از عملیات «سلامت الجلیل» و شکلگیری حزب الله تا «خوشههای خشم»
از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۶ رژیم صهیونیستی پنج بار به لبنان حمله کرد که در تمامی این حملات با مقاومت مردم لبنان این حملات ناکام ماند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، رژیم صهیونیستی بعد از اعلام موجودیت در سال 1948 همواره کشورهای اطراف سرزمین اشغالی فلسطین از جمله مصر، سوریه و اردن تعدی کرده است که برخی از خاک این کشورها از جمله جولان سوریه هنوز در اشغال این رژیم هستند.
یکی از کشورهایی که همواره مورد تجاوز رژیم صهیونیستی قرار گرفته لبنان بوده است و این کشور از سال 1978 تا 1996 چندین بار مورد حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفته است.
کتاب «جنوب لبنان در رویارویی با اسرائیل» نوشته محمود سوید مقاومت لبنان در برابر تجاوز اسرائیل را طی سه دهه روایت کرده که در زیر خلاصهای از این تجاوزات و مقاومت در برابر آنها از این کتاب آورده شده است.
حمله نظامی سال 1978؛ عملیات لیتانی
در بامداد پانزدهم مارس 1978 چند لشکر اسرائیل به استعداد 20 هزار نیرو طی عملیات وسیعی تحت عنوان «عملیات لیتانی» به لبنان حمله کرد. در این عملیات هفت روزه، ارتش اسرائیل 2020 کیلومتر مربع از خاک جنوب لبنان را اشغال کرد. سخنگوی نظامی ارتش اسرائیل با صدور بیانیهای هدف این عملیات را «ریشهکنی پایگاههای خرابکاران» نامید. مردخای گور، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل، متعاقب این عملیات گفت: «اسرائیل درصدد است از مرز تا عمق 10 کیلومتر خاک لبنان کمربند امنیتی برقرار کند. این کمربند امنیتی از مرجعیون و قلیا در جنوب شرقی لبنان آغاز میشود و از رمیش، عین ابل و دبل در منطقه مرکزی میگذرد و در منطقه علماءالشعب و ناقوره خاتمه مییابد.» اما این عملیات از عمق 10 کیلومتر ادعایی هم فراتر رفت و تمامی مناطق جنوب رودخانه لیتانی را در بر گرفت.
با آنکه در بیانیه نظامی، اسرائیل مدعی شده بود که ارتش اسرائیل قصد آسیب رساندن به مردم را ندارد؛ اما صلیب سرخ جهانی با انتشار گزارشی اعلام کرد که 150 روستای جنوب لبنان مورد حمله لشکریان مهاجم قرار گرفتند، به 92 روستا آسیب گسترده وارد آمد و 6 روستا بویژه شهرک خیام بکلی ویران شد. در نتیجه این تهاجم حدود هزار نفر کشته شدند. حوزه نفوذ جغرافیایی این حمله گسترده بین 3 تا 17 کیلومتر بود که تپههای کفرشوبا و شبعا در شمال شرقی و بندر ناقوره در جنوب غربی لبنان را در بر میگرفت.
عملیات لیتانی موجب آوارگی 220 هزار لبنانی و 65 هزار فلسطینی از جنوب شد. بر اساس آمارهای منابع رسمی لبنان در نتیجه این حمله تعداد 1168 لبنانی و فلسطینی به قتل رسیدند، در حالی که منابع اسرائیلی تعداد کشتههای ارتش این رژیم را فقط 18 نفر ذکر کردند.
ارتش اشغالگر در ابتدای این عملیات دست به سه مورد قتل عام در روستاهای جنوب لبنان زد. در نخستین قتل عام در روستای عباسیه 81 لبنانی در سنین مختلف (از دو ساله تا 80 ساله) قربانی شدند. جنایت دوم در شهرک خیام اتفاق افتاد که طی آن 31 لبنانی بالای 50 سال به قتل رسیدند و سومین قتل عام بیگناهان بیدفاع لبنانی توسط نظامیان متجاوز در روستای کونین انجام گرفت که در نتیجه آن 31 کودک و نوجوان به خاک و خون کشیده شدند.
