تلاش ما در تئاتر شورایی مبارزه با انفعال مخاطب تئاتر است
«برلین» اولین نمایش شورایی است که در یک مجموعه حرفهای تئاتر روی صحنه میرود. نمایشی که با استقبال گرم مخاطب روبهرو شده است و با مطرح کردن موضوع دروغ و راستگویی در زندگی زناشویی، جامعه تئاتری را درگیر خود کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تئاتر شهر این روزها میزبان نمایشی است که با وجود ظرفیت اندک سالنش، مورد استقبال عموم قرار گرفته است. تا خرخرهاش مخاطب مینشیند. با اجرایش از انفعال همیشگی خارج میشود و با شکستن یخ خود میخواهد مسلط بر نمایش شود. میخواهد مشارکت کند و مسیر را عوض کند. میجنگد. قصه خودش را میخواهد بسازد. این یک تئاتر شورایی است.
آریان رضایی پس از سالها اجراگری در بزنگاههای فرهنگی، اکنون موقعیتی برای حرفهایتر کردن تئاتر شورایی پیدا کرده است. استقبال دور از انتظار بوده است. نمایشش تمدید شده است و این در حالی است برخی تئاترهای چهرهمحور نمیفروشند. دربارهاشان حرفی زده نمیشود. اصلاً دیده نمیشوند. اما کار جمع و جور آریان رضایی گویی روح آگوستو بوآل را شادمان کرده است. پس چه بهانهای بهتر از این تا پای صحبتهای شکلدهندگان اجرای «برلین» بنشینیم و از پستی و بلندیهای تئاتر شورایی سخن بگوییم.
***
تسنیم: تئاتر شورایی که شما و دوستان دیگر تلاش کردید و به اینجا رساندید، خیلی در این سالها از طریق جشنوارهها مشروعیت خودش را به اثبات رسانده است. اجرا در فضای حرفهای تئاتر ایران، برلین است. توضیح بدهید که از کجا شروع شد تا جایی که آریان رضایی موفق شد امروز در تئاتر شهر تئاتر شورایی اجرا کند؟
رضایی: روزی که با این شیوه آشنا شدم اولین چیزی که برای من مسئله شد این بود که همه هم با این آشنا شوند. اصولاً من یک نگاهی دارم که پیش از اینکه کارم را شروع کنم به اطلاعرسانی آن فکر کنم، برای همین گرایش به سمت روابط عمومی هم در تئاتر پیدا کردم. همانطور که گفتید اولین اقدامی که ما باید انجام میدادیم حضور در جشنوارهها بود. ابتدا باید این را در جشنوارهها محک میزدیم، برای اینکه جشنواره مکانی بود که هم گروههای جوان و هم گروههای حرفهای و شاید انواع گروهها با شیوههای مختلف، رویکردهای مختلف جمع میشوند. جشنواره مکان خوبی است برای هم معرفی و هم محک زدنِ این شیوه؛ البته پیش از اینکه ما ورود کنیم به جشنوارهها سعی میکردم با اجراهای مردمی در مکانهایی که اغلب مکانهای خاص بودند، برای مخاطبین و قشرهای خیلی خاصی اجراهای محدودی داشته باشیم. من خودم اینطور شروع کردم و وقتی ما به یک چیز مشخصی در گروه خودمان به نام گروه شورایی رسیدیم بعد اقدام کردیم برای ورود به جشنوارهها؛ اما واقعیت این بود که در جشنوارهها صداها به گوش همه میرسید که یک جریان اینطوری هم وجود دارد و به اصطلاح آریان رضایی دارد در این حوزه کار میکند، اما آن اتفاقی که من میخواستم نمیافتاد.
