رازهای آجری یک کوچه + تصاویر
راز و رمز آجری کوچهای که خانهها، نماها، بالکنها، پنجرهها و درختانش قرینه است، هر اهل ذوق و هنری را مبهوت معماری سنتی ایرانی میکند، خانههای که امروز فقط یاد و خاطره آنها از زبان پدر و مادربزرگها به عنوان قصههای شیرین برای نوهها شنیدنی میشود.
خبرگزاری تسنیم/علی رمضانپور
... از آن سویی خیابان با آن در آهنی اش، آن هم در خیابان معروف "نوفل لوشاتو" هر کسی را به خود جلب میکند، کوچه ای که دو "در" دارد! همانند خانههای قدیمی، کما اینکه معروفی ات آن به قرینه بودن آن است، زیرا خانههای کوچه معروف "لولاگر" قرینه است، و این باعث میشود هر رهگذری سر به بالا خیره به مناظر کوچه تا انتهای آن پیش رود.
چپ و راست شاتر زدن دوربینت طوری شده بود که هر از گاهی، افراد داخل کوچه بیخیال نماها، بالکنها و پنجرهها قرینه؛ لحظاتی خودت را سوژه کنند، از انتهای کوچه که بر میگردی، درختان قرینه نیز جلب توجه میکند، کما اینکه برخی از خانهها از جمله مهمترین بنای کوچه که از طبقه بالا نیز از هر دو طرف به صورت قرینه وارد حریم کوچه شدند در حال مرمت هستند.
بر سر تنها کوچه قرینه تهران، دو مرد میانسال را میبینی که همچون دربانهای دروازههای قدیمی با عبور هر رهگذری در گوش هم پچ پچی میکنند «هنوز اول صبحه، ایشاالله میان برای بازدید»؛ معلوم میشود برای آنها بازدید از کوچه آنقدر مهم است که آمار تعداد بازدیدکنندگان را چرتکه میاندازند.
زوم کردن دوربینت بر روی بناهای قرینه کوچه، نظر یکی از مردان سر کوچه لولاگر را جلب میکند، به سویت میآید، با اشاره دست - گوشه دیوار نزدیک سر کوچه را نشانت میدهد: «آقا این مقرنس! را میبینی، شناسنامه کوچه هست، نشون میده که در قدیم چند خانوار اینجا زندگی میکردند و کوچه هم چه سالی ساخته شده!».
وقتی گنگی ات را از توضیحاتش میبیند، یک بار دیگر با توضیحات معماری اما به گویشی کوچه بازاری ادامه میدهد: «این آجرها را به طرف بالا بشماری نشون میده در چه سالی این کوچه ساخته شده حالا باید ببینی مبنا هجری شمسی بود یا قمری، آجرهای داخل هم بشماری متوجه تعداد خانهها و خانوارها در بدو ساخت کوچه میشی، قدیما با اینطور معماری رمز و راز توی دل ساختمانها کار میذاشتند، یعنی بناهای قدیمی شناسنامه داشت!».
قرینه بودن کوچه خود به اندازه کافی چشم هر بیننده ای را خیره میکرد ولی دریغ از راز و رمز این کوچه، و صد حیف که هیچ کسی نیز به این نماد توجه ای نمیکرد، و چه خوب میشد کسی از کارشناسان معماری و میراث فرهنگی در این باره توضیحی ارائه میکرد که در وهله نخست ذهنت به سمت فرهاد نظری - مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی معاونت میراث فرهنگی کشور میرود و وقتی با او، این نماد کوچه لولاگر را در میان میگذاری، چنین برداشتی از این نماد را تایید نمیکند ولی رد نیز نمیکند، اما راهنمایی میکند که برای تکمیل گزارش و پی بردن به راز و رمز نماد تنها کوچه قرینه تهران به سراغ "حسین مفید" از فعالان عرضه کتاب در خیابان انقلاب که تحصیلکرده معماری نوین و از شاگردان قدیمی استاد لرزاده - معمار سنتی ایران بوده، بروی.
پاتوق این تحصیلکرده معمار نوین که 18 سال نیز شاگرد استاد لرزاده در زمینه معماری سنتی ایرانی بوده و امروز نیز دستی در انتشار و عرضه کتاب دارد را پیدا میکنی، دو بار سراغش میروی تا در نهایت در کتابفروشیاش پیدا میکنی، کتابفروشی که معماری داخل آن آنقدر پیچ در پیچ هست که هر کسی در بدو ورود با کمی تأمل متوجه معماری خاص ساختمان میشود، وارد هر دالانی میشوی یک دالان دیگر باز میشود، سراغ او را میگیری که طبقه بالا را نشانت میدهند که با یک راه پله چوبی به سبک معماری پلکانی، تو را تا دفتر کارش در انتهای طبقه بالا میکشاند.