در سیزدهم ژوئن 1978 اسرائیل اعلام کرد ضمن باقی ماندن در «کمربند امنیتی» شامل شهرهای بنت جبیل و مرجعیون و بخشهایی از شهرهای صور و حاصبیا، از تمامی روستاهای جنوب لبنان عقبنشینی کرده است. این در حالی بود که نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل طبق قعطنامههای 425 و 426 شورای امنیت در مناطق مشخص شده در جنوب لبنان استقرار یافتند. سرگرد سعد حداد افسر شورشی ارتش لبنان مسئولیت گروههای مسلح این نوار امنیتی را به عهده گرفت و مدتی بعد سرگرد سامی الشدیاق با جدا شدن از وی، به «قوات لبنانیه» وابسته به بشیر جمیل پیوست.
در 31 ژوئیه همان سال یک واحد از ارتش لبنان با همکاری نیروهای سازمان ملل و با موافقت سوریه و آمریکا کوشید در مناطق حضور نیروهای پاسدار صلح مستقر شود اما توپخانه سعد حداد پیشروی این واحد ارتش لبنان را در شهرک کوکبا متوقف کرد. در نتیجه این اقدام، پرونده سعید حداد و سامی شدیاق به اتهام همکاری با دشمن به دادگاه ارجاع شد. دولت لبنان در پنجم سپتامبر 1978 به سازمان ملل اطلاع داد که نامبردگان هیچ سمتی در ارتش لبنان ندارند و برای فرماندهی در منطقه یا مذاکره با نیروهای سازمان ملل مجاز نیستند.
دولت لبنان در 25 آوریل 1979 در چارچوب اجرای قطعنامه 425 شورای امنیت مورخ 19 ژانویه همان سال بار دیگر کوشید واحدهای ارتش را به جنوب اعزام کند اما اسرائیل و شبه نظامیان وابسته مانع این اقدام شدند.
از سوی دیگر اسرائیل به دنبال برقراری «کمربند امنیتی»، به تسطیح اراضی اشغالی و راهسازی و احداث پلهای ارتباطی اقدام کرد تا زمینه تردد نیروهای اشغالگر خود را آسان کند. اندکی نگذشته بود که کالاهای ساخت اسرائیل در برخی روستاهای جنوب ظاهر شد و سایر گذرگاههای مرزی بویژه گذرگاه «دیوار پاک» محل نقل و انتقال بیماران و مجروحان شدند. انواع اسلحه و جنگافزار به سوی شبه نظامیان مزدور سرازیر شد و آنان طی دورههای تحت آموزش قرار گرفتند. همچنین کارگران لبنانی ساکن نوار اشغالی، روانه اسرائیل شدند تا در کارخانه ها و مزارع آنجا به کار گمارده شوند. در همین حال مهاجرت و کوچ اجباری ساکنان روستاهای جنوب به سوی شمال به شدت ادامه یافت. در گزارش دورهای 6 ماهه دبیر کل سازمان ملل متحد (از تاریخ 13 ژانویه تاژوئن 1979) آمده است که تا ابتدای ماه ژوئن، 7 درصد اهالی برعشیت، 30 درصد روستای شقرا و 10 درصد روستای تبنین و اکثریت روستاهای آسیبدیده، از زادگاه خود مهاجرت کردهاند.
سرکرد شورشی، سعد حداد، از سپتامبر 1978 کار توزیع کارتهای شناسایی تحت عنوان «دولت آزاد لبنان» را در میان اهالی روستاهای جنوب آغاز کرد. وی در 18 آوریل 1979 از شهرک مطله در داخل مرز اسرائیل تشکیل دولت لبنان آزاد را اعلام کرد. این دولت در زمینی به مساحت 700 کیلومتر مربع به طول 90 کیلومتر و عرض 10 تا 12 کیلومتر تشکیل شد. دولت لبنان آزاد که توسط حداد اعلام شد در برگیرنده 55 شهرک وروستا با جمعیتی حدود صدهزار نفر بود. قلمرو این دولت از شهرک شبعا در شرق لبنان آغاز میشد و تا بندر ناقوره در ساحل دریای مدیترانه امتداد مییافت. وی با کمکهای لجستیک و حمایت مالی و تسلیحاتی اسرائیل منطقه تحت سلطه خود را توسعه داد و در 17 مه 1980 گروههای مسلح 500 نفره ارتش لبنان آزاد را در گروه 450 نفره تحت امر خود ادغام کرد و فرماندهی آنان را به عهده گرفت.
