۹ مولفه نطق روحانی در تالار وزارت کشور
یک تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: نطق روحانی در تالار وزارت کشور دارای شاکله و منطق مشخصی بود به شکلی که میتوان گفت فشرده برنامه تبلیغاتی طراحی شده وی در آن دیده میشد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، پرویز امینی تحلیلگر سیاسی در یادداشتی به 9 مولفه نطق روحانی در تالار وزارت کشور اشاره کرد و نوشت: روحانی در آغاز با تمرکز بر شعارهای سال 92، تلاش کرد امتیازات دولت خود را برجسته کند. ضعف برجستهسازی امتیازات اقتصادی در این است که مردم چنین احساسی در زندگی خود به لحاظ اقتصادی ندارند.
متن یادداشت این تحلیلگر سیاسی به شرح زیر است:
اولین نکته درباره نطق روحانی در تالار وزارت کشور این است که این نطق دارای شاکله و منطق مشخصی بود به شکلی که میتوان گفت فشرده برنامه تبلیغاتی طراحی شده وی در آن دیده میشد. از این نظر، فهم و رمزگشایی از این نطق برای رقبای روحانی میتواند حائز اهمیت باشد و کیفیت سیاستورزی آنها را ارتقاء دهد.
دومین نکته درباره نطق روحانی، سیاست «برجستهسازی امتیازات» است. روحانی در آغاز با تمرکز بر شعارهای سال 92، تلاش کرد امتیازات دولت خود را برجسته کند. تأکید بر رشد بالای 7 درصد، اشتغال خالص 630 هزارتایی و تورم تک رقمی از اهم آنها بود. ضعف این برجستهسازی امتیازات اقتصادی، در این است که مردم چنین احساسی در زندگی خود به لحاظ اقتصادی ندارند. درواقع این اعداد و ارقام، ما به ازایی در باور محسوس جامعه ندارد و در رقابتهای انتخاباتی از همین ناحیه آسیبپذیر است.
سومین مؤلفه در نطق روحانی و به تعبیری مهمترین بخش نطق وی را میتوان تحت عنوان سیاست «ضرورتسازی» برای ادامه دولت یازدهم صورتبندی کرد. روحانی برای ادامه دولت یازدهم بر برخی «بیمها» و برخی «امیدها» تصریح داشت. مسئله برجام و ضرورت حفاظت از این نوزاد، خصوصا از بدسرپرستی هووهایی که میخواستند آن را بکشند، فراز مهم بیمهای روحانی بود.
بحث اینکه ما در «نیمه راهیم» برای پیشرفته و پیشرو بودن، و باید این دولت ادامه پیدا کند تا به سرانجام برسد نیز، بخش امیدهای این ضرورتسازی را تشکیل میدهد که البته بخش بیمها مهمتر از بخش امیدها برای ارتباط با افکار عمومی است.
این ضرورتسازی با بیم از دست رفتن برجام در نبود دولت یازدهم زمانی کارکرد واقعی داشت که مثلا فردی مانند جلیلی در انتخابات حضور داشته باشد که بتوان رقابتهای انتخاباتی را حول برجام و مخالفت با آن سازمان داد. اما با توجه به غیبت جلیلی و نیز محدود شدن رقبای اصلی روحانی به رئیسی و قالیباف که در منازعه برجام در دوره دولت یازدهم، فاقد موضوعیت بودهاند، این سیاست نیز آسیبپذیر است.
مگر اینکه روحانی بتواند این منازعه را برسازد و بر فضای انتخابات تحمیل کند و رقبای خود را در چارچوب مخالفان برجام در جامعه تعریف کند یا رقبا خطایی کنند که موجبات شکلگیری چنین منازعهای بشوند که در حال حاضر چندان ظرفیت ندارد.
چهارمین مسئله در نطق روحانی، سیاست «مصادره به مطلوب کردن» امتیازات کلان نظام برای دوره چهارساله دولت خود است. مسئله «امنیت» به عنوان امتیاز کلان حاکمیت که محصول مجموعهای از اقدامات فراتر از دولت است و در «نماد» اجتماعی شده قاسم سلیمانی به عنوان نماد حاکمیت و نه دولت روحانی تبلور دارد، مصداق مهم این سیاست است. نقطه ضعف این سیاست نیز به خوبی روشن است و واقعیت فضای اجتماعی مانع چنین مصادره به مطلوبی لااقل در جمعهای وسیع مردم است.
پنجمین مؤلفه، سیاست هدفگیری «پایگاه اجتماعی در اولویت» دولت مانند طبقه متوسط شهری و نیز نخبگان و پایگاه ایدئولوژیک اصلاحطلبان با تمرکز بر روی شعار «آزادی» است که در نطق روحانی در عبارتی مثل گستردهتر کردن دامنه آزادیها در دولت آینده جاگذاری شده بود.