الان جنگ سرِ صندلی یا جایی است که مخاطب بیاید و در آنجا حضور داشته باشد
تسنیم: چه بود آن اتفاقی که میخواستید؟
رضایی: شوک، یعنی تأثیر واقعی که من در لحظه اول از آن تأثیر گرفتم.میدانستم این دنیای شگفتانگیزی است، دنیای جادویی است؛ ولی این اتفاق نمیافتاد تا اینکه من تلاش کردم بتوانیم اجرای عمومی تئاتر ستمدیدگان را در ایران ببینیم و آن وقت است که قدرت خودش را نشان میدهد. منظورم از قدرت همان نیروی جادویی که این شیوه دارد در ارتباط با مردم اتفاق افتاد. الان جنگ سرِ صندلی یا جایی است که مخاطب بیاید و در آنجا حضور داشته باشد، همین الان بلیتها تا جمعه هم تمام شده است و مدام مخاطب یا کامنت مینویسد یا تماس میگیرد که تمدیدش کنید و تمدید میشود و اینجا بود که این اتفاق افتاد. ضمن اینکه خود همان اتفاق نیاز به تجربه داشت، نیاز به این داشت که شما کاملاً کارکردهای این شیوه را بشناسید و در طراحی موقعیتتان بتوانید خوب عمل بکنید. این جشنوارهها و تجربیات پیشین میتواند کمک بکند.
تسنیم: در این مسیر سختی که طی کردید در فضای مدیریتی تئاتر اولین کسی که شما را به رسمیت شناخت چه کسی بود؟
رضایی: [میخندد] شاید خیلیها به رسمیت شناختند، شهرام کرمی.
تسنیم: یعنی در شهرداری اتفاق افتاد چگونه بود؟ برای شما چه کرد؟
رضایی: یک روز رفتم جشنواره دوم تئاتر شهر، یک بخشی داشت به نام «امروز شهر» که در آن میشد این شیوه را هم کار کرد، رفتم دفتر ایشان و من گفتم میخواهم برلین محمد یعقوبی را - مونولوگ مردش فقط - کار کنم. اسمی از شیوه نبردم. گفت باشد ثبتش کن. اصلاً جدی نگرفت و این اولین تجربه جدی ما بود. مونولوگ برلین کاملاً مونوشورایی بود، یعنی با نگاه مونوشورایی اولین تجربه بود؛ چون من قبلاً یک اجرا از این در کافه پله در فرهنگسرای سرو انجام داده بودم و میدانستم جواب میدهد، با اعتماد به نفس رفتم آنجا ارائه دادم و همان زمان در فرهنگسرای ارسباران یک اتفاق شگفتانگیز افتاد. رقابتی بود و همه جایزهها را گرفت و حتی تماشاگران هم جایزه گرفتند و ما آنجا قضیه را جدی گرفتیم که این یک اتفاق است. دورۀ بعدش آمدیم یک رِپرتوآر از کل کارهایمان در ارسباران اجرا کردیم. دوره چهارم بود که در بخش جنبی جشنوارۀ تئاتر اجرا رفتیم. بدون دعوت ما، هنرمندان میآمدند، آقای مرادخانی خودش آمد، سروصدا کرد. آن زمان مونولوگ مهشید، مونولوگ دوم برلین در آن رِپرتوآر اجرا کردیم. اینها را پیش از آن من در خانه هنرمندان اجرا کرده بودم؛ البته اگر بخواهیم دومین مدیر را بگوییم میشود «حمیدرضا اردلان»، چون بعد از جشنواره شهر که آن کار اجرا شد من رفتم پیش آقای اردلان در خانه هنرمندان گفتم این اتفاق افتاده است، گفت ایراد ندارد، لابی خانه هنرمندان برای تو، هر ماه ما یک نمایش اجرا میکردیم که آن کارهایی که در 6 ماه تولید شده بود را بردند در جشنواره شهر. آنجا اتفاقی که افتاد، شهرام یک روز ماشین گرفت که بیاید آنجا، در ترافیک ماند و نرسید، هنوز ندیده بود اتفاقاً استقبال وحشتناکی شده بود. در را باز گذاشته بودیم. مردم داخل سالن از لابی را نگاه میکردند، دیگر همه این اتفاقات به اتفاقی اساسی منجر شد، یعنی سال بعدش با گفتگویی که با مدیر فرهنگسرای خاوران داشتیم و حمایت شهرام کرمی کانون تئاتر شورایی تأسیس شد و منجر شد به یک بخش مستقلی به اسم تئاتر شورایی. بعد پنجمین جشنواره تئاتر شد که این دیگر مسیرش را توضیح میدهم.
تسنیم: در دوره پنجم چند گروه شرکت کردند؟
رضایی: در فراخوانی که ما اعلام کردیم بعد از تأسیس کانون نزدیک به 200 هنرجو ثبتنام کردند و همه هم نشای از همان اتفاقات پیشین بود که باعث شده بود علاقهمند شوند.
