دولت مونولوگ!


یک تحلیل‌گر مسائل سیاسی نوشت: روحانی در این ۴ سال هیچ‌گاه خود را در معرض مستقیم نظر و رأی مردم قرار نداده و حرف عموم مردم را نشنیده است.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، محمد زعیم‌زاده در یادداشتی که در روزنامه وطن امروز منتشر شد، نوشت:

مراجعه به به‌روزترین پژوهش‌های علم ارتباطات نشان می‌دهد در عصر و زمانه‌ای هستیم که دیگر امکان سانسور واقعیت‌ها وجود ندارد و نمی‌توان خیلی صریح  و بدون هزینه جلوی انتشار پیامی را گرفت. اگر روزی مک لوهان در تبیین عوامل گسترش یک پیام به قوت رسانه انتشاردهنده پیام تاکید می‌کرد، امروز بی‌تردید قوت و قدرت رسانه عامل اصلی در گسترش پیام نیست بلکه آنچه در عصر هماوردی رسانه‌های خرد با رسانه‌های بزرگ مهم است، مستدل بودن خود پیام است. خب! با این توصیف بدیهی است که دیگر تلاش برای یکسویه سخن گفتن و تصور کارآیی ظهور و بروز تک‌گویی و اثربخشی برخورد شبه‌کمونیستی با رسانه‌ها تصویری غلط است.

«دوران پیام‌های یکطرفه به سر آمده و کم‌کم به نقطه‌ای می‌رسیم که جایی برای استبداد پیام نباشد و دیگر دوران رساندن پیام از طریق بلندگوهای یکطرفه، منبرهای یکطرفه، تریبون‌های یکطرفه و سنتی به سر آمده است».

بله! درست حدس زدید، اینها بخشی از سخنان جناب روحانی است که احیانا اگر تکذیب نشود از قضا صحبتی چارچوب‌دار و منطقی هم هست و ممکن است به عنوان یکی از اسناد پایبندی دولت به گفت‌وگو و یکی از فراز‌های طلایی از سخنان ایشان در فیلم‌های تبلیغاتی هم استفاده شود اما واقعیت این است که با یک نگاه کوتاه به عملکرد دولت در مساله آزادی و تلاش برای گفت‌وگو روشن می‌شود این جمله احتمالا برای همان فیلم‌های تبلیغاتی بیان شده و در عمل جز موارد معدودی مابه‌ازای بیرونی نداشته است و حتی مثال‌های نقض بسیاری از این مساله در دولت یازدهم ثبت شده است.

ناگفته پیداست بهترین سنگ محک و سنجه برای اندازه‌گیری میزان پایبندی فرد، جناح یا دولتی به مساله آزادی بررسی واکنش‌ها و سخنان در شرایط مواجهه با منتقدان و افراد نه چندان هم‌نظر است؛ به این معنا که در پاسخ به این سوال که چه وقت شعار آزادی، مدعایی واقعی است؟ سنجه آزادی، نوع مواجهه شما با «مخالف خود» است. یعنی در نوع کنش با مخالف است که مدعای آزادی امکان ظهور دارد. ورنه اگر آزادی، آزادی هم‌اندیشان و هم‌نظران من باشد، جایی برای مخالفت با آزادی باقی نمی‌ماند و این می‌شود همان مثال عام «خودگویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!»

در باب نسبت دولت جناب روحانی با مساله آزادی و گفت‌وگو و امثالهم ترجیح می‌دهم خیلی درباره عقبه فکری و معرفتی جناب روحانی چیزی نگویم و فعلا به اینکه جناب روحانی در یک سخنرانی تاکید کرده بود «دعوت به تضارب آرا و دعوت به گفت‌وگو برای جامعه ما زود است؛ مثل این است که بچه 13 ـ 12 ساله را شما بفرستید کلاس دکتری.» یا اینکه در زمان دبیری شورایعالی امنیت ملی معتقد بود فیلم معمولی‌ای مثل «مارمولک» آنقدر وقیح است که حتی در رژیم پهلوی هم نمی‌توانست مجوز بگیرد، کاری نداشته باشیم  و سعی کنیم اندکی بیشتر درباره همین 4 سال صحبت کنیم.

درباره نحوه تعامل دولت با منتقدان بویژه منتقدان برجام و ایده اصلی دولت یعنی بستن با کدخدا برای حل مشکلات و نواختن  نو به نو منتقدان به ناسزا و حواله کردن به جهنم و... زیاد گفته شده است، چه؛ فقط در یک سال نخست دولت، جناب روحانی حداقل هر هفته یک توهین به منتقدان داشته است اما جالب است بدانیم همه اینها در حالی صورت گرفته که عموما انتقادها در مطبوعات و تریبون‌های نخبگانی صورت گرفته و پاسخ‌های دولتمردان از تریبون عمومی ملی یعنی صداوسیما بوده است.

حسن روحانی آبان ماه 92 با حضور در مجلس شورای اسلامی برای دفاع از وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، خطاب به نمایندگان و مردم ایران گفت: «مردم در 24 خرداد به افراط و تفریط، به خشونت، خودرأیی، تک‌رأیی، عدم مشورت، عدم تدبیر، رأی «نه» دادند و به اعتدال، تدبیر، عقلانیت، رأی «آری» دادند.» وی در فاصله مهرماه 92 تا آذرماه 93 منتقدان را تازه به دوران رسیده، تخریبگر، افراطی، دروغ‌پراکن، ترسو، بزدل، عقب‌مانده، عصر حجری، بی‌شناسنامه، کم‌سواد و.... خواند.

این توازن دولت و منتقدان در شرایطی بود که در چند حضور تلویزیونی پرسش و پاسخ زنده روحانی با مردم نیز همواره فشار از سوی نهاد ریاست‌جمهوری به گونه‌ای بوده که مجریان به انتخاب دفتر رئیس‌جمهوری باشند و اتفاقاتی در آنها افتاد که حتی طرفداران روحانی را نیز معترض و ریاست صداوسیما را ناچار کرد در دفاع از آزادی بیان به شورای نظارت بر رسانه ملی شکوه برد!
این تریبون‌ها و منابر یکطرفه رئیس‌جمهور در شرایطی بوده که روحانی در این 4 سال هیچ‌گاه خود را در معرض مستقیم نظر و رأی مردم قرار نداده و حرف عموم مردم را نشنیده است، اگرچه در چند بار ورود مستقیم مردم در مسائل مختلف مثل هدفمندی یارانه‌ها مردم دست رد 97درصدی به سینه روحانی زدند.

درخواست مکرر منتقدان برای در اختیار داشتن تریبون جهت بیان دیدگاه‌ها از سوی مسؤولان  صداوسیما عموما مقبول نیفتاده و مسیر مونولوگ دولت و دولتمردان مسیری یکطرفه و ممتد بوده است. جالب است مناظره‌های نیم‌بندی هم که اخیرا از سوی رسانه ملی جهت گرم کردن فضای انتخابات برپا شده، با ترشرویی دولت و مشاوران جناب روحانی مواجه شده است.

فشار آوردن به صداوسیما با ابزار بودجه و... برای استمرار بلندگوی مونولوگ دولت و دولتمردان، صداوسیما را به نقطه‌ای رسانده که در سال منتهی به انتخابات، روزانه 21 ساعت از برنامه‌های تلویزیونی به شکل یکطرفه در شبکه‌های مختلف به بیان اقدامات دولت مربوط بوده و  هر کدام از اعضای کابینه نیز به طور متوسط در مدت مشابه، روزانه 6 ساعت از شبکه‌های مختلف رسانه ملی استفاده کرده‌اند. طنز ماجرا اینجاست  که دولت  در این مسیر هیچ تلاشی هم نمی‌کند که حداقل شکل کار حفظ شود، مثلا همین چندی پیش بود که صداوسیما برنامه زنده‌ای از یکی از برنامه‌های تبلیغی دولت را پخش می‌کرد که از قضا جناب احمدی- رئیس ستاد انتخابات- مجری برنامه بود!

جالب اینجاست که با این حجم از چسبندگی به حاکمیت و استفاده از امکانات عمومی کشور و تلاش برای برقراری تریبون‌های یکطرفه، دولت یازدهم همچنان دوست دارد هم نمای اپوزیسیون داشته باشد و هم مانور آزادی بدهد. دولتی که حتی در کنفرانس‌های خبری بدیهی‌ترین قول‌های خود را تکذیب می‌کند و حتی به خبرنگاران اجازه نمی‌دهد جملات‌شان را به آنها یادآوری کنند، دولتی که روز 16 آذر برنامه نماینده ولی فقیه و نماینده مجلس و... را لغو می‌کند و... دیگر نمی‌تواند نماد تغییر باشد و نمی‌تواند با تمسک به شعارهای پرطمطراق همچون پایان عصر مونولوگ که اساسا هیچ نسبتی هم با این دولت ندارد از پاسخگویی به عملکرد خود در حوزه اقتصاد و... فرار کند.

در ادبیات سیاسی ایران و جهان دولت جناب روحانی را در طبقه دولت‌های بروکراتیک اقتدارگرا می‌نامند که جمع کثیری از افراد امنیتی و اطلاعاتی حتی در سطح وزارت فرهنگ و ارشاد را در خود جمع کرده و با این ویژگی نباید البته انتظار داشت این دولت به حداقل‌های آزادی بیان و دیالوگ با جامعه پایبند باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط