سفر به ایران از نگاه جهانگردان آمریکایی
آن چه میخوانید گفتههای جهانگردان آمریکایی در پس سفر به ایران و برخوردشان با ایرانیان است. تجربههایی جالب و مخالف نگرشهای کاخسفیدنشیان را در این گفتوگوها میتوان به خوبی دید.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روزنامه اطلاعات در ویژهنامه نوروزی خود در مطلبی با عنوان «سفر به ایران» به نگاه جهانگردان سفر کرده به ایران پرداخته و نوشته است: «شانس زمانی در خانه شما را میزند که به دوستانتان میگویید یک سفر پرهیجان برای خود رزرو کردهاید ولی این سفر، سافاری در آفریقا یا رقصیدن در جزایر تایلند نیست، بلکه سفری است به ایران. احتمالا آنها سریع شروع میکنند به پرسیدن سوالات و اظهارنظرهایی که نشاندهنده سردرگمی یا شگفتزدگی آنهاست. دومین کشور بزرگ در خاورمیانه که معمولا در تیترهای خبری به خاطر آزمایشهای هستهای از آن یاد میشود، ایران است. این کشور به تازگی جزو یکی از هفت کشوری شده است که ترامپ ورود اتباع آنها را به ایالات متحده ممنوع کرده، اما صرف نظر از سیاست، ایران واقعا چگونه کشوری است؟ کتابهای راهنمای سفر، از ایران به خاطر چشماندازهای زیبا، شاهکارهای معماری مثل مسجد اصفهان و کاخهای تهران و مناطق تاریخی مثل خرابههای پرسپولیس یاد میکنند اما پیچیدگی سیاسی و فرهنگی این کشور هم برای بسیاری از افراد اسرارآمیز است. حتی گردشگر معروف، آنتونی بوردین، در مجموعه «مناطق ناشناخته» خود میگوید: «ایران شبیه آن چه انتظار داشتم نبود و آن احساسی که انتظارش را داشتم، در من به وجود نیاورد.»
ما برای این که به صورت شفاف به شما بگوییم ایران چه کشوری است، با مسافرانی صحبت کردیم که در سال گذشته از این کشور بازدید کردند.
دوستی ملتها
به خاطر دشمنیهای تاریخی بین ایران و آمریکا فکر میکردم مردم ایران، آمریکاییها را دوست ندارند ولی بعدا متوجه شدم طرز فکرم درست نیست. ایرانیها نسبت به آمریکاییها خیلی کنجکاو هستند و به آنها علاقه دارند. بیشتر مردمی که ما با آنها ملاقات کردیم، دوست داشتند به ایالات متحده سفر کنند. آنها میتوانند دولت آمریکا را دوست نداشته باشند اما چیزی علیه مردم آمریکا ندارند. حتی وقتی با آنها درباره احساساتشان نسبت به مردم عراق حرف زدم، شوکه شدم. جنگ ایران و عراق هشت سال در دهه 1980 میلادی به طول انجامید و نسل مردان جوان ایرانی را به خاک و خون کشید، با وجود این افرادی که من با آنها حرف زدم هیچ دشمنی با مردم عراق نداشتند. آنها اعمال دولت را جدا از اعمال مردم میدانند. وقتی شنیدم دولت آمریکا ورود ایرانیها را به این کشور ممنوع کرده است، خیلی ناراحت شدم و به مردمی در ایران فکر کردم که امیدوارند ایالات متحده را ببینند و مشتاق هستند با جهان ارتباط برقرار کنند اما سیاست باعث شده است فرصتهای آنان محدود شود. من امیدوارم مردم ایران همچنان آمریکاییها را مردمی جدا از دولت آمریکا بدانند، زیرا این که ایرانیها فکر کنند ممنوعیت ورود آنها به آمریکا خواست مردم آمریکاست، مرا بیشتر ناراحت میکند.
غذاهای خانگی بهتر از غذاهای رستوران
تورهای ماجراجویانه برای تعامل با افراد بومی تورهای فوقالعادهای هستند زیرا شبها در این تورها معمولاً یا شام با یک خانواده بومی صرف یا حتی شب در کنار آنها سپری میشود. غذا در این مناطق خیلی خوب بود. ما شنیده بودیم که بهترین غذاهای ایرانی غذاهایی هستند که در خانه تهیه میشوند نه در رستورانها. راهنمای تور ما توضیح داد که در ایران فرهنگ رستوران وجود ندارد و شما نمیتوانید خیلی از چیزهایی که در خانه پخته میشوند را در رستوران ببینید. ما غذاهای فوقالعادهای را امتحان کردیم. به یادماندنیترین آنها غذایی بود که با یک خانواده عشایری خوردیم. زن مسنی در خانواده، خوراک مرغ با سس زردآلو به همراه پلو آماده کرد. او در یک ماهیتابه آهنی نوعی نان پخت که هر کدام از نانها به صورت جداگانه روی آتش باز پخته میشد. نکته فوقالعاده دیگر درباره این غذاها آن بود که ما چیزهای زیادی درباره زندگی مردم یاد گرفتیما .غلب افراد مسنتر (که غذا را آماده میکردند) انگلیسی حرف نمیزدند اما فرزندان آنها سر سفره میآمدند تا با ما صحبت کنند. در این شبها من درباره سیاست در ایران، اقتصاد و آموزش، وضعیت زنان، تغییرات دو دهه اخیر و آرزوهای مردم برای آینده، چیزهای زیادی را متوجه شدم.