تسنیم: یعنی برخوردشان با چیزی به نام تئاتر شورایی جذبشان کرده بود؟
رضایی: بله آن سروصدایی که کرده بود، آن اجراها، آن حضور مردم، مشارکت جذابش کرده بود.
تسنیم: مثل تو با خواندن آثار بوآل سراغ تئاتر شورایی نیامدند؟
رضایی: نه. وقتی آمدند سرکلاسها - من 10 تا فرهنگسرا میرفتم - هیچ کدام اصلاً نمیدانستند چیست، فقط میدانستند من از لحاظ استقبال مردمی با این شیوه اجراهای موفقی داشتم.
من هنرجوی تخصصی نداشتم، شهروندانی بودند که حالا میخواستند فعالیت کنند
تسنیم: این کار شما را سختتر نمیکرد که نمیدانستند؟
رضایی: خیلی. برای اینکه خیلی از اینها تصوراتشان از تئاتر تصورات خیلی سطحی بود، من هنرجوی تخصصی نداشتم، شهروندانی بودند که حالا میخواستند فعالیت کنند و من ابزاری به آنها یاد دادم که خودشان گروه تشکیل بدهند و بیایند در جشنواره. آن 200 در پایان چون جشنواره یک فیلتری گذاشت به نام بازبینی، شد 6 گروه در جشنواره که باز در همان فرهنگسرای ارسباران.
تسنیم: رقابتی بود؟
رضایی: نه آنجا من گفتم رقابتی نباشد؛ چون معنایی نداشت.
تسنیم: این 200 نفری که آمدند ثبتنام کردند، دیدگاهشان این بود که مانند خیلیهل که میآیند کلاس تئاتر، در آینده بازیگر شوند، این شکلی آمده بودند یا نه واقعاً براساس کارکردی که در ارسباران دیده بودند آمده بودند سراغ شما؟
من رفتم مؤسسه نذر فرهنگی با مددکاران اجتماعی کار کردم، از آن 6 گروه، یک گروه شد گروه مددکاران اجتماعی موسس نذر فرهنگی
رضایی: شاید دو سومشان دیدگاهشان این بود که بیایند و تئاتری شوند و شیوه برای آنها مهم نبود؛ اما یک سوم آنها نه. واقعاً حتی ما یکسری افراد را داشتیم که در مؤسسهای با مددکاران اجتماعی کار میکردند، خارج از فرهنگسرا آمده بودند و در نهایت یک جلسهای تشکیل دادند. من رفتم مؤسسه نذر فرهنگی با مددکاران اجتماعی کار کردم. از آن 6 گروه، یک گروه شد گروه مددکاران اجتماعی موسس نذر فرهنگی. یک عدهای واقعاً ماندند و عضو گروه ما شدند و الان گروه کارگردانی همکار همه هنرجویان آن دوره هستند. خیلی روی مخاطب تأثیر دارد، الان شما در نظر بگیرید ما از هفتم که اجرایمان شروع شد، از همان موقع بر سر ورود دعوا بود، این استقبال یک نشانهای دارد، وقتی هنوز کار دیده نشده است.
تسنیم: خانم دعوتی شما با تئاتر شورایی آشنا شدید و درگیر آن شدید؟
دعوتی: من سالها پیش یک چیزی در کافه تئاتر شهر دیدم، آخرش در حد یکی دو کلمه، سؤال میپرسیدند و یک نفر هم جواب داد و رفت. چنین چیزی در ذهن من بود. من به همراه یکی از دوستانم، خانم کوهستانی که میخواست تئاتر «دستت را به من بده» را ببیند، رفتم و دیدم. کار بسیار ساده و دلنشینی بود و آقای رضایی در دیالوگهایشان مدام نگاه به تماشاچی میکردند و یکسری از دیالوگهایشان را میگفتند و من میخواستم وسط اجرا جوابش را بدهم، مثلاً یک طوری دیالوگها را میگفت که میگفتم نکند من الان باید جواب بدهم. خیلی در ذهنم مانده بود.
