مناطق «کاهش تنش» در سوریه؛ طرحی زیرکانه با دستاندازهای بزرگ
مسکو در حالی طرح مناطق «کاهش تنش» در سوریه را ارائه کرد که سؤالات بسیاری درباره چرایی این اقدام و ابهامات بسیاری درباره اجرای آن وجود دارد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،مناطق «کاهش تنش» اصطلاح جدیدی است که وارد قاموس اصطلاحات مرتبط با بحران سوریه میشود، با این تفاوت که در مقایسه با اصطلاحات دیگری که طی این بحران ابداع شده، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و نمیتوان از آن سطحی گذشت.
تردیدی نیست، صرف ارائه طرح و توافق ضمنی طرفهای تاثیر گذار در بحران سوریه درباره آن به طرح روسها اهمیت نمیبخشد، چراکه طی 6 سال بحران سوریه چه طرحها که ارائه نشدند و چه توافقاتی که حاصل نشد اما در عمل هیچ یک راه به جایی نبردند.
اهمیت طرح روسیه
بنابراین طرح روسیه به تنهایی نمیتواند حائز اهمیت باشد، به ویژه آنکه روسها به خوبی میدانند با چه طرفهایی باید درباره اجرای آن به توافق برسند.
بر این اساس، اگر روسیه بتواند اهداف مشخص شده در طرح مناطق «کاهش تنش» را محقق کند، میتوان گفت مسکو و متحدانش در سوریه موفق شدهاند نیمی از نبردها را به سود خود رقم بزنند.
به همین دلیل برخی از کارشناسان و صاحبنظران مسائل منطقه بر این باورند، طرح پیشنهادی روسیه بخشی از ادامه عملیاتهای نظامی دمشق و مسکو و متحدانشان در سوریه را تشکیل میدهد اما با تاکتیکها و ابزارهایی متفاوت.
با استناد به معادلات حاکم بر دو عرصه میدانی و سیاسی و تحولات اخیر جاری در این دو عرصه میتوان طرح مناطق «کاهش تنش» روسیه را طرحی حکیمانه و زیرکانه توصیف کرد.
اما در عین حال باور داریم محور ضد سوری و در رأس آن آمریکا هیچ گاه اجازه اجرای درست طرح و تحقق اهداف مشخص شده در آن را نخواهد داد، به ویژه اگر این اهداف در راستای خواستهها و مطالبات دمشق، مسکو و تهران باشد.
موانع اجرایی طرح
در این راستا، اولین ابزار اجرایی محور ضد سوری برای به بن بست کشاندن این طرح، همانند تمام طرحهای گذشته گروههای تروریستی هستند. به عنوان مثال گروه تروریستی «جیش الاسلام» حضور فعالی در ریف دمشق دارد و در روزهای اخیر شاهد درگیریهای شدید این گروه با گروه تکفیری «جبهه النصره» و هم چنین گروه مسلح موسوم به «فیلق الرحمن» در غوطه شرقی دمشق بودیم.
بنابراین، در حالیکه مهمترین هدف ایجاد مناطق «کاهش تنش» قرار گرفتن ارتش سوریه و معارضان سوری مسلح موسوم به گروههای مسلح به اصطلاح میانهرو در صفی واحد جهت رویارویی با «داعش» و «جبهه النصره» عنوان شده که در جای خود تحول بسیار مهمی در روند بحران سوریه محسوب میشود، اما در عین حال اعتقاد داریم، در صورت عدم شفاف سازی و تفکیک دقیق ساز و کارهای اجرایی هر یک از طرفهای حاضر در میدان (ارتش سوریه، متحدین دمشق، گروههای مسلح به اصطلاح میانهرو مورد حمایت آمریکا، کُردها و ائتلاف بین المللی) خیلی زود باید شاهد بازگشت شرایط به وضعیت سابق باشیم.
اهمیت تعیین دقیق ساز و کارهای اجرایی طرح مناطق کاهش تنش، بالطبع تنها موضوع نحوه مبارزه طرفهای حاضر در میدان با داعش و النصره را دربر نمیگیرد، بلکه موضوع مهمی چون نحوه ادامه حضور جمهوری اسلامی ایران و حزب الله را نیز شامل خواهد شد و مسکو باید توجه داشته باشد، این موضوع به اهرم فشار و برگه امتیاز گیری در دست طرف مقابل تبدیل نشود.
اولین نمونه مانعتراشی گروههای مسلح و چالشزایی آنها در نشست اخیر آستانه روی داد، هنگامی که هیأت گروههای مسلح به ریاست «محمد علوش» حین مراسم امضای طرح مناطق کاهش تنش در اعتراض به حضور ایران در میان کشورهای تضمین کننده طرح سالن را ترک کرد.
