ورودمباحث مهدویت به فرهنگ و سیاست خیلی از مشکلات را برطرف خواهد کرد

هرچند فلسفه اصلی انقلاب اسلامی در گفتمان‎ امام خمینی(ره) مقدمه‎سازی برای ظهور امام زمان(عج) بود، اما آرام آرام این آرمان‎خواهی و تنظیم امورمان بر اساس اندیشه‎های مهدویت رو به ضعف رفت و نمی‌توان برای آن توجیهی پیدا کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا موضوع مهدویت مهم‌ترین و اصلی‌ترین معارف شیعیان است که در منابع اسلامی (قرآن و عترت) فراوان از آن یاد شده است که حجم بسیار زیادی از آنها مربوط به جریانات پیش روی عالم و آدم در قالب مباحث آخرالزمان و آینده‌اندیشی است. همین امر باعث شد تعدادی از اندیشمندان مسلمان به سمت معارف مهدوی حرکت کنند تا بتوانند فهم صحیحی از آینده بشریت کسب کنند که این امر با شروع انقلاب اسلامی ایران و با گفتمان‌سازی امام خمینی(ره) به اوج خود رسید و حساسیت پرداختن به موضوعات آخرالزمانی و مهدویت را بیش از گذشته کرد؛ اما تاکنون آنطور که شایسته و بایسته است هنوز به فهم دقیق و صحیحی درباره آینده پیش روی بشریت دست نیافته‌اند لذا حجم فراوانی از روایات و احادیث اهل‌بیت(ع) بلاتکلیف مانده است. 

به این بهانه خدمت حجت‌الاسلام  رحیم لطیفی، عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی المصطفی و از محققان و پژوهشگران عرصه مهدویت رسیدیم تا از نظرات ایشان استفاده کنیم. وی همچنین عضو فعال فرهنگی هیئت امنای فرهنگی مرکز نبی اکرم در شهر سیدنی استرالیا و نیز عضو هیئت امنا و سخنرانان اصلی هیئت زینبیه در شهر بیسبون استرالیا و همچنین هیئت امنای حضتر ابواالفضل(ع) در شهر هایدل برگ آلمان است.

تسنیم: موضوع مهدویت و آخرالزمان مهم‌ترین اعتقاد شیعه است؛ به نظر می‌رسد متفکران شیعه آنطور که بایسته است بر اساس آیات و روایات آینده‌اندیشی خوبی در این زمینه صورت نداده‌اند و تصویر دقیقی از آخرالزمان و دوران ظهور به جامعه ارائه نداده‌اند؛ اما از سوی دیگر می‌بینیم جهان غرب در قالب هالیوود و ... سعی در تصویرسازی مفاهیم آخرالزمان است؛ علت را در چه می‌بینید؟

آینده‌نگری را بر اساس داده‌های مهدویت جلو ببریم
بحث آخرالزمان یا نگاهی به آینده یا آینده‎نگری یکی از مباحث داغ جهان غرب است مخصوصاً بعد از عصر رنسانس به فراخور تحولات معرفتی، سیاسی و اجتماعی که در غرب و اروپا به وجود آمد. گوشه‎ای از این تحولات مربوط به آینده‎نگری بود. خب این مطالعات ایجاب می‌کند که در دانشکده‎های خود به مباحث مهدویت هم بپردازند.