تسنیم: آن زمان به شکل حرفهای بازیگری میکردید؟
دعوتی: بله، من از سال 80 در تئاتر بازی میکنم. من به عنوان بازیگر اثر را نمیدیدم به عنوان تماشاچی آن کار را میدیدم. به عنوان یک تماشاچی این حس را داشتم که مثلاً نکند ما یک واکنشی داشته باشیم. دوست داشتم یک جاهایی جواب بدهم؛ ولی چون جو را دیدم و چیزی نگفته بودند خودم را کنترل را کردم. این در ذهن من بود تا زمانی که آقای رضایی با من تماس گرفتند و راجع به این کار صحبت کردند؛ ولی واقعاً صادقانه بگویم، درباره اجراهای دوستان و تئاتری به نام مونوشورایی شنیده بودم و خیلی برایم شفاف نبود. گفتم شاید مثلاً کاری است که در حد دیالوگ یکی دو خطی با تماشاچی که تأیید بگیرد یا نگیرد. چنین چیزی در ذهنم بود.
تسنیم: مثلاً یک تئاتر برشتی در ذهنتان بود؟
دعوتی: شاید؛ ولی زمانی که درگیر کار شدیم و فهمیدیم تماشاچی مشارکت دارد - البته آقای رضایی هم خیلی نرمنرم ما را آماده میکرد - باز من فکر کردم که شاید یک یا دو تماشاچی مثلاً آخر کار یک جمعبندی بکند. واقعاً فکر نمیکردم و حضور هم نداشتم و اولین تجربه من است که در تئاتر شورایی بازی میکنم، تصورم این بود. یک مقدار ابهام و ناآگاهی هم داشتم. با آقای رضایی صحبت کردم و ایشان مدام به ما دلگرمی میداد و میگفت مردم خوب مشارکت میکنند. [میخندد.] واقعاً هم همینطور شد. من خودم خیلی غافلگیر شدم.
تسنیم: پس این اولین اجرای تئاتر شورایی شما بود؟
دعوتی: بله.
تسنیم: هادی عطایی هم اولین تجربهاش بود؟
بوآل یک جمله معروف دارد میگوید ارزیابی بازیگران مانند ارزیابی خوانندگانِ آفریقایی است که ملاک ارزیابیشان صدای قشنگشان نبوده است، میزان همراه کردن مردم با خودشان بوده است
رضایی: هادی نه، من یک پروژهای سال گذشته داشتم در پردیس ملت، هادی قبلش کارهای من را دیده بود و به او گفتم آمد و قبل از این هم ما کار کرده بودیم؛ اما به این شکل جدی نبود. الان بازیگری در تئاتر شورایی و تکنیک فرم اجرا را دارد تجربه میکند. بوآل یک جمله معروف دارد میگوید ارزیابی بازیگران مانند ارزیابی خوانندگانِ آفریقایی است که ملاک ارزیابیشان صدای قشنگشان نبوده است، میزان همراه کردن مردم با خودشان بوده است. یک بازیگری که با این شیوه کار میکند در تمرینات ما به یک کدهایی میرسد که مردم را تحریک به مشارکت میکند. من فکر میکنم هر دو بازیگر موفق به این بازی شدند.
تسنیم: در نمایشهای صحنهای، بازیگر دیالوگهایش را حفظ کرده است و هر جا هم فراموش کند سعی میکند با بداهه جمعش کند و یا بازیگر همراهش کمک میکند خودش را برساند؛ ولی در اینجا من با یک پدیدهای روبهرو شدم که در کارهای قبلی آریان ندیدم. اینکه آریان میگفت از آنجا شروع کن، دوباره بگو .خیلی سخت است بازیگر مرور کند که آن خطها چه بوده و آن سطور را به یاد بیاورد و شروع کند به گفتن. درباره این تکنیک بگویید و سختی این قضیه که بین آن همه دیالوگ جستجو کنید و آن دیالوگ را پیدا کنید و حالا شروع کنید به گفتن.
دعوتی: حرف شما درست؛ ولی به نظرم سختتر این است که یک تماشاچی که شما هیچ شناختی از او ندارید با شما وارد دیالوگ میشود. ما این را تمرین کردیم و برای خودمان کد گذاشتیم و متن را حفظ هستیم و هر جایی لازم باشد از اول شروع کنیم دوباره شروع میکنیم. چاره دیگری نداریم.
