نقشه راه انقلاب اسلامی
فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری حاوی نکات بسیار مهمی بود که توجه به آنها میتواند به عنوان «نقشه راه نظام جمهوری اسلامی ایران» در سال آینده و سالهای بعدی فراروی قوای سهگانه کشور قرار گیرد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری حاوی نکات بسیار مهمی بود که توجه به آنها میتواند به عنوان «نقشه راه نظام جمهوری اسلامی ایران» در سال آینده و سالهای بعدی فراروی قوای سهگانه کشور قرار گیرد. معظمله در سخنان خود نکات متعددی را بر دو پایه فرهنگی و اقتصادی، مورد تدقیق و تأکید قرار دادند که برخلاف ظاهر متفاوت آنها، کاملاً به هم مرتبط بوده و به صورت یک زنجیره معنادار، تصویری روشن از وظایف مسئولان نظام را در دو حوزه داخلی و خارجی ارائه میکند.
نقشه راهی که رهبر معزز و معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خبرگان رهبری برای سال آینده و سالهای بعد ترسیم فرمودند، مبتنی بر آموزههای اسلام انقلابی و آخرین آیه از سوره مبارکه فتح (... اشداء على الکفار رحماء بینهم) بوده و داشتن حالت هجومی علیه غرب و بهخصوص شیطان اکبر و طاغوت اعظم امریکا، در تمام زمینهها از جمله «حقوق بشر»، «تروریسم» و «جنایات جنگی» را مقدمه ضروری و اجتنابناپذیر انجام وظایف داخلی و حل مشکلات و تحقق اهداف عالیه نظام و پیشرفت کشور میداند و بیشک تحقق اهداف نظام، بدون زدن خاکریز در برابر تهاجم غرب و تغییر وضعیت از حالت دفاعی به حالت هجومی و دل کندن از مسیر غلط و وارداتی «نگاه تعاملی به غرب» میسر نخواهد بود.
نگاهی اجمالی به مشکلات داخلی نشان میدهد که ریشه همه مشکلات کشور، عمدتاً نه در تحریمها و فشار خارجی بلکه در فقدان خودباوری برخی از مسئولان کشور و دلبستگی آنان به حل مشکلات از طریق تعامل! با غرب از یکسو و نداشتن باور نسبت به ظرفیتهای داخلی و عزم و اراده ملی برای حل مشکلات از سوی دیگر است و متأسفانه این یک حقیقت انکارناپذیر است که ریشه مشکلات کشور را باید در باورهای غلط مسئولان و افراد حقیقی و حقوقی و احزاب و جناحها و نه در عزم ملی و مردمی جستوجو کنیم.
تردیدی نیست که «توجه به فرهنگ و معیشت مردم و مسائل اقتصادی کشور از طریق عینی کردن اقتصاد مقاومتی (که دارای مبانی محکم فکری و نظری است) تنها راه علاج مشکلات کشور است» و دل بستن به «جذب سرمایهگذاری خارجی» (اگرچه) اقدامی مثبت است، اما (چاره کار نیست و) تاکنون میزان کمی از توافقات خارجی محقق شده، نباید به امید و انتظار سرمایهگذاری آنها نشست بلکه باید آن کاری را که خودمان میتوانیم، در داخل انجام دهیم.»
فرصتها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل جمهوری اسلامی ایران: «عمق راهبردی ایران به ویژه در غرب آسیا»، «طرفداری ملتها از نظام اسلامی»، «عزم ملی» و... از یکسو و اوضاع نابسامان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی غرب و افول هژمونی غرب از سوی دیگر، در کنار امنیت ملی ناشی از حضور مؤثر مردمی در صحنه دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و تجربه 38 سال مقاومت در برابر زیادهخواهی و قلدری غرب، جمهوری اسلامی ایران را به قدرت اول و مسلط منطقه غرب آسیا تبدیل نموده است.
تجربه 38 سال گذشته به خوبی نشان داده که هرگونه گفتوگو، مذاکره و عقبنشینی با هدف تعامل و اعتمادسازی (بردبرد!) نتیجه عکس داده و موجب جریتر شدن و افزونطلبی بیشتر غرب شده است و غرب جز زبان زور هیچ زبان دیگری نمیفهمد و همین امر باید تغییر رویکرد سادهاندیشان و غربباوران را در پی داشته و آنان را به این نتیجه برساند که هیچ راهی جز آهنگ هجومی علیه شرارت و بحرانآفرینی و فزونطلبی غرب و تکیه به داخل برای حل مشکلات اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و... کشور وجود ندارد. رفع فقر، فساد، تبعیض، رکود، بیکاری به عنوان دغدغههای اصلی و بنیادین مردم فقط با تقویت باورهای ملی، محو خوی طاغوتی اشرافیگری و اضمحلال تفکر غلط و منحط غرب باوری و برجامزدگی امکانپذیر خواهد بود.
واقعیت تلخ این است که حاصل دو سال تلاش دولت در حوزه اقتصاد مقاومتی در زندگی و معیشت مردم و اقتصاد کشور به دلیل عدم توجه به مقدمه ضروری آن یعنی دوست ندیدن دشمن، هجومی عمل کردن علیه غرب، رها کردن مسیر نافرجام برجام و دل کندن از تفکرات توهمی حل مشکلات از طریق تعامل با غرب، محسوس و قابل لمس نیست.
باید بپذیریم که برجام نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات کشور و مردم را حل نکرده بلکه به یقین دشمن را جریتر نموده و برای تشدید تحریمها و تحمیل برجامهای دیگر در سایر حوزهها مصممتر کرده و امریکاییها با وجود افتضاح بزرگ در انتخابات اخیرشان به انتخابات ملت ایران هجمه میکنند.
امریکاییها در یک برنامه جامع، همسو با مرعوب کردن مسئولان ایرانی و انجام عملیات روانی جهت تشویق و ترغیب مردم ایران به رأی دادن به یک نامزد غرب باور، به دنبال «اعتمادزدایی»، «محبوبیتزدایی»، «اتحادزدایی»، «ایرانهراسی»، «جنگهای قومیتی»، «جنگهای نیابتی» و... با هدف تأثیرگذاری بر عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران و وادار کردن کشور به انجام مذاکرات برای برجامهای بعدی هستند. وقتی شیطان بزرگ از سر استیصال بر حجم تهدیدات خود علیه ایران افزوده و میداند که «طرفداری ملتها از نظام اسلامی، عقبه مستحکم ماست و این واقعیت امریکاییها را عصبانی کرده و آنها را به فکر چارهای برای مقابله با نفوذ روز افزون ایران انداخته است.» فوریترین اقدام دولتمردان این است که با «تلاش بیوقفه و عینی کردن آثار اقتصاد مقاومتی در زندگی مردم، حرکت پرافتخار چهار دهه اخیر را شتاب و رونق بیشتری ببخشند» و این موضوع پایان عصر نرمش قهرمانانه را نوید میدهد.
و سخن آخر اینکه «احساس مسئولیت مسئولان» موضوعی فوری، ضروری و واجب است، اگر احساس مسئولیت نداشته باشیم از چارچوب اسلام خارج شدهایم، اگر حتی یک جوان مؤمن در اثر عملکرد ما خدای ناکرده از راه منحرف شود، ما مسئولیم.
انتهای پیام/