حالا اینکه آینده‎نگری و یا آینده‎پژوهی آیا همان چیزی هست که در اسلام مطرح می‌شود، بین صاحبنظران دو تفسیر است؛ برخی می‌گویند این آینده‎پژوهی یا آینده‎نگری به عنوان یک علم است. یعنی بر اساس فرمول‎های علمی می‌گوید اگر شما فلان مسیرها را رفتید، 200 سال دیگر فلان جایگاه قرار داری. اما مهدویت از داده‎های غیبی استفاده می‌کند نه فرمول. اگر آینده‎نگری و آینده‎پژوهی را بر مبنای فرمول‎های علمی در نظر بگیریم که در راستای کنترل و یا پیش‎بینی آینده قرار دارد، با آینده‎پژوهی مسلمانان و شیعیان نیز تضادی ندارد. اگر ما اینگونه در نظر بگیریم که از اکنون مبانی و اندیشه‎های مهدویت را مطالعه کنیم و علائم و نشانه‎های ظهور و مسیر رسیدن به ظهور را بخوانیم و بر آن اساس برنامه‎ریزی کنیم، این خود نوعی کنکاش علمی و رسیدن به فرمولی علمی است. یعنی بر اساس آیات و روایات آینده‎ای را به صورت دقیق ترسیم کنیم و به صورت مهندسی معکوس، زمان حال را با آن تطبیق دهیم. بنابراین می‎توان آینده‎نگری را بر اساس داده‎های آموزه‎های مهدویت ترسیم کنیم و جلو برویم. البته تمام مباحث علائم ظهور منفی نیست که بگوییم فساد و ناجوری‎ها زیاد می‌شود بلکه ازسوی دیگر مسائل مثبت فراوانی هم داریم که در نهایت منجر به تشکیل جبهه حق با افرادی خالص برای امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) می‌شود. اما همان طور که اشاره کردید متأسفانه در جهان اسلام این مطالعات به ندرت آن هم به صورت تخصصی صورت می‎گیرد و آنچنان که بایسته است وارد توده مردم نشده است.

تسنیم: به نظر شما این خلأ و کمبود در طول تاریخ چه مشکلاتی را به وجود آورده است؟

شاید بتوان گفت پا گرفتن جریاناتی که خود را داعیه‌داران مهدویت و ظهور می‌دانند. قبل از پرداختن به نمونه‌های تاریخی این نکته را عرض کنم که در جهان اسلام تصور می‌شود مباحث مهدویت و اعتقاد به امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) مخصوص شیعیان آن هم برای ایرانیان است. در حالی که بحث مهدویت، امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) و منجی در جهان اهل تسنن از ما داغ‎تر است که الان در کنار معرفی یکی از جریانات خطرناک مدعیان مهدویت، به آن اشاره خواهم کرد.

اخبار امام مهدی (عجل ‌الله تعالی فرجه) از احادیث متواتر است و حتی فتوای آل وهابی این است که «من أنکر المهدی فَقَد کَفَر» یعنی کسی که مهدی را انکار کند کافر شده است. جالب است که اینها می‌گویند امام مهدی از مکه ظهور می‌کند و ندای آسمانی حضرت را به دنیا معرفی می‌کند. عده زیادی از همین وهابی‎ها منتظر زمان ظهور امام (علیه‌السلام) هستند. در این راستا شما اگر قضایای سال 68 و 69 را مطالعه کنید، می‌بینید در عربستان سعودی شخصی به نام «جُهیمان العُتیبی»، از دانشمندان مهم وهابیت، در حوزه حجاز و مکه و مدینه درس می‌خواند. این شخص در همان دهه‌ها شخصی را در حوزه مدینه و مکه رؤیت کرد که نامش «محمد بن عبدالله القحطانی» بود. جُهیمان در آن زمان گفت این شخص اسمش اسم محمد است، نام پدرش هم عبدالله و قریشی و عرب اصیل است. زیرا در برخی روایات آمده است امام مهدی (عجل ‌الله تعالی فرجه) هم‎نام و هم‎کنیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. بنابراین عُتیبی وارد مکه شد و مقدار زیادی اسلحه وارد مسجدالحرام کرد و بعد که به تعداد زیادی رسید، ناگهان اعلام کرد «قد ظَهرَ المهدی» یعنی مهدی خروج کرد. بعد درهای مسجدالحرام را بستند و به مردم گفتند بین رکن و مقام بیایید با «محمد بن عبدالله» به عنوان مهدی بیعت کنید. بعد به آل سعود فرمان داد به رضایت خودتان حکومت را تحویل دهید. سپس جنگی صورت می‎گیرد که عده‎ای از آنها از جمله قحطانی کشته می‌شوند. بنابراین موضوع مهدویت به قدری گرم است که اهل سنت به عنوان اصل مسلم پذیرفتند تا جایی که این جریانات منفی به وجود آمد.