اسرائیل هر چند مدت یک بار بخشهایی از خاک لبنان بویژه مناطقی در اطراف روستاهای علماالشعب، عیتاالشعب، عدیسه، کفرشوفا و رودخانه وزانی را در منطقه مرزی ضمیمه فلسطین اشغالی میکرد. اسرائیل همچنین با هدف تصرف منابع آبی رودخانه وزانی و حاصبانی تاسیساتی را روی این رودخانهها احداث کرد. این اقدامات موجب شد دولت لبنان در ژوئن 1980 به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کند.
مردخای گور، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل، در خاطرات خود درباره عملیاتی «لیتانی» در مارس 1978 میگوید: «این حمله نظامی به هدف انتقامگیری از عملیات گروهی از فدائیان فلسطین انجام گرفت» گفته میشود فدائیان فلسطینی در تاریخ 1978/3/11 از طریق دریا وارد جاده ساحلی اسرائیل شدند و با حمله به تعدادی اتوبوس، 37 تن از صهیونیستها را به قتل رساندند. مناخیم بگین، نخست وزیر وقت، هم ظاهرا به منظور مطمئن ساختن افکار عمومی اسرائیل دستور این عملیات را صادر کرد. گور در این عملیات تصمیم گرفت بخشی از خاک لبنان را تا عمق 10 کیلومتری اشغال کند و پایگاههای فدائیان فلسطین در منطقه ممتد از کوه حرمون تا ساحل را جمعآوری کند.
موشه دایان، وزیر خارجه، پیشنهاد کرد بخشهای وسیعی از خاک لبنان در اختیار اسرائیل قرار گیرد. اما مناخیم بگین از این پیشنهاد چشم پوشید و خواستار خروج فوری ارتش لبنان شد. اریل شارون، وزیر سابق کشاورزی، پیشنهاد کرد مناطق مسیحی نشین به یکدیگر وصل شود تا از این مناطق «کمربند امنیتی» به وجود آید و بتوان برای همیشه از امنیت اسرائیل دفاع کرد. مناخیم بگین پیشنهاد کرد ارتش اسرائیل تا مدت زمان به خصوصی در لبنان باقی بماند، اما عزر وایزمن، وزیر اسبق دفاع عقیده داشت که منطقه اشغالی همچنان در اختیار اسرائیل قرار داشته باشد تا از آن به عنوان اهرم فشار استفاده شود.
وی خواهان اشغال مناطق بیشتری از خاک لبنان شده بود تا بدین وسیله بتوان دگرگونیهای بنیادی در اوضاع امنیتی مرزهای شمالی اسرائیل به وجود آورد. اما سرانجام نظر شارون مبنی بر برقرار کمربند امنیتی در جنوب لبنان به همان صورت بر سایر مسئولان اسرائیل تحمیل شد.
حمله نظامی سال 1982: عملیات سلامت جلیل
سالهای 1982 تا 1977 سرشار از حوادث سنگین بود: ائتلاف حزب لیکود به رهبری مناخیم بگین در سال 1977 قدرت را در اسرائیل به دست گرفت، معاهده صلح مصر و اسرائیل (1977 - 1979) در جهان عرب شکاف به وجود آورد، در بهار و تابستان 1981 میان سوریه و اسرائیل بحران موشکی بروز کرد، این بحران با بمباران سکوهای موشکی سوریه در روزهای 9 ژوئن و 8 سپتامبر 1982 توسط هواپیماهای نظامی اسرائیل پایان یافت، سوریه این سکوها را در مرز خود با لبنان نصب کرده بود، هواپیماهای نظامی اسرائیل در هفتم ژوئن سال 1981 نیروگاه هستهای تموز عراق را در نزدیکی بغداد بمباران کردند.
سربازان اسرائیلی در جنوب لبنان در ژانویه 1982
در فصلهای بهار و تابستان سال 1981 جنگ میان مقاومت فلسطین و نیروهای اسرائیل در جنوب لبنان شدت گرفت، در پی دخالت آمریکا در این جنگ، توافق نامه آتشبس میان طرفهای درگیر در 1981/7/24 به امضا رسید، سازمان آزادیبخش فلسطین برای اینکه به اسرائیل بهانه حمله مجدد به لبنان را ندهد خود را به این توافقنامه پایبند دانست، در اکتبر 1981 انور سادات، رئیس جمهوری مصر، توسط مجاهد شهید سرهنگ خالد اسلامبولی ترور شد، در دسامبر همان سال مجلس «کنیست» قانون ضمیمه کردن جولان به خاک اسرائیل را تصویب کرد.