ایران، مهد کاروانسراهای قدیمی
شب مورد علاقه من شبی بود که در یک کاروانسرای قدیمی گذارندم که در حال حاضر به یک هتل در وسط بیابان تبدیل شده است. کاروانسراها مانند توقفگاههای قرون وسطایی هستند که میشد شب در آنجا اقامت کرد، غذا خورد، به تجارت کالا پرداخت و از جاده ابریشم عبور کرد. من روی پشتبام کاروانسرا چند ساعت به مطالعه کتاب مشغول شدم. تنها چیزی که در همه مسیرها میتوانستم ببینم، شن بود.
چیزهای زیادی وجود دارد که باید ببینید
اگر دوباره برگردم، دوست دارم تاجهای جواهرنشان را در گنجینه جواهرات ملی در تهران مشاهده کنم. متأسفانه فقط چند ساعت در روز و چند روز در هفته باز است و در روزهای و ساعاتی که باز بود، ما نتوانستیم از آن دیدن کنیم. در این مجموعه تاجها و گردنبندهای زمرد فوقالعادهای وجود دارد که نفس انسان را در سینه حبس میکند. من به خاطر آن که نتوانستم از آنجا دیدن کنم، ناراحت شدم.
95 درصد زعفران جهان در ایران
من عاشق زعفران هستم ولی در طول زندگیام زیاد زعفران نخوردهام زیرا خیلی گران است. شما میتوانید یک بسته کوچک زعفران را در مغازهها با قیمت 10 دلار بخرید و این مقدار برای دو یا سه بار مصرف شما کفایت میکند.
من در این سفر متوجه شدم که 95 درصد زعفران جهان در ایران تولید میشود ولی به خاطر تحریمها این محصول را نمیتوان به ایالات متحده صادر کرد. بنابراین هر زعفرانی که شما در ایالات متحده خریداری میکنید از همان 6 درصدی است که در خارج از ایران تولید میشود. به همین دلیل این محصول تا این حد گران است. در ایران، زعفران همه جا وجود دارد. این محصول یکی از ترکیبات اکثر غذاهاست اما شگفتیای که ما همان اوایل سفر با آن مواجه شدیم این بود که در ایران بستنی زعفرانی وجود دارد. همچنین ما بستههای 9دلاری زعفران خریدیم که اگر میخواستیم در ایالات متحده آنها را بخریم حدود 150 دلار تمام میشد. من دوست داشتم بیشتر بخرم ولی فکر کردم شاید در گمرک آنها را توقیف کنند. بنابراین ریسک نکردم. وقتی به ایالات متحده برگشتیم، دوستم اندرو با آنها بستنیهای زعفرانی خانگی درست کرد که فوقالعاده بودند.
استر هوی - تاریخ بازدید: آوریل 2016
موزههای دیدنی
تاریخ و بناهای تاریخی ایران، از پوشش آینهای کاخ گلستان گرفته تا چشماندازهای بیابانهای وسیع و دستنخورده و کوههای ستبر، نفس انسان را در سینه حبس میکند. سفر ما در حوزه آداب و رسوم ایرانیها توسط آژانسی مسافرتی تدارک دیده شده بود. یکی از جاهایی که من خیلی دوست داشتم و نباید تماشای آن را از دست داد، موزه فرش تهران است. نمای خارجی این موزه شبیه دار قالی است و داخل آن مجموعهای از فرشهای متعلق به قرون سوم تا پنجم قبل از میلاد وجود دارد. بازدید از موزه رضا عباسی در تهران را نباید از دست داد که مجموعهای خارقالعاده از هنر ایرانی متعلق به قرن دوم بعد از میلاد را در خود دارد. همچنین پرسپولیس، پایتخت سلسله هخامنشیان، یک مکان عالی است که بقایای بناهای بسیار عظیم آن دوره با ستونهای مرمر به رنگ خاکستری تیره، ستایش بیننده را نسبت به آن دوره باشکوه برمیانگیزد. موزه جواهرات با مجموعه کلاهپرها، تاجهای جواهردار، کاسههای پر شده از الماسهای برشنخورده، زمردهای سبز و یاقوتهای کبود مجموعه مورد علاقه من بودند. یک قطعه منحصر به فرد در این مجموعه جام جهاننمای بزرگی بود که اقیانوسهای آن از زمرد و قارهها از الماس و یاقوت ساخته شده بودند. البته جواهر دریای نور در این مجموعه، غنیمت جنگی است. الماس صورتی به وزن 182 قیراط که رنگ آن باعث شده است، بسیار نادر باشد.
