بررسی مستند تبلیغاتی «جهانگیری»؛ ماقبل نقد
اولین مستند تبلیغاتی آقای «اسحاق جهانگیری» دو روز پیش از تلویزیون پخش شد که نظرات متفاوتی را در پی داشت.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اولین مستند تبلیغاتی آقای «اسحاق جهانگیری» دو روز پیش از تلویزیون پخش شد که نظرات متفاوتی را در پی داشت.
«مجید توکلی عزیز امروز صبح بهم زنگ زد و گفت: اون مزخرفی که دیشب دربارهاش نوشتی را من ساختم اما اصلاً من کارهای نبودم. توضیح داد که تفاوت مستند و میزگرد را میداند اما یک مرتبه تصمیم گرفته شد که آدمهایی را پیدا کنند، کنار هم بگذارند و این میزگرد را برگزار کنند.
پس آنچه منتشر شد مستند نبود...» جملات فوق توسط آقای «اکبر منتجبی» از روزنامه نگاران اصلاح طلب و اعضای تیم رسانهای آقای جهانگیری است که در صفحه شخصیاش در فضای مجازی منتشر شده است.
تعریفی از مستند!
ژیگا ورتوف در مقالات خود از نمایش «زندگی همانطور که هست» (تصویربردای پنهانی از زندگی) و «گرفتن زندگی در حالت ناگهانی» (تحریک یا غافلگیر کردن توسط دوربین) بحث میکند و پار لورنتز فیلم مستند را «فیلمی واقعی با خصوصیات نمایشی» تعریف کرده است.
البته درعین وجود تعاریف متعدد از فیلم مستند، چارچوب ثابتی برای این گونه از فیلمسازی وجود دارد که فیلمسازان برای خلق یک اثر از آن پیروی میکنند.
برخلاف دیگر کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری امسال که برای تولید فیلم مستند تبلیغاتی خود به کارگردانان کمتر شناخته شده مراجعه کردهاند، ستاد انتخاباتی جهانگیری از آقای مجیدتوکلی که بین اهالی سینما شناخته شده است استفاده کرده است. همین موضوع باعث بالارفتن توقعات از مستند تبلیغاتی جهانگیری شد.
مستند یا میزگرد دانشجویی؟
پس از معرفی برنامه توسط تلویزیون که به طور ثابت در ابتدای هرمستند وجود دارد، برای چند ثانیه عبارت «همه برای ایران» همراه موسیقی کوتاهی پخش میشود که ظاهراً نقش عنوان و تیتراژ را دارد و به یکباره فیلم آغاز میشود.
کاندیدای مورد نظرهمراه پنج نفر دیگر در استودیویی با دکوری که شبیه دکوربرنامه های سیاسی-تاریخی دهه70 تلویزیون است، حضور دارند. رنگ آمیزی سرد با بک گراندی که پرچم ایران را نمایش میدهد، به شیوهای سنتی و به دور از هرگونه نوآوری و چیدمان حاضران در جلسه که در یک سو دو نفر و سوی دیگر سه نفر نشستهاند، شروعی ناامید کننده را رقم میزند.
درست است که کاندیدای مورد نظر تاحدود زیادی شناخته شده و بیوگرافی و اقدامات مرسوم دراین زمینه فقط باعث وقت کشی و همچنین خسته شدن مخاطب میشود ولی به هرحال هر اثر نمایشی نیازمند مقدمهای است. این که برنامه بدون هرگونه توضیح یا نریشنی آغاز شود، باعث سردرگمی مخاطب اثر خواهد شد.
هرچند که حاضران در جلسه اشخاص شناخته شدهای هستند ولی اگر سازنده فیلم، مخاطبان عام با سواد سیاسی و رسانهای متوسط به پایین را در نظر داشته باشد، متوجه خواهد شد که لازم است تا مخاطب بداند تخصص هر یک از حضار چه حوزهای است.
دوربین روی پایه و ضبط!
هر چند زمان مستندهای تبلیغاتی کاندیداها حدود30دقیقه است که زمان زیادی برای موضوع بحث نیست ولی حداقلهایی وجود دارد که هر کارگردان تازه کاری با آنها آشناست و خود را ملزم به رعایت آنها میداند. باید از سازندگان فیلم تبلیغاتی آقای جهانگیری سؤال کرد که آیا این آیتم پخش شده از تلویزیون را واقعاً فیلم مستند میداند؟ این که دوربین روی پایه گذاشته شود و عدهای باهم شروع به صحبت کنند و یک دورهمی حزبی را رقم بزنند، فیلم مستند میشود؟
نقش کارگردانی در این اثر چیست؟ اصولاً به جز کات تصاویر که آن هم با تدوینی بسیار ضعیف همراه شده، نه جذابیت بصری وجود دارد و نه حداقلهای هنری رعایت شده است.
پس از موضوع کارگردانی که در واقع اصلاً وجود ندارد و همچنین تدوین بد، سؤال و پاسخهای مطرح شده در برنامه قابل توجه به نظر میرسد؛ طبیعتاً برای چنین اثری فیلمنامه وجود نداشته و فقط یک نفر متنی را برای جهانگیری آماده کرده و به شیوه مناظره دوم به او داده تا قرائت کند، البته این بار به شیوهای آبرومندانهتر که برگه مقابل نامزد اصلاحطلب تو ذوق مخاطب نزند.
خلأ فیلمنامه
تلفیق متن کلیشهای و تدوین بد میشود بخش ابتدایی برنامه که پس از چند جمله جهانگیری خانم طائرپور ناگهان میگوید: آقای جهانگیری توروخدا حرفای کلی نزنید! و به این شکل مثلاً قرار است مستندی متفاوت و به دور از محافظ کاری را ببینیم!
نه سازنده مستند مخاطبشناسی کرده و نه مخاطب تکلیفش مشخص است و در موج شلختهگویی های موضوعات سردرگم میشود و در مقابل سؤالات تکراری حاضران در جلسه،پاسخهای تکراری از جهانگیری میشنود و تقریباً تفاوتی را با برنامه درمقابل دوربین وی که قبلاً از تلویزیون پخش شد، حس نمیکند؛ تنها تفاوت این مستند حضور چند نفر دیگر در کنار کاندیدای اصلاح طلب است.
تکرار مکررات
مستندی که در یک آیتم و یک استودیو ساخته شده و موسیقی به عنوان یکی از مهمترین المانهای فیلمسازی در آن وجود ندارد، چگونه توانایی جذب مخاطب را خواهد داشت؟ تنها راه باقی مانده صحبتهای مطرح شده در آن است که اگر حاوی نکات جدیدی نسبت به قبل باشد، ممکن است بر دهان مخاطب مزه کند.
آیا جهانگیری در این امر موفق بوده است؟ متلکاندازی و یکه تازی در میدان خالی از رقیب شیوه مورد علاقه برخی شده است؛ پس از برنامه ضبط شده در مقابل دوربین، بازهم همان رویه که مملکت در لب پرتگاه بوده و ما آن را نجات دادهایم در این مستند هم تکرار میشود. باز هم مجموعهای از کلیگوییها و خاطره گویی ها در کنار بازی چندباره با کارت «اصغرفرهادی» و اسکاری که نقشی در آن نداشتهاند بخش زیادی از مستند تبلیغاتی آقای جهانگیری را تشکیل داده است؛ شبه مستندی که در لحظاتی صدای عوامل پشت صحنه هم درآن به گوش میرسد و نهایتاً با سوالی گل درشت تیرخلاص را به خود میزند؛ از جهانگیری سؤال میشود که چرا ایران را دوست دارد؟! عجب سوالی! برای تحریک روحیه وطن پرستی مخاطب راه بهتری نبود؟ سوالی که کاندیدای شدیداً احساساتی را بازهم مثل برنامه «درمقابل دوربین» به اشک ریختن وا میدارد. شاید گزافهگویی نباشد که این برنامه را با توجه به ضعفهای اساسی ساختاری، محتوایی و همچنین دیالوگها و رفتارگلدرشت آن یک شبه مستند بالیوودی بنامیم؛ هرچند بالیوود لااقل سرگرم کننده است!
منبع: صبح نو
انتهای پیام/