همدلی صمیمی نماینده ولی‌فقیه در خراسان جنوبی با جانبازان


جانبازان سرو قامتانی هستند که شاید زمانه خراشی به پیکر جسمانی آنها زده باشد اما با وجود رنجش‌های زیاد هم چنان سرو قامت هستند و بر تاریخ پر افتخار ایران می‌درخشند.

به گزارش خبرنگار تسنیم در بیرجند، آری هنوز در زیر آسمان این شهر جانبازانی زندگی می‌کنند که با وجود کوله‌باری از درد و زخم جنگ، سکوتشان را هم نمی‌فهمیم که باید در برابر وجود جانبازان سرمان را خم کنیم و بگوییم در برابر ایثارگری‌های شما دیگر تاب ماندن نداریم.

روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) را روز جانباز نامیدند روزی که شاید در تاریخ یک روز است اما باید تلاش کنیم در طول سال همیشه به یاد این ایثارگران باشیم و هیچ گاه فداکاری آنها را فراموش نکنیم.

وقتی کلمه جانباز را می‌شنوی شاید قطع دست و پا، نبود چشم و دیگر اعضای بدن به ذهنت خطور کند اما در زیر آسمان همین شهر در حالی که ما درگیر زندگی ماشینی خود هستیم جانبازانی وجود دارند که دچار مسمومیت‌های شیمایی هستند و شبانه روز درد و ناله خود را در تنهایی و سکوت  تحمل می‌کنند و ما خیلی آرام از کنار آنها عبور می‌کنیم.

به مناسبت روز جانباز نماینده ولی فقیه در استان دیداری پدرانه با سه تن از جانبازان دفاع مقدس در بیرجند داشت و از نزدیک در جریان مشکلات و خواسته‌های ایشان قرار گرفت و به دلجویی از آنها پرداخت.

سرفه‌های نیمه شب پدر تمامی ندارد

آری تا از نزدیک نبینی نمی‌توانی دردهای شبانه، زخم‌های بستر، سرفه‌های عمیق را درک کنی. تا از نزدیک نبینی نمی‌دانی جانباز شیمیایی یعنی چه؟ او پدر است شب هنگام که فرزندانش در خواب هستند تازه دردهای او آغاز می‌شود سرفه‌های بی امانی نفسش را می‌برد و او دوست ندارد با صدای سرفه‌هایش خواب فرزندان را برهم زند. بالشت زیر سرش را جلو دهانش می‌گیرد تا مقداری از صدای سرفه کاهش یابد اما نفسش بریده است. همسر که مانند هر شب بر بالینش بیدار است اکسیژن را بر دهانش وصل می‌کند اما این سرفه‌ها تمامی ندارد.

زهرا وقتی صدای سرفه‌های پدر را می‌شنود از خواب بیدار می‌شود آرام به سمت اتاق پدر می‌آید در حالی که اشک در چشمانش حلقه بسته نگاهی به پدر می‌اندازد امشب هم مثل شب‌های قبل دوباره سرفه و تنگی نفس امان پدرم را بریده خدایا دیگر نمی‌توانم ناراحتی پدر را ببینم. مادر با دیدن زهرا خود را به او می‌رساند و از او می‌خواهد که به رختخواب برود تا فردا مدرسه‌اش دیر نشود. زهرا به رختخواب می‌رود اما زیر لب دعای امن یجیب برای شفای پدر می‌خواند در حال ذکر گفتن چشمانش بسته می‌شود و سرفه‌های پدر تا اذان صبح ادامه دارد.

آری این تنها گوشه‌ای‌کوچک از زندگی جانبازان شیمایی است. به راستی ما رسالت داریم تا از جانبازان دیدار کنیم از آنها بخواهیم از سختیها، مشکلاتشان برایمان بگویند و به یاد داشته باشیم که آنها قافله سالاران و پیام رسانان شهدا هستند کسانی که از این جرگه جا مانده‌اند ما هستیم.

