کشوری: بهجای آنکه به دانشگاههای MIT و کمبریج بروید، به حوزه علمیه قم نیز سری بزنید
علی کشوری، کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در مراسم رونمایی از محصولات الگو در دانشگاه صنعتی شریف از کارشناسان حوزه برنامهریزی دعوت کرد، بهجای پیاده کردن مبانی دانشگاههای MIT و کمبریج، به حوزه علمیه قم سری بزنند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، چهارمین مراسم رونمائی از محصولات پژوهشی مرتبط با اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی سهشنبه 26 اردیبهشت 96 در آمفیتئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. در این مراسم ضمن رونمایی از این محصولات، علی کشوری ــ کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ــ به ایراد سخن پرداخت. مشروح سخنان او بدون تغییر تقدیم علاقهمندان میشود:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بسم الله الرحمن الرحیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین لاسیما علی بقیة الله فیالأرضین عجل الله تعالی فرجه الشریف. در این وقتِ مختصری که محضر دوستان هستم سه مطلب را عرض میکنم. امیدوارم انشاءالله این سه مطلب کمک کنند تا وضعیت فعلیِ دولت مقاومت و دولت زمینهسازِ ظهور حضرت ولی عصر اروحنا فداه روشنتر شود.
حرف اول حقیر، معرفی این 9 محصولی است که در مراسم امروز از آنها رونمایی خواهد شد. آن نکتهای که من میخواهم راجع به محصولات چهارمین مراسم رونمایی محضر شما عرض کنم و خواهش میکنم به آن توجه ویژه کنید این است که این 9 محصول، 9 محصول معمولی نیستند؛ در واقع این 9 محصول، پاسخ به 9 مسألهی فعلی هستند که در حال حاضر در جامعه ما راه حلی برای آنها مطرح نمیباشد. البته حتما این راهحلها قابلیت نقد و تکمیل دارند و انشاءالله حتماً بعدا توسط اندیشکدههای دیگر محصولاتی ارائه خواهد شد. ولی الآن در شرایط فعلی یعنی در روز 26 اردیبهشت 1396 که در وسطِ انتخابات باهم صحبت میکنیم، راجع به این 9 مسأله کار فکریِ جدی انجام نشده است و به نظر بنده اگر ما برای این مسائل راهحل ارائه ندهیم، همین مسائل روزنهای برای نفوذ به داخل کشور خواهند شد و برای ما مشکلات جدی درست خواهند کرد. در این 4 دههای که از انقلاب اسلامی میگذرد، بزرگترین مشکلی که برای ما ایجاد شده، این است که ما به مسائل جامعۀ خودمان پاسخ علمیِ کاربردیِ حجیتیافتۀ بهموقع ارائه ندادهایم.
این نکته مهمی است که پژوهشها نباید به سمت پژوهشهای نظریِ محض بروند. شاید سالیانه صدها کتاب و مقالۀ علمی در کشور ما منتشر میشود ولی به زعم بنده بسیاری از آنها دچار همین مشکل هستند. دغدغهای که در این کتاب علمی مطرح میشود، با مسألهای که جمهوری مبارک اسلامی در عینیت به آن مبتلاست بسیار فاصله دارد. این یک چالش جدی است، هم برای حوزه هم برای دانشگاه. در دانشگاهها مسألهمحورتر پایاننامه نوشته میشود، ولی مسائل، مسائل جمهوری اسلامی و مسائل مردم ایران نیستند. در حوزههای علمیه با نگاه مسألهمحور یکمقدار فاصله داریم.
لذا ما از همان اول که کار پژوهشی حول الگوی پیشرفت اسلامی را در جامعه شروع کردیم، با صدای بلند اعلام داشتیم که ما در اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی به 100 مسأله پاسخ دادهایم. اصلاً تبویب نقشه راه را مسألهمحور قرار دادهایم. هر مسأله نیز یک سؤال مشخص و البته یک جواب تفصیلی دارد. خود این موضوع، نیاز جامعه علمی ماست. به نظر من اگر بتوانیم با سازوکارهایی -که ما این سازوکارها را در نظریه بانک سؤالات جهتساز بحث کردهایم- پژوهشهای مسألهمحور را مدیریت کنیم، خروجی حوزه و دانشگاه برای پاسخگویی علمی به نیازهای مرحله دولت اسلامی حتماً بیش از وضعیت فعلی ارتقا پیدا میکند. باید همه را دعوت کنیم که به این شکل کار کنند.
تأکید میکنم که ما در سال صدها جلد کتاب و مقاله مینویسم ولی سؤال اصلی این است که آیا این کتب و مقالات راجع به مسائل کشور ما هستند؟ اصلاً برخی از آنها مسألهمحور نیستند. خب این کتابها و مقالات خیلی کمک نمیکنند. البته بنده نمیگویم بحثهای نظری فایده ندارند، عرض بنده این است که باید بحثهای نظری را به کار گرفت و مسائل را حل کرد. اساساً برخی از کارشناسان ادعا کردهاند که علامت قوّت مبانی نظری یک دستگاه فکری، تحلیل مسأله است، این یکی از علائم میباشد. به نظر بنده اگر یک دستگاه فکری نتوانست مسألهای را تحلیل کند، میتوانیم این موضوع را یک نقطه ضعف برای آن به حساب بیاوریم.
مبتنی بر همین معنایی که عرض کردم تمام محصولاتی که ما بر روی آنها کار کردهایم راجع به مسائل خاص هستند. بنده عناوین این مسائل را عرض میکنم، هر یک از این محصولات راجع به یکی از این عناوین هستند. مهمترین محصولی که ما در رونمایی چهارم محضر نخبگان تقدیم میکنیم، بحث مدل برنامهریزی با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. چه کسی در کشور وجود دارد که نداند نظام برنامهریزی کشور فلج است؟ خودِ اعضای اصلی نظام برنامهریزی کشور، از اسناد آن به کتابِ آرزوها تعبیر میکنند. یکی از اسنادی که نظام برنامهریزی همیشه برای اداره کشور ارائه میکند، برنامههای توسعه است. تقریباً اجماع وجود دارد که این برنامههای توسعۀ نوشتهشده، در کشور ما اجرایی نمیشوند. این بلای بسیار بزرگی برای نظام برنامهریزی کشور است که برنامهای بنویسد و بعد از چهار سال در مقام ارزیابی گفته شود که این برنامه اجرایی نشده است. عرض کردم در کشور کارشناسانی وجود دارند که راجع به برنامههای توسعه میگویند: برنامههای توسعه کتاب آرزوها هستند. نمایندگان مجلس و کارشناسان سازمان برنامه و بودجه، چیزهایی را به عنوان قانون برنامه تدوین میکنند ولی اجرایی نمیشوند.
به عرض برادر کوچک خود دقت کنید؛ در وهله اول، عرض بنده این نیست که برنامههای توسعه ضد دین و ضد ارزشها عمل میکنند، این بحث یک بحث دیگر است؛ بلکه عرض بنده این است که چرا این برنامهها در کشور ما اجرایی نمیشوند؟ آیا این یک آفت برای نظام برنامهریزی کشور نیست؟ بنده بعد از این دهبرنامه توسعه کشور -که 5 تای آنها قبل و 5 تای آنها بعد از انقلاب اسلامی نوشته شده بودند- سر قضیه برنامه ششم به مسئولین ارشد نظام نامه نوشتم و گفتم چون مِتد تدوین برنامه ششم مانند ده برنامه گذشته است، برنامه ششم هم اجرایی نخواهد شد. حالا باید زمان بدهیم، چهارسال بعد برنامه ششم قابل قضاوت خواهد بود. ما در نظام برنامهریزی کشور با معضلی به نام محاسبات غیر واقعی روبرو هستیم. اگر این اتفاق برای یکبرنامه رخ داده بود، میگفتیم برخی از کارشناسان اشکال دارند. اگر دو برنامه بود، در انتهای قلب انسان امیدی باقی میمانند که انشاءالله برنامه سوم به سمت اجراییشدن برود. برادران عزیز! هفتاد سال است که برنامه نوشته میشود ولی اجرا نمیگردد. این حرف تقریباً اجماعی است، البته راجع به برخی از برنامهها گفتهاند که بیشتر از باقی برنامهها اجرایی شدهاند. همین برنامه اول توسعه، سال 1327 نوشته شده و زمان انقلاب هم نبوده است. ارزیابی این برنامه هماکنون وجود دارد. یکی از تأکیدات ویژه برنامه اول توسعه، تقویت حوزه کشاورزی است. آیا در حال حاضر حوزه کشاورزی ما سامان دارد؟ یکی از بینظمترین حوزههای کشور، همین حوزه کشاورزی است.
متأسفانه در حال حاضر نیز به مباحث خطرناک تراریختهها مبتلا شده است که ما در جای خود مفصل راجع به این موضوع بحث کردهایم. یعنی نهتنها مشکل حلنشده، بلکه در حال حاضر احتمال این وجود دارد که کشاورزی به ابزار ترور بیولوژیک ملت ایران تبدیل شود. البته حالا دستگاههای امنیتی ورود پیدا کرده و در حال مدیریت این موضوع هستند و امید هست که راجع به مسأله تراریختهها تصمیمات جدیتری گرفته شود. لذا ما عرض میکنیم نظام برنامهریزی کشور ناکارآمد است.
خُب دلیل این ناکارآمدی چیست؟ دلیل موضوع این نیست که حتماً شما بگویید کارشناسی الفی که مسئول پروژه تدوین بوده و مجموعۀ کارشناسان او اشتباه کردهاند. وقتی یک اتفاق هفتاد سال پشت سر هم تکرار میشود، میتوانید قضاوتهای جدیتری داشته باشید. ما همیشه گفتهایم که ذات توسعه با فرهنگ ملت ایران در تعارض است و باید کاری انجام داد. البته حالا اینها نقد هستند.
ما در همین مراسم رونمایی دو جلد کتاب راجع به برنامه ششم داریم. شما میتوانید این دو جلد کتاب را مطالعه کنید. این دو کتاب توضیح میدهند که چگونه برنامه ششم را اصلاح کنیم. تمام این بحثهایی که بنده در اینجا مجمل گفتم مفصل شرح داده شده است. 4 جلد از کتبی که در جلسه امروز از آنها پردهبرداری میشود به تبیین اثباتیِ یکنوع برنامهریزیِ جدید اختصاص دارد. جلسات این کتاب نیز در سال گذشته در همین دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.
ببینید؛ شما میگویید نظام برنامهریزیِ ناکارآمد را چکار کنیم؟ خودِ این موضوع یک مسأله است. فارغ از اینکه نخبگان پیشنهاد پژوهشی ما را بپذیرند یا نپذیرند -البته این موضوع باید بعد از قضاوت علمی حاصل شود، باید بررسی صورت گیرد، خوانده شود و جلسات نقد برگزار شود؛ بهپذیرشرسیدن یک نظریه یک روند طبیعی دارد- یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که راجع به یک مسأله بحث کردهایم، راجع به نظام برنامهریزی کشور.
حالا آیا معنای این حرف آن است که ما مبانی نظری نداریم؟ قطعاً چنین معنایی ندارد. بنده همیشه عرض کردهام؛ مهمترین مفهومی که در مبانی نظری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مطرح میباشد، این است که اداره جامعه هدایتبنیان است. اگر شما قدرت فربهکردن امر هدایت را نداشته باشید، نمیتوانید جامعه خود را اداره کنید. خُب آیا من باید جلسه گذاشته و این موضوع را به صورت نظری توضیح دهم؟ شاید چند جلسه برگزار کنیم و این کار را انجام دهیم، ولی قطعاً وقتی مبنای هدایت به یک مسأله پاسخ دهد، کارآمدی این مبنا بیش از زمانی که بحث نظری میکنیم برای نخبگان روشن میشود. یعنی همین اتفاقی که افتاده است؛ الآن دیگر کسی نمیتواند به بنده یا به مجموعه دوستان ما بگوید شما یک کلمهای را همینطور گفتهاید و بیان کردهاید که هدایت، مبنای اداره جامعه است؛ خیر، از دل این مبنای نظری، یک مدل برای اداره جامعه و یک پیشنهاد برای اصلاح برنامه ششم بیرون آمده است. این همان نکتهای است که عرض میکنم. دوستان نگویند وقتی ما پژوهشهای کاربردی را پیگیری میکنیم از مبانی نظری غفلت میکنیم، خیر؛ عرض بنده این است که اتفاقاً وقتی با استفاده از مبنای نظریِ خودتان مسألهای را تحلیل میکنید، سطحِ تفاهم خودتان را ارتقا میدهید. بنده در همینجا دستگاههای فکریِ کشور را دعوت میکنم [که به مسائل پاسخ دهند.]
مجموعه تفکری صدرائی، یک دستگاه است و دستگاه محترم و پرطرفداری میباشد. اگر این دستگاه وارد حل مسأله شود، بیش از 400 سال گذشتهای که مطرح بوده، مطرح خواهد شد. اگر هم قادر به تحلیل مسأله نباشد، یک علامت سؤال جدی در مقابل دستگاه صدرایی قرار میگیرد. در طرف دیگر نیز رقیب دستگاه صدرائی، برادران تفکیکی هستند. بنده جلساتی را با این دوستان داشتهام. همیشه به این دوستان عرض کردهام که اگر ادعا میکنید میخواهید با رجوع به وحی مسائل را حل کنید، برای همین چندمسألۀ روی زمین پاسخی ارائه دهید. این، مسیری است که باید به جامعه علمی پیشنهاد کنیم. یکی دیگر از دستگاههای فکریای که در جامعه ما مطرح میباشد، دستگاه فرهنگستان و فلسفه اصالت فاعلیت است. فلسفه اصالت فاعلیت به دستگاه صدرائی نقدهای جدی وارد کرده است، ولی خود این دستگاه نیز یک دستگاه فلسفی است. خُب این دستگاه فلسفی باید سؤالها را جواب دهد. اساساً به همین غرض نیز ایجاد شده است. حالا اگر قرار است کارِ این دستگاه جلو برود باید به مسائل جواب دهد.
این صراحت بنده، تحقیر دستگاههای فکری نیست، این کار، بازکردن میدان برای اهل فضل است. تا کِی در حوزه علمیه قم بنشینیم و 400 جلسه بحث صدرائی یا 200 جلسه بحث اصالت فاعلیت مطرح کنیم، در حالی که صدها مسأله اجتماعی، سیاسی و فنی در جامعه ما پاسخ داده نشده است. برادران عزیز! وقتی ما پاسخ ندادیم مکاتبِ غیر، پاسخ میدهند و لابد ما باید اعلام عزای عمومی کنیم که تفکر کفار در جامعه ما نفوذ کرده است و تازه به نقد این مباحث بپردازیم. این کار، حتماً کار عقلائی نیست. این، عرض اول بنده است.
یکی از مسائلی که مطرح کردهایم، مسأله محرومیتزدایی است. مسأله محرومین و مستعضعفین، مسأله روزِ جمهوری اسلامی است. خُب این موضوع را چگونه حل کنیم؟ ما بحثهایی را در این زمینه تحت عنوان مدل محرومیتزدایی مطرح کردهایم که در مجموعه آثار میتوانید مشاهده کنید. مباحث دیگری نیز مطرح است که پیشنهاد میکنم خود دوستان پیگیری کنند. این عرض اول بنده است.
عرض دوم بنده این است که در سالهای پیشرو باید چشماندازی داشته باشیم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. باید به این سمت برویم که برای این مسائل پیشاپیش تدبیرهایی داشته باشیم. لذا در قسمت دوم عرائض خود میخواهم مسائل پاسخدادهنشدۀ جدیدی را محضر شما نخبگان طرحِ مسأله کنم. امیدوارم خدای متعال، توفیق عنایت کند و ما بتوانیم در سالهای آینده بر اساس مفاهیم اولین نقشه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت محصولاتی را راجع به این مسائل محضر نخبگان ارائه کنیم. ولی به هر حال مسائلی به ذهن بنده میرسد که این مسائل پاسخهای جدی میخواهند.