حال و احوال و گپوگفت را با نشان دادن تصایر نماد آجری کوچه لولاگر به عنوان شناسنامه کوچه شروع میکنی؛ عینکش را از پیشانی به چشم میزند: «نمیتونم تایید کنم که این نوع آجرچینی برای نشان دادن سال ساخت و تعداد خانوارها باشد، البته رد هم نمیکنم، چون هر معماری آن هم معمارهای قدیمی، سبک و سیاق خودشون داشتند و این امکان دارد که برای این کار نشانه و رمز و رازی گذاشته باشد، ولی این آجرچینی "مقرنس" نیست، نوعی "پخی" است، چون عبور از زاویه 90 درجه سخت است این معمار خواسته با ایجاد این "پخی" زاویه عبور را 120 درجه و راحت تر کند».
شاگرد استاد لرزاده که با سنی بیش از میانسالی با حرارت و بالای سر مردمی که برای خرید کتاب به انتشاراتیاش آمدند، در توضیح رمز و راز چنین آجر چینی در تنها کوچه قرینه تهران ادامه میدهد: «ببین، من الان دارم کتاب چاپ میکنم، عرف تعداد چاپ کتاب 1000 جلد هست، ولی چون عدد 1100 مقدس است من کتابهای انتشاراتیام را با این تعداد چاپ میکنم، یعنی این تعداد یک قاعده نیست، و یا در معماری هم همینطور هست و معمار به جای سه ستون از 4 ستون براساس شاخصهای چهار کاسه به نشانه ارکان اربعه شیعه استفاده میکند، همانطور که معماری اسماعیلیه با ما فرق میکند و ما براساس نگاه شیعه و تقدس عدد 12؛ بر طبق تعداد امامان معصوم؛ المانهای معماریمان را 12 وجهی کار میکنیم، پس معمار کوچه لولاگر هم میتونسته نشانه یا راز و رمزی با اینگونه آجرچینی گذاشته باشه که قصد آن دقیق روشن نیست کما اینکه در معماری سنتی ایرانی با کم کردن آجرها و با استفاده از همان چیدمان گُلهای آجری ایجاد میکردند که معروف به مَعْقِلی است».
"مفید" درباره حکمت قرینه ساختن کوچه لولاگر نیز توضیح میدهد: «چون ما هم قرینه هستیم، چشمهای ما قرینه هست، گوشهای ما قرینه هست، و اصلاً قرینه سازی از مفاهیم زیبایی شناسی و ایجاد تعادل است و در معماریهای سنتی برخلاف معماری نوین هر المانی ساخته میشد باید برای آن تعادلی هم در نظر میگرفتند، مثلاً همه خانهها باید حیاط میداشتند تا تعادل تنفس هوایی افراد خانه لحاظ میشد، کاری که امروز انجام نمیشود، مثلاً اگر در تهران یا هر شهر دیگری یک برج ساخته میشود باید به ازای هر واحد خانه در بیرون محوطه فضای سبز ایجاد شود و چنین نمونه ای فقط در شهرک اکباتان رعایت شده و می توان با خانههای محله عودلاجان مقایسه کرد، و دیگر برجها و خانههای تهران این تعادل هوایی، معماری و فضای سبز را رعایت نکردند».
صحبتهای دیگر آنقدر گرم و معماری شده بود که فرصت را غنیمت شمرده و در شلوغی مراجعه کنندهها برای خرید کتاب، این سئوال هم از شاگرد استاد لرزاده که برای هر سئوالی به دقت گوش میدهد و با چشمانی بزرگ پاسخ میدهد؛ میپرسی: اگر امروز خانه ای را بخواهی با المانهای سنتی بسازی از هزینه ساخت خانههای جدید با معماری امروزی گرانتر میافتد؟ میگوید: «نه، ولی به هر حال برخی وقتها استانداردهای شهری و معماری امروزی اجازه نمیدهد مثلاً در یک کوچه با کلی خانه با معماری روز؛ یکباره یک خانه با معماری سنتی ساخته شود، ولی گرانتر نمیشود؛ چون خانههای قدیمی معماری فشاری نداشتند، یعنی از آهن استفاده نمیشد و از طرفی نمیتوانستند مثلاً برای سقف از چوب استفاده کنند، چون برای هر تیرک سقف باید یک درخت قطع میشد بنابراین سقف به صورت گنبدی با معماری آجرچینی قوسدار ساخته میشد که هم مصالح کمتر استفاده میشد و هم فشاری به بنا نمیآمد».
توضیحات "حسین مفید" - معماری که امروز کتاب میفروشد از تنها کوچه قرینه ای تهران به انتها میرسد و چه زیبا راز و رمز آجری کوچه ای که خانهها، نماها، بالکنها، پنجرهها و درختان آن قرینه است، هر اهل ذوق و هنری را مبهوت معماری سنتی ایرانی میکند، خانههای که امروز فقط یاد و خاطره آنها از زبان پدر و مادربزرگها به عنوان قصههای شیرین برای نوهها شنیدنی میشود.
انتهای پیام/