوها از مسجد جزایری شروع به راهپیمایی کردند که تا هنوز پنجاه قدم نرفته بودیم که تا شعار«درود بر خمینی » دادیم، ساواک  حمله کرد و دانشجو سید جمال موسوی را دستگیر کرد.

تسنیم: مردم با شما همراهی می کردند؟

ساواک بین مردم به شدت دانشجو را تخریب کرده بود و فضای روانی بین بعضی از عوام علیه ما بود و ساواک گفته بود که دانشجوها «عامل ساواک و خارجی» هستند و برخی با ما رابطه خوشی نداشتند.

دستگاه رسانه‌ای ساواک اجازه نمی داد امام مطرح شود و هر چند خیلی از مردم امام را شناخته بودند ولی مثلا یادم است اوایل مبارزات یکبار که دانشجوها درود بر خمینی سر می دادند برخی از مردم می‌گفتند: «کمیلی کیه؟» یعنی خمینی را کمیلی می فهمیدند. اینقدر ساواک فضا را بسته بود.

تسنیم: در شهرهای دیگر فضا چگونه بود؟

خوزستان از همان دوران انقلابی بود و کسانی مثل علی شمخانی و محسن رضایی فعالیت داشتند که بعدها با همکاری اسماعیل دقایقی، اسماعیل محمدی گروه منصورون را تشکیل دادند. شهرهای مثل دزفول که مایه های مذهبی بیشتر داشت انقلابی ها قدرت بیشتری داشتند.

تسنیم: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فضای دانشگاه‌ها چگونه بود؟

ما تقریبا از اول اسفند 57 به دانشگاه ها برگشتیم و گارد دانشگاه (روبروی پل پنجم فعلی اهواز) را تسخیر کردیم؛ ما صبح‌ها درس می‌خواندیم و شب در گارد نگهبانی می‌دادیم که یکبار حین گشت با ماشین گارد گفتند اطراف دانشگاه تیراندازی شده که ما در حال برگشت بودیم که ماشین را چپ کردیم، آن موقع خدا رحم کرد اتفاقی نیفتاد!

تسنیم: نخستین کار تشکیلاتی و سایر دانشجویان انقلابی پس از انقلاب چه بود؟

بعد از انقلاب دانشجویان کمیته ها را تشکیل دادیم و انجمن اسلامی دانشگاه اهواز را تشکیل دادیم و چون هم معتقد بودیم جندی شاپور اسم طاغوتی است می‌گفتیم: «انجمن اسلامی دانشگاه اهواز».

بعد از مدتی اساتید و کارمندها هم اضافه شدند و انجمن اسلامی دانشجویان از اینها جدا شد و در فروردین 58 انجمن های اسلامی سراسر کشور اعلام موجودیت کرد که در مرامنامه آن برپاسداری از انقلاب و اسلام، مرجعیت امام تاکید شده بود.

تسنیم: در دانشگاه اهواز به جز انجمن اسلامی گروه‌های دیگر هم فعالیت داشتند؟

بله بودند. مثلا انجمن حجتیه، حزب توده (پیرهای وابسته به شوروی که خیلی بدنام و منفور بودند و دانشجویان رغبتی به آن نداشتند)، دانشجویان پیشگام (هواداران سازمان چریکهای فدایی خلق) که در انتهای گروه شیمی و سرویسهای بهداشتی اتاق داشتند.

در آن دوران همه دنبال جذب نیرو و کادرسازی بودند و شوراهای دانشکده‌ای راه افتاده بود که اکثریت با نیروهای مذهبی بود. جالب است بدانید در زمینه تبلیغات دیوارهای دانشکده را بین تشکلها تفکیک کرده بودیم.

تسنیم: شما پس اوایل خیلی کار سختی داشتید؟

بله واقعا کار سختی بود. مثلا یک روز گفتند سید ولیلو آمده و در مسجددانشگاه (مسجد بین راهروی فرهنگی) می‌خواهد صحبت کند همه خوشحال شدیم و رفتیم و بعد متوجه شدیم نه! سید حرفهایی غیر از ما می زند که سریع با وی قطع ارتباط کردیم.

بعد از این ریزشها ما به خود آمدیم و با کتب «شهید مطهری» سیر مطالعاتی برگزار کردیم و به خودمان آمدیم و ما فضای فرهنگی را دستمان گرفتیم و مثلا برای نمازخانه‌ها چادر نماز گرفتیم که همه به نمازخانه و مسجد بیایند.

دوم اردیبهشت 59 که امام دستور انقلاب فرهنگی را صادر کرد ما دانشگاه‌ها را تعطیل کردیم و یک اردوی 50 نفره عقیدتی-نظامی در لویزان برگزار کردیم که آقایان بذرافکن و سرمست از بازار و بنیاد مستضعفان هزینه آن را تامین کردند.

تسنیم: با چه اهدافی اردوی لویزان را تشکیل دادید؟

اردو تشکیلاتی لویزان در دو بخش نظامی و اعتقادی بود. نظامی برای اینکه بتوانیم برای رهایی فلسطین و مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی آمادگی داشته باشیم و اعتقادی هم اینکه بتوانیم جواب مارکسیستها را بدهیم.

در بخش اعتقادی از محضر آیت الله جوادی آملی، شهید بهشتی، سروش، مطهری، دری نجف آبادی، رجبی دوانی و جلال الدین فارسی استفاده کردیم.

بعد از این اردو خیلی از بچه های توانمند سپاه، جهاد سازندگی، کمیته امداد، نهضت سواد آموزی و امور تربیتی و جهاد دانشگاهی را تشکیل دادند و یا جذب اینها شدند.

تسنیم: یکی از مقاطع حساس و مهم انقلاب جنگ تحمیلی بود، دانشجویان در این مقطع چه واکنشی داشتند؟

جنگ ناخواسته رخ داده بود ولی ما سریع اولویت اول خود را جنگ گذاشتیم و دفتر پشتیبانی جنگ را راه انداختیم. که دو کار می‌کردیم که اول ساماندهی و اعزام دانشجو به جبهه بود و دوم در زمینه پژوهشی نیازهای جنگ را تامین می‌کردیم و شهیدانی مثل فرید فاطمی، غلام مکوندی، منصوری، مجید بقایی و بساق زاده را ما اعزام کرده بودیم و بچه‌های انجمن بخاطر دوره‌هایی که دیده بودند و توانایی داشتند در جنگ خیلی موثر بودند.

انتهای پیام/