رضایی: یک خوبی که کار ما داشت، برای اینکه بازیگرها مسلطتر بر متن شوند، این بود که رویا مونولوگ خودش را داشت، هادی مونولوگ خودش را داشت.
تسنیم: هر کدام را یک نویسنده نوشته بود؟
رضایی: جدا بود و هیچ وقت متنی جلوی رویا نبوده که بگوید مهشید.. و فرزاد.. و هر وقت بازیگران اصرار میکردند که یک متن به ما بدهید که دو تا دیالوگ در آن باشد من فرار میکردم، یک طوری توجیه میکردم.
تسنیم: به نظرم هادی داشت یک مقاومتی میکرد؛ یعنی دنبال این بود که این دو نقطهها را پیدا کند و واکنش نشان بدهد.
رضایی: وقتی دو بازیگر در تمرین تلاش می کنند خودشان را پیدا بکنند و خودشان دیالوگها را کنار بگذارند، یعنی دارند کد میگذارند، آن وقت شما در هر لحظهای آنجا را بگویید سریع برمیگردد آنجا، برای اینکه حافظهاش خیلی بر این تلاش کرده است.
تسنیم: شما به چه شکلی تمرین میکردید؟ اینکه مانند نوار کاست نباشید که بزنید عقب و آن را پیدا بکنید؛ بلکه مانند یک فایل کامپیوتری باشد که کافی است یک عبارتی پیدا بکند و ادامهاش را برود، تمرین شما چه بود؟
رضایی: واقعاً همین، متنها را جدا کردم و خیلی جاها به آن میرسیدیم. دو متن جدا بود و هیچ وقت کنار هم نبوده.
تسنیم: مثلاً هادی متن خانم دعوتی را میخواند؟
رضایی: فقط بار اول خوانده بود و مابقی دیگر در واقع در تمرین بود و به هم واکنش نشان میدادند و جاهایش را پیدا میکردند، خیلی جاها در متن بهار و آقای یعقوبی با هم منطبق نمیشد و بازیگرها با هم تطبیق میدادند؛ اما با هم، اینجا این را حذف کنیم، اینجا این را بگو و این اتفاق باعث میشد که کدگذاری شود و شما خیلی راحت این کار را بکنید.
تسنیم: حالا بحث بداهه را خانم دعوتی پیش کشید، من در مشاهدهام نسبت به مخاطب این بود که مخاطب حس کرده بود خانم دعوتی یا هادی یک شخصیتپردازی کاملاً سلب دارد که این تغییر نخواهد کرد و این باعث میشد با آن بجنگند. من یادم است خانم دعوتی با سه بازیگری که مواجهه شدند و شروع کردند به دیالوگ گفتن، رویهاشان یک طور بود و قرار نبود با آن فرد مصالحه کند؛ در صورتی که آن فرد میخواست بیاید با شما مصالحه کند. میخواستید مخاطبان بیایند به جنگ شما. این حس من بود، خوانش شما از این قضیه چیست؟
هر خبرنگاری از من پرسیده چرا طرف مقابل وقتی تمام شد تغییر نمیکند؟ مگر در زندگی واقعی آدمها تغییر میکنند؟
دعوتی: البته نگاه من جنگ نبود، نگاه ما این است. مهشید یکسری ارزش، ویژگیها و یک شخصیتپردازی دارد، فرزاد نمایش هم همینطور، این را شاید هر خبرنگاری از من پرسیده چرا طرف مقابل وقتی تمام شد تغییر نمیکند؟ مگر در زندگی واقعی آدمها تغییر میکنند؟ مثلاً یک زن میآید جای مهشید، میشود یک مهشید مهربان، فرزاد عزیزم و فلان، آیا قرار است فرزاد متحول شود و بشود آدم دیگری و عقایدش را زیر پا بگذارد؟ نه آن همچنان معتقد است که نباید.
تسنیم: چنین توقعی نداشتم؛ ولی حس این است که شاید یک قدم عقبنشینی کنند.
