سابقه صهیونیسم در استفاده از «جنگ میکروبی» و کشتار در «عکا»
در ماه می ۱۹۴۸ که شهر عکا همچنان در برابر حملات صهیونیستها مقاومت میکرد، آنها برای شکستن مقاومت مردم با تزریق ویروس حصبه منبع آب شهر را آلوده کردند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بعد از جنگ جهانی اول و اشغال فلسطین به وسیله انگلیس روند ورود صهیونیستها به فلسطین تشدید شد و صهیونستها طی 30 سال حضور انگلستان در سرزمین فلسطین توانستد تحت حمایت این کشور رشد و برای خود سازمانهای مدنی و نظامی ایجاد کنند و سرزمینهای فلسطینی را اشغال کنند.
طی این مدت صهیونیستها که چندین سازمان نظامی ایجاد کرده بودند اقدام به اشغال شهرها و روستاهای فلسطینی و پاکسازی آنها از اهالی این مناطق کردند به گونه ای که بسیاری از کارشناسان فلسطین حتی تاریخدانان یهودی این اقدام صهیونیست ها را طرحی از پیش آماده شده برای پاکسازی نژادی سرزمین فلسطین میدانند.
از جمله این دانشمندان «ایلان پاپه» مورخ یهودی و استاد سابق دانشگاه حیفا است. وی کتابی را با عنوان «پاکسازی نژادی در فلسطین» نوشت که بعد از نگارش این کتاب مورد آزارهای مکرر قرار گرفت و از دانشگاه اخراج شد و اکنون در دانشگاه های انگلیس تدریس میکند.
در این کتاب طرحها و اقدامات صهیونیستها برای کشتار، اخراج و آواره کردن ساکنان روستاها و شهرهای فلسطینی با استناد به مدارک تاریخی روایت شده است که بخشهایی از آن در ادامه آورده شده است.
بخش اول ، دوم ، سوم و چهارم این گزارش را اینجا مطالعه کنید.
روند کشتار شهری در ماه می با اشغال منطقه ساحلی عکا و منطقه شرقی بیسان در ششم همین ماه ادامه پیدا کرد. عکا در اوایل ماه می اثبات کرد که تنها ناپلئون نبود که برای اشغال این شهر با دشواری روبرو شد. با وجود اینکه عکا به دنبال موج گسترده مهاجرتها به آن بعد از اشغال حیفا، مملو از جمعیت شده بود، حملات توپخانهای روزانه نیروهای یهودی، نتوانست این شهر را که در جنگهای لیبی نیز شرکت داشت تسلیم کند.
با وجود این، قرار گرفتن منبع ذخیره آب این شهر در 10 کیلومتری شمال آن و در قناتی 200 ساله، چشماندازی متفاوت را برای آینده آن رقم زد. به نظر میرسید در جریان درگیریها میکروبهای بیماری حصبه به منبع آب این شهر تزریق میشد. نمایندگان صلیب سرخ این مسئله را به مقرهای خود گزارش دادند و جای حدس چندانی درباره مظنون این اقدام باقی نماند: هاگانا. گزارشهای کمیته صلیب سرخ حاکی از شیوع گسترده و سریع بیماری حصبه بود و حتی به طور محترمانه به آلوده شدن آب مصرفی مردم، به عنوان تنها عامل شیوع این بیماری نیز اشاره شده بود.
در تاریخ ششم می 1948 در بیمارستان لبنانی عکا که متعلق به صلیب سرخ بود، نشستی اضطراری برگزار شد و سرتیپ بوریج رئیس مرکز خدمات پزشکی بریتانیا، سرهنگ بونت از ارتش بریتانیا، دکتر مک لین به نمایندگی از مرکز خدمات پزشکی و دو مرون رئیس هیئت صلیب سرخ در فلسطین در آن شرکت کردند تا دلیل مرگ 70 نفر از قربانیان بیماری حصبه را بررسی کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که دلیل اصلی عفونت بدون شک مربوط به آلودگی آب است و بر خلاف ادعای هاگانا هیچ ارتباطی به حضور جمعیت زیاد در عکا و شرایط نامناسب بهداشتی ندارد.
به نظر میرسید این بیماری 55 سرباز بریتانیایی که به بیمارستان پورت سعید در مصر منتقل شده بودند را نیز مبتلا کرده بود. سرهنگ بوریج در این باره به دو مرون گفت مسئله مانند این هرگز پیش از این در فلسطین اتفاق نیفتاده بود. به محض آنکه مشخص شد قنات قدیمی مرکز شیوع بیماری حصبه بوده است برای تامین آب شهر منابع تامین آب جدیدی در نظر گرفته شد همچنین آوارگانی که در اردوگاهای شمال عکا مستقر شده بون به خاطر جلوگیری از شیوع بیشتر این بیماری مورد آزمایش قرار گرفتند.
شهروندان فلسطینی هم به دلیل شیوع بیماری حصبه و هم به دلیل حملات سنگین توپخانهای، روحیه خود را از دست داده بودند، تسلیم تهدیدهایی شدند که به وسیله بلندگوها بر سر آن فریاد زده میشد یا محل زندگی خود را ترک کنید یا خودکشی کنید، تا آخرین نفر شما را نابود خواهیم کرد.
ستوان «پتی» ناظر فرانسوی سازمان ملل در گزارش خود آورده است بعد از آنکه شهر به دست نیروهای یهودی افتاد غارت گسترده و نظاممندی توسط نیروهای ارتش آغاز شد. آنها مبلمان، لباس و هر چیز دیگری که ممکن بود برای مهاجران جدید یهودی مفید باشد را غارت و هر چیز دیگری که میتوانست انگیزهای برای بازگشت آنها باشد را نابود میکردند.
در تاریخ 27 می، تلاش مشابهی برای آلوده کردن ذخیره آب غزه انجام شد که با شکست روبرو شد. مصریها دو یهودی به نامهای «دیوید هورین» و «دیوید میزراخی» را در حالی که تلاش میکردند به منابع آب غزه ویروسهای حصبه و اسهال خونی تزریق کنند، دستگیر کردند. یادین این مسئله را به بن گورین که در آن زمان نخست زویر اسرائیل بود گزارش داد. این دو بعدها بدون هیچ اعتراض رسمی از جانب مسئولان اسرائیل توسط مصریها اعدام شدند.
ارنست دیوید برگمن به همراه برادران کاتزیر بخشی از کارگروهی بودند که در مورد قابلیتهای جنگ میکروبی اسرائیل فعالیت میکردند. این گروه در دهه 40 میلادی توسط بن گورین تاسیس شده بود و سپاه دانش هاگانا نامیده میشد. افرایم کاتزیر در ماه می 1948 و در زمانی که این نهاد به «همد» تغییر نام داد، به عنوان رئیس آن انتخاب شد. همد تاثیر چندانی در عملیاتهای سال 1948 نداشت؛ ولی ورود زودهنگام آن به صحنه نشاندهنده آرمانهای غیرمتعارفی بود که اسرائیل در آینده به دنبال تحقق آنها بود.
تقریبا در همان زمانی که شهر عکا اشغال شد، شهر بیسان نیز در عملیات «گیدئون» به تصرف نیروهای یهودی درآمد. در صفد نیز بعد از اشغال چندین روستای مجاور، سربازان اسرائیلی وارد شهر شدند. نیروهای یهودی که تصرف موفقیتآمیز حیفا، طبریه و صفد را در کارنامه خود داشتند، روحیه و اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده بودند. آنها که اکنون در اخراج گسترده فلسطینیان تجربه زیادی کسب کرده بودند برای ساکنان بیسان ضربالاجلی 10 ساعته تعیین کردند تا خانههای خود را تخلیه کنند. این ضربالاجل به شاخهای از کمیته ملی محلی ابلاغ شد که این کمیته ضربالاجل اعلام شده را نپذیرفت و در مقابل تصمیم گرفت با سرعت ذخایر غذایی لازم را برای نبردی طولانی مدت آماده کند. آنها همچنین مقداری سلاح فراهم کردند تا در برابر حمله زودهنگام یهودیان ایستادگی کنند.
ناهوم اشپیگل فرمانده تیپ جولان خواستار تهاجمی نه چندان شدید و نیز به اسارت گرفتن تعدادی از فلسطنیان بود او به دنبال آن بود که از این اسرا به عنوان وجه مصاحله برای آزادی اسرای اسرائیلی که توسط نیروهای اردنی در شهر قدیمی و شهرک یهودی نشین گوش عصیون دستگیر شده بودند استفاده کند. در حقیقت لژیون، شهرکنشیان گوش عصیون را از حمله شبه نظامیان خشمگین فلسطینی نجات داده بود. این شهرکنشینان به همراه ساکنان بخش قدیمی یهودینشین، از معود یهودیانی بودند که در جریان جنگ دستگیر شدند. بعد از بمباران سنگین روزانه به ویژه حملات هوایی کمیته محلی در بیسان تصمیم به تسلیم گرفت.
گروهی که این تصمیم را گرفت شامل یک کشیش محلی، منشی شهری و همچنین ثروتمندترین بازرگان شهر بود. آنها با پالتی سلا و همکارانش جلسهای تشکیل دادند تا درباره شرایط تسلیم گفتوگو کنند (قبل از نشست این اعضا خواستار دریافت مجوز برای سفر به نابلس شدند، ولی با این درخواست آنها مخالفت شد.) در نهایت این شهر در تاریخ 11 ماه می به دست نیروهای یهودی افتاد.
بلافاصله بعد از سقوط بیسان، پالتی سلا و همکارانش نظارهگر روند منظم اخراج شهروندان بودند. برخی از این افراد به ناصره که در ماه می هنوز یک شهر آزاد فلسطینی بود و برخی دیگر به جنین فرستاده شدند؛ ولی بیشتر شهروندان از رود اردن عبور داده شده به ساحل دیگر رودخانه منتقل شدند. شاهدان عینی به یاد میآورند که جمعیت وحشتزده بیسان با امید یافتن پناهگاه چگونه به سمت رود اردن و از آنجا به سمت خشکی حرکت میکردند. در حالیکه نیروهای یهودی مشغول عملیات دیگری در همان نزدیکی بودند. تعداد محدودی از آنها موفق به بازگشت شدند. بیسان هم به کرانه باختری و هم به رود اردن بسیار نزدیک بود به همین دلیل بازگشت به آن بدون جلب توجه زیاد کار چندان دشورای نبود. این افراد موفق شدند تا اواسط ماه ژئن و زمانی که ارتش اسرائیل بار دیگر و با تجهیزات بیشتر به آنها حمله کرد در محل زندگی خود بمانند.
در تاریخ 13 می و در شرایطی که نیروهای داوطلب عرب به فرماندهی مایکل العیسی یکی از مسیحیان محلی برای دفاع از یافا تلاش میکردند 5000 نیروی هاگانا و ایرگون به این شهر حمله کردند. در میان آنها یکانی ویژه شامل 50 مسلمان بوسنیایی و همچنین اعضای نسیل دوم «تمپلارس» نیز وجود داشت. در هر حال یافا در مقایسه با هر مکان دیگری در فلسطین، از بیشترین تعداد نیروهای دفاعی برخوردار بود و در مجموع، 1500 نیروی داوطلب در برابر 5000 نیروی یهودی قرار گرفتند. این نیروهای داوطلب به مدت سه هفته در برابر حملاتی که از اواسط ماه آوریل آغاز و در اواسط ماه می پایان یافت ایستادگی کردند. زمانی که یافا سقوط کرد تمامی جمعیت 50000 نفری آن با کمک بریتانیا اخراج شدند.
به دنبال سقوط یافا نیروهای اشغالگر یهودی، تمامی شهرها و شهرکهای عمده فلسطینی را تخلیه کردند. بیشتر ساکنان دیگر هرگز محل زندگی خود را ندیند. در میان آنها افرادی که گرایشهای سیاسی بیشتری داشتند تصمیم گرفتند نقش فعالانهتر برای ظهور مجدد جنبش ملی فلسطین در قالب سازمان آزادیبخش فلسطین داشته باشند که هدف اصلی و اولویت آن حق بازگشت فلسطینیها بود.
انتهای پیام/