با توجه به رقبای اصلی روحانی یعنی قالیباف و رئیسی، او در این باره مزیت خواهد داشت اما عملکرد چهار ساله او در این باره و برخی نارضایتیها از تحقق وعده آزادی در دولت روحانی میتواند در ایجاد شور و شوق در این طبقات و گروهها برای فضاسازی به نفع روحانی، اثر منفی ولو محدود بگذارد. رفتار رقبای روحانی در آزاد شدن ظرفیت حداکثری این مزیت روحانی، بیش از کارکرد و عملکرد خود روحانی مؤثر خواهد بود آنچنان که در مناظره سوم سال 92، روحانی از همین نقطه برای این مزیت منتفع شد.
ششمین مولفه، سیاست «پنهان سازی» در نطق روحانی است. روحانی محدودیتهای خود در برخی حوزهها مثل «وعده تحول اقتصادی در صد روز»، «ایجاد درآمد سرشار در حدی که مردم دیگر یارانه نخواهند»، «بعد از برجام هر روز یک گشایش» و «بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی» و نیز مسئله تعیینکننده «فساد اقتصادی» که دولت و اطرافیان وی به آنها متهم و مورد سئوالاند، را در گفتار خود طرد کرد و در کلیت نظام گفتاری خود آنها را پنهان کرد.
تجربه ناموفق کنفرانس خبری روحانی در 21 فروردین که حول و حوش برخی از همین مسائل رخ داد، احتمالا روحانی را متقاعد کرده است که از طرح و برجسته شدن آنها پرهیز کند. این سیاست و نیز تجربه کنفرانس خبری مذکور، نشان میدهد که کانون رقابت با روحانی را کجا باید سازمان داد.
هفتمین مؤلفه، که اتفاقا در نظام گفتاری روحانی جایش خالی بود، بیتوجهی به طبقات ضعیف و محروم اقتصادی و جغرافیایی بود. در مجموعه این نطق، برخلاف طبقه متوسط شهری که با دال آزادی، روحانی میخواست از آنها نمایندگی کند، نشانهای برای نمایندگی این طبقات در گفتار روحانی نبود که اتفاقا دارای بالاترین گسست با دولت روحانی و نیز دارای یک کثرت بزرگ اجتماعیاند.
رقبای روحانی باید این محدودیت روحانی را به مزیت قابل توجه خود تبدیل کنند و بتوانند به طور حداکثری، این ظرفیت را به نفع خود آزاد کنند وگرنه این طبقه، هم از نظر انگیزه مشارکت در انتخابات و نیز انتخاب گزینه غیر از روحانی به عنوان رئیسجمهور مستقر، با آنها همراهی نخواهد کرد.
مؤلفه هشتم، سیاست «تعدیل ادبیات» روحانی در بیان موفقیتهای وی در چهار ساله گذشته است. روحانی خصوصاً در چند ماه اخیر چنان با ادبیات رادیکال از موفقیتهای دولت یازدهم سخن میگفت که هیچ نسبتی با واقعیتی که مردم از عملکرد دولت میفهمیدند، نداشت. مثلا روحانی میگفت چون به همه وعدههای گفته شده عمل کردهام، شرمنده نیستم! در حالیکه جامعه از بیخ و بن چنین ادراکی نسبت به او نداشت.
در این نطق، ادبیات روحانی تا حدودی تعدیل شده است و مثلا درباره موفقیتهای اقتصادی دولت تنها میگوید که گامهای مثبتی برداشته شده است. این ادبیات برای روحانی، از نظر اجتماعی، نسبت به گذشته مثبت است. به شرط اینکه رقبای روحانی به بازخوانی ادبیات پیشین وی روی نیاورند و آن را ملاک رقابت با روحانی قرار ندهند.
مؤلفه نهم درباره نطق روحانی این است که وی با کارنامه چهار سال عملکرد در انتخابات شرکت میکند و نباید انتظار داشت که با تدارک یک نظام گفتاری، هرچند منسجم و فکر شده، میتوان به جنگ واقعیتهای مورد ادراک جامعه رفت. اساسا چنین انتظاری از اساس ناموجه است. بنابراین رقبای روحانی بیش از خود روحانی، نقشی تعیینکننده در پیروزی و شکست وی دارند. چرا که روحانی آسیبپذیرترین و مستعدترین رئیسجمهور در بین رؤسای جمهور گذشته برای شکست در دور دوم است. کاندیداتوری جهانگیری همزمان با روحانی نیز حاکی از درک درونی این جریان نسبت به آسیبپذیری و احتمال شکستپذیری روحانی است.
انتهای پیام/