"جهانگیری"؛ فرماندهی که عامل شکست "اقتصاد مقاومتی" شد
در حالی فرماندهی اقتصاد مقاومتی در دولت یازدهم به اسحاق جهانگیری سپرده شد که مرور کارنامه وی فقط بیانگر صرفاً ابلاغ بخشنامهها است و البته دفاع از شغل شریف واردات کالای غیرضرور و حقوقهای نجومی!
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اقتصاد مقاومتی تز اقتصاد سیاسی (Political Economy) پیشرفتهای است که مبتنی بر نگاه حداکثری به ظرفیتهای درونی کشور برای پیشرفت تدوین شده و یکی از مهمترین کارکردهای آن سفتکاری اقتصاد کشور و ایمنسازی آن در برابر تکانههای بیرونی است.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در 29 بهمن ماه 1392 «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» را به رؤسای قوا و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کرده و قوای کشور را به «اجرای بیدرنگ و با زمانبندی مشخص» این سیاستها ملزم کردند.
ایشان اجرای این سیاستها را عامل «رفع مشکلات اقتصادی کشور» و «عقبنشینی دشمن در زمینهی جنگ تمامعیار اقتصادی» علیه ملت ایران دانستند. با گذشت چند سال از ابلاغ این سیاستها، رهبر انقلاب از اجرایی نشدن این سیاستها بهصورت کامل و دقیق ناراضی بوده و طی تذکرات متعددی این موضوع را اعلام کردهاند. رهبر انقلاب با طرح «مطالبات مشخص» در این زمینه، مسئولین را به اجرای دقیق این سیاستها و پرهیز از «تکرار زبانی» مسئلهی اقتصاد مقاومتی فراخواندند.
در این گزارش قصد ریشهیابی عدم اجرای اقتصاد مقاومتی را نداریم و تنها به این موضوع خواهیم پرداخت؛ چهکسی یا چهکسانی مانع اجرای اقتصاد مقاومتی در کشور شدهاند؟ چند ماه بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد و حسن روحانی مأموریت اجرای آن را به اسحاق جهانگیری سپرد ولی با گذشت 3.5 سال از عمر فعالیت دولت روحانی عملاً گامی برای مقاومتی کردن اقتصاد برداشته نشد.
این درحالی است که در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری، جهانگیری از عنوان فرماندهی اقتصاد مقاومتی، بهنفع خود استفاده کرده و بارها گفته که "افتخارم این است که این عنوان را رهبر انقلاب به من دادهاند"!
ولی جهانگیری که به فرماندهی اقتصاد مقاومتی افتخار میکند باید به سؤال پاسخ دهد که؛ در این مدت که فرماندهی اقتصاد مقاومتی را بهعهده داشته چهکاری برای اقتصاد کرده است؟ یکی از بزرگان و البته طراحان سیاستهای اقتصاد مقاومتی در مصاحبهای با تسنیم گفته بود "اگر میخواهید ببینید اقتصاد مقاومتی در کشور اجرا شده یا خیر باید ببینید حال تولید چطور است؟ اگر حال تولید خوب بود، یعنی اقتصاد مقاومتی شده است و اگر تولید وضع خرابی داشت یعنی به اقتصاد مقاومتی توجه نشده است".
حال و روز این روزهای تولید بهراحتی نشان میدهد که اقتصاد مقاومتی به آن معنا که باید در کشور اجرا نشده و اگر اجرا شده بود الآن شاهد تعطیلی واحدهای تولیدی کوچک و بزرگ نبودیم! طبق اطلاعیه رسمی وزارت صنعت دولتِ روحانی در دولت یازدهم 5100 واحد صنعتی و تولیدی تعطیل شده است.
این درحالیست که آمارهای رسمی وزارت صنعت حاکی است، در سال 92 و 93 بیش از 6019 واحد صنعتی فعالیت خود را آغاز کردند و به بهره برداری رسیدند، در عین حال، گزارش رسمی وزارت صنعت نشان میدهد تعداد کارگاههای صنعتی 10 نفر به بالا در کشور که در سال 91 حدود 14787 واحد بوده، در سال 93 به 14452 واحد کاهش یافته است. هرچند وزارت صنعت، آمار کارگاهها و کارخانههای تعطیلشده در 4 سال اخیر را محرمانه کرده و اعلام نمیکند، ولی همین گزارش رسمی وزارت صنعت از تعطیلی چند هزار تایی واحدهای صنعتی فقط در دو سال 92 و 93 حکایت دارد.
اقتصاد مقاومتی درحالی اجرا نشد که کابینه روحانی بهویژه شخص رئیس جمهور و معاون اول در سخنرانیها و برنامههای تبلیغاتی خود مدعی اجرای اقتصاد مقاومتی هستند. روزهایی بوده که مقامات ارشد اجرایی دولت از ابتدای صبح تا انتهای شب مکرراً در سخنرانیهای خود بر لزوم اجرای اقتصاد مقاومتی تأکید کردهاند، اما آنچه در عمل رخ داده، اگر با اغماض و تسامح، منفی و کاملاً عکس سیاستهای اقتصاد مقاومتی نباشد، در بهترین حالت نمرهای نزدیک به صفر به خود اختصاص خواهد داد.
آنهم درحالی که روحانی فرماندهی اقتصاد مقاومتی را به جهانگیری سپرد؛ اما اسحاق جهانگیری که اساساً مشکلات اقتصادی مردم را درک نمیکند و واردات غیرضروری پوشاک ایتالیایی را شغلی شریف و دریافت حقوقهای نجومی مدیران را قانونی میداند چطور میتوانست به مقاومتی شدن اقتصاد داخلی کمک کند؟ و همین هم شد که در این مدت نتوانست گامی برای مقاومتی کردن اقتصاد بردارد جز ابلاغ بخشنامههای متعدد به دستگاههای اجرایی!!
