ترامپ و سردرگمى در سیاست داخلى و خارجى/ آمریکا دیگر ادعای برای رهبری جهان ندارد
اصرار ترامپ بر این شعارها و سیاستها از یکسو وى را با ساختار ریشهدار داخلى آمریکا دچار چالش جدى مىکند و از دیگر سو در عرصه جهانى پیامدهاى خسارتبارى پدید مىآورد که نگرانى نخبگان آمریکا را برانگیخته است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم به باور ناظران مسایل آمریکا با گذشت چندین هفته از مراسم تحلیف دونالد ترامپ، اوضاع به همان وخامتى پیش مىرود که قبلا پیشبینى شده بود. در واقع امیدى وجود ندارد که ترامپ خود را با واقعیتهاى سیاسى و اقتصادى هماهنگ کرده و از قواعد و ضوابط سیاست داخلى و خارجى تبعیت کند.
البته ترامپ در اثر فشارهایى که از طرف ساختار سیاسى ایالات متحده آمریکا به وى وارد مىشود، ناچار است در تصمیمگیرىهاى خود تا حدودى جانب اعتدال را در پیش بگیرد؛ اما چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده تاکنون چنین نشان داده است که اگر مجبور شود بین التزام به قانون اساسى این کشور- که متضمن محدودسازى اختیارات او در سایه تفکیک قواست- یا فروپاشى آن یکى را انتخاب کند، به احتمال زیاد گزینه دوم را برخواهد گزید.
اگر ترامپ بر تداوم سیاستهاى اقتدارگرایانه و ساختارشکنانه خود اصرار ورزد، دیرى نمىپاید که تنش بین نهاد ریاست جمهورى و نظام مبتنى بر قانون اساسى به یک بحران داخلى خواهد انجامید. حملات مستمر ترامپ به دستگاه قضائى و مطبوعات که ضرورىترین نهادها براى تضمین مسؤولیتپذیرى قوه مجریه هستند، نماد آشکارى از ساختارشکنىهاى ترامپ است.
حتى اگر پیروز این معرکه، نظام مبتنى بر قانون اساسى ایالات متحده باشد، آشوب هاى حاصل از دوران ریاست جمهورى ترامپ مىتوانند منشأ خسارتهاى سنگینى در بزرگترین قدرت جهانى باشد.
در سطح داخلى، ترامپ در صدد تحقق سیاستهاى میهنپرستانه است، در حالىکه براى دستیابى به این هدف هیچ راهبرد مشخصى ندارد. پیروزى ترامپ مبتنى بر شعارهاى پوپولیستى بود. براى نمونه بحران مسکن در آمریکا میلیونها صاحبخانه را در آمریکا اجارهنشین کرد و همین سبب شد تا 50 درصد درآمد ماهیانه خود را صرف اجاره مسکن کنند.
اکثر افرادى که در این بحران دچار سرخوردگى شدند، به ترامپ گرایش پیدا کردند. از طرفى فضاى امنیتى و افراطگرایى و حملات تروریستى داعش به اروپا بر انتخابات آمریکا تأثیر گذاشت و باعث شد فردى مانند ترامپ به کاخ سفید راه پیدا کند که نگاه امنیتى او بر نگاه سیاسىاش غلبه دارد.
در عرصه اقتصاد و تجارت، ایالات متحده از همه مواضع سابق خود در برابر
ترامپ بهرغم تمایل اولیه به ولادیمیر پوتین، بهوهیچوجه نمىتواند با روسیه متحد شود، به این دلیل که نه جمهورىخواهان و نه دموکراتهایى که در کنگره حضور دارند، اجازه نمىدهند که روسیه تقویت شود و متحدان اروپایى آمریکا ضعیف شوند. اگر ترامپ بر مواضع خود اصرار ورزد مطمئناً کنگره با وى برخورد خواهد کرد.
تجارت آزاد جهانى که در طول دهههاى هشتاد و نود قرن گذشته دنبال مىکرد تا فضاى آزاد تجارت جهانى ایجاد کند، عقبنشینى کرده و از همه دعوت کرده تا از سیاست حمایت از تولید داخلى که کاملا با سیاست تجارت آزاد در تضاد است، حمایت کنند.
در اینراستا سخنرانى چندی قبل ترامپ در کنگره آمریکا چهار محور اساسى داشت: کار، شکوفایى، میهن، مرز. درباره طرح سیاسى نیز شعارش این بود: «آمریکا قبل از هر چیز» که ناظر به بازگشت به درون بهجاى مشارکت جهانى آمریکا است.
نتیجه عملى این شعارها دور شدن هرچه بیشتر ایالات متحده از ادعای رهبرى جهان است. هماچنانکه اظهارات ترامپ علیه ناتو و اتحادیه اروپا و دستور لغو توافق تجارت آزاد با شرکاى آسیایى و کشورهاى آمریکاى شمالى (نفتا) نشانههایى از خروج آمریکا از نقشآفرینىهاى جهانى است. ترامپ فکر مىکند تصمیمى که گرفته خدمت بزرگى به کارگران آمریکایى و کالاهاى آمریکایى است، غافل از آنکه با اینکار پایههاى سرمایهدارى و نفوذ جهانى آمریکا را سست خواهد کرد.
از سوی دیگر علایمی وجود دارد که صهیونیسم بینالملل در انتخاب ترامپ نقش اساسى داشته است. اوباما در دوران ریاست جمهورى خود حمایت سنتى آمریکا از رژیم صهیونیستى را تا حدودى برهم زده بود لذا رژیم صهیونیستى با توجه به فضاى رسانهاى ضد خود، روى موج بحران رکود مسکن و نارضایتى مردم در آمریکا سوار شد و ترامپ را بهعنوان منجى مطرح کرد.
به عقیده تحلیلگران مسایل آمریکا این اتفاقات تحولات ژئوپلیتیکى مهمى را بهدنبال خواهد داشت. بىثباتى و بیاعتمادى، نخستین پیامد این وضعیت در آمریکاست که در طول تاریخ و از جنگ جهانى اول تا کنون بىسابقه است.
بىتردید جمهورىخواهان آمریکا تاکنون به این فکر افتادهاند که چه راهحلى بیابند تا یا ترامپ را به راه آورند و یا بدون سر و صدا وى را از ریاست جمهورى برکنار کنند. مشکلى که در برابر این تصمیم جمهورىخواهان وجود دارد، جمعیت عظیمى از اقشار پایین آمریکاست که داراى گرایشهاى ملىگرا و ضد رنگینپوستى و ضد اسلامى است که به ترامپ راى دادهاند و هر نوع اقدامى در حذف ترامپ این جمعیت را تحریک مىکند.
با این وجود سیاستها و اقدامات ترامپ تنها آثار داخلى ندارد، بلکه در صحنه بینالملل هم تبعات منفى در بر خواهد داشت. براى مثال این نوع موضعگیرى ترامپ نسبت به اروپا سبب شده تا برخى دولتهاى اروپایى که عضو اتحادیه هستند بهدنبال انعقاد قراردادهاى تجارى با روسیه باشند.
در همینراستا مجارستان یک قرارداد 12 میلیارد دلارى با روسیه بسته است؛ با این تصور که با تقویت روابط آمریکا با روسیه، مجارستان مىتواند هم با ایالات متحده و هم با روسیه روابط حسنه برقرار کند و خود را از حمایتهاى مالى سختگیرانه اتحادیه رها کند.
سیاست دولت پیشین آمریکا همکارى با اتحادیه اروپا علیه روسیه بود، اما اکنون ترامپ این معادله را بر هم زده است. فرانسوىها
همچنین ترامپ با تحریک رژیم صهیونیستى تلاش مى کند تا پرونده مقاومت را ببندد. بههمیندلیل ترامپ اخیرا گفته است که بیایید با هم باشیم و اگر با هم باشیم با برجام کارى ندارم.
سکوت کرده و آلمانىها نیز براى اینکه پیوند خود را که بعد از جنگ جهانى دوم با آمریکا برقرار کردهاند، بر هم نزنند، سکوت کرده و هر از گاهى براى راضى کردن ترامپ، علیه ایران موضعگیرى مىکنند.
در شرق دور ترامپ بهدنبال آن است که میان متحدان و رقباى آمریکا اختلاف ایجاد کند. بنابراین از ژاپن و تایوان در برابر چین حمایت و تلاش مىکند که متحدان خود را با چین درگیر کند. البته کشورهاى متحد آمریکا در شرق دور نسبت به اقدامات ترامپ کاملا با احتیاط عمل مىکنند. این کشورها مىدانند که احتمال اینکه ترامپ بتواند چهار سال دوره ریاست جمهورى دوام بیاورد، کم است و در صورت درگیرى با چین، در آینده با مشکلاتى مواجه خواهند شد.
ترامپ بهرغم تمایل اولیه به ولادیمیر پوتین، بهوهیچوجه نمىتواند با روسیه متحد شود، به این دلیل که نه جمهورىخواهان و نه دموکراتهایى که در کنگره حضور دارند، اجازه نمىدهند که روسیه تقویت شود و متحدان اروپایى آمریکا ضعیف شوند. اگر ترامپ بر مواضع خود اصرار ورزد مطمئناً کنگره با وى برخورد خواهد کرد.
اخیرا روسها از ترامپ مأیوس شدهاند، چون ترامپ تنها شعار همکارى با روسیه را داده، اما هنوز هیچ اقدامى در این جهت از سوى او صورت نگرفته و براى مثال در حوزه تحریمها هنوز هیچ تحریمى را علیه روسیه لغو نکرده است.
در سطح جنوب غرب آسیا، ترامپ همچنان دچار سردرگمى و فقدان راهبرد است. واقعا معلوم نیست نگاه او به مناطق بحرانى مانند سوریه، عراق، یمن و... چیست؟ عربستان، امارات و رژیم صهیونیستى بهشدت به ترامپ گرایش یافتهاند و او را تشویق مىکنند تا در قبال ایران رفتارهاى تندى داشته باشد.
همچنین ترامپ با تحریک رژیم صهیونیستى تلاش مى کند تا پرونده مقاومت را ببندد. بههمیندلیل ترامپ اخیرا گفته است که بیایید با هم باشیم و اگر با هم باشیم با برجام کارى ندارم.
این نشان مىدهد ترامپ راهبرد مشخصى ندارد و فقط سعى دارد تا هرگونه تهدید را از رژیم صهیونیستى دور کند.
در پایان باید گفت ترامپ سیاستهاى خاصى را در پیش گرفته تا به شعارهاى اولیه خود دستیابد اما در شرایط پیچیده داخلى و بینالمللى به نظر مىرسد وى فاقد راهبرد مشخصى براى تحقق سیاستهاى مزبور مىباشد.
اصرار ترامپ بر این شعارها و سیاستها از یکسو وى را با ساختار ریشهدار داخلى آمریکا دچار چالش جدى مىکند و از دیگر سو در عرصه جهانى پیامدهاى خسارتبارى پدید مىآورد که نگرانى نخبگان آمریکا را برانگیخته است. یکى از مهمترین آثار این پیامدها کمرنگ شدن نقش سنتى آمریکا در رهبرى جهانى است.
منبع:جهان نیوز
انتهای پیام/