«زمین زراعتی که برای علف قاطر شیخالازهر» وقف شد
وقتی اداره اوقاف مصر درِ اتاق آهنینی را گشود، چیزهای عجیب و غریبی مشاهده شد؛ از آب و زمین زراعتی برای علف قاطری که شیخالازهر سوار آن میشد تا هزار جفت گاو نر، مخصوص شخم زدن زمین برای علما وقف شده بود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ استاد محمدجواد مغنیه در کتاب «الفِقهُ عَلَی المَذاهِبِ الخَمسة» در انتهای کتاب وقف در صفحات 625 و 626 مطلبی تحت عنوان: «مِن طَرائِفِ الوقف» مینویسد: فکر نمیکردم پس از آنکه سخن وقف را از اقوال مذاهب تمام کردم چیزی به مسائل آن بیفزایم ولی تصادفا ًچیزهای تازهای از خواندن جراید درباره اوقاف مصر در زمان سلاطین سابق و خلفای عثمانی در همان ساعتی که از باب وقف به «باب حَجَر» منتقل میشدم، دستگیرم شد.
درست در همان لحظه روزنامه «لسان الحال البیروتیه» و روزنامه «الاخبار المصریه» مورخه 1964/7/7 به دستم رسید، قلم را کنار گذاشتم و مشغول بررسی مطالب دو روزنامه شدم تا از وقایع و حوادث پیرامون خود آگاه شوم و خودم را از سنگینی یک کار، سبک کرده باشم.
ناگهان در «روزنامه اخبار» دیدم که مدیریت «اوقاف مصر» قصد گشودن درِ اتاق آهنینی را کرده است که صدها سال بر آن گذشته بود؛ میخواستند از وضعیت داخل آن با خبر شوند و چون در باز شد و هزاران قباله و نوشته قدیمی که روی آنها خاک گرفته بود، مشاهده شد؛ آنگاه 20 کارمند را برای شناسایی و بررسی آنها مامور شدند و چون مشغول کار شدند، چیزهای عجیب و غریبی دیدند.
300 قباله که با آب طلا نوشته شده بود؛ در میان آنها قبالهای دیدند که قدمت آن به هزار سال میرسید؛ من احساس تازهای از خواندن آنها کردم یا برای واقعیت آنها و یا برای اینکه من در موشکافی و فکر کردن و نوشتن درباره وقف تا فرق سر غرق شده بودم...
مقداری از محتویات آنها را در زیر میآورم شاید همچون من، شما نیز از آن بهره ببرید.
آب و زمین زراعتی برای علف قاطری که شیخالازهر در آن وقت سوار آن میشد، وقف شده بود.
فلان خانم 3 هزار جفت گاو نر، مخصوص شخم زدن زمین را برای علما وقف کرده بود، به شرط اینکه در مذهب ابوحنیفه باشند.
فلان پادشاه 10 هزار جفت گاو نر را برای گذاشتن نخل و ریحان بر قبرستان خاندان خودش وقف کرده است.
مردی چند سهم از ثروت خود را برای کسانی که در مسجد جامع آب به مردم دهند، وقف کرده است.
دیگری چند سهم ملک خود را برای کسی که در روز جمعه، خطبه بخواند وقف کرده است.
دیگری برای جبه و لباسی که شیوخ میپوشند وقف کرده است و یا دیگری برای بخور دادن در جلسات درس وقف کرده است.
یادم آمد که در گذشته مورد وقفی را خواندم که در سوریه بود؛ این مورد وقف ملکی بود که از اجاره آن کاسه و ظروفی را که کلفتها میشکنند، بخرند تا از غضب خانمهای خود در امان باشند.
شنیدم در شهر حمص موقوفهای است برای کسانی که در شب عید فطر هلال را رؤیت میکنند؛ به همین جهت مدعی رؤیت هلال در آنجا بسیار شد؛ در بعضی از قرای جبل، ملکی یافته شد که برای کفن مردگان وقف شده بود.
کتاب «چرا و چگونه وقف کنیم»، سید علی دانشپور و نادر ریاحی سامانی.
انتهای پیام/