سیره سیدالشهدا(ع)؛دشمنی با ستم پیشه و یاوری ستمدیده


زندگانی حضرت اباعبدا...(ع)، مشحون از فضایل و کرامات پرشماری است که شرح آنها در یک یا چند کتاب هم، ممکن و میسر نیست. فضایل آن حضرت، از دوران خردسالی و در پرتو الطاف الهی و تربیت در مهبط وحی، آشکار بود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، زندگانی حضرت اباعبدا...(ع)، مشحون از فضایل و کرامات پرشماری است که شرح آنها در یک یا چند کتاب هم، ممکن و میسر نیست. فضایل آن حضرت، از دوران خردسالی و در پرتو الطاف الهی و تربیت در مهبط وحی، آشکار بود. روایات پرشماری که درباره ویژگی‌های شخصیتی امام(ع) از رسول‌خدا(ص) نقل شده و احادیث پرتعدادی که نشان‌دهنده علاقه فراوان آن حضرت به سیدالشهدا(ع) است، گواهی بر این ادعاست. آنچه در پی می‌آید، فرازهایی از کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام»، تألیف استاد رسول جعفریان است که در آن، مؤلف به بیان ویژگی‌های شخصیتی حضرت سیدالشهدا(ع)، پیش از آغاز دوران امامت آن حضرت، می‌پردازد.

جایگاه امام(ع) در کلام پیامبر(ص)

امام حسین(ع)، روز سوم شعبان سال چهارم هجری، به دنیا آمد. آن حضرت دوران کودکی خود را در کنار جد بزرگوارش، پیامبراکرم(ص) گذراند و همیشه با آن حضرت مأنوس بود و حتی هنگام نماز هم از رسول‌خدا(ص) جدا نمی‌شد. آن حضرت نیز به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، بسیار علاقه‌مند بود و همواره، با بیان جملاتی پرمهر در حضور اصحاب، این علاقه‌مندی را آشکار می‌کرد. به طوری که اکنون، در آثار روایی، احادیث فراوانی از پیامبر اسلام(ص) درباره فضایل امام حسین(ع) و برادر بزرگوارش نقل شده است که بسیاری از آنها مانند روایت «الحسن و الحسین سیّدا شباب أهل الجنّه»، متواتر هستند یا در بسیاری از منابع حدیثی نقل شده‌اند. پیامبر خدا(ص) سعی می‌کرد مردم را از علاقه خود نسبت به حسنین(ع) آگاه کند؛ تا آن‌جا که فرمود: «خدایا! دوست بدار کسی که آنها را دوست می‌دارد» و نیز فرمود: «من أحبّ الحسن و الحسین فقد أحبنی و من أبغضهما فقد أبغضنی». افزون بر روایاتی که درباره فضایل امام حسین(ع) و برادر بزرگوارشان، امام حسن(ع)، به صورت مشترک، نقل شده است، احادیثی هم وجود دارد که در آنها، اختصاصاً به فضایل امام حسین(ع) اشاره شده است. از جمله این احادیث می‌توان به حدیث مشهور «حسین منّی و أنا من حسین» اشاره کرد.

تجلی مکارم اخلاق در سیره امام(ع)

شرح فضایل امام حسین(ع) تنها به احادیث رسول‌خدا(ص) محدود نمی‌شود. در کتاب‌های تاریخی و روایی مسلمانان، می‌توان نمونه‌های فراوانی از تجلی فضایل و مکارم اخلاق سیدالشهدا(ع) مشاهده کرد. به عنوان نمونه، از «یحیی بن سالم» که از موالی امام حسین(ع) محسوب می‌شد، نقل شده که گفته است:«با امام حسین(ع) در حرکت بودیم، به در خانه ای رسیدیم. آن حضرت از اهل خانه آب طلبیدند. کنیزی با قدحی پر از آب بیرون آمد. امام(ع) پیش از خوردن آب، در حق او دعا کرد و قطعه‌ای نقره به کنیز بخشید و فرمود: این را خرج خانواده‌ات کن. آن‌گاه آب را نوشید.» در نقلی دیگر از «ابوبکر بن محمد بن حزم» آمده است:«امام حسین علیه السّلام، از کنار صفه ای می گذشت؛ در آن حال دید که گروهی از فقرا مشغول خوردن غذا هستند. آنها از حضرت خواستند همراهی‌شان کند. 

امام(ع) فرمود: خداوند متکبران را دوست ندارد؛ آن‌گاه از اسب پایین آمد و با آنها غذا خورد. پس از صرف غذا، به آن افراد فقیر فرمود: شما مرا دعوت کردید و من اجابت کردم، اکنون من شما را دعوت می‌کنم و شما اجابت کنید. آن گاه حضرت آن افراد را به منزلش برد و به همسرش رباب فرمود: هر چه آماده کرده‌ای، بیاور.» در روایتی دیگر هم آمده است که «کنیزی، دسته گُلی را تقدیم امام حسین(ع) کرد و آن حضرت در برابر این محبت، کنیز را آزاد فرمود. به امام(ع) عرض کردند که شما تنها برای هدیه کردن یک دسته گل، او را آزاد کردید؟ سیدالشهدا(ع) در پاسخ فرمود: خداوند در قرآن، ما را چنین ادب آموخته است که «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بأَحْسَنَ مِنْها؛ و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتی‏] بهتر از آن پاسخ دهید» و  هدیه بهتر از دسته گل، آزاد کردن او بود.» امام حسین(ع)، در سفرها، همراه و مددکار همسفران بود و در بسیاری از مواقع، پیاده حرکت می‌کرد. از امام باقر(ع) روایت شده است که امام حسین(ع)، در سفر حج پیاده حرکت می‌کرد، در حالی که چهار پایان او، پشت سرش در حرکت بودند.