رضایی: بازیگرها تلاش میکنند از موضع کاراکترشان دفاع کنند. این هم باعث میشود که تماشاگر ذهنش درگیر همین باشد و درگیر پیدا کردن یک راهکار دیگری باشد. به راحتی نمیخواهیم صورت مسئله را پاک کنیم؛ چون در زندگی واقعی آدمها به همین راحتی نیستند که ما فکر میکنیم. برای این همین چیزی که ما تمرین میکردیم این بود که رویا و هادی از موضع نقش خودشان دفاع کنند. کوتاه نیایند؛ مگر اینکه یک منطقی جلوی آنها قرار بگیرد که پاسخگوی منطق آنها باشد.
تسنیم: شما چنین منطقی را در این چند شب اجرا پیدا کردید؟
دعوتی: همانطور که آقای رضایی گفتند ما نباید در قسمت مشارکت از قالب نقشمان بیرون بیاییم. باید از آرمانها و دیدگاههای مهشید دفاع بکنم، به خاطر همین زمانی که تماشاچی میآید، بعضی وقتها این را مدنظر ندارد که این زندگی پیشزمینه 6 ساله دارد و من باید این را به آنها بفهمانم و با دیالوگهایم حتی خیلی وقتها به آنها کد میدهم، به آنها کمک میکنم که بتوانند راحتتر وارد مشارکت شوند؛ چون به هر حال بازیگر حرفهای نیستند. به همین خاطر ما قرارمان این است که هم فرزاد و هم مهشید، موضعشان حفظ شود، یعنی ما آن تغییر ندهیم؛ چون اگر این طوری باشد در ازای هر تماشاگری که میآید و مشارکت میکند ما باید یک مهشید و یک فرزاد داشته باشیم. اینطوری خیلی مسئله قابلحلتر خواهد بود.
رضایی: یک ویژگی دیگری هم دارد، بازیگر یک پرسشگر (جوکِر) پنهان دارد، یعنی هر کدام از دو بازیگر یک پرسشگر پنهان دارند که وقتی در برابر تماشاگر قرار میگیرد از او سؤال میپرسند. فرض کنید تماشاگری از گذشته صحبت میکند، سریع بازیگر باید هدایتش کند به حل مسئله، ببین گذشته را رها کن، 6 سال پیش، الان چه بکنیم؟ این میشود پرسشگر پنهان آن بازیگر.
تسنیم: یک نمایش است که در واقع سه جوکر در آن حضور دارند:
رضایی:بله.
تسنیم: در چند شب گذشته کسی بوده که راهحلی پیدا کند برای این دو جوان؟
رضایی: برای بهبود وضعیت بله؛ اما راهکاری که بتواند همه را قانع کند نه.
تسنیم: جمعیت قالب در سالن خانم بودند، علتش چیست که خانمها استقبال بیشتری از نمایش میکنند؟
مخاطبان زن احساس میکنند که زن دارد سرکوب میشود، احساس همذاتپنداری با زن میکنند و این مسئله را تجربه شخصی خودشان میدانند
رضایی: ابتدا اینطور نبود. به مرور هر چه میرویم جلو مشارکت خانمها بیشتر است، هر چند که آقایان هم مشارکت میکنند. علتش این است که احساس میکنند که زن دارد سرکوب میشود، احساس همذاتپنداری با زن میکنند و این مسئله را تجربه شخصی خودشان میدانند، هر چند که ما خانمهایی را داشتیم مانند دو شب پیش، کاملاً حق را به مرد میداد. من خیلی به موضوع فکر کردم برای همین مونولوگ مهشید را اضافه کردم، مدیر دفتر تئاتر کاربردی دانشگاه کالفرنیا وقتی مونولوگ فرزاد را دید و برای او اجرا کردیم و اولین چیزی که دید گفت نگاه زنانه باید به این متن اضافه شود. برای اینکه واقعیت این است. هر چند که فرزاد گرفتار شده است و باید به مصاحبهاش برسد و در نگاه اول شاید خیلی به او حق بدهند، زن نباید در را ببندد، کار زن اشتباه است؛ اما فرزاد استاد فلسفه است و سخنور است و دارد خوب از خودش دفاع میکند، این زن است که آسیب حسی و عاطفی دیده است. برای همین خانمها خیلی همذاتپنداری میکنند با او.
