اگر این ۵ ستون نباشد قضاوت درست فرومیریزد
اگر دقت کرده باشید انسانی را یافت نمیکنید که در معرض قضاوت قرار نگیرد، حتی اگر هر روز به همدیگر توصیه کنیم که درباره دیگران قضاوت نکنیم اما این اتفاق مکرر روی میدهد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اگر دقت کرده باشید انسانی را یافت نمیکنید که در معرض قضاوت قرار نگیرد، حتی اگر هر روز به همدیگر توصیه کنیم که درباره دیگران قضاوت نکنیم اما این اتفاق مکرر روی میدهد. قضاوت و داوری اگر حرفه برخی از آدمها باشد که به خاطر آن دستمزد میگیرند و در اداره و سازمانی استخدام میشوند که درباره پروندههایی به داوری بنشینند اما در یک دید وسیعتر میبینیم بسیاری از ما هر لحظه در معرض داوری و قضاوت قرار میگیریم و هر اندیشه و گمان و فکری که به ذهن انسان خطور میکند در واقع شاهین ترازویی است که به چپ و راست میچرخد و وضعیتی را رقم میزند، بنابراین شناخت صحیح از این پدیده میتواند به ما در رسیدن به منطقی درست در زندگی و تعاملات خود با دیگران کمک کند، به ویژه وقتی که ما در معرض پیشداوریها قرار میگیریم و سایه این پیشداوریها بر روابط ما با دیگران و حتی در رابطهای که با خودمان داریم میافتد.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام والمسلمین امیر گلپور، مسئول کارگاههای آموزشی مرکز قرآن و حدیث حوزههای علمیه سراسرکشور به این مهم توجه دارد.
جناب گلپور! ما به صورت روزانه و مکرر در ریز و درشت زندگیمان گاه دچار پیشداوریهایی میشویم که ممکن است ما را به سمت سویههای تاریک زندگی بکشاند و نشانیهای غلطی از افراد به ما دست بدهد. برای اینکه از این عادت پرهیز کنیم به نظر میرسد که در گام اول ضروری است اول از همه به شناخت صحیحی از جوانب امر برسیم و تحلیل درستی از پدیده پیشداوری داشته باشیم.
اگر بخواهیم به تعریف جامع و کوتاهی از پیشداوری برسیم چه نکاتی برجسته خواهد بود؟
پیشداوری عبارت است از نگرش غیرمنصفانه و منفی به شخص یا گروهی به خاطر پذیرش غیرمنطقی پیشفرضهای غلط در ذهن قضاوتکننده. اما در مقابل قضاوت صحیح و اخلاقمحور قضاوتی است که اصول و معیارهای اخلاقی در آن رعایت شده است. حال باید بدانیم که این معیارها کدامند؟ من سعی میکنم که در این مجال به پنج شاخص و معیار مهم در این باره اشاره کنم. پنج ستونی که قضاوت درست بر آن استوار است.
معیار اول درباره قضاوت این است که داوری باید از روی حس باشد، نه بر اساس شنیدهها. چراکه فاصله بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت است، یعنی به اندازه فاصله چشم که میبیند و گوش که میشنود و شنیدن کی بُوَد مانند دیدن! ضمن اینکه حتی به همه دیدهها هم نمیشود اعتنا و استناد کرد. گاهی شخص یک حرفی میزند یا کاری میکند ولی اصلاً منظور بدی نداشته اما شخص بیننده و شنونده مستقیم، برداشت بدی میکند. امام باقر(ع) میفرمایند حتی اگر کسی کار اشتباهی کرد تا 70 بار کار او را توجیه کنید، مثلاً بگویید در عالم خواب بوده، بیمار بوده، منظورش من نبوده است، مجبورش کردند و نظایر آن.
معیار دوم بررسی همه جوانب امر است به این معنا که حال شخص و مشکلات روحی، روانی، اقتصادی و عاطفی شخص را درک کنیم، مثلاً حرفهای شخص داغدیده و مادر فرزند از دست داده را به قضاوت نمینشینند! اگر تندی و ناراحتی هم کرد، نادیده گرفته میشود.
سومین مؤلفه تأثیرگذار در این باره این است که: قبل از قضاوت و پیشداوری به درستی و صحت خبر اطمینان پیدا کنیم، چراکه ممکن است خبر آورنده دروغ بگوید یا همه واقعیت را نگوید یا ممکن است قسمتی از خبر را درست درک نکرده باشد، یا قسمتی از آن را فراموش کرده باشد. قرآن در این باره در آیه 6 سوره حجرات میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَینُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ /ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر فاسقی برایتان خبری آورد به خوبی وارسی کنید مبادا به نادانی به گروهی آسیب برسانید و [بعد] از آنچه کردهاید پشیمان شوید.»
چهارمین شاخص مهم این است که در حال عصبانیت قضاوت نکنیم، در عصبانیت انسان از حال تعادل خارج شده است و با حرص و بغض هم نمیتوان به یک تصمیم منطقی و عقلانی و سنجیده رسید.
پیششرط پنجم، دوری کردن از پیشفرضهای غلط است، مثلاً فرض بگیریم که «خانمها احساسی هستند و هیچ حرف عاقلانهای ندارند» و بر این اساس رفتارهای یک زن را قضاوت کنیم یا اینکه مردم منطقهای را خسیس فرض کنیم و هر کس از آن منطقه را میبینیم با ویژگی خساست قضاوت نماییم یا اینکه شخص را به دلیل داشتن تیپ ظاهری غربی متهم به گرایش غیراسلامی کنیم.
اگر بخواهیم به علت العلل یا ریشه اصلی پیشداوریها بپردازیم چه مؤلفههایی قابل ذکر است؟
بله ممکن است کسی این پرسش را مطرح کند که ریشه اصلی پیشداوریها چیست؟ به نظر میرسد پیروی از هوای نفس، قدرتطلبی، فراموشی خویشتن، فراموشی خدا، لجاجت، جهل، تکبر، حسادت، حرص علل اصلی پیشداوری هستند. از بین این عوامل سه صفت تکبر، حسادت و حرص ریشه همه رذائل اخلاقی است، یعنی قدرتطلبی به خاطر حرص است و از آن سو پیروی از هوای نفس به خاطر حسادت یا تکبر.
توضیح میفرمایید که تکبر یا فرض کنید حسادت چطور میتواند وضعیتی را در انسان رقم بزند که آن وضعیت منجر به پیشداوریهای ویرانگر شود؟
شما نگاه کنید که چطور شیطان که 6هزار سال خدا را عبادت کرده بود به سبب تکبر از مقام خود اخراج شد. خودبرتربینی یکی از عوامل مهمی است که موجب پیشداوری میشود که با مراجعه به کتب اخلاقی مثل کتاب «گناهان کبیره» شهید دستغیب یا کتاب «معراجالسعاده» مرحوم نراقی بایستی به معالجه آن پرداخت.
بهترین راه و نسخه درمان به نظر شما چیست؟
بر اساس خطبه فدکیه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) بهترین راه درمان اقامه نماز است. نماز با خشوع و توجه به همراه اشک و ناله به درگاه خدای سبحان. کسی که موفق به خواندن نمازی خاشعانه میشود، در واقع به عجز و فقر و ضعف وجودی خود پی برده و کسی که خود را به عجز و خدا را به عظمت و بزرگی بشناسد، تکبر نخواهد داشت. نماز خاشعانه پرتوی از مناجات عارفانه امیرالمؤمنین در مسجد کوفه است که انت المالک وانا المملوک و هل یرحم المملوک الا المالک. مولای یامولای انت القوی و انا الضعیف و هل یرحم الضعیف الاالقوی.
حسادت یکی دیگر از عوامل پیشداوری است. رذیله اخلاقی که بسیار خطرناک است. قابیل به سبب حسادت نسبت به برادرش اولین جنایت و گناه تاریخ را مرتکب شد.
حرص و طمع همان عاملی بود که شیطان به وسیله آن و با حیله و نیرنگ و قسمی که بر آن افزود، توانست حضرت آدم ابوالبشر(ع) را به سوی درخت ممنوعه سوق دهد و او را از جایگاهش به زمین هبوط دهد.
بیکاری و فراغت زیادی داشتن موجب میشود انسان خودش را فراموش کند و بهجای پرداختن به خودش، دیگران را قضاوت کند. قدرتطلبی یکی دیگر از رذایلی است که ما را به پیشداوریهای ناصحیح میکشاند.
حس تحقیرکنندگی زیاد به دلیل کمبود محبت، تربیت ناکارآمد خانواده و محیط و به دلیل پرخاشگری والدین از عوامل دیگر در این باره است. لجاجت و تبعیت از جهل نیز از عوامل و مؤلفههای دیگر به شمار میرود.
قرآن کریم در موارد بسیاری به صورتهای مختلف به این واقعیت روانی اشاره کرده است؛ در بیان علت بتپرستی و اعتقاد به مذاهب مختلف خرافی میگوید: «إِن یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ» اینها دنبال حقیقتی که با علم یقینی اثبات شود، نمیروند و به دنبال چیزی هستند که ظنی از آن پیدا بشود. دنبال دلخواهشان هستند و آنطور که دلشان میخواهد، میفهمند و استدلال میکنند. لذا گاهی پیشداوریها و قضاوت و تصمیمگیری بر اساس جهل و نادانی است.
به نظر میرسد که بین پیشداوری و وسوسههای شیطانی رابطهای مستقیم وجود دارد. درست است؟
بله، فراموشی یاد خدا و تسلط شیطان بر انسان موجب میشود که شیطان دایماً او را همراهی کند. لذا تصمیمگیریهای چنین شخصی شیطانی و ناصحیح خواهد بود. آیه شریفه قرآن میفرماید: «وَمَن یعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا»؛ عقوبت کسانی که از یاد خدا اعراض کنند، این است که به همنشینی شیطان مبتلا میشوند. از هواهای نفسانی شروع میشود و سپس به جایی میرسد که این دلخواهش معبود او میشود، قرآن میفرماید: «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً.» به جایی میرسند که این دلخواه خدایشان میشود و دربست تابع او میشوند. خدا نیز چشم و گوش آنها را میبندد و بر دلشان مهر میزند تا دیگر حقیقتی در آن نفوذ نکند. چنین کسی هیچ هدایتگری نخواهد داشت؛ البته خداوند بیجهت کسی را گمراه نمیکند. خداوند به حضرت داوود(ع) میفرماید: بین مردم به درستی قضاوت کن و از هوای نفس پیروی نکن، بنابراین معلوم است که بین تبعیت از هواهای نفسانی و پیشداوری رابطه مستقیمی وجود دارد.
منبع: جوان
انتهای پیام/