همراهی با پدر

امام حسین(ع) در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان، حضور داشت و در کنار پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان(ع)، به جنگ با ظالمان و گمراهان پرداخت. از آن حضرت، خطبه‌ای در جنگ صفین نقل شده است که ضمن آن، یاران خود را به جنگ ترغیب می‌کرد. امام حسین(ع) در همان مراحل مقدماتی صفین، در گرفتن مسیر آب از دست شامیان، نقشی اساسی ایفا کرد.

امام علی(ع)،  پس از آن پیروزی فرمود:«هذا اول فتح ببرکه الحسین؛ این نخستین فتحی است که به برکت وجود حسین حاصل شد.» در جنگ صفین، هنگامی که عبیدا... بن عمر، امام حسین(ع) را مخاطب قرار داد و نسبت به پدر آن حضرت اسائه ادب کرد و مدعی شد که امیرالمؤمنین(ع) در حق قریش جفا کرده است، امام حسین(ع) او را متهم به پیروی از قاسطین کرد و در پاسخی قاطع که با کلماتی آهنگین بیان شد، فرمود: کسانی که تو از آنها دفاع می‌کنی، به زور اسلام را قبول کردند، اما در اصل مسلمان نشده‌اند.

در مقابل ستم پیشه

امام حسین(ع) در دوره امامت برادرش، امام حسن(ع)، به طور کامل از سیاست آن حضرت دفاع می‌کرد. سیدالشهدا(ع)، پس از شهادت برادر بزرگوارش نیز، در دوران حکومت معاویه، سیاست صبر را پیش گرفت. آن حضرت به درخواست‌های مکرر مردم عراق، برای آمدن امام(ع) به کوفه، پاسخ منفی داد و فرمود: تا وقتی معاویه زنده است، نباید دست به اقدامی زد. معنای این سخن آن بود که امام حسین(ع)، طی ده سال، به اجبار حکومت معاویه را تحمل کرد. این نکته مهمی در مواضع سیاسی امام حسین(ع) است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. با این حال، امام(ع)، هیچ فرصتی را برای بیان حقیقت و دفاع از اسلام ناب از دست نمی‌داد. مناسبات امام حسین(ع) و معاویه و گفت‌وگوهایی که در مواقع مختلف، بین آن حضرت و نخستین حاکم اموی صورت گرفته است، نشان از تسلیم ناپذیری امام در برابر پذیرش مشروعیت معاویه است. یکی از مهم ترین دلایل، نامه مفصل امام حسین(ع) به معاویه است که ضمن آن، به حقایق زیادی درباره جنایات معاویه در حق شیعیان امام علی(ع) اشاره شده است. امام در این نامه، خطاب به معاویه می‌نویسد: «آیا تو نبودی که از روی ظلم و ستم، حجر بن عدی و یاران او را که برای براندازی ظلم و مخالفت با بدعت‌ها مبارزه کردند و از هیچ خطری نمی‌هراسیدند، به شهادت رساندی؟ آن هم بعد از آن‌که با قسم‌های شدید، به آنان امان داده بودی؟ آیا تو قاتل عمرو بن حمق خزاعی نیستی؟ او که از اصحاب پیامبرخدا(ص) بود؛ مردی که عبادت او را ضعیف کرده و چهره او را تغییر داده و جسم او را لاغر کرده بود. تو سنّت پیامبر را ترک کردی و با فرمان او، عمداً به مخالفت برخاستی و بدون هدایت الهی، به دنبال هوای نفس خود رفتی. تو زیاد را بر بصره و کوفه مسلط کردی؛ در حالی که او دست‌های مسلمین را قطع، چشمان آنها را نابینا و بی گناهان را به شاخه‌های نخل آویزان می‌کرد.» بلاذری، مورخ معروف که در کتاب خود بخش‌هایی از نامه امام حسین(ع) به معاویه را آورده ، به این جمله مهم و کلیدی امام(ع) اشاره کرده است که نوشته بود:«و ما أعلم فتنه أعظم من ولایتک هذه الامّه؛ من فتنه ای سهمگین‌تر از حکومت تو بر این امّت سراغ ندارم.» معاویه یک بار سعی کرد دختر عبدا... بن جعفر بن ابی‌طالب را، برای فرزندش یزید خواستگاری کند. عبد‌ا... با امام حسین(ع) مشورت کرد. آن حضرت فرمود:«أتزوّجه و سیوفهم تقطر من دمائنا؟ آیا در حالی که از شمشیرهایشان خون ما و شیعیانمان می‌چکد، دختر به او می‌دهی؟» سپس فرمود:«دخترت را به عقد فرزند برادرت، قاسم بن محمد در آور» و به این ترتیب، مخالفت علنی خود با معاویه و سیاست‌های وی را نشان داد.

منبع: خراسان

انتهای پیام/