تسنیم: اصولاً حرفهای آقایان مصلحتاندیشانه بود؛ ولی حرفهای خانمها مصالحهگرایانه بود، برداشت شما نسب به جو متناقضی که بین زن و مردها در سالن وجود داشت چیست؟ نتیجهگیری شما از این فضای آزمایشگاهی چیست؟
متأسفانه بیشتر شبها، بیشتر صدای غالب میگویند دروغ و این خیلی بد است
دعوتی: ابتدای نمایش آقای رضایی یک صحبت کوتاهی با تماشاچیها دارد. اولین سؤالش این است که شما نسبت به راست و دروغ چه ایدهای دارید؟ البته منظور ما یک موقعیت اجتماعی است، در یک موقعیت اجتماعی گیر کنید که مجبور شوید بین راست و دروغ یکی را انتخاب کنید چه میکنید؟ این نظر شخصی من است، متأسفانه بیشتر شبها، بیشتر صدای غالب میگویند دروغ و این خیلی بد است. گذشته از اینکه در کار ما یک طنزی وجود دارد و میگوییم و میخندیم؛ ولی من هر شب از شنیدن این ناراحت میشوم و کیف میکنم وقتی یک نفر میگوید باید راست بگویی. ولی وارد نمایش که میشویم، مشکلات زناشویی و چالشهای یک زندگی مشترک نه تنها در جامعه ما؛ بلکه در کل دنیا هنوز هم که هنوز است جزء مسائلی است که حل نشده است. همه نوع آدم تحصلیکرده، غیر تحصلیکرده، همه با این مسئله درگیر هستند، حتی به زندگی پیرامونمان هم نگاه کنیم همه با این مسئله درگیر هستند؛ ولی یک شب یکی از تماشاچیان جواب خیلی خوبی به من داد. ولی لحنش خیلی با فرزاد واقعی فرق داشت و گفت تو صمیمیترین کس من هستی و نزدیکترین کسی هستی که من با او هستم و من کسی را ندارم و دوست دارم حرفهایم را اول به تو بگویم، خیلی جواب خوبی بود. واقعاً اگر دیدگاه من را میخواهید، من ابتدا که این نمایش را خواندم، اصلاً با مهشید نبودم، گفتم نه چرا این زن چرا اینطوری است؟ حالا کاری به نوع برخورد فرزاد ندارم؛ ولی سؤال اصلی این است که راست خوب است یا دروغ؟ صددرصد راست خوب است؛ ولی الان آنقدر درگیر نقش شدم که گاهی به مهشید هم حق میدهم و میگویم راست میگوید و فرزاد چه مردی است؟! اما اگر دیدگاه من را بخواهید به نظرم در زندگی چون دو آدم که با هم زندگی میکنند واقعاً دو نفری هستند که بیشتر با هم وقت میگذارند از پدر و مادرشان حتی بیشتر همدیگر را میبینند این است که باید صددرصد راست گفت.
تسنیم: چرا مردها میگویند نه دروغ هم بگو؟
رضایی: جواب سؤال شما چیزی است که سیستم تتاتری بوآل با آن مبارزه میکند، یعنی ما و مردم هر شب این را داریم این است که مردم نمیخواهند مسئله حل شود، میخواهند صورت مسئله را پاک کنند، منفعل هستند، تمام تلاش من به عنوان اجراگردان این شیوه اینکه مردم را وادار به حضور فعال بکنم.
تسنیم: اعتقاد دارم این انفعال در ایران خیلی وحشتناکتر است؛ چون که مردم سعی میکنند چیزی که درون خودشان است مخفی کنند حتی در اجرا لو میدادند ولی حسشان این بود که دارند مخفیکاری میکنند.
مردم دوست دارند بروند مسافرت، نمیخواهند بایستند که با بحران روبهرو شوند
رضایی: اصلاً خیلی جاها مردم از انفعال خودشان به سیستم مدیریتی اعتراض میکنند، من کلاً میخواهم راجع به اجتماع خودمان صحبت بکنم، چه در مسائل در خانوادگی و همه چیز، وقتی بحران در جامعه زیاد میشود، اتفاقات تلخ میافتد. مردم دوست دارند بروند مسافرت، نمیخواهند بایستند که با بحران روبهرو شوند، این یک مسئله عمیق اجتماعی و فرهنگی است که آدمها منفعلند، مردم مانند همان چیزی که میگویید، یک دروغ بگو تمام شود دیگر! اما مشکل سر جایش میماند، برای چه من مقاومت میکنم؟ باز میپرسم موافقید؟ تلاش ما در این شیوه خارج از موضوع از نمایش، مبارزه با این انفعال است، ما تلاش میکنیم مسئله حل شود، حتی گاهی اوقات اینها روی صحنه میآیند فراتر از نظری که میدهند راهکارشان پاک کردن صورتمسئله است.
