در کمین یارانه کتاب!
طرح عیدانه کتاب چند روزی است که با اعلام فروش بیش از ۵۰۰ هزار جلد کتاب به پایان رسیده است. این طرح از ۱۵ اسفندماه سال گذشته تا ۱۵ فروردینماه در ۷۴۵ کتابفروشی سراسر کشور برگزار شد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، طرح عیدانه کتاب چند روزی است که با اعلام فروش بیش از 500 هزار جلد کتاب به پایان رسیده است. این طرح از 15 اسفندماه سال گذشته تا 15 فروردینماه در 745 کتابفروشی سراسر کشور برگزار شد. پس از ارائه آمار فروش کتابها در این طرح به نظر آمد این طرح و طرحهای مشابه (پاییزه، تابستانه و...) توانسته رغبتی برای خرید کتاب توسط مردم ایجاد کند تا آنها در ایامی خاص به کتابفروشیها بروند و کتابهای مورد علاقه خود را با تخفیف یارانهای بخرند. یکی از ذهنیتهای برنامهریزان این طرحها ایجاد فرهنگسازی و ایجاد تمایل در بین آحاد جامعه برای خرید کتاب و مطالعه است. آنها این تمایل را همچون نمایشگاه کتاب تهران، از طریق ارائه تخفیف (اینجا 20 تا 25 درصدی) به خریداران کتاب ایجاد میکنند.
همانطور که خود مسئولان فرهنگی هم بارها گفتهاند، اصل و هدف قابل توجه در این طرحها، تشویق و ترغیب مردم برای رفتن به کتابفروشیهاست. آنها به زعم خود، در این طرحها به دنبال این هستند تا یارانه خرید کتاب را اینبار نه به ناشر، بلکه مستقیم به مصرفکننده برسانند؛ تا آنها با خرید کتاب از کتابفروشیها، باعث رونق کتابفروشیهای در معرض تعطیلی و بالا رفتن آمار فروش کتاب و در نهایت افزایش سرانه مطالعه در کشور شوند. شاید به همین دلیل است که وزارت فرهنگ امسال برای اجرای طرح عیدانه کتاب بیش از دو میلیارد تومان یارانه کنار گذاشت و احتمالا حالا برنامهریزان این طرح از استقبال کتابفروشان و ناشران و خریداران کتاب خوشحال و سرخوش هستند. اما آنها حتما باید بدانند این طرح و آمار فروش و نوع کتابهای فروشرفته در آن، سوال بزرگ دیگری به وجود آورده است. سوال این است که چرا تمام کتابهای پرفروش ترجمهای و نسبتا سطح پایین هستند. نویسندگان ایرانی، مخصوصا نویسندگان معاصر و مشغول به کار، تقریبا بهرهای از این خرید و فروشها ندارند و بسیاری از کتابهای فروشرفته هم به بالا بردن آگاهی و فرهنگ و حتی با توجه به کارکردهایشان، به سرانه مطالعه ربطی ندارند. مثلا نسخههای مختلف کتابهای وارداتی ترجمه در زمینه سبک زندگی، عشق و شعور!
باید فهمید آیا آثار ایرانی بیارزشاند و نویسندگان و ادیبان ایرانی پشت سر هم آثار بیکیفیت تولید میکنند؟ اگر بخواهیم به استناد آمار منتشرشده خانه کتاب، به آسیبشناسی طرح عیدانه بپردازیم، اتفاقا یکی از محاسن برگزاری این طرح، آگاهی از همین مسئله است که به وضوح نشان میدهد برخلاف گذشته، نویسندگان ایرانی و به تبع آن اندیشه، داستان و ادبیات ایرانی سهم و جایگاه بسیار پایینی برای مخاطب ایرانی حال حاضر دارد.
آنچه مسلم است و از دل این آمار و طرح برمیآید، این است که فعالان فرهنگی و مؤلفان و برنامهریزان فرهنگ نه تنها نباید از آمار فروش چنین کتابهایی خیلی خوشحال شوند، بلکه باید به آسیبشناسی جریان اندیشه و فکر و ادبیات و نشر و تبلیغ آثار ایرانی بپردازند و چارهای بیاندیشند. آنها دیگر باید متوجه شوند که افزایش طرحهای یارانهای برای خرید کتاب در این سالها نه تنها باعث فرهنگسازی خرید کتاب نشده است، بلکه باعث شده طیفهای زیادی از افراد سودجو به حوزه نشر راه پیدا کنند و با استفاده از ترفندهای بازار و تبلیغات در شبکههای مجازی، کالاهای قلابی را به مخاطبان عرضه کنند؛ کالاهایی ظاهرا فرهنگی اما بیکیفیت، بیاثر و حتی مخرب که منتظر یارانههای دولتی و روابط به همریخته فرهنگی و حاصل از سوء مدیریتها، رانتهای شبه دولتی و رسانهای هستند و با بها دادن به جولان آنها در چنین فضایی، مدام جا را برای معدود آثار قابل توجه تنگ میکنند.