اکنون هم شما در قضایای سوریه ببینید، سه چهار سپاه داریم؛ یکی «سرایا الخراسان» یعنی ارتش خراسانی‎ها. اینها معتقدند همان کسانی هستند که در روایات آمده است جمعیتی از خراسان به حمایت حضرت مهدی (عجل ‌الله تعالی فرجه) خروج می‌کنند. جالب اینکه «رقّه» را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند؟ در روایات آمده است این شهر مرکز خلافت قرار می‎گیرد. جالب است که در روایات آمده است که پرچم‎های سیاه «رایات سود» به کمک آنها می‌آیند. بنابراین چه بسا نقش و نشان شکلی داعش هم برگرفته از این سمبل‎ها باشد. جالب این است که آنها یک لشکر به عنوان «جیش الموطئون» یعنی مقدمه‎سازان ظهور امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) دارند. در روایات هم اشاره به حدیث «الموطئون للمهدی» شده است.

بنابراین تا اینجا عرض کردم که قضایای ظهور امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) در جهان غرب به صورت آینده‎نگری و آینده‎پژوهی داغ و در بین مسلمان به عنوان قضیه‎ای زنده و روز مطرح است و عدم پرداخت و فرهنگ‌سازی امر مهدویت هر از گاهی باعث می‌شود جریانات دیگر وارد میدان شوند و آن را سرپرستی و بعد تحریف کنند.

تسنیم: سؤالم را یک بار دیگر مطرح کنم خدمت شما؛ در جامعه ما موضوع مهدویت چرا کم‎رونق است؟

بعد از انقلاب اسلامی معارف مهدویت در جامعه افول کرد

هرچند فلسفه اصلی انقلاب اسلامی به عنوان مقدمه‎سازی ظهور امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) بود و در ابتدای انقلاب هم موضوع مهدویت با گفتمان‎سازی امام خمینی(ره) بسیار مطرح بود، اما آرام آرام این آرمان‎خواهی و تنظیم امورمان بر اساس اندیشه‎های مهدویت رو به ضعف رفته و کُند شده است که نمی‎توان برای آن توجیهی پیدا کرد. ما در بین روایات می‌بینیم که شرط ظهور امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) روی کار آمدن یک دولت مقدمه‎ساز است. سؤال می‌کنیم این ارتش مقدمه‎ساز غیر از ایران می‌تواند جای دیگری باشد؟ در حال حاضر نزدیک‎ترین ملت و حکومتی که می‌تواند برای ظهور امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) مقدمه‎سازی ایجاد کند، جمهوری اسلامی ایران است که متأسفانه در این راستا گام‎های ضعیف بر می‌داریم. اگر ما از ظرفیت مباحث مهدویت استفاده نکنیم و ارگان‎ها و مراکز دینی و دانشگاهی را بیدار نکنیم و این مجموعه‎ها را متوجه قضایای امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) نکنیم، همان طور که عرض کردم، چه بسا از درون ما گروه‎هایی سبز شود که ابتکار عمل را از ما بگیرند. الان در گوشه و کنار افرادی هستند که عده‎ای را جمع می‌کنند و به فکر جمع کردن اسلحه هستند. بنابراین وضع مطلوب نیست. در بُعد علمی به نظرم حوزه علمیه وظیفه‎اش را به خوبی انجام داده است اما فرهنگ مهدویت وارد رسانه‎های جمعی و تصویری ما نشده لذا وارد زندگی مردم هم نشده است. الان می‌بینیم یک فیلم سریالی درباره امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) ساخته نمی‌شود. حتی از نمادهای مهدوی هم در شهرسازی استفاده نکرده‎ایم. بنابراین مهدویت وارد هنر نشده است و باید به دستاوردهای خوبِ هنری در این راستا برسیم. اما از آن سو می‌بینیم اکثر فیلم‎های جهان غرب سمت و سوی آخرالزمانی دارند. آنها با اندیشه‎های اشخاصی مثل نوستر آداموس و اندیشه‎های ماسونی و سُفیانی به دستاوردها و تولیدات خوب سینمایی دست یافته‎اند. باید عرض کنم نمی‎توانید یک فکری را پیدا کنید که به آینده توجه نداشته باشد؛ حالا یا نگاه‎های علمی عقلی و یا نگاه وحیانی و نقلی بر این اندیشه‎ها حاکم است.