با مجموعه شرایط موجود کشور که در شرایط تحریم هستیم و تحریمها تشدید شده است و ممکن است در آینده بافت پیچیدهتری نیز پیدا کند یکی از موضوعاتی که باید راجع به آنها فکر کنیم، بحث استراتژی صنعت در جمهوری اسلامی است. یعنی ما بافت صنایع صنعتی خودمان را چگونه مطرح کنیم. مسائلی که در اینجا مطرح میباشد، یکی از مسائلی است که تقریباً متفکران حوزه دینی به آن ورود پیدا نکردهاند و معدود افرادی ورود پیدا کرده و مباحثی را مطرح کردهاند.
خُب حالا ممکن است برخی از دوستان در جلسه بپرسند که داستان صنعت چه ربطی به حوزه دین دارد؟ این موضوع یک مسأله فنی است که دوستانِ دانشگاه صنعتی شریف باید به آن پاسخ دهند. پاسخ این موضوع بسیار روشن است. ورود بحث، از صنعت است؛ اما در ادامه نظامی از مفاهیم در حوزه صنعت مطرح میشود که ضد شاخصهای هویت اسلامی عمل میکنند. بنده مثال میزنم تا روشن شود.
به عنوان مثال در مفاهیمی که الآن مطرح میباشد بحثی به نام رقابت وجود دارد. تقریباً این موضوع به صورت یک گزاره بدیهی درآمده است. برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری میگفتند مگر میشود حوزه اقتصاد را فعال کرد ولی رقابت بین بنگاههای تولیدی را ندید. اصلاً از این موضوع به عنوان یک گزاره بدیهی یاد میکنند.
حالا این رقابت چه مشکلی ایجاد میکند؟ بنده قدری راجع به مفهوم رقابت صحبت کنم. اولین بحثی که راجع به مفهوم رقابت که لازمه صنعت و اقتصاد هست باید بگوییم این است که شما بدانید رقابتی که در دستگاه مدرنیته و در دستگاه توسعه مطرح میباشد، رقابت در سطح میکرو و در سطح خُرد نیست. اینطور نیست که شما بگویید ما در یک شهر رقابتِ دو بنگاه تولیدی کوچک را داریم.
رقابت به معنای یک اصل که دارای یک مجموعه متکفل است، در سطح کلان و در سطح ماکرو مطرح است. معنایش این است که نظامی از قوانین و مقررات کشور را برای ارتقا مسئله رقابت بازتعریف میکند. وقتی رقابت بهعنوان پایه اداره جامعه قرار گرفت چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ روشن است. این نوع رقابت، رقابتِ در امر دنیا را تشدید میکند. بنگاههای تولیدی متوجه هستند که اگر میخواهند دوام بیاورند باید در رقابت با سایر رقبا محصولات باکیفیتتری را عرضه کنند تا حذف نشوند و به همان میزانی که برای ارتقا کیفیت تلاش میکنند، با مردم ارتباط میگیرند تا آنها را نسبت به ویژگیهای کالاهای خودشان جذب کنند؛ حالا شماجامعهایرا تصور کنید که فقط100بنگاهتولیدی بخواهند این کار را انجام دهند. معنایش اینخواهد بود که 100 بنگاه تولیدی ذهن مردمرا در فضای اقتصادی و اکونومیک ضربمیکنندوجامعهایکه ذهنیتِاقتصادمحورپیدا کند، موضوعات آرمانی دین و عالم آخرت برای این جامعه تبدیل به موضوع فرعی خواهد شد. کثرت تبلیغات و کثرتقانونگذاریو مجموعه قواعدی که بر مبنای رقابت تنظیممیشود،موجی از اطلاعات را به افراد جامعه منتقلمیکندو طبیعتِ اطلاعات آن است که ذهن افراد را درگیرمیکند. بهاصطلاحفنی ما در الگوی پیشرفت اسلامی، اطلاعاتِ اقتصادی، ذهنانسانهارااشغالمیکند؛ بالاخرهانسانهاظرفیت ذهنی و اطلاعاتی محدود دارند و رقابت باعثمیشودکه سطحِ اطلاعات اکونومیکافراد بالاتر از سطح سایر اطلاعاتِآنهاقرار گیرد. بنابراین علم را در عمل و عینیت به علم و اطلاعات مربوط به معاش و نیاز مادی و محدود میکنند و اساساً سایر اطلاعات موردنیاز برای بشر به او انتقال پیدا نمیکند. این اتفاق در حال رخ دادن است. اگر پژوهشگاهی از انسانهایی که در این دوره زندگی میکنند نظرسنجی کرده و اطلاعات اقتصادی آنها را استخراج و در مقابل سایر اطلاعاتِ موردنیاز قرار دهد،حتماً به این نتیجه خواهد رسید که مثلاً اطلاعات انسان مدرن در مورد خانواده یک اطلاعات کاملاً حداقلی و ابتدائی است؛ با اینکه قطعاً سهم مسئله خانواده و روابط انسانی در رفاه بیش از مسائل اقتصادی است. وقتی روابط انسانی به چالش کشیده میشود، جامعه بهصورت پیشفرض وارد اصطکاک میشود. وقتی نمیتوانیم روابط انسانها را مدیریت کنیم، آنها تبدیل به گرگ یکدیگر میشوند. همانگونه که فرمودند چون مدرنیته نتوانسته روابط انسانی را مدیریت کند، متفکرین غربی طرف دیگرِ بحث را تئوریزه کرده و گفتهاند انسان گرگ انسان است، این اتفاق میافتد. شما باید اطلاعاتی را به افراد بدهید و برای آنها فرصت تأملی ایجاد کنید و به آنها توضیح دهید که روابط خود را با سایر انسانها چگونه تنظیم کنند. وقتی شما رقابت را بنیان قوانین و اداره جامعه قرار میدهید، تلاش برای تحقق رقابت لازمهای دارد؛ این لازمه، انتقال اطلاعات اقتصادیِ فراوان به اذهان جامعه است. پس بنابراین اطلاعات اکونومیک انسانهایی که ذیل اصل رقابت و در یک جامعۀ رقابتی زندگی میکنند، بهعنوان اولین دسته اطلاعات آنها قرار دارد و ذهن آنها به این اطلاعات مشغول است. قوانین بورس و بانک را میدانند. کالای باکیفیت را تشخیص میدهند. آخرین نسخه تلفن همراه را در اختیاردارند. هزاران اطلاعات از این سنخ را دریافت میکنند، میدانند که کالای باکیفیت چیست، الآن چه مدل جدیدی از تلفن همراه به بازار آمده است و ... هزاران اطلاعات از این سنخ را دریافت میکنند. این کار را چه کسی انجام میدهد؟ همین بنگاههای تولیدی از طریق تبلیغ و آموزش و تغییر قوانین و ... این کار را میکنند. اشغال ظرفیت بشر اتفاق میافتد. این یک مسئله مهم است و باید به حال آن فکری کرد.
حالا اگر اقتصاد رقابتی نبود چگونه باید مشکلات حوزه اقتصاد را فربه کنیم؟ باید به این موضوع نیز پاسخ دهیم. پاسخ ما فربه نمودن سود اجتماعی است که باید بعداً آن را بحث کنیم. ما نیز باید پاسخگو باشیم [و راهحل جایگزین ارائه دهیم.] زیرا رقابت را برای رونق اقتصادی مطرح کردهاند، برای اینکه مشکلات بخش دولتی به وجود نیاید، برای اینکه کالا بیکیفیت نشود و برای اینکه حق مشتری به چالش کشیده نشود. پس ما مسئلهای داریم و پاسخ غلطی به آن داده شده است، اصل رقابت!! عارضه این راهحل چیست؟ تربیت انسان اکونومیک ...
حالا شما به نخبگان در دانشگاه شریف میفرمایید اصل رقابت ظرفیت بشر را به نفع بخشی از نیازهایش که اقتصادی است اشغال میکند. حالا اگر بخواهیم اقتصاد را بدون اصل رقابت اداره کنیم باید چه کنیم؟ عرض کردم باید به سمت تولید الگوهای تولید خانوادگی و تقویت سود اجتماعی حرکت کنیم. اینیکی از مسائلی است که باید موردبحث قرار گیرد. بنده نمیخواهم مصدع شما شوم؛ چند مسئله کوتاه را نیز طرحِ مسئله کنم.
ما اگر میخواهیم به سمت تمدن اسلامی برویم باید فکری به حال بازتعریفِ مساجدمان کنیم. طبق آمار 70 هزار مسجد داریم. به نظرم میرسد هیچ حزب سیاسی و مکتبی در جمهوری اسلامی به این میزان واحد عملیاتی پردازشی ندارد؛ 70 هزار مسجد، یعنی یک ظرفیت منحصربهفرد و بیبدیل در همهجای کشور برای ارتباط غیرمتمرکز و دقیق و از سر محبت و رفق با مردم؛ اما بسیاری از این مساجد حتی امام جماعت و اقامه نماز هم ندارند.
چه اتفاقی افتاده است که مساجد ما اینگونه بیخاصیت شدهاند؟ بسیاری از مساجد ما، مسجد تراز اسلام نیستند. چرا این اتفاق میافتد؟ آیا با اجرای طرحی مانند طرح بیّنات و اعزام امام جماعت، میتوان مساجد را احیا کرد؟ آیا میتوان امام جماعت برای مسجد تربیت و اعزام کنیم؟ اینها کارهای خوبی است و انکار نمیکنم؛ اما به نظر ما علت کم اثر شدن مساجد از دست رفتن ماهیت محله است. مدیریت شهری موجود ماهیت محله را به چالش کشیده است. مسجدی که تراز اسلامی میباشد، مرکز محله است. پس برای احیا مسجد باید به این سمت برویم که مفهوم محله را در نظام قوانین خودمان پردازش کنیم. بحث بنده خیلی روشن است. وقتی محله وجود داشته باشد، افراد در محله زندگی میکنند و در محله درس میخوانند و نیازهای روزمره آنها تأمین میشود. در محله حتیالامکان شاغل هستند و در محله تفریح دارند. افرادی که در محله زندگی میکنند و نظام نیازمندیهای آنان تأمین میشود، در محله حضور دارند و مرکز فرماندهی محله مسجد است. اما اگر تفریح را به بیرون از محله بردیم –کما اینکه در حال حاضر کلاً به بیرون از محله منتقلشده است- تحصیل هم به بیرون از محله منتقل شد، با پدیده خطرناک هایپرمارکتها و مگامالها، تأمین نیازهای روزمره نیز خارج از محله تعریف میشود. نیازهای شغلی هم در شهری مثل تهران تقریباً خارج از محله است. افراد اصلاً در محله حضور ندارند تا مسجد برای آنها موضوعیت داشته باشد. حتی متدینین در محله حضور ندارند تا دوام حضور آنها منجر به ایجاد علقه با مسجد و امام جماعت و ... شود. لذا مسجد در اسلام یا مسجد محله است یا مسجد بازار است و یا مساجد اعتکاف. مساجد یک انضمامی دارند و اشتباه ما آن است که مسجد را انتزاعی تعریف کردیم.
حالا چگونه میتوان فرایندی را برای اینکار تعریف کرد؟ به نظر من 20 سال طول میکشد تا مساجد ما به یک واحد فعال تبدیل شوند؛ این موضوع، جزء مسائلی است که باید برایش کار فکری کرد. اگر خدای متعال توفیق داد و شرایط به همین منوال باقی ماند، ما بحثی را در مورد نظام بودجهریزیِ کشور مطرح میکنیم. بودجه باید چگونه تدوین شود؟ این یکی از بحثهای جدی است که باید به آن ورود پیدا کنیم. تقریباً همه بیتالمال و انفال از طریق بودجه تخصیص پیدا میکند. من برخی از آقایان را میبینم که بر سر منبر میگویند بهاندازه مثقال ذرهای تصرف در بیتالمال محل بحث است. راست هم میگویند. داستان مدیریت شمع توسط امیرالمؤمنین را تعریف میکنند که حضرت حاضر نشد بهاندازه یک شمع برای مسائل خصوصی استفاده کنند. این مبنای اسلام است. حالا ما که به این مبنا معتقدیم آیا نباید روی بودجه کشور حساس باشیم و بدانیم که به کجا میرود و چگونه تخصیص پیدا میکند؟ اصلاً بحث از نظام بودجهریزی کشور یعنی بحث از تخصیص بیتالمال؛ چه بلایی بر سر حوزه فکری ما آمده و چرا ما اینقدر انتزاعی شدهایم که تخصیص بیتالمال، موضوع بحث ما نیست. دیگران از این عدم توجه استفاده میکنند و تخصیص بیتالمال را به سمت جهتگیریهای غلط هدایت میکنند. اینها جزء مسائلی است که باید روبروی آن صفآرایی کنیم. البته برنامه هفتم نیز از نقدهای ما در امان نخواهد بود. بنده عرض کردم که ما تدوین برنامه هفتم را شروع کردیم. اگر در زمان تدوین برنامه ششم یک پیوست برای نظام برنامهریزی کشور پیشنهاد دادیم؛ حالا میخواهیم برنامه کامل را در زمان تدوین برنامه هفتم بحث کنیم و نه یک پیوست را.
نظام مسائل دیگری وجود دارد که آقایان میتوانند به آنها توجه کنند. حرفهای اصلی، همین موضوعات بود. خلاصه نکته دوم آن است که اگر برای مسائل کار فکری نکنیم از پایگاه همین مسائل تفکرات غلط در کشور ما نفوذ پیدا میکنند. ریشه سکولاریسم همین است. یعنی عدم پاسخگویی دستگاه دینی به سؤالات کشور.
آن مدیر باید کشور را اداره کند ولی وقتی شما پاسخ نمیدهید و استراتژی صنعتی نمینویسید، دیگران برای شما مینویسند. این مسئله را باید جدی گرفت. شاید روزی برخی میپنداشتند این مسئله شدنی نیست، اما به نظرم این موضوع در این سالهای اخیر خودش را بسیار نشان داده است. اگر ما بتوانیم 7 یا 8 مسئله جدی دیگر را در کشور مطرح کنیم انشاءالله این موضوع بسیار باورپذیرتر میشود که الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک رقیب جدی برای توسعه محسوب میشود. بعداً میتوانیم در دانشگاه صنعتی شریف و علم و صنعت تدریس هم بکنیم. اینها افقهای پیش روی ماست. امیدوارم خداوند برکاتش را شامل حال ما کند تا بتوانیم این کار را انجام بدهیم.
نکته آخری را نیز عرض کنم و مراسم رونمایی از محصولات را انجام بدهیم. این روزها خیلی بحث شد که چرا در ایام انتخابات این جلسه مطرحشده است. بنده مایلم یکبار برای همیشه به این سؤال پاسخ دهم که چرا ما از زمانهای خاص برای طرح مسائل جدی استفاده میکنیم؟ علتش این است که در این مناسبتها همه ذهنها درگیر است. بنده بسیار ناراحت میشوم که جلسهای در ایام انتخابات در کشور ما برگزار میشود و در تمام آن جلسه به مسائل فرعی و حاشیهای پرداخته میشود. وقتی 20 میلیون به یک برنامه تلویزیونی نگاه میکنند و همه به مسائل فرعی و حاشیهای میپردازند چه بلایی سر فکر مردم میآید؟ ذهن مردمی که بزرگانشان بر سر مسائل کوچک بحث میکنند، نیز کوچک میشود. آداب پیامبران را نگاه کنید؛ وقتی با مردم گفتگو میکردند راجع به مهمترین مسائل بحث میکردند؛ در زمان ما، امام راحل عظیم الشان هیچوقت یک کلام از مبارزه با استکبار و رسیدگی به امور مستضعفین، از زمینهسازی ظهور حضرت ولیعصر، از تغییر نظم جهانی و از این مباحث کلان پایینتر نیامدند. برخی شخصیتها تحت برخی شرایط قرار میگیرند و حرفهای کوچکی را مطرح میکنند. لذا به نظرم در ایامی مانند ایام انتخابات باید بسیج بشویم و حرفهای جدی نظام را بزنیم و سعی کنیم که این حرفها را به گوش مردم و مدیران و نخبگان برسانیم. به همین علت ما در انتخابات مراسم رونمایی از محصولات الگوی پیشرفت گذاشتیم. چرا؟ بنