میرزای شیرازی چه کسی را تایید نکرد؟
میرزای شیرازی که ازبزرگان تاریخ مرجعیت تشیع است از تایید یکی از علمای باتقوای عصر خود خودداری میکند و .....
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، به مناسبت نزدیک شدن سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری که به فرموده امام خمینی (ره) در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت ، به مدت 10 روز به بیان نوشتهها و خاطراتی از این شهید بزرگوار خواهیم پرداخت. در ادامه خاطرهی چهارم ایشان درباره ضرورت فکر و دوراندیشی و هوشیاری و ادراک شرایط از سوی روحانیت را نقل می کنیم. در صفحهی 507 جلد 27 از مجموعه آثار شهیدمطهری ، به کلام شهید بزرگوار می خوانیم:
در ادامه خاطرهای که ایشان (درصفحهی 507 جلد 27 از مجموعه آثار شهیدمطهری) ذکر کردهاند را مرور میکنیم:
داستانی را من خیلی سابق از یکی از علمای قم شنیدم. در میان علما و مراجع گذشته در این صد سال اخیر، مرحوم میرزای شیرازی (میرزای بزرگ، مرحوم حاج میرزا محمدحسن، همان که تنباکو را تحریم کرد) از کسانی است که در علم و در عقل و در تقوا تقریباً در طراز اول است، و مخصوصاً در صفا و معنویت شاید در طبقه ی مراجع کسی به حد او نرسیده یا کمتر رسیده است، و ظاهرش هم هیچ نشان نمی داد، خیلی مرد عجیبی بوده است. در یکی از شهرستانها یک ملایی بوده است، بعضی از دوستان میرزا گفته بودند ما نامه ای خدمت ایشان نوشتیم و از ایشان تأیید خواستیم که این آقا در این شهرستان هست؛ مرتب نامه به ایشان نوشتیم که فلان شخص در این شهر مردی است خیلی عالم، در این حد عالم است، مجتهد است و خیلی هم باتقوا، شما ایشان را تأیید کنید، مثلاً اجازه به ایشان بدهید. می گوید: ما نامه نوشتیم، میرزا جواب نداد. بار دیگر نامه می نویسد، باز تعریف می کند که این مردی است بسیار عالم و باتقوا، هم علمش را تأیید می کند و هم تقوایش را. باز میرزا جواب نداد.
تا بالاخره آن کسی که این همه او را تأیید می کرده بلند می شود می رود سامره که چرا میرزا جواب نداد، آیا به حرف ما اعتماد نکرد؟ رفت و گفت: آقا! چرا ما هر چه برای این آقا تأیید خواستیم شما تأیید نکردید، چرا نامه های ما را جواب ندادید، آیا حرف ما را قبول ندارید که او مرد عالم و باتقوایی است؟ فرمود: چرا، همه ی حرفهای شما را قبول کردم. پس چرا شما تأیید نکردید؟ فرمود: تو همواره در نامه هایت نوشتی که این چقدر عالم است و چقدر باتقواست، در یک نامه ات ننوشتی که عقلش در چه حدی است؟ برای ملا علم و تقوا کافی نیست، عقل و فکر و دوراندیشی و هوشیاری و ادراک شرایط زمانِ خودش و شناختن مردم، اینها خودش رکن اساسی است. خیلی هم عالم و باتقوا باشد اما یک آدم ساده دل، نتیجه چیست؟ ابزاردست شیّادها می شود، یعنی ابزاری از اسلام در دست ضداسلامها، ابزاری از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فایده اش چیست؟ تو هیچ اسمی از آن مسأله ی عمده نبرده بودی. من نمی توانم کسی را فقط به دلیل علم و تقوا تأیید کنم درصورتی که برای من محرز نیست که از نظر عقل و تدبیر و هوشیاری و درک شرایط زمان و درک و شناخت مردم در چه حدی است. بسیار خوب، آدم عالم و باتقوا برای خودش آدم خوبی است، اما من نمی توانم مقدّرات اسلامی مردم را در دست کسی بدهم که عقلش برای من محرز نیست.
پیغمبر فرمود: «أحسن عقلا» فهمشان، عقلشان «کاملتر» باشد.فرمود: یقول أیکم أحسن عقلا. بعد فرمود: البته آن کسی که عقلش بیشتر باشد معرفتش بیشتر است. معرفتش که بیشتر شد خداترسی اش بیشتر است.
در حدیثی هست که پیغمبر اکرم فرمود: «إنی ما أخاف علی امتی الفقر و لکن أخاف علیهم سوء التدبیر» من از فقر بر امتم هراسان و نگران نیستم، یعنی اگر امت من روزی دچار فقر اقتصادی شوند، این امر خطر ایجاد نمی کند، ولی اگر دچار فقر تدبیر و فکر و عقل بشوند، آن است که امت مرا به خطر خواهد انداخت.
انتهای پیام/