فرهنگیان و رجال کشور مهدویت را به کارهای خود پیوند نزدند

تسنیم: تأسف‌بار اینجاست که جهان غرب مباحث آخرالزمانی را به فرهنگ و سیاست خود پیوند زده است، اما شیعه با اینکه مفاهیم عالی مهدوی دارد، اما بهره‌های مناسب سیاسی و فرهنگی از آن نبرده است و آن را به عنوان حاشیه می‌بیند؛

بله همین طور است که می‌فرمایید؛ اندیشه آخرالزمان به قدری در مسیحیت و یهودیت نفوذ کرده است که حتی حضورشان در منطقه آسیا از جمله بیت‎المقدس و سوریه بر اساس همین نگاه است. یهودیت اکنون با اندیشه‎های خطرناکی که دارد حتی مسیحیت را فریب داده است. آنها به مسیحیان می‌گویند مگر در انجیل نیامده است عیسی (علیه‏السلام) که به آسمان عروج کرده است، زمانی باز می‎گردد که بیت‎المقدس دست یهودیان بیفتد؟ زمانی باز می گردد که معبد سلیمان زنده شود؟ پس بیایید ما را کمک کنید. یهودیان می‌گویند اگر ما بیت‎المقدس را تصرف کنیم و هویت تاریخی آنجا را به نفع خودمان مصادره کنیم، به نفع شما مسیحیان خواهد بود. بنابراین راه عیسای مسیح از اشغال قدس می‎گذرد. مسیحیان هم فریب آنها را خورده‎اند و در صدد هستند بیت‎المقدس را به یهودیان تحویل می‌دهند. اگر مباحث مهدویت وارد فرهنگ و سیاست تشیع شود، خیلی از مشکلات پیچیده اقتصادی و فرهنگی و سیاسی  برطرف خواهد شد. 

تسنیم: شاید یکی از مسائلی که باعث عدم پرداختن دقیق و صحیح به موضوع مهدویت می‌شود، عدم نگرش صحیح به معارفی نسبت به امامتی است که در قرآن و عترت به آنها اشاره شده است. به عنوان نمونه در معارف شیعی اینطور است که امام زمان(عج) حیّ و زنده هستند و در هر شب قدر مقدرات عالم و آدم را رقم می‌زنند؛ اما متأسفانه هیچ گاه در صدد بر نیامدیم برنامه‌های امام زمان(عج) را رصد کنیم و از آنها فهم داشته باشیم؛ نظر شما چیست؟