عصر روز گذشته بود که نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی به همراه نماینده مردم شهرستان‌های بیرجند، درمیان و خوسف در مجلس شورای اسلامی، مسئول دفتر نماینده ولی فقیه در سپاه انصار الرضا(ع) خراسان جنوبی  و مدیر کل بنیاد شهید خراسان جنوبی به مناسبت روز جانباز و اعیاد شعبانیه به دیدار سه تن از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس رفتند.

قرار ما ساعت 17:20 درب خانه جانباز مهدی میری بود. سعی کردم نیم ساعت زودتر خود را به منزل جانباز برسانم تا با او و خانواده‌اش گفت‌وگو کنم. عقربه‌های ساعت 17 را نشان می‌داد، پرسان پرسان خود را به خانه جانباز رساندم. همسر جانباز میری درب خانه به انتظار میهمان ایستاده بود، با مهربانی مرا به داخل خانه دعوت کرد.

وارد خانه که می‌شوی، فضایی بسیار ساده و صمیمی بود گویی دیوارهایاتاق با تو حرف می‌زدند. خبری از تجملات در خانه نبود همسر جانباز میری هر از گاهی نگاه به دیوارهای خانه می‌انداخت و می‌گفت خانه خودمان را فروخته‌ایم و این منزل مادرمان است ببخشید اگر خانه کوچک است و اذیت می‌شوید. گرچه خانه کوچک بود اما فضایی ساده و صمیمی داشت که شاید بسیار از خانه‌های بزرگ آن صمیمیت را ندارند.

مهدی میری جانباز 50 درصد شیمایی است. او چنان با آرامش سخن می‌گوید که گویی کوچک‌ترین غبار اندوهی خاطرش را نیازرده است. شمرده و متین و حساب شده حرف می‌زند.

جوان بود که به جبهه رفته بود هنوز سن و سالی نداشت که خمپاره دشمن او را شیمیایی کرد و از ناحیه شکم هم دچار جانبازی شده بود.

وقتی از او خواستم برایم خاطره‌ای از آن روزها بگوید خندید و گفت: تمام آن روزها پر از خاطرات دلپذیر است خاطره خاصی ندارم. اما یادم هست زمانی که یکی از رزمندگان در جبهه یک دستش قطع شد و داشتند او را با آمبولانس می‌برند دیگر رزمندگان پشت سر آمبولانس آیه "والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً ان دینی" را سر می‌دادیم این بهترین لحظه عمرم بود که هیچ گاه از یادم نمی‌رود چون رزمندگان ما با تسلی از شهدای کردبلا و در پاسخ به ندای "هل من ناصرا ینصرنی" امام خمینی(ره) و با انگیزه الهی و نهایت اخلاص و ایمان از دین و کشور خود دفاع کردند.

همین سخنان را ادامه می‌داد که سرفه سراغش آمد همسرش از شب بیداری‌های همسر جانبازش می‌گفت که ریه‌هایش او را اذیت می‌کند.

دلجویی صمیمی نماینده ولی فقیه از جانباز

بعد از ورود نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در حالی که بسیار صمیمی در کنار جانباز نشسته است از او دلجویی می‌کند. آیت الله عبادی  مانند پدری مهربان نگاه در چشمان جانباز 50 درصد می‌کند و دردش را جویا می‌شود.

مهدی میری تنها دردش را ریه‌هایش عنوان می‌کند. جانباز که حرف می‌زند آیت‌الله عبادی نگاه از نگاه جانباز بر نمی‌دارد و به راستی او پدری مهربان برای ماست. 

نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در این دیدار اظهار داشت: جهاد در راه خدا و شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود.  

وی با بیان اینکه برای جانبازان درهای رحمت خداوند بر روی آنها گشوده شده است اظهار داشت: درست است که جانباز یک یا چند عضو بدنش را از دست داده اما توفیقی بود که خداوند نصیبش کرده است.

نماینده ولی فقیه در استان خراسان جنوبی گفت: شهدا و جانبازان در این راه با خدا معامله کردند و در این معامله سود نصیب آنها شد و راه جهاد در اعلای کلمه حق همچنان باز است.

عبادی با بیان اینکه امروز جبهه فرهنگی بالاتر از جبهه نظامی است افزود: آنچه که مهم است تداوم راه شهدا، ایثار و مقاومت است و هر کس تا هر چه نفس دارد باید برای احقاق حق و ابطال باطل ادامه دهد.