در ابتدای سال 1982 اوضاع جنوب لبنان بشدت متشنج شد و اسرائیل نیروهای کمکی خود را در داخل خاک لبنان مستقر کرد، رژیم صهیونیستی در 1982/4/21 با بمباران منطقه دامور در کوهستانهای شرق بیروت توافق نامه آتشبس را نقض کرد، اشغالگران قدس در روز ششم ژوئن 1982 عملیات «سلامت جلیل» را آغاز کردند. اهداف اساسی این حمله گسترده انهدام ساختار نظامی سازمان آزادیبخش فلسطین و برپایی نظام جدید در لبنان بود. در حقیقت هدف اعلام شده این عملیات دور کردن نیروهای فلسطین تا فاصله 40 کیلومتری مرز لبنان و فلسطین بوده است. اما اسرائیلیها اهداف پنهان دیگری را درسر میپروراندند. از جمله به کنترل در آوردن مناطق استراتژیک لبنان مانند کوهستان باروک که میتواند از فاصله 23 کیلومتری، دمشق را تهدید کند و این امکان را به اسرائیل میدهد تا از ارتفاعات این کوهستان، اراضی سوریه، ترکیه، عراق، اردن، مصر، شیارهای جبلالشیخ و شمال دریاچه قرعون در بقاع غربی را نظاره کند. به دنبال این حمله و پیشروی نیروهای اسرائیل تا بیروت، کشمکشهای جنجالبرانگیزی در اسرائیل بروز کرد. اسناد منتشر شده درباره اهداف این حمله تاکنون مشخص نکرده که آیا شارون با پیشروی بیش از 40 کیلومتر، کابینه اسرائیل را فریب داده یا مناخیم بگین با ادامه پیشروی و اشغال بیشتر خاک لبنان موافق بوده است.
اسرائیل پس از نبردهای سنگین و محاصره و بمباران سه ماهه شهر بیروت و قطع شبکههای آب و برق و اشغال بخش غربی بیروت در 15 سپتامبر 1982 سرانجام موفق شد به حضور مسلحانه جناحهای سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان پایان دهد و بشیر جمیل را به کرسی ریاست جمهوری این کشور بنشاند و با لبنان توافقنامه 17 مه 1983 را به امضا برساند.
مقاومت مردم لبنان، اسرائیل را ناچار ساخت اشغال 13 روزه بیروت پایان دهد و در روزهای 27 و 1982/9/28 از بخش غربی بیروت عقبنشینی کند. روز 1982/9/14 بشر جمیل به قتل رسید و روز 1982/9/16 قتل عام اردوگاه صبرا و شاتیلا توسط عوامل لبنانی رژیم صهیونیستی با پشتیبانی لجستیک و حمایت ارتش اسرائیل به اجرا درآمد. در این جنایت زشت تاریخی و ناجوانمردانه که 48 ساعت ادامه داشت بیش از 1500 زن و مرد و کودک لبنانی و فلسطینی قتل عام شدند. در این میان نیروهای اشغالگر اسرائیل و نیروهای کلاه سبز مداخلهگر آمریکا و فرانسه در نتیجه عملیات انتحاری مقاومت لبنان تلفات سنگینی متحمل شدند.
اسرائیل که از عملیات لیتانی انتظار پیروزی داشت با بن بست مواجه شد و فرماندهان نظامی اسرائیل نخستین قربانیان این عملیات شدند. مناخیم بگین، نخست وزیر وقت، پس از چند ماه گوشهنشینی در ابتدای سال 1984 از سمت خود کنارهگیری کرد. در آن زمان گفته شد که وی دچار سرشکستگی شده است. اریل شارون، وزیر دفاع، پس از اینکه یک هیات قضایی وی را محکوم کرد به ناچار استعفا داد و رافائل ایتان، رئیس ستاد مشترک، نیز از مقام خود کناره گرفت.