نقش آمریکا در اجرای طرح
چنین واکنشها و رفتارهایی موجب میشود، خیلی زود به این نتیجه برسیم که طرح روسیه هیچ گاه زمینه اجرا نخواهد یافت و برای همیشه طرحی روی کاغذ باقی خواهند ماند، به ویژه آنکه این ضرورت کاملا احساس میشود که موفقیت این طرح تا حدود بسیار زیادی وابسته به وجود ارادهای قاطع و صادق از سوی آمریکا و هم پیمانانش جهت پایان دادن به حمایت از گروههای تروریستی است که تاکنون موفق به تحقق اهداف آمریکا در سوریه نشدهاند.
به همین دلیل است که آمریکا به خواستهها و مطالبات پیش از آغاز بحران در سوریه بازگشته و بار دیگر خواستار قطع ارتباط دمشق با تهران و همچنین حزب الله لبنان شده است.
این خواسته در واقع مهمترین خواسته و هدف آمریکا در سوریه است که در تلاشهای این کشور جهت سیطره بر مناطق مرزی مشترک بین سوریه و عراق طی بحران سوریه و مبارزه دولت عراق با داعش نمود پیدا کرد تا از شکل گیری محور تهران – بغداد – دمشق – بیروت جلوگیری کند.
حتی تلاش آمریکا برای اجرای طرح فدرالیته در سوریه و جدا کردن جنوب و شمال این کشور، چیزی جز ممانعت از برقراری این محور نبوده و نیست، اگرچه این اعتقاد وجود دارد، به همان اندازه که آمریکاییها ابزارهایی برای ممانعت از اجرای طرحهای روسیه و متحدانش در سوریه دارند، مسکو و دمشق و تهران نیز از آن درایت و قدرت برخوردار هستند که هیچ گاه اجازه تحقق اهداف واشنگتن و هم پیمانانش در سوریه را ندهند.
اما میتواند از آنها به عنوان برگ برندهای جهت امتیاز گیری از مسکو و دمشق پای میز مذاکره استفاده کند، همان گونه که طرح کنونی روسیه جهت ایجاد مناطق کاهش تنش را باید رهاورد و نتیجه پیروزی نظام سوریه و متحدینش در حلب و تداوم پیروزیهای ارتش سوریه و متحدین طی 5 ماه گذشته در دو بُعد میدانی و سیاسی ارزیابی کرد که موجب شکل گیری معادلاتی جدید به سود دمشق و متحدینش در پرونده سوریه شد.
نقش گروههای مسلح در طرح
به موجب طرح روسها، موافقت گروههای مسلح شرکت کننده در نشست آستانه با این طرح، آنها را ملزم به پایان دادن به مبارزه مسلحانه علیه نظام سوریه و پیوستن به نیروهای داوطلب مردمی جهت مبارزه با گروههای تروریستی تکفیری میکند.
پایبندی این گروهها به نشانه گرفتن گروههای تروریستی تکفیری به جای نظام، موجب خواهد شد تا در آینده به یکی از بازیگران تاثیر گذار جهت تعیین سرنوشت سوریه و شریک آینده مردم سوریه تبدیل شوند.
این راهبرد همان راهبردی است که هم اکنون نظام سوریه در قالب برنامه مصالحهها و آشتیهای ملی در مناطق مختلف این کشور، آن را دنبال میکند و به موجب آن زمینه بازگشت افرادی که تمایل دارند، به آغوش وطن باز گردند، را فراهم میکند.
آنچه در آستانه مورد توافق قرار گرفت، تعارضی با اصول سیاسی و مبانی سیاستگذاری نظام سوریه ندارد که مبتنی بر حفظ وحدت، یکپارچگی، هویت و نقش این کشور است.
چرا دمشق با طرح روسیه موافقت کرد
اینجاست که میتوان، به دلیل موافقت دمشق با طرح ایجاد مناطق کاهش تنش روسیه که در اذهان بسیاری به سوالی بزرگ و مهم مبدل و موجب شده بود، برخی این موافقت را نشانه رسیدن «بشار اسد» به پایان راه ارزیابی کنند، پی برد.
از سوی دیگر، طرح پیشنهادی روسیه برای ایجاد مناطق کاهش در سوریه را باید سرآغاز مرحلهای جدید در بحران سوریه ارزیابی کرد، مرحلهای که در افقهای آن تغییر اغلب معادلات میدانی و سیاسی به سود دمشق به خوبی مشاهد میشود.
اهداف سیاسی طرح
در بعد سیاسی، پذیرش طرح روسیه و توافق بر سر آن موجب گسترش نفوذ و سیطره روسها و در دست گرفتن کلیدهای اداره امور و منازعات درگیری است و به لطف حضور قدرتمند ارتش سوریه و متحدین در میدان و تحقق پیروزهای مستمر و بزرگ میدانی است. بیشک قرار داشتن مسکو در موضع قدرت بود که موجب شد، ترکیه را از محور ضد سوری خارج و با طرح خود همراه کند.