نیکول بتی - تاریخ بازدید از ایران: نوامبر 2016
دوستی با طعم هندوانه
ایرانیان زیادی میتوانند به زبان انگلیسی حرف بزنند؛ به ویژه در تهران و اصفهان. بنابراین تعامل با ایرانیها بسیار آسان بود. ایرانیها توریستها را دوست دارند و به آنها کمک میکنند. رسانههای غربی ایران را عقبمانده و دشمن معرفی میکنند؛ مردمی که اصلاً مهربان نیستند اما ایرانیها تحصیلات خوبی دارند، فناوریهای پیشرفته را به خوبی درک میکنند. درباره جهان اطلاعات خوبی دارند و بسیار شوخطبع، آرام و خونگرم و بسیار مهماننواز هستند.
من به خاطر امنیتی که در ایران حس کردم، شگفتزده شدم. جنایات خیابانی در مقایسه با سایر مناطقی که من از آنها دیدن کردم - حتی در مقایسه با اروپا - کمترین میزان را دارد. شاید آمریکاییها حس کنند که به خاطر روابط تیره سیاسی بیشتر در معرض خطر هستند اما من اصلاً چنین احساسی نداشتم. در واقع موضوع کاملاً برعکس بود. ایرانیها مشتاق حرف زدن با آمریکاییها هستند. آنها همیشه تأکید میکردند که مشکلات سیاسی، مشکلاتی میان دولتها است نه مردم. (یک روز) ما در پمپ بنزین بودیم و مشاجرات و هیاهوی زیادی به خاطر کارت سوخت ایجاد شده بود. من به فارسی از راننده خواستم نزدیکتر برود تا بفهمیم چه خبر است. در ابتدا او طوری به من نگاه کرد که گویی به زبان مریخی با او صحبت کردهام اما وقتی دوباره از او خواستم این کار را انجام دهد و او متوجه شد که من به زبان خودش با او صحبت میکنم، به من لبخند زد و صورتش درخشید. چند دقیقه با هم گفتوگو کردیم و او به سمت عقب وانت رفت که پر از هندوانه بود. یک هندوانه برداشت و آن را به شکل زیبایی برش داد و به من داد تا به خاطر آن که به او و کشورش احترام گذاشته بودم، از من تشکر کند. من هرگز این خاطره را فراموش نمیکنم.
چند بنای تاریخی مجلل دیگر
کاخ عالیقاپو و کلیسای وانک در اصفهان، برج خاموشان در یزد، کاروانسرای زینالدین، فالوده شیرازی (وقتی به شیراز میروید این خوراک یخی را از دست ندهید. هیچ راهی بهتر و از خوشمزهتر از خوردن آن برای غلبه بر گرما وجود ندارد) پل طبیعت در تهران، تماشای غروب آفتاب از روی پشت بام در یزد و نشستن بر روی قالی و خوردن فسنجان (خورشت گوشت و انار پخته شده) و نوشیدن چای. من میتوانم تا ابد این کارها را انجام دهم. چیزهای زیادی در ایران وجود دارد که دوست دارم ببینم. دوست دارم ببینم اما اگر مجبور باشم از میان آنها انتخاب کنم دوست دارم به دریای خزر، چشماندازهای کوهستانی این منطقه و مرزهای آن بروم.
سینتیا دیکی - تاریخ بازدید: مِی 2012 و جولای 2016
خوشآمدگویی با لبخند
اغلب اوقات مردم پیش میآمدند و با ما صحبت میکردند. توری که ما خریده بودیم به ما شام نمیداد بنابراین در ساعت شام وقت آزاد داشتیم تا هر کاری که دوست داشتیم انجام دهیم. من و همسرم اغلب از هتل بیرون میرفتیم و در شهر به جستوجو میپرداختیم. در این فرصت با اهالی شهر صحبت میکردیم. مردم شهر رفتار دوستانه و گرمی داشتند و نسبت به ما کنجکاو بودند. اغلب آنها فکر میکردند ما فرانسوی یا آلمانی هستیم چون توریستهای زیادی از آن کشورها به ایران میآمدند. وقتی توضیح میدهید که آمریکایی هستید بیشتر آنها این سوال را میپرسند: نظر شما درباره ایران و مردم ایران چیست؟ همه تعاملاتی که ما با هم داشتیم مثبت بودهاند. وقتی از کنار زنان در پیادهرو رد میشوید، بدون آن که چیزی به آنها بگویید، میگویند از شما متشکریم که از ایران دیدن کردید.