لبنان در نتیجه این حمله گسترده نظامی اسرائیل بهای سنگینی پرداخت کرد. بر حسب آمار رسمی لبنان که در 30 نوامبر 1982 با استناد به آمار و ارقام صلیب سرخ لبنان صادر شد، آمده است که در این حمله 19 هزار و 85 تن کشته و 31 هزار و 915 تن زخمی شدند. همچنین حدود پانصد هزار تن آواره شدند که از میان آنان صدهزار نفر به بخش غربی بیروت پناه آوردند. آوارگان جنگی در مناطق شمال و بقاع لبنان سکونت یافتند. از نظر مادی خسارتهای مالی وارده به لبنان عبارت است از: تخریب کلی و جزئی بخشهای وسیعی از تاسیسات و ساختار این کشور و وارد شدن میلیاردها دلار خسارت.
اما در این میان، بر اساس آمار منتشره وزارت دفاع رژیم صهیونیستی در تاریخ 1998/9/2، تلفات ارتش اسرائیل 349 کشته و دو هزار و 127 زخمی اعلام شد، اما روزنامههای اسرائیل در سالهای 1982 و 1984 ارقام بیشتری از تعداد کشتهها و زخمیهای ارتش اسرائیل در لبنان ارائه دادهاند. به طور مثال، روزنامه هاآرتص در تاریخ 1984/5/3 نوشت: عملیات لیتانی در لبنان برای اسرائیل 600 کشته و 3500 زخمی و معلول در پی داشته است. این روزنامه افزود: این عملیات به طور متوسط 2.5 تا چهار میلیارد دلار هزینه در بر داشت و روشن است این عملیات جامعه اسرائیل را به شدت تکان داد.
بسیاری از تحلیلگران این عملیات را غیر قابل توجیه توصیف کردند. بویژه پس از اقدام فریکبارانه شارون و پیشروی بیش از 40 کیلومتر، مفسران دیگر این عملیات را شکست خورده تعبیر کردند و چه بسا تعداد بسیاری از افسران و سربازان ارتش اسرائیل از خدمت در لبنان امتناع کردند. روزنامههای اسرائیلی داوار و هاآرتص در سال 1984 نوشتند که 143 نظامی از خدمت در لبنان امتناع کرده و تعداد بسیاری به اتهام سرپیچی از مقررات ارتش محاکمه شدهاند و در فاصله سالهای 1982 تا 1984 تعداد 21 سرباز به علت مشکلات و فشارهای روحی و روانی ناشی از گرفتار شدن در باتلاق لبنان خودکشی کردند.
به هر حال ارتش اسرائیل در نتیجه ضربات کوبنده مقاومت اسلامی و ملی در سپتامبر 1983 از حومه بیروت و منطقه شوف عقبنشینی کرد و در ماه فوریه 1985 از منطقه صیا و زهرانی خارج شد. به دنبال عملیات پی در پی مقاومت، ارتش اسرائیل در ماه آوریل همان سال از مناطق نبطیه، صور، بقاع، جبلالباروک، جزین و بخشهای شرقی و مرکزی جنوب لبنان عقبنشنی کرد.
کابینه اسرائیل که در اجلاس روز 1985/4/21 برای عقبنشینی از جنوب لبنان تصمیم گیری کرده بود در ابتدای ژوئن سال 1985 کار عقب نشینی را تا منطقه کمربند امنیتی به مساحت 850 کیلومتر مربع (هشت درصد از کل خاک لبنان) تکمیل کرد و از اهداف بزرگی که در نظر گرفته بود چشم پوشید. منطقه امنیتی در ابتدا 85 شهرک و روستا در شهرستانهای مرجعیون، نبطیه، حاصبیا، بنت جبیل و صور را در بر داشت که با اشغال منطقه جزین تا گذرگاه کفر فالوس مساحت این منطقه از 850 کیلومتر به 1100 کیلومتر مربع افزایش یافت و به تعبیری 10 درصد از کل مساحت لبنان و نیمی از مساحت جنوب را شامل شد. نوار امنیتی 79 کیلومتر طول و بین 7 تا 17 کیلومتر عرض دارد. در نوار امنیتی حدود 150 هزار نفر در 113 شهرک و روستا و 60 مزرعه سکونت دارد. نوار اشغالی از دماغه ناقوره در ساحل مدیترانه آغاز میشود و با گذر از روستاهای یاطر، مجدل زون، مرجعیون، طیبه و بیت یاحون در منطقه مرکزی در اطراف ورستاهای کفر شوبا و شبعا در کناره جبل اشیخ و بلندهای جولان در شرق خاتمه مییابد.