در ادامه عناوین برخی از بخشنامههای ابلاغی جهانگیری برای اقتصاد مقاومتی را مشاهده میکنید؛
"معاون اول رییس جمهور برنامههای دستگاههای اجرایی برای تحقق اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرد؛ بخشنامه معاون اول رییس جمهور برای تحقق اقتصاد مقاومتی و تولید با حداکثر ظرفیت؛ ابلاغ برنامههای وزارت صنعت، معدن و تجارت برای تحقق اقتصاد مقاومتی؛ ابلاغ برنامههای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای تحقق اقتصاد مقاومتی؛ تکالیف و وظایف پنج دستگاه اجرایی دیگر برای تحقق اقتصاد مقاومتی مشخص شد؛ ابلاغ تکالیف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای تحقق اقتصاد مقاومتی؛ مأموریت وزارت امور خارجه برای تحقق اقتصاد مقاومتی مشخص شد؛ تعیین وظایف و تکالیف جدید وزارت امور اقتصادی و دارایی برای تحقق اقتصاد مقاومتی از سوی معاون اول رئیس جمهور؛ تصویب برنامههای سه دستگاه اجرایی برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی؛ بخشنامه جهانگیری برای تحقق اقتصاد مقاومتی و تولید با حداکثر ظرفیت؛ ابلاغ مصوبه ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی برای حل مشکلات مالیاتی واحدهای کوچک و متوسط؛ جهانگیری برنامه دستگاههای اجرایی برای تحقق اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرد؛ معاون اول رییس جمهور و رییس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی بستههای رونق تولید و اشتغال را ابلاغ کرد/ دستگاههای اجرایی باید برنامه اجرایی هر یک از بستهها را تنظیم و گزارش ماهانه ارائه کنند".
مقام معظم رهبری در جلسه تبیین سیاستهای اقتصادی مقاومتی در حضور جمعی از مسئولان دستگاههای مختلف، فعالان اقتصادی، و مدیران مراکز علمی و رسانهای و نظارتی در اسفند 92 در همین ارتباط فرمودند: "من بخشنامههایی که آقای معاون اول برای دستگاهها فرستاده بودند، دیدم؛ باید زمانبندی بشود، مشخص بشود که چقدر کار پیش رفت و تا کِی انتظار تحقق این برنامهسازی و بعد اجرا را باید داشت؛ باید شتاب بگیرد؛ سهم هر قوهای معین بشود. در قوای مختلف ــ بهخصوص قوهی مجریه ــ سهم هر دستگاهی مشخص بشود؛ شاخصها ــ بهخصوص شاخصهای زمانی ــ معین بشود که بتوان نظارت کرد و بتوان پیشرفت کار را و صحت مسیر را فهمید".
اما سؤال حال این است که؛ چرا دولت اقتصاد مقاومتی را اجرا نکرده است؟ پاسخ این سؤال را احتمالاً باید در عقاید و تفکر دولتمردان یافت چراکه برای اجرای هر ایدهای تحقق دو پیششرط، ضروری است؛ شرط اول آن است که عامل ایده اولاً بدان اعتقاد راسخ داشته باشد و ثانیاً برای اجرای ایده حال و وقت و همت لازم را به خرج دهد، بنابراین اگر هر یک از این دو شرط وجود نداشته باشد عملاً اجرایی شدن ایده مورد نظر منتفی خواهد شد.
با این حساب حتی اگر فرض کنیم اینکه دولت محترم یازدهم پیرترین دولت تاریخ ایران است و یا یکی از مهمترین وزارتخانههای آن در دست وزیر محترمی است که بیش از دهها شرکت خصوصی در اختیار دارد و مسائلی از این دست، اساساً مانع همت و حال و وقت دولتمردان در پیگیری اقتصاد مقاومتی نشود؛ همچنان معضل عدم اعتقاد واقعی به تز اقتصاد مقاومتی در کابینه پابرجاست و مسئله اصلی نیز دقیقاً همینجا ظهور میکند.
درحالی که دولت یازدهم علاقه فراوانی دارد همه برنامههای خود در حوزه اقتصاد را با سربرگ اقتصاد مقاومتی منتشر کند، اما تفاوت محتوای آن با سیاستهای اقتصاد مقاومتی فوراً تناقض را به رخ میکشد و ریشه عدم اجرای این سیاست هم همینجاست.
امام خامنهای در سخنانی با تأکید بر اینکه در اقتصاد درون کشور باید اقدام و عمل صورت بگیرد، افزودند: گفتن بس است؛ «دو صد گفته چون نیمکردار نیست». وقتی زیاد هم تکرار کردیم و مدام گفتیم اقتصاد مقاومتی، از دهن هم میافتد؛ یعنی تکراری که شد، یک چیز کسالتباری هم میشود؛ عمل کنیم. غرض این است که کشور احتیاج دارد.
در جایی دیگر رهبر انقلاب افزودند: "بعد از طراحی این برنامه عملیاتی، گام دوم در تحقق اقتصاد مقاومتی، تشکیل یک ستاد فرماندهی قوی، هوشمند و نافذالکلمه است تا با پایش فعالیتها، اقدامات ضربتی برای حل مشکلات، و اتخاذ تصمیمات صحیح و بموقع، زمینه اجرایی شدن برنامه را فراهم کند و به مردم گزارش دهد".
طبق اعلام دولت، ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی با فرماندهی اسحاق جهانگیری تشکیل شده ولی تا کنون گزارش عملکردی از این ستاد به گوش مردم نرسیده است! این یعنی فرمانده وظیفه خود را بهدرستی انجام نداده است و تنها این ایام به سوءاستفاده از این عنوان روی آورده است.
انتهای پیام/*