تسنیم: تئاتر شورایی آیا میتواند واقعاً راهحل به آنها ارائه بدهد یا نه؟ آیا این راهحل مستتر است یا آشکار؟
رضایی: واقعاً اگر ما راهحلی داشته باشیم؛ چرا اصلاً شورایی آن را اجرا کنیم؟ مینویسم یک نمایشنامه میکنیم و آن را اجرا میکنیم.
تسنیم: یعنی تئاتر شورایی یک مرحله است که برویم فکر کنیم که چرا اینگونه است؟
رضایی: بله، آنالیز موقعیت است، این هم در کنار انفعال یک آسیب اجتماعی دیگری است که از نظام آموزش و پرورش میآید، یعنی افراد ذهنشان نتیجهمحور پرورش پیدا کرده است.
تسنیم: دنبال این هستند که به کاتارسیس برسند.
رضایی: میشود همان، یعنی وقتی شما نتیجه میدهید به کاتارسیس میرسد، جنس فرق میکند، کاتارسیس آنجا اتفاق میافتد که شما عمل کنید، تماشاگر میآید جای مهشید یا فرزاد آنجا دچار کاتارسیس میشود. منتها کاتارسیس ما، کاتارسیس به همریختن است نه آرامش. در کتاب رنگینکمان آرزو، بوآل این دو تا را از هم تفکیک میکند، میگوید کاتارسیس زیانآور، کلاً در شیوه کار ما همین است، در سیستم ارسطویی و تئاتر کلاسی و تئاتر مرسوم به طور کل کاتارسیس در نتیجه است، در آرامش است، در همذاتپنداری عاطفی است.
تسنیم: قهرمان کشته میشود که حداقل من زنده هستم و به زنده بودن خودت بیشتر آگاه میشوی.
رضایی: بله؛ ولی نتیجه است، در این موقعیت مرد تمام شد به این علت و آخیش، من نبودم، آخیش قهرمان شد من نبودم، اما اینجا در آرامش نیست در به هم ریختن است، تماشاگر موقعیت را تغییر میدهد، صحنه را به هم میریزد و خودش میآید روی صحنه، وقتی میآید آنجا به کاتارسیس میرسد که بوآل اشاره میکند در این سیستم تئاتری در واقع ما آرامش را به هم میزنیم. به همین خاطر خیلی از شبها بعضی از تماشاگرهای ما ناراضی، ناراضی نه از بد بودن فضا، ناراضی از این وضعیت، ذهنش درگیر میشود و دچار یک چالش عمیق میشود و از سالن بیرون میرود.
دعوتی: البته خیلی مسلط نظر میدهند؛ اما پای عمل که میرسد و میآیند در گود و از دیدگاه کاراکترها، میبینند نه واقعاً اینطور نیست.
تسنیم: یعنی افراد مانند شما به بازیگری به صورت حرفهای نگاه کنند؟
دعوتی: نه از نظر بازیگری نمیگویم، به لحاظ درک کردن موقعیت میگویم، من به دوستان میگویم بعد از 6 سال زن و شوهر نقاط ضعف همدیگر را پیدا میکنند، الان زن نقطهضعف شوهرش را پیدا کرده است و دستش به جایی بند نیست و حالا دارد زهرش را میریزد.
رضایی: هم این است و هم اتفاقی که در تئاتر ما میافتد. واقعبینی است، همه از بیرون شعار میدهند و یک نظریاتی میدهند و قضاوتهایی دارند که اصلاً این درست نیست. مدام همان لحظه قضاوت میکنند و بعد وقتی وارد موقعیت و گود و عمل میشوند میبینند نه آن چیزی که فکر میکردند نیست، واقعبینی است، این تمرین مفیدی است برای افراد.
==============================
مصاحبه از احسان زیورعالم
ادامه دارد...
انتهای پیام/