بر اساس ارزیابیهای منتشره در سال 1982 در فصل تابستان تعداد ساکنان نوار امنیتی 50 درصد افزایش یافت گذرگاههای راس، ناقوه در غرب و پیرانیت (در نزدیکی روستای رمیش در بخش مرکزی) و مطلعه در شرق و تعدادی گذرگاه فرعی، نوار اشغالی را با فلسطین مرتبط میسازد. گذرگاههای بیاضه در شهر صور، بیت یاحون در شهر بن جبیل، کفر تبنیت در شهر نبطیه - مرجعیون، زمریا در حاصبیا و گذرگاههای کفر فالوس و باتر در جزین کمربند امنیتی را با لبنان وصل میکند.
ارتش جنوب لبنان: از حداد تا لحد
به دنبال مرگ سعد حداد در 15 ژانویه 1984، اسرائیل مسئولیت اداره امور «کمربند امنیتی» را به سرتیپ بازنشسته ارتش لبنان آنتوان لحد واگذار کرد. وی در آوریل همان سال فرماندهی ارتش لبنان آزاد را به عهده گرفت و نام آن را به «ارتش جنوب لبنان» تبدیل کرد. لحد به منظور تقویت این ارتش، تشکیلات آن را بازسازی و جوانان منطقه را وادار به پیوستن به آن کرد. آنتوان لحد به هدف برقراری موازنه میان نیروهای مسیحی شاغل در این ارتش کوشید جوانان شیعه را به استخدام در بیاورد و در عین حال حقوقها را هم افزایش داد؛ چرا که 70 درصد نیروهای این ارتش را مسیحیان تشکیل میدادند. وی در سپتامبر 1984 مدعی شد که تعداد 2500 نیرو در اختیار دارد و مصمم است تعدادشان را به 5 هزار تن افزایش دهد.
در پی انتفاضه مردم شیعه منطقه غرب و بخش جنوبی بیروت (ضاحیه) در ششم فوریه 1984 و تسلط جنبش امل و نیروهای جنبش ملی در این مناطق، هیات وزیران لبنان در پنجم مارس 1984 جلسهای تشکیل داد و به طور یکجانبه توافقنامه 17 ماه مه را ملغی اعلام کرد. مجلس لبنان (پارلمان) نیز با تشکیل جلسهای در 21 مه 1987 مجوزی را که برای دولت جهت امضای توافقنامه 17 مه صادر کرده بود باطل اعلام کرد و توافقنامه سال 1969 قاهره با سازمان آزادیبخش فلسطین را نیز لغو کرد.
از آن پس نبردهای مقاومت اسلامی با ارتش اسرائیل و شبه نظامیان لبنانی وابسته به ارتش اسرائیل به جنگی فرسایشی تبدیل شد که آتش آن هر چند مدت یک بار دامنگیر شهرکهای صهیونیستنشین شمال اسرائیل میشد و رزمندگان مقاومت با پرتاب موشکهای کاتیوشا زندگی عادی این شهرکها را آشفته میکردند. جنوب لبنان در دهه 90 شاهد دو حمله گسترده نظامی اسرائیل بود. رژیم صهیونیستی با هدف سرکوب مقاومت و اثرگذاری بر گفتوگوهای خاورمیانه، سیاست زمین سوخته را در جنوب لبنان به اجرا درآورد. اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق اسرائیل، بر اساس حفظ منافع این رژیم سعی میکرد در محورهای مختلف گفتوگوهای سازش مانور دهد. وی مدتی گفتوگو با فلسطینیها را اداره میکرد و مدتی دیگر به سمت محورهای سوریه و لبنان میچرخید.
عملیات تسویه حساب
اسرائیل در 25 ژوئیه 1993 تهاجم گستردهای را با نام «عملیات تسویه حساب» در لبنان آغاز کرد. این عملیات که هفت روز به طول انجامید مناطق بسیاری در جنوب، بقاع، شمال و اطراف بیروت را در بر گرفت. اسرائیل در این عملیات از انواع سلاحها استفاده کرد و شیوه تخریب را به اجرا در آورد، درست همان گونه که نیروهای متحد آمریکا در حمله سال 1991 به عراق در پیش گرفتند.
بنا بر آمار منابع رسمی لبنان در نتیجه این تهاجم خصمانه ارتش اشغالگر قدس، 132 تن کشته شدند و حدود 500 زخمی بر جای ماند. همچنین بیش از ده هزار واحد مسکونی در 120 روستا تخریب شد و به بیست هزار منزل آسیب وارد آمد. همچنین بر اثر بمبارانهای شدید هواپیماهای نظامی سیصد هزار تن از مناطق جنوب و بقاع آواره شدند و مدارس، پلها، راهها، شبکههای آب و برق و بسیاری از تاسیسات دولتی منهدم گردید. بر حسب تازهترین آمار رسمی ارتش اسرائیل منتشره در دوم سپتامبر 1989، در این عملیات 26 سرباز اسرائیلی کشته و 67 تن دیگر زخمی شدند.
این حملات با وساطت آمریکا میان سوریه و لبنان از یکسو و اسرائیل از سوی دیگر در شامگاه 31 ژوئیه 1993 پایان یافت و طرفهای درگیر با توافق شفاهی که «توافق تموز» نامیده شد ترک مخاصمه کردند. بر اساس این توافق قرار شد از پرتاب کاتیوشا به شمال اسرائیل خودداری شود و متقابلا اسرائیل متعهد شد از بمباران و گلوله باران روستاهای پرجمعیت و مناطق مسکونی غیر مسکونی غیر نظامی امتناع ورزد. با وجود اینکه مقاومت اسلامی عملیات خود را بر ضد ارتش اسرائیل و در داخل اراضی لبنان متمرکز ساخته بود اما این توافق مدت زیادی پایدار نماند و هرگاه تعداد مقتولان اسرایئلی مستقر در جنوب لبنان افزایش مییافت اعتراض درباره انگیزه حفظ «کمربند امنیتی» در اسرائیل بالا میگرفت.
حمله نظامی 1996: عملیات خوشههای خشم
اسرائیل در نیمه سال 1995 دامنه عملیات نظامی در جنوب لبنان را گسترش داد؛ زیرا قید و بندها و محدودیتهای تفاهمنامه تموز، ارتش اسرائیل را به ستوه آورده بود. بنابراین در 11 آوریل 1996 اسرائیل حمله وسیعی را به نام «عملیات خوشههای خشم» در لبنان آغاز کرد؛ ولی قتل عام فجیع مردم مسلمان روستای قانا نقش بسزایی در نافرجامی نتایج این عملیات داشت.
همچنین جنایت روستای قانا اثر چشمگیری در انتخابات نخست وزیری اسرائیل داشت. در این انتخابات که در ماه مه همان سال برگزار شد شیمون پرز سقوط کرد و بنیامین نتانیاهو توانست قدرت را به دست بگیرد.
در این جنایت فجیع که بازتاب وسیعی در سطح جهان داشت بیش از صد غیر نظامی لبنانی که به مرکز نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل پناه آورده بودند قتل عام شدند. این غیر نظامیان که از گلولهباران روستاهای خود فرار کرده بودند مورد حمله بمب افکنهای اسرائیل قرار گرفتند.
با امضای تفاهمنامه 1996/4/26 که به «تفاهمنامه آوریل» معروف شد عملیات خوشههای خشم متوقف گردید و این تفاهمنامه جایگزین «تفامنامه تموز» شد و به موجب آن کمیتهای بینالمللی برای نظارت بر اجرای آتشبس و جلوگیری از حمله به مناطق مسکونی و غیر نظامی تشکیل شد. در این کمیته نمایندگان لبنان، سوریه، فرانسه، آمریکا و اسرائیل عضویت دارند. محتوای این تفاهمنامه با تفاهمنامه پیشین (تموز) تفاوت چندانی ندارد. در تفاهمنامه آوریل تصریح شده که گروههای مسلح نباید از خاک لبنان به شمال اسرائیل حمله کنند و روستاهای جنوب نباید پابگاه عملیات گروههای مقاومت اسلامی بشود.
انتهای پیام/