بالطبع یکی از اهداف طرح مناطق کاهش تنش روسها در سوریه، بازگشت پناه جویان سوری به کشور و در مناطقی به خانههای خود و ادامه زندگی در وطن است و این یکی از اهداف نظام سوریه است که بر بازگشت شهروندان خود به کشور تاکید میکند.
اهداف نظامی طرح
در بعد نظامی، اجرای طرح مناطق کاهش تنش، به میزان چشمگیری از درگیریهای مسلحانه از جمله درگیری با ارتش سوریه خواهد کاست و توان و قدرت ارتش سوریه و گروههای مسلح سوری را بر داعش و جبهه النصره متمرکز خواهد کرد.
عدم جدیت آمریکا و هم پیمانانش از جمله ترکیه به اجرای طرح مناطق کاهش تنش و ادامه حمایت آنها از گروههای تروریستی در بُعد نظامی سناریوهایی را مطرح میکند که مهمترین آنها عبارتند از:
- استان «ادلب» از جمله مناطق مقرر جهت اجرای طرح مناطق کاهش تنش است، اما پیچیدگیهای حاکم بر عرصه میدانی این استان، از جمله تجمع گروههای تکفیری جبهه النصره و احرار الشام موجب میشود، موفقیت طرح با موانع بسیاری مواجه شود که از بین بردن آنها با توجه به نفوذ ترکیه در گروههای تروریستی ادلب از یک سو، مسلتزم ورود جدی و قاطع آنکارا به میدان و از سوی دیگر، اعلام موضع نهایی گروه احرار الشام با طرح روسیه است.
- محدود شدن استقرار گروههای مسلح عمدتا به مناطقی در شمال استان «حمص» از جمله رستن و تلبیسه و حوله و فعالیت چندین ساله کمیتههای مصالحه و آشتی ملی در مناطق مختلف این استان، میزان موفقیت اجرای طرح منطقه کاهش تنش در استان حمص را تا حدود بسیار زیادی بالا میبرد.
- موفقیت اجرای طرح منطقه کاهش تنش در منطقه «غوطه شرقی دمشق» وابسته به قدرت و توان گروه تروریستی «جیش الاسلام» در به دست گرفتن اداره مناطق به ویژه مناطق تحت تصرف دو گروه تروریستی تکفیری جبهه النصره و فیلق الرحمن است و این مستلزم خارج کردن آنها از میدان غوطه است که به معنای ادامه درگیریها بین گروههای فوق تا تحقق هدف مورد نظر است که در راستای تلاش برای ایجاد منطقه کاهش تنش میتواند با ورود ارتش سوریه به میدان همراه باشد.
صرف نظر از ارتش سوریه و گروه جیش الاسلام، نقشی که بازیگران منطقهای مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه در غوطه شرقی دمشق ایفا میکنند، تاثیر مستقیمی بر موفقیت یا عدم موفقیت اجرای طرح منطقه کاهش تنش در این منطقه خواهد داشت.
- وضعیت جنوب سوریه نیز همانند سه منطقه فوق الذکر است، به گونهای که شاهد حضور بازیگران منطقهای مانند عربستان سعودی، اردن و اسرائیل و همچنین آمریکا در این منطقه هستیم، لذا موفقیت عدم موفقیت تشکیل منطقه کاهش تنش در جنوب سوریه ارتباط مستقیمی با منافع و چشم داشتهای بازیگران منطقهای و بین المللی فعال در جنوب سوریه دارد.
خلاصه سخن
با توجه به آنچه گفته شد، ثابت میشود که طرح روسیه طرحی کاملا زیرکانه و هوشیارانه است که محور ضد سوری را به دام انداخته و در تنگنا قرار میدهد.
به موازات آن، این اعتقاد وجود دارد که این طرح به دلیل نبود جدیت و قاطعیت از سوی آمریکا در مبارزه با تروریسم و حل بحران سوریه، هیچ گاه زمینه اجرا نخواهد یافت.
شکست طرح ایجاد مناطق کاهش تنش تنها بخشی از روند سیاسی بحران سوریه است که راه را برای ورود به مرحلهای جدید از این بحران هموار میکند؛ مرحلهای که مهمترین شاخص آن تشدید اوضاع در میدان است.
در اینجا بار دیگر، آشکار میشود، آنچه از سوی آمریکا و متحدانش درباره حل سیاسی بحران سوریه بر زبان آورده میشود، یاوه سراییهایی بیش نیست و همان گونه که طی 6 سال گذشته به اثبات رسید، میدان حرف آخر را در بحران سوریه خواهد زد.
منبع:فارس
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.