روایتی از ورود و خروج پرحاشیه کانتینر به گمرک یکی از مناطق ویژه اقتصادی
وقتی برای فردی توضیح میدهم که سالانه بیش از ۵۰۰۰ کانتینر وارد بندر شهید رجایی و از آن خارج میشود درحالیکه گمرک از آن بیخبر است و در هیچ یک از سامانههای گمرک خروج آن ثبت نمیشود و باور نمیکند، به او حق میدهم.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، وقتی برای فردی توضیح میدهم که سالانه بیش از 5000 کانتینر وارد بندر شهید رجایی و از آن خارج میشود درحالیکه گمرک از آن بیخبر است و در هیچ یک از سامانههای گمرک خروج آن ثبت نمیشود و باور نمیکند، به او حق میدهم. اگر همچون بنده داستان درهای بندر شهید رجایی را میدانست، برایش غیر قابل باور نبود.
چند سال پیش بود که پا به بندر شهید رجایی گذاشتیم. منطقه ویژه اقتصادی شهید رجایی بندرعباس پذیرای بیش از 60درصد تجارت کشور است. تنها با محاسبه واردات و صادرات در ایران و بدون در نظر گرفتن ترانزیت ورودی و خروجی از کشور، 60 درصد 139 میلیارد دلار به اندازه کافی بزرگ مینماید تا تخمینی از وسعت عملیات در این بندر را به دستتان بدهد. طرح توسعه این بندر چند سال پیش از ورود ما اجرا شد و پس از اجرا وسعت آن به 2500 هکتار رسید درحالیکه در ورود مخصوص وسائل حمل پس از 4 یا 6 سال (شک از جانب بنده است) در جای خود باقی بود. اگر میپرسیدی چرا در خروج به محل جدید نیامده است؟ پاسخ میشنیدی که در حال ساخت است. اگر میپرسیدی ساختِ در کی تمام میشود؟ پاسخ میشنیدی 6 سال دیگر! بزرگترین در بدون ستون خاورمیانه به طول 70 متر! طبق محاسبات ما برای بندری که ورود و خروجی بیش از 5000 تریلی در روز داشت، 70 متر، هم برای ورود و هم خروج کافی نبود. اما وقتی به مسوول بندر این را میگفتی، پاسخ میشنیدی: «مشاورانم بررسی کردهاند، حتماً کافی است.» وقتی به لطایفالحیلی رییس اداره بندر شهید رجایی را به همراه رییس گمرک تا پای درکشاندیم و با قدم متر کردن به او فهماندیم که اندازه این درکافی نیست، تنها جوابی که داشت این بود که پس مشاوران چه میگفتند؟!
بعد از اینکه خوب او را حالی کردیم به او گفتیم که طول در باید افزایش یابد، با کمال تعجب شنیدیم که نمیشود! به نظرتان علت آن چه بود؟ علت این بود که این در قرار بود بزرگترین در بدون ستون خاورمیانه باشد؛ اگر نیممتر به در اضافه میشد دیگر از در بدون ستون خبری نبود. آنجا بود که جا داشت به جای خنده ضجه بزنیم.
آن در را به واسطه چند موی دماغ که ما باشیم، در عرض 6 ماه ساختند، اما نه بدون ستون بلکه با ستون. چرا؟ چون نتوانستند بدون ستون در بیاورند! اندازهاش را دیگر یاد ندارم که بزرگتر کردند یا خیر تنها مسالهای که وقتی هنوز که هنوز است پا به رجایی بگذارید جالب است و نمود دارد، راهی است که از کنار در باز شده تا تریلیها از آنجا به بندر وارد شوند. یعنی آن دری که قرار بود بدون ستون ساخته شود، عاقبتش شده است دری که وسائل حامل از آن ورود نمیکنند!
وقتی این داستان را مثل بنده با چشم دیده باشی، وجود درهایی که کالاهای بدون اطلاع گمرک از آن خارج میشوند، برایتان بسیار آسانتر است.
حدود یک سال از ساختن در بندر شهید رجایی میگذشت. یک روز به ما گفتند از تهران چند نفر از حراست سازمان بنادر و دریانوردی آمدهاند، چند سؤال دارند. شما در جلسه حضور داشته باشید. یک گروه سه، چهار نفره از تهران آمده بودند.
گفتم چه کار دارند؟ دوست نداشتم به جلسه بروم. گفتند: گفتهاند آمدهاند که ورود و خروج را سامان بدهند، چند سؤال دارند. گفتم: خدا را شکر برویم ببینیم چه میگویند. هرچند دوست نداشتم بروم و جلسه را وقت تلف کردن میدانستم. یکی از رفقا به نام احسان را هم با خود بردم. رفتیم جلسه و بنده ساکت بودم و از احسان خواستم توضیح بدهد. احسان توضیح داد که کار ما اینطور شروع شد و یک 20دقیقهای داستان گفت که اینجا گفتنش از حوصله مخاطب خارج است. گفتند: ما یک سؤال داریم. گفتم: بفرمایید. گفتند: چرا ورود و خروج ماشینها چک نمیشود؟!