همچنین وقتی در مناطق مختلف راه میروید مردان زیادی را میبینید که به نشانه احترام دستشان را روی سینه میگذارند. حتی وقتی که افرادی نمیتوانند با شما به زبان انگلیسی حرف بزنند با زبان بدن به شما خوشآمد میگویند. همسر من عاشق آن است که هنگام سفر غذاهای مختلف را امتحان کند؛ به ویژه غذای خیابانی. بنابراین ناراحت شد که در ایران گزینههای زیادی برای غذای خیابانی وجود ندارد. همه رستورانها در ایران چیزهای مشابهی در منوی خود داشتند و حتی مزه آنها هم یکسان بود. با وجود این زمان زیادی طول میکشد تا هر کدام از ما دوباره بتوانیم کباب بخوریم. همه زنان در ایران روسری به سر میکنند. به نظر میرسد خیلی محافظهکار هستند. زنان باید همواره در اماکن عمومی این پوشش را داشته باشند. مردان باید شلوارهای بلند بپوشند. به صورت کلی در ایران رنگ کم است. از معماری و ساختمانها گرفته تا ماشینها و لباسها. این اقلام رنگهای بیروحی دارند. اکثراً قهوهای، سیاه و خاکستری هستند. ایران دورههای خشکسالی بزرگی را پشت سر گذاشته است و بستر همه رودها در معرض خشکی قرار داشتند. سبزیجات خیلی قهوهای بودند. اینها چیزهایی بودند که ما به سرعت متوجه شدیم. این امر در ذهنمان تبدیل شد به یک هنجار تا به سیاتل برگشتیم. جایی که مطلقاً سبز است. وقتی به دنور برگشتیم پاییز بود و رنگهای زیادی وجود داشتند؛ به طوری که شگفتزده شدیم. اصفهان شهر مورد علاقه ما بود این شهر هنرمندانهترین فرهنگ را دارد. برخی از مساجد این شهر واقعاً جالب بودند. این مساجد بهترین کاشیکاری به رنگ آبی را در سقف خود دارند. شما آزادانه میتوانید داخل مسجد بروید حتی اگر نمازگزاران در آن مشغول عبادت باشند. ما در مسجدی بودیم که در آن 50 مرد در حال نماز بودند. در گوشهای ایستادیم و تماشای آنها همه ما را شگفتزده کرد. فکر میکردیم اجازه نداریم در آن مکان بمانیم. زنان ایرانی باید برای نماز به محلی دیگر میرفتند اما به گروه ما اجازه دادند در آن مکان بمانیم.
تبلیغات ضد آمریکایی
ما دو بار با تبلیغات ضد آمریکایی مواجه شدیم. یکی از آنها داخل سفارت در تهران بود که همه از آن اطلاع دارند. دومین بار در میدانی در اصفهان بودیم که تبلیغات را روی بنرها دیدیم. مردم که میدیدند ما در حال عکاسی از آنها هستیم پیش میآمدند و بعد از صحبت با آنها متوجه میشدیم که برداشت متفاوتی از آن تبلیغات دارند.
ایرانیها به ما گفتند که آنها آمریکاییها را دوست دارند. مردم آمریکا و فرهنگ آمریکا را دوست دارند ولی سیاست آنها را درک نمیکنند. آنها میگفتند نمیفهمند دولت آمریکا در حال چه کاری است و چرا ایران را دوست ندارد؛ در حالی که کشورهای دیگر به خوبی مردم را از سیاست جدا میکنند. وقتی این را از زبان آنها میشنیدیم تصلی پیدا میکردیم. عجیب آن که ما زیر آن بنرهای تبلیغاتی ایستاده بودیم.
من واقعاً دوست دارم ببینم چشماندازها در زمانی که خشکسالی نیست، چگونه به نظر میرسند. شما میتوانید ببینید که مناظر وقتی سبزرنگ نیستند و آب در آنها جریان دارد تا چه اندازه زیبا میشوند. در این چشماندازها از آب زیاد استفاده میشود. باغهای گیاهشناسی و هتلها تلاش میکنند نمایی از آب داشته باشند اما وقتی در دوره خشکسالی به آنجا میرفتید، این مناظر محدودتر هستند.
دومین کاری که دوست دارم انجام بدهم آن است که به خانه ایرانیها بروم و ببینم خانههای آنها چه شکلی است. ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم. اینها تجربیاتی هستند که ما از تجربه آنها محروم بودیم.
کریس نیلسون - تاریخ بازدید: اکتبر 2016
انتهای پیام/