برنامه امام زمان(عج) در تحولات منطقه را دنبال کنیم

اصل اینکه امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) حیّ و زنده است و مشغول کار است، از آیات قرآن به خوبی به دست می‌آید. شما ببینید، قضایای حضرت خضر پیامبر(ع) به عنوان ولیّ و حجت خدا که حضرت موسی (علیه‏السلام) مدتی با او همراه می‌شود، گزارش چند شبانه‎روزش این است خضر(ع)، می‎شکند و خراب می‌کند؛ می‎کُشد و آباد می‌کند به اذن‎الله. حضرت یوسف پیامبر (صلی الله علیه و آله) چهل سال غیبت کرد، در این زمان یک ملت بزرگی را از شرک و بت‎پرستی موحد کرد و کنعان و مصر و اطرافش را از قحطی نجات داد. از این دو داستان به این نتیجه می‌رسیم که امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) به عنوان ولیّ و حجت خدا و امام عالم، در هستی مشغول کار است. ده‎ها شاهد از این افعال را در انقلاب اسلامی مشاهده کردیم. مثلاً قضیه طبس، یک امر تصادفی و اتفاقی نبود. طوفان یک در منطقه کوچک اتفاق می‎افتد در حالی که داخل یزد و شمال و شرق طبس خبری از طوفان نبود. بعد اینکه طوفان دقیقاً در زمان حضور دشمنان اتفاق می‎افتد و فقط هم آنها را گرفتار می‌کند. این خیلی ساده‎انگارانه است که بگوییم به صورت اتفاقی رخ داد.

از سوی دیگر می‌بینید این صهیونیست‎ها و غربی‎ها مدام قصد حمله به کشورمان را داشتند، اما چطور شد که حمله نمی‌کردند؟ یک دفعه یک مسأله‎ای برای آنها اتفاق می‎افتد که تمام برنامه‎های آنها را به هم می‎ریزد. هیچ آدم عاقلی اتفاقی رخ دادن مسائل را قبول نمی‌کند. حال باید گفت ایران که بارها تا آستانه متلاشی شدن پیش رفته است، چه شخص عاقلی جلوی این اتفاقات را می‎گیرد؟ حال این برای ایران است، جهان اسلام هم نیاز به امامت و برنامه‎ریزی و دست غیبی دارد که مسائل را پیش ببرد. آیا جز حجت خدا که به اعتقاد ما امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) است، می‌تواند باشد؟ ما صحنه‎های زیادی در دنیا دیدیم که می‌توان گفت اینها رد پای حجت‎الله را برایمان ترسیم می‌کند که هرچند عملش را می‌بینیم اما خودش غایب است.

اما اینکه می‌فرمایید ارتباط مستقیم با برنامه‎های امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) برقرار کنیم، متأسفانه کار جدی صورت نگرفته است. آیا شدنی هست یا خیر؟ کسی واقعاً به این نتیجه نرسیده است که بگوید امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) که هنوز وجود دارد، دستور اولش تا مثلاً 10 سال اول فلان مقولات است و بعد بفرماید اگر این راه را رفتید، برنامه دوم را به شما ارائه دهم. نه، اینچنین کار نشده است. چرا کار نشده است؟ برای اینکه روایات و اخبار باب مهدویت هنوز به شکل تنظیم‎شده جمع‎بندی نشده است.  ما تاکنون اینگونه تبلیغ می‌کردیم که در آخرالزمان وقتی امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) تشریف می‎آورند، امام حسین (علیه‌السلام) رجعت می‌کند، بعد حضرت مهدی از دنیا می‌رود. سالیان سال امام حسین (علیه‌السلام) حکومت می‌کند تا جایی که در روایات آمده است که ابروهای ایشان روی چشمان‎شان می‎ریزد. اما وقتی روایات را بیشتر مطالعه کردیم، دیدیم رجعت اباعبدالله(ع) قطعی است، اما رجعت‎کنندگان برای حکومت نمی‎آیند؛ اما نظر شیخ نجم‎الدین طبسی این است که جمع‎بندی روایت این است که با رفتن امام مهدی (عجل ‌الله تعالی فرجه) حکومت هم پایان می‏‎پذیرد. یعنی حضرت، آخرین حلقه‎های تشکیل حکومت هستند و دیگر دولت برقرار نیست که البته باید بیشتر مطالعه شود. به هر حال اگر بگوییم باید ابتدا فلان کار بر اساس امر امام (علیه‌السلام) انجام شود، به این حد نرسیدیم و روی این کار نشده است. به هر حال دشوار است که ما بیاییم یک چشم‎اندازی را بر اساس حضور زنده و حضور مستقیم امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) پیش‎بینی بکنیم که بگوییم ایشان راهکار به ما نشان می‌دهد. البته باید به این سمت هم حرکت کنیم.