گفتم: شما که هستید؟ بنده خدا تعجب کرد و گفت: ما از حراست سازمان بنادر آمدهایم از تهران. گفتم: ما که هستیم؟ تعجبش بیشتر شد. گفت: نمیدانم. گفتم: ما چند نفر دانشجو هستیم و ادامه دادم که لطفاً به بنده بگویید این سؤال را ما باید از شما بپرسیم یا شما از ما؟ ما اینجا چه کارهایم؟ حراست سازمان بنادر شمایید؟ این سؤال ما هم هست. چیزی نداشت بگوید. دیگر جلسه آن قدری ادامه نیافت.
این بندگان خدا آمده بودند که برای ورود و خروج ماشینهای سواری و آدمها به بنادر، سامانهای را اجرا کنند! بهشان گفتم این سامانهای که میخواهید اجرا کنید پیشکشتان. بیایید ما یک سامانه آمادهای داریم این را بگذارید علیالحساب وسایل حاملی که وارد میشوند را از این طریق ثبت کنید ورود و خروجشان را.
حرفی نداشتند بزنند. بندگان خدا تصمیم گیرنده نبودند. اتفاقاً برگشتن هم در یک پرواز بودیم و خدا خدا میکردم در هواپیما نزدیک هم نباشیم. حوصله حرف زدن نداشتم.
از آن تاریخ هم چند سالی میگذرد اما آش همان آش است و کاسه همان کاسه...
پس از آن داستان تا همین امروز مداوم از ما گفتن بوده است و از مسوولان امر نشنیدن. تنها یک بازه چند ماهه به واسطه تغییر رییس گارد اداره بندر شهید رجایی، مدتی ورود وسایل حامل توسط ایشان ثبت میشد و پس از بازه زمانی که دقیق در خاطر ندارم چه مدت بود، به بهانه کمبود نیروی کار ثبت متوقف شد.
چرخ فلک گذشت و به سال 95 رسیدیم. خبر رسید که نیروی انتظامی هرمزگان تصمیم گرفته است در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری با قاچاق مبارزه کند. چه کار کرده بودند؟ کاری که کردند این بود که سه پاسگاه میان راهی نزدیک بندر شهید رجایی را فعال کرده بودند و تریلیها را متوقف میکردند و ماشین به ماشین پته عبور وسایل حامل را از گمرک استعلام میکردند. پته عبور کاغذی بود که گمرک برای هر ماشین صادر و اطلاعات بار محموله را در آن ثبت میکرد. البته تا آن زمان پته عبور کاغذی جای خود را به پته عبور الکترونیک داده بود. یعنی پلیسهای قصه ما، از طریق تلفنهای همراه رانندگان اقدام به استعلام محمولههای بار میکردند.
خبر که به ما رسید، گفتیم خدا خیرشان بدهد، برویم و ببینیم چه میکنند. چند تن از بچهها رفتند و بازدیدی داشتند از پاسگاه میان راهی یا به عبارتی گلوگاه شهید میرزایی. دیدند که بله در گرمای باورنکردنی آن موقع بندر که کافی بود 10 دقیقه بایستی تا عرق از همه جای بدنت راه بیفتد! این بندگان خدا تمام ماشینها را به صف کردهاند تا جلوی قاچاق را بگیرند.
چه میکردند؟ راننده را پیاده میکردند، با تلفن همراهش به سامانه گمرک پیامک میدادند تا نتیجه استعلام در پاسخ بیاید. در این مدت یک دست به موبایل داشتند و با دست دیگر دستشان را روی قلب راننده میگذاشتند! سامانه گمرک گاهی با یک دقیقه تأخیر گاهی بدون تأخیر و گاهی با 5 تا 10 دقیقه تأخیر پاسخ میداد. در این مدت در صورتی که ضربان قلب راننده بالا میرفت، مشکوک به قاچاق بود! او را برای بررسی بیشتر به کناری هدایت میکردند.
از همین طریق چندین کانتینر قاچاق کشف کردند. با اطلاعاتی که از سامانه گمرک میگرفتند نیز پرونده را تکمیل و میفرستادند برای دادسرا.
در این بررسیها یک بار 11 کانتینر کشف شد که مجرم آن اعترافات تکاندهندهای داشت. با استفاده از سامانه گمرک بیش از 200 کانتینر مربوط به افراد اعتراف کرده مشخص شد که جای بررسی داشت. قرار بر این شد که دسترسی به اطلاعات به گونهای برای نیروی انتظامی فراهم شود که انتشار خبر آن برای مردم شوکآور نباشد ولی مدیریت لازم در این امر صورت نگرفت و در نهایت منجر به شوک 200 کانتینری شد. خبر در همهجا پیچید. کشف بزرگترین محموله قاچاق پس از انقلاب! اعتراف جوان 30 سالهای که از مسیر قاچاق بیش از 200 میلیارد تومان در تهران آپارتمان خریداری کرده بود، هیچگاه بهصورت عمومی منتشر نشد؛ اما تکاندهنده بود و نشان از ابعاد تازهای برای ما داشت. جریان تبدیل شدن کالا به پول و پول به کالا، جایی است که میتوان جلوی هرگونه تخلف را گرفت! برای مبارزه با هرگونه فساد مالی، فهم فرآیند پولشویی و درک لزوم مبارزه با آن اهمیت بالایی دارد. اگر بتوان جریان تبدیل پول و کالا به یکدیگر را رصد کرد، میتوان از انتفاع مادی مجرمان، از جرم جلوگیری کرد؛ این راهی است سهل و ممتنع. سهل چون این کار، کار جدیدی نیست و کافی است مطالعات تطبیقی مناسب انجام دهیم. ممتنع چون مشکلات ساختاری بسیاری بر سر راه آن قرار دارد. نویدبخش این است که اگر همت و اراده مبارزه با قاچاق وجود داشته باشد، راه و روشش فراهم است...
بعد از انتشار آن اخبار در پی همکاری بیشتر نیروی انتظامی و گمرک، تیمی از معاونت بازرسی گمرک ایران در تهران برای بازدید از گمرک و رویدادهای متعاقب آن کشف که منجر به دستگیری عدهای از کارمندان گمرک، انبارها و اداره بندر شده بود، به بندرعباس رفتند. این تیم در پی بررسیهایش به همراه حراست گمرک شهید رجایی از محوطه 2500 هکتاری بندر شهید رجایی بازدید کرد. اتفاقاً در این بازدید درهای دیگری از بندر دیده شد که هیچ نیرویی از گمرک در آن مستقر نبود. تمام بازدیدهای آن روز توسط بازرسان گمرک فیلمبرداری شده است. فردای آن روز وقتی خبر به اداره بندر شهید رجایی رسیده بود، تمام درهای مذکور که بعضاً پلمب شده هم بودند با یک کانتینر مسدود شدند. در پی بازدید بعدی با گارد اداره بنادر و حراست گمرک شهید رجایی، درها یکی یکی دوباره بررسی شدند. همانطور که گفته شد همگی با کانتینرهایی که نهایتاً 24 ساعت قبل در آنجا قرار گرفته بود مسدود شده بودند. تمام بازدیدهای روز دوم نیز فیلمبرداری شده است.
خبر این اتفاق به رسانهها هم رسید. آقای خواجهنژاد که پیش از آن هم با دوربین 20:30 راهی بندر شده بود و طی چندین گزارش وضعیت قاچاق در آن جا را گزارش کرده بود، در گزارش دیگری که اوایل شهریور از 20:30 منتشر شد، اتفاقاً بازدیدهایی از همان درهای پشتی داشت و مصاحبههایی با مسوولان گمرک و بندر.
این درها به وضوح در نقشههای هوایی پیداست. براساس همین نقشههای هوایی، فردانیوز موشن گرافیکی در آن ایام منتشر کرد که بهعلت سخنان رهبری در ابتدای امسال، بار دیگر آن را در کانال تلگرام خود با عنوان «قاچاق رسمی که رهبری از آن حرف زدند چطور اتفاق میافتد؟» منتشر کرد. برگردیم به حرف نخستمان؛ وقتی برای فردی توضیح میدهم که سالانه بیش از 5000 کانتینر وارد بندر شهید رجایی و از آن خارج میشود درحالیکه گمرک از آن بیخبر است و در هیچ یک از سامانههای گمرک خروج آن ثبت نمیشود، باور نمیکند. اگر رسانهای در اختیار دارید، بیایید بازدید از انبارهای منطقه ویژه شهید رجایی را توسط رسانهها و با دوربینهای زنده مطالبه کنید و بخواهید که اطلاعات کانتینرهای ورودی به انبار و خروجی از آن را از ابتدای سال 95 به شما نشان بدهند و اطلاعات کسب شده را با اطلاعات خروج کالا از گمرک مقایسه کنید. مضحک است اگر بدانید که همین کار را گمرک به موجب قانون مناطق ویژه اجازه ندارد در مناطق ویژه و آزاد انجام دهد. اگر این کانتینرها سر جایشان نبودند مطالبه کنید که پس کجایند؟ اگر بود و کالای اظهارشده هم در آن وجود داشت که همه مطمئن میشوند که در این حوزه مشکلی وجود ندارد؛ چه ایرادی دارد جای شکر هم دارد.
آنچه در این چهار بخش توضیح داده شد، تنها گوشهای از حوادثی است که در تجارت خارجی کشور رخ میدهد. بحث در مورد انواع دیگر قاچاقهای سازمانیافته مد نظر رهبری، سخن دیگری است.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/