دیدار بعدی منزل جانباز 65 درصد است. سر کوچه درخت توتی بود که چند کودک بر شاخه های درخت آویزان شده بودند جلو رفتم و منزل جانباز را پرس وجو کردم وقتی پسر بچه آدرس را به من گفت از او پرسیدم آقای شفیعی اخلاقش و برخوردش با شماها تو محله چگونه است؟ پسر بچه با همان زبان کودیش برایم از مهربانی او گفت.

آقای شفیعی با ما بچه‌ها در محله مهربان است گاهی که از خیابان رد می‌شود و ما توپ بازی می‌کنیم اگر توپ ما به پایی که در جبهه مجروح شده بخورد با ما دعوا نمی‌کند.

حسن شفیعی جانبازی 65 درصدی است که از ناحیه ترکش به شکم، کلیه، چشم و پای چپ دچار جانبازی شده است. 

نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با این جانباز بزرگوار اظهار داشت: جانبازان هم مانند شهدا نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخوردار هستند. 

آیت‌الله عبادی که استاد اخلاق و علم است در این دیدار با اشاره به ویژگی‌های امام سجاد (ع) می‌گوید: عبدالرحمن جامی از شاعران اهل سنت است که شعرهای عربی او به فارسی ترجمه شده و این شاعر معتقد است خدا به برکت شعری که برای امام سجاد (ع) سروده‌ام گناهانم را می‌بخشد و خداوند به واسطه امام سجاد به حال من و گناهانم نظر می‌کند. 

وی با اشاره به اینکه افرادی که از خاندان عصمت و طهارت پیروی کنند بی نصیب از این خاندان نمی‌شود اظهار داشت: جانبازان کسانی هستند هستند که ما امنیت و آرامش خود را مدیون خون شهدا و ایثار این جانبازان هستیم.

فرزندان و همسر جانباز از دیدن نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی به شوق آمده و دوست نداشتند این دیدار زود تمام شود اما طبق وعده باید به منزل جانباز رادنیا می‌رفتیم. جانباز 70 درصد محمد رادنیا که از ناحیه دست، چشم، قسمت داخلی شکم و پا دچار جانبازی شده بود. 

سند مظلومیت جمهوری اسلامی ایران همین جانبازی‌ها و شهادت‌ها است

نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در این دیدار نیز اظهار داشت: جانبازان هم مانند شهدا افتخار جهاد فی سبیل الله را دارند و ما در کاروانی هستیم که باید همه پشت سر انبیا برای اجرای عدالت حرکت کرده و از جانبازی و از خود گذشتگی دریغ نکنیم.

عبادی با بیان اینکه سند مظلومیت جمهوری اسلامی ایران همین جانبازیها و شهادتها است از جانباز 70 درصد خواست تا برایمان قدری سخن بگوید.

محمد رادنیا دل پری از برخی تهیه کنندگان فیلم‌های سینمایی در زمینه جبهه و جنگ داشت.

او معتقد بود در این فیلمها یک جوان تفنگی بر دوش گرفته و با اولین شلیک تانک عراقی‌ها منفجر می‌شود و یا برخی صحنه‌ها که انگار جنگ آسان بود.

او معتقد است به نظر من بهتر است اینگونه فیلمها ساخته نشود چون جنگ ما بسیار سخت و طاقت فرسا بود. ما با کشور عراقی می‌جنگیدیم که دومین نیروهای دفاعی و قدرتی در جهان در آن زمان بود و ما با دست خالی و تجهیزات کم در برابر این دشمن ایستادگی کردیم.

چه خوب است یادمان نرود ثبات و آرامش امروزمان را مدیون چه کسانی هستیم ودر پس هیاهوی انتخاباتی و سیاسی این روزها، تنها با یک شاخه گل به دیدار جانبازانی برویم که روزی مانند من و شما جوان رشیدی بوده و برای حفظ کشور سلامت خود را آگاهانه برای ارزش‌های مردمانش قربانی کردند.

گزارش از اعظم انصاری

انتهای پیام/