تسنیم: نظر شما درباره فلسفه غیبت چیست و در چه مواردی می‌بینید؟

تشیع بیدار شود، ملت‌ها هم بیدار می‌شوند

اگر فلسفه غیبت و انتظار را بخوانیم، از اینجا به این نتیجه می‌رسیم که یکی از عوامل غیبت امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) خطر جان و حفظ جان بوده است. یعنی ما باید به حدی برسیم که وقتی حضرت ظهور کردند، بتوانیم از ایشان حمایت کنیم. بنابراین ما حداقل باید در چارچوب مسلماتی که وجود دارد عمل کنیم.
دوم اینکه عدم یار و یاور یکی دیگر از عوامل غیبت ایشان است که این هم وابسته به مورد اول است. سر جمع عوامل غیبت این است که شیعیان به خصوص مردم دنیا آمادگی رویارویی با امامت امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) را ندارند و باید بر معرفتشان افزوده شود. ما که عرض کردیم وقتی در داخل ایران که مرکز تشیع جهان است حرکت معرفتی خوبی صورت نگرفته است چه توقعی از سایر مردم دنیا باید داشته باشیم؟ بنابراین شیعه باید بیدار شود تا مردم دنیا بیدار شوند. ما هنوز برای مفهوم غیبت روی منبر می‌رویم در حالی که می‌فرمایند وقتی جهان آماده باشد امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) ظهور می‌کنند.

مدل‌های حکومت‌داری دنیا تاکنون پاسخگوی نیاز بشر نبوده است
ببینید، دنیا مدل خوبی برای حکومت‌داری ندارد و آمادگی پذیرش معارف ناب شیعی و مهدوی را دارند. دنیا از یک زمانی فئودالیسم را تجربه کرد. بر اساس این نظر گفته می‌شد اگر ارباب نباشد، قشلاق ویران می‌شود و بر این اساس به سوی ارباب‎سازی حرکت کردند. یعنی می‌گفتند ما پولداران را تقویت کنیم، ضعفا هم در کنار آنها شکل می‎گیرد و به یک جامعه ایده‎آل می‌رسیم. اما این ایده دوام نیاورد و نابود شد. در یک دوره‎ای نیز کمونیست آمد و گفت پایان تاریخ و خوشبختی بشر زمانی است که مالکیت خصوصی را از بین ببریم. زمین برای کسی است که کار کند و همگی مردمی شود، اما در همه اینها خبری از خدا و معنویت نبود. بعد از شصت سال دیده شد که نه سوسیالیسم، نه کمونیسم و نه فئودالیسم و نه دموکراسی نتوانستند جامعه را حرکت دهند. تا چند سال قبل خیلی به دموکراسی دل خوش کرده بودند تا جایی که شخصی مثل اوباما می‌گفت من دارم بشر را با طرح اندیشه لیبرال دموکراسی به سوی پایان تاریخ نزدیک می‌کنم؛ خب دیدیم که این مدل هم نتوانست بشریت را نجات دهد. الان اندیشمندان دنیا می‌گویند آن دارویی که ما برای درمان دنبال آن بودیم، دموکراسی نبود. دنیا باید به این نتیجه برسد که سامان نسل بشر به دست انسان‎ها صورت نمی‎گیرد. ما می‌توانیم بر اساس قواعد کلی فلسفه غیبت و انتظار برنامه‎ریزی مناسبی داشته باشیم، اما برنامه‎ریزی‎ای که بر اساس فهم برنامه امام باشد صورت نگرفته است. 

انتهای‌پیام/