به نظر می رسد حداقل متولیان بخشی از بودجههای کلان مثلا فرهنگی باید بخشی از این پولهای بادآورده را صرف بررسی و واکاوی این روند کنند؛ تا مشخص شود در این چند سال چه اتفاقی در حوزه اندیشه و فرهنگ و ادب رخ داده که انسان ایرانی تا این حد از تولیدات فرهنگی خود در حوزه مکتوب دلزده شده است. فراموش نکنیم در این سالها سینمای ایران به عنوان رکن دیگری از حوزه فرهنگ، با سیاستهای محافظانه و تشویقی، کم و بیش توانسته در بین ایرانیان نقشآفرین و موثر و پذیرای مخاطبان ایرانی باشد. اما در حوزه کتاب و ادبیات سالهاست رکود و انزوا حرف اول را میزند و هر روز بیشتر هم میشود. این درحالی است که هر سال بر حجم ناشران تازهکار و آثار منتشرشده بیکیفیت و کتابسازیها افزوده میشود. ناشرانی که فال حافظ، کتابسازیهای مذهبی، تقویم همسران و کتابهای سطح پایین روانشناسی و شعر و داستانهای پولکی چاپ میکنند! اگر صنعت نشر پول ندارد، پس این کتابها چگونه و با چه پولهایی منتشر میشوند و هر روز هم بر گستره آنها اضافه میشود؟!
تا چند سال قبل اگر تنها دادن تخفیف خرید کتاب در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران کافی بود تا مردم کتاب بخرند و ناشر کتاب تولید کند و کتابفروش چرخ کتابفروشیاش بچرخد، اما حالا علاوه بر نمایشگاه کتاب و صرف هزینههای کلان برای برپایی آن، در طول سال به صورت منظم نمایشگاههای استانی هم باید برگزار شود. در ادامه اوضاع آنقدر بد شده و کتابفروشیها تعطیل که دولت چارهای ندیده جز اینکه در قالب طرحهای فصلی مثل تابستانه و پاییز و عیدانه و به زورِ دادن یارانه مردم را به کتابفروشیها بکشاند؛ تا آنها هم متاثر از فضای همهگیر مجازی و تبلیغات پررنگ برخی از ناشران که کتاب را تنها کالایی برای سود مالی میدانند و اصلا با همین مبنا وارد این عرصه شدهاند، این طرحها را فرصت مناسبی برای فروش تولیدات کمارزش خود بدانند و احتمالا در آینده با اتکا به همین فروشها خود را شخصیتی فرهنگی و تولیداتشان را سرآمد اندیشه و آگاهی تلقی کنند و جا بیندازند.
کافی است به آثار پرفروش همین طرح عیدانه کتاب نگاه کنیم تا متوجه شویم آثار پرفروش این طرحها عمدتا کتابهایی هستند که از طریق موجسازی کاذب سر و صدایی به پا کردهاند. معمولا ناشران این آثار قبل از هر طرح یارانهای در فضای مجازی و حتی برخی از رسانههای تاثیرگذار تبلیغات پرسر و صدایی راه میاندازند تا بلافاصله پس از آغاز طرحهای یارانهداری مثل نمایشگاه کتاب و عیدانه و تابستانه و... پولهای بادآورده و نفتی دولتی را به سمت خود و به بهانه فرهنگ به جیب بزنند.
افزایش چنین طرحهایی درحالی است که میدانیم بخشی از این استقبالها نه از دل فرهنگ کتابخوانی و درونی شدن فرهنگ خرید و خواندن کتاب، بلکه تاثیری روانی است که تخفیفدار کردن محصول و کالا بر ذهن جامعه ایرانی دارد و هنوز هم میتواند بر فروش کالا تاثیر بگذارد و بها دادن بیش از حد به طرحهای یارانهای نه کمک به صنعت و نشر و فرهنگ ایرانی است، نه دستگیر نویسندگان و ادیبانی که در مقابل فروش آثار بیکیفیت، کتابسازیها و آثار ترجمهای سطحی و بیمحتوا منزوی و گوشهگیرتر از همیشه شدهاند و شاید دیگر انگیزهای برای ادامه دادن ندارند. بیشک، در ارتقای فرهنگی و افزایش سرانه مطالعه هم نقش قابل دفاعی ندارند.
منبع:ایسنا
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.