آیا کنار رفتن مرکل اروپا را نجات خواهد داد؟


اتحادیه اروپایی در حالی شصتمین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفت که قاره اروپا در وضعیت بحرانی قرار دارد که موجودیت این سازمان را در معرض تهدید جدی قرار داده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، اتحادیه اروپا روز شنبه، 25 مارس، شصتمین سالگرد تاسیس خود را در حالی جشن گرفت که این سازمان در بهترین وضعیت خویش بسر نمی برد. اصلی ترین «هدیه» به این مناسبت، آغاز سریع روند خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بود.

سایت خبری-تحلیلی «لنتا.رو» روسیه در گزارشی به این سئوالات پاسخ داده است که آیا اتحادیه اروپا می تواند بر بحران موجود در قاره اروپا فایق آمده و برای رسیدن به این هدف آیا کنار رفتن "آنگلا مرکل" از سمت صدراعظمی آلمان تا چه اندازه ضروری است؟

شصت سال قبل در تاریخ 25 ماه مارس سال 1957، رهبران شش کشور اروپایی متشکل از بلژیک، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، آلمان و فرانسه، ورق کاغذ سفیدی را امضاء کردند که آن را «پیمان رم» و پایه و اساس تشکیل جامعه اروپایی نامیدند. این سند فاقد هر نوع متنی بود. گفته می شود روز قبل از مراسم رسمی امضای این سند، نظافتچی کاخ رم، به اشتباه آن را دور انداخته بود. ولی این اتفاق از اهمیت تاریخی این توافق کم نکرد. امضای این سند آغاز رسمی فریبنده ترین طرح در تاریخ روابط بین الملل بود که هدف از آن اقدامات آگاهانه دولتهای اروپایی برای رسیدن به اهداف مشترک تعیین شده از طریق همکاری و نه رقابت بود.  

اختلاف بین رهبران سیاسی؛ اصلی ترین مشکل اتحادیه اروپا

ایجاد موسسات و قوانین مشترک می بایست موانع مهم موجود برای رسیدن به اهداف تعریف شده را از سر راه بر میداشت. بغیر از اتحادیه اروپا، تاکنون تاریخ بشریت نمونه دیگری از چنین اتحاد و توافقی را سراغ ندارد. البته این موضوع دیگری است که در مسیر تحقق این خواسته در عمل، کاملا با احتیاط به جذب شهروندان اروپایی پرداخته شد. هر نوع تلاشی برای عملی ساختن تصمیمات مهم در زمینه همگرایی تا قبل از سال 2005 بشدت با مخالفت روبرو شد. اروپای واحد یک طرح در سطح نخبگان باقی ماند و موفقیت تلاشهای مکرر تا به آخر هم صفر بود.

هدف همگرایی کامل اروپایی یک شوخی بد بود و اختلاف بین رهبران «فراملی» و از جمله مشکل بروکراسی اروپایی، بتدریج باعث خشم شهروندان عادی اروپایی شد. البته این مشکل منحصر به اروپا نبوده و در ایالات متحده آمریکا نیز منجر به پیروزی غیرمنتظره "دونالد ترامپ" در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته شد که دلیل بروز «جنگ داخلی» بر سر رسیدن به کاخ سفید شد. در اروپا این شکاف بین کسانی بود که لذت همگرایی را چشیده و کسانی که تنها بهای این همگرایی را پرداخته بودند که این اختلاف در نهایت باعث از بین رفتن اعتماد شهروندان اروپایی به اصل این طرح گردید.

خروج انگلیس بزرگترین ضربه به اتحادیه اروپا

به همین دلیل همگرایی اروپایی جشن تولد شصت سالگی خود را در وضعیت بسیار دشواری، چه از لحاظ داخلی و چه در عرصه خارجی، جشن گرفته است. شهروندان کشورهای اروپایی به دولتهای خود اعتماد ندارند. کشورهای اروپای شرقی نمی خواهند سیل پناهجویان از خاورمیانه را پذیرا باشند. بدترین هدیه تولد اتحادیه اروپا هم آغاز مذاکرات رسمی در مورد خروج انگلیس از این سازمان است. تصمیم در این مورد در جریان یک همه پرسی در ماه ژوئن سال گذشته اتخاذ شد. خودداری یکی از اصلی ترین اقتصادهای اروپایی از ادامه مشارکت در همگرایی اروپایی، ضربه بسیار سختی چه از لحاظ تاکتیکی و چه راهبردی به این سازمان وارد ساخته که در دوران تاریخ آن بی سابقه بوده است.

در دورنمای کوتاه مدت، مذاکرات مربوط به خروج انگلیس، این خطر را برای اتحادیه اروپا به همراه دارد که بخشی از منابع مدیریتی این سازمان در شرایط حساس کنونی در عرصه روابط بین الملل را از دست می دهد. مقیاس قابل پیش بینی تلاشهای بروکراسی و سیاسی لازم برای «خروج خوب» انگلیس از اتحادیه اروپا، آنقدر زیاد است که باعث شده تا بروکسل نتواند در خصوص سایر مسائل مهم کنونی پیش روی این سازمان فعال باشد. قطع روابط 44 ساله انگلیس با اتحادیه اروپا ممکن است به بی ثباتی در بیشتر بخشهای همگرایی اروپایی منجر شود، هرچند این مسئله ارتباط مستقیم با مذاکرات پیرامون آن نداشته باشد.  

مشکل جداگانه برای اتحادیه اروپا در آینده ممکن است مسئله سازماندهی روابط تجاری-بازرگانی این سازمان با بزرگترین شرکایش در رابطه با خروج انگلیس و کاهش قطعی بازار کلی اتحادیه اروپا باشد که بخش مهمی از مذاکرات اقتصادی در عرصه اروپا و از جمله مذاکرات مربوط به پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی است.

این مسئله نیز بعید نیست که روسیه و دیگر شرکای مهم اتحادیه اروپا نیز در دستور کار مسائل مورد بررسی در مذاکرات لندن، بروکسل و سایر پایتختهای اروپایی، وارد شوند. حداقل آنکه از هم اکنون مشخص است که خروج انگلیس تنها یک مسئله داخلی اروپایی نیست. اهمیت بازار کلی اتحادیه اروپا برای دیگر کشورهای جهان آنقدر با اهمیت است که آنها نمی توانند چشم خود را به روی این تغییر بزرگ ببندند.

خطرات راهبردی خروج انگلیس برای اتحادیه اروپا

از لحاظ راهبردی، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا از آن جهت خطرناک است که انگلیس در خارج از چارچوب اتحادیه اروپا هم احتمالا از عهده امورش بر می آید. این کشور احتمالا با هیچ خطری که برخی انتظار آن را داشتند، مواجه نخواهد شد و منابع داخلی و خارجی لازم برای رشد اقتصادی خود را براحتی پیدا خواهد کرد. و این مسئله به منزله الگویی است که کشورهای عضو در خارج از اتحادیه اروپا هم می توانند به موجودیت خویش بدون مشکل خاصی ادامه دهند. الگویی که می تواند بحران موجود در منطقه یورو و رکود اقتصادی گروه بزرگی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تشدید کند.    

انفجار در صورتی رخ خواهد داد، اگر در کشورهای جنوب اروپا، مانند اسپانیا، ایتالیا و یونان، سیاستمداران سرسختی به قدرت رسیده و درخواست کنند: « برای آلمان کار کردن، دیگر بس است.» سران سیاسی این کشورها فعلا زیربار تعهدات و مسئولیتهای برعهده گرفته زیر فشار برلین در سالهای 2011 الی 2013 قرار دارند. ولی اوضاع ممکن است بسرعت تغییر پیدا کند، بخصوص اگر کنترل منافع اقتصادی کشورهای بزرگ اروپایی آشکارا ادامه داشته باشد و این کار نه از طریق ارائه استدلالات، بلکه با روشهای زورمدارانه انجام شوند.

تغییر قدرت سیاسی در آلمان؛ خبر خوبی برای اتحادیه اروپا  

در این راستا، کنار رفتن آنگلا مرکل از سمت صدراعظمی آلمان از لحاظ فرضی ممکن است برای اروپا یک راه نجات باشد. رقیب سیاسی اصلی وی "مارتین شولتز" ؛ بدون تردید یکی از طرفداران همگرایی اروپایی است. وی طی بیست سال گذشته در بروکسل و استراسبورگ، کار خود را بعنوان نماینده پارلمان آغاز کرد و سپس به ریاست پارلمان اروپا رسید. این تجربه کاری می تواند در سمت صدراعظمی آلمان نیز به کمک وی بیاید تا از ارتکاب اشتباه در روابط آلمان با شرکایش در اتحادیه اروپا بپرهیزد. برای نجات اروپا بسیار اهمیت دارد تا از سیاست اقتصادی سرسختانه به نفع تدوین یک سیاست اقتصادی مشترک، صرف نظر شود. آلمان باید بهای شکوفایی اقتصادی این کشور را خود بپردازد که توانسته موقعیت مرکزی در منطقه یورو بدست آورد. همانطور که آمریکا پس از سال 2008 برای نقش اصلی خود در نظام مالی جهانی هزینه پرداخت.

علاوه بر این، هرچند شولتز روسیه را دوست آلمان نام نبرده، ولی او را نمی توان از جمله سیاستمداران آلمانی نامید که طرفدار سیاست صرفا ضدروسی است. ضمن اینکه به قدرت رسیدن یک چهره جدید می تواند یافتن نقاط مشترک در عرصه سیاست خارجی اتحادیه اروپا را نیز آسانتر سازد.

خارج شدن انگلیس هم نقش رهبری آلمان در داخل اتحادیه اروپا را تقویت خواهد کرد و به همین دلیل چنین تغییری برای تصمیم گیریهای مهم در سطح اتحادیه اروپا بسیار مهم است. البته فعلا اکثر تحلیلگران سیاسی بر این عقیده هستند که قدرتهای اقتصادی که پشت سر رئیس کنونی دولت آلمان ایستاده اند، بسیار بانفوذ هستند. و به قدرت رسیدن یکی از مخالفان آن، تنها می تواند مسئولیت سنگین رهبری آلمان را از دوش ملتش بردارد، مسئله ای که همه طرفداران همگرایی اروپایی به آن امید بسته اند.

نظریه ای که می تواند به فروپاشی اتحادیه اروپا بیانجامد

فعلا تصمیمی که رهبران کشورهای عضو اتحادیه اروپا پیش روی دارند: وارد شدن به راهکار «اروپا با سرعتهای متفاوت» است. این به معنای آن است که گروه مشخصی از کشورها اروپایی می توانند همکاری عمیقتری در راه رسیدن به برخی جهت گیریها با یکدیگر داشته باشند، بدون اینکه خود را موظف به مشارکت همه کشورهای اروپایی بدانند.  نظریه «اروپا با سرعتهای متقاوت» از سوی رهبران چهار کشور بزرگ اتحادیه اروپا، یعنی آلمان، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه در نشست سران این کشورها در پاریس در تاریخ 5 ماه مارس، مورد حمایت قرار گرفته است.

البته همه کشورهای اروپایی آمادگی پیوستن به چنین طرحی را با این شور و ذوق ندارند و آن را تلاشی برای منزوی ساختن بخشی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ایجاد شرایط خاص برای به حاشیه راندن آنها ارزیابی می کنند. در واقع مشخص نیست که سرعت گرفتن همگرایی در عرصه سیاست اقتصادی بدون همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا چه تاثیری بر حوزه یورو خواهد گذاشت. در مجموع برخی کارشناسان نظریه «اروپا با سرعتهای متفاوت» را به چشم مکانیزمی در جهت فروپاشی اتحادیه اروپا می نگرند.   

رهبران سیاسی جدید می توانند به نفع اروپا باشد

واقعیت این است که اروپا به یک نگاه نو نیاز دارد. حفظ همگرایی اروپایی که پایه و اساس یک اقدام مهم سیاسی تاریخی است، برای صلح و ثبات در این قاره ضروری است. انتخابات سیاسی سال 2017 برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و می تواند این نگاه جدید را بوجود آورد. تغییر سران سیاسی در اروپا ممکن است منجر به صرف نظر کردن از نظریه «سرعتهای متفاوت» شود. در واقع طرح جدیدی مورد نیاز است تا کشورهای اروپایی را به سمت دوستی و صلح و گرد هم جمع شدن محکمتر سوق داده و بتواند همبستگی بیشتری بین شهروندان همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بوجود آورد.

انتهای پیام/  

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط