گروهک‌ها که حمله کردند، اهل‌سنت دورمان را گرفتند و گفتند:«ما با شماییم»


محمد اسماعیل‌زاده از مسئولان جهاد سازندگی در کردستان بوده است. او خاطرات بسیاری از زندگی و خدمت در مناطق سنی‌نشین کشور دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، محمد اسماعیل زاده یکی از مسئولان جهاد سازندگی کردستان است. او خاطرات شیرینی از روزهای خدمت‌رسانی به مردم کردستان دارد.

گفت‌وگوی زیر را بخوانید:

تسنیم: جهاد سازندگی از اوایل انقلاب اسلامی و جنگ در کردستان حضور داشته است که با استقبال مردم مواجه شد. این محبوبیت از کجا شکل گرفت؟

شیوه­‌ای که جهاد برای تعامل با اهل­‌سنت انتخاب کرده بود، شیوه اسلامی همراه با محبت و رسیدگی بود. هیچ هدف سیاسی نداشتیم. مردم هم بالاخره متوجه می­‌شدند کسی که اینجا کار می­‌کند چه هدفی دارد، وقتی می­‌دیدند بچه­‌ها بی‌آلایه کار می­‌کنند، این صداقت را می‌پذیرفتند. اساس اینکه اسلام توسعه پیدا کرد اخلاق پیامبر(ص) بود. سیستم اداری ما اصلا اینجوری نیست اما سیستم جهاد سازندگی از این مساله مبرا بود یعنی هر کاری از عهده­‌اش برمی­‌آمد انجام می­‌داد. مثلا اگر کسی مریض می­‌شد، نمی­‌گفتیم منطقه نا امن است بلکه دوستان او را به مراکز درمانی منتقل می‌کردند.خودم زمانی در منطقه عشایری بودم که یک ماموستا آمد و همچین مشکلی داشت. وقتی ایشان را رساندم دیگر قادر به بازگشت نبودم، از خستگی همان­جا خوابم برد. چند ساعت بعد نیروها بیدارم کردند. وقتی خدمت رسانی و ارتباط با مردم به این شکل باشد قطعا تاثیرگذار خواهد بود.

تسنیم: خدمت رسانی به پیروان فرق اسلامی برای شما و دوستانتان در جهاد سازندگی تفاوتی داشت؟

ما در قروه مستقر بودیم. نیمی از جمعیت سنی و نیم دیگر شیعه بودند. در توزیع امکانات، هیچ تبعیض و حساسیتی نداشتیم. شاخصه­‌هایی داشتیم که در اولویت­‌بندی رعایت می­‌کردیم، مثلا میزان احتیاج افراد یکی از این شاخصه ها بود.

با مردم صادق بودیم/گفتیم می‌خواهیم پل بسازیم ولی پول نداریم، خیری آمد و کمک کرد

اگر مشکل یا احتیاجی برای جهاد پیش می‌­آمد با مردم در میان می‌گذاشت. به آن­ها می­‌گفتیم که اگر شما کمک کنید، کارها انجام می­‌شود. یادم هست مسیری بود که خیلی امکانات ریالی می­خواست، وضع دولت هم خوب نبود، یعنی راهی بود که با لندکروز به­‌سختی می­‌توانستیم از آن عبور کنیم. در این راه پل بزرگی قرار داشت. به مردم گفتیم: «اگر این پل را بسازیم بقیه مسیر به راحتی ساخته می­‌شود» گفتند: «یک آقایی در شهر، اهل اینجاست که اعلام کرده هر وقت بخواهید این کار را انجام بدهید پولش را می­‌دهد». ایشان را دعوت کردیم؛ هزینه ساخت آن پل هشتصد هزار تومان بود. وقتی به آن بنده خدا اطلاع دادیم، گفت که اینقدر پول ندارد. خلاصه دویست هزار تومان داد، ما هم پل پیش ساخته خریدیم و سریع ساختیم. در نماز جمعه او را به عنوان بانی پل دعوت کردیم و روی پل هم اسم­ش را نصب کردیم. در ادامه با یاری خداوند، همان سال، آن مسیر ساخته شد.

یا مورد دیگری که به یادم آمد، اولین راه‌­هایی که می­‌خواستیم برای یکی از روستاها آسفالت کنیم، مسیری بود که هزینه آسفالت آن از پولی که دولت به ما داده بود خیلی بیشتر می­‌شد. رفتیم به شورای آن روستا مراجعه کردیم، همه­‌شان هم اهل سنت بودند. به شورا گفتیم: «اگر بتوانید کمک بکنید ما می‌­توانیم این جاده را بسازیم». گفتند:«ما کدخدایی داریم که اگر به او بگویید می­‌تواند شما را کمک کند». رفتیم و با کدخدا صحبت کردیم. گفت: «شما هر چیزی بخواهید من جمع می‌کنم بدون اینکه به کسی فشار بیاورم».او تا آخر کار همکاری کرد. یک ارتباط خیلی صمیمی بین ما برقرار شده بود.

ما آن­جا با ماموستاها خیلی گرم می­‌گرفتیم، به آن­ها سر می­زدیم، در کردستان هر پروژه­‌ای که تمام می­شد حتی اگر کوچک بود مراسمی برگزار می­‌کردیم. از ماموستاها دعوت می­‌کردیم که سخنرانی کنند. مردم هم عادت داشتند که آبگوشت تهیه کنند البته ما اجباری نکرده بودیم بلکه خودشان درست می­ کردند، اصلا کردها نسبت به مهمان خیلی حساس‌­اند و خیلی مهمان­‌دوست هستند.

ما اردوهایی برای اهل­‌سنت هرمزگان برگزار می کردیم که تاثیرات بسیار خوبی روی آن­ها داشت. الان، بعد از گذشت سی و چند سال وقتی دوستان به هرمزگان می­‌روند، مردم به استقبال­‌شان می‌­آیند و به آن­ها احترام می­‌گذارند. علت این احترام، مهربانی‌ای هست که آن­ها داشتند.

معاونم در جهاد سازندگی، اهل‌سنت بود

تسنیم: در جهاد سازندگی کردستان از نیروهای اهل سنت هم استفاده می‌شد؟

بله، بسیار زیاد. یکی از معاون­‌های من اهل سنت بود، هنوز هم با در ارتباط هستیم. او استاد دانشگاه کردستان و البته کارشناسی با تجربه بود.

تسنیم: ارتباط شما گروهک ها چگونه بود؟

گروهک­‌ها آن­جا فعال بودند و خراب‌کاری می­‌کردند. دستگاه­‌ها و امکانات ما را خراب می­‌کردند. بعد مردم خودشان در مقابل این­ها ایستادند، چون می­‌دیدند جهاد سازندگی خدمت می­‌کند، جاده می­‌سازد. زمانی صدام کردهای عراق را اخراج کرد، ما خیلی سریع برای­ آن­ها مسکن درست کردیم، یادم هست در سقز جهاد سازندگی یک ماشین فرستاده بود که برای آوارگان عراق کمک جمع کند، گروهک­‌ها می­خواستند آن را آتش بزنند. همه مردم -که غالبا اهل‌سنت بودند-دور مان را گرفتند و گفتند که همراهمان هستند. آنها روی ماشین نشستند و گفتند: «اگر قرار است ماشین را آتش بزنید همه ما را با ماشین آتش بزنید».

مشکل روستاهای جاسک در سال 61 مسئله آرد بود، حالا هم هست!

من جاسک، سیستان و بلوچستان، چابهار و کردستان هم رفتم. یکی از دوستانم که مسئول راه­‌های مرزی بود می‌­گفت ما یک جایی می‌­رفتیم که غیر از اشرار هیچ کس دیگر آن­جا نیست. من سال 61 رفته بودم جاسک. زندگی در روستاهای جاسک خیلی دشوار بود. در خود شهرش هیچ چیز نبود. اگر شما صد گرم پنیر می­‌خواستید نبود. نان درست و حسابی نداشتند. مشکل­شان آرد بود! امروز هم این مشکلات وجود دارد.

زمانی روی طرح سلمان فارسی کار می ­کردم، آقایی آماری به بنده داد که بعدا دیدم دور از ذهن نیست و چندبار از مسئولین پرسیدم، خودشان گفتند جمعیت تهران حدود ده درصد کشور است، اما بیش از یک سوم صنایع کشور اطراف استان تهران است. فرض بگیرید زابل چه امکاناتی دارد؟ همان چابهار به غیر از بندرش چه پتانسیلی دارد؟ مرکز ایلام چه امکاناتی دارد؟ در شهرهای بوشهر بگردید چه سهمی از اشتغال کشور آنجاست؟ حالا لازم است این خودروسازی در تهران باشد؟ حالا خودرو با گرانترین دستمزد و نامرغوب­ترین کیفیت تولید می­‌شود. اگه این در یک شهر کوچک بود، با دستمزد کمتر، تعهد و دلسوزی بیشتری تولید می­شد ولی متاسفانه به این توجه نشده و بخش عمده مشکلات اهل سنت هم تمرکززدایی در کشور است.

جمع بندی بنده این است که اهل سنت هم از طرف حکومت و هم از طرف مردم غیر از رفتار محبت آمیز خالص، همان رفتاری که پیامبر(ص) داشتند، چیز دیگری نمی­‌خواهند. به نظر بنده مشکل اهل سنت در ایران، زندگی در نقاط حاشیه‌ای و مرزی است. یعنی در نقاط محروم سکونت دارند و در معرض مشکلات و آسیب­‌ها هستند. واقعا تمرکززدایی انجام ندادیم. تنها سازمانی که یک­مقدار روی این بحث کار می­کرد جهاد سازندگی بود که مجلس ششم پرونده‌­اش را پیچید. حالا می‌­گویند جهاد کشاورزی، اما آن وزارت کشاورزی است و اصلا نقشی از جهاد در مجموعه نیست. چون نیروهایی که در جهاد سازندگی بودند یک حالت سیال داشتند و هرجا نیاز بود سریعا فعال می‌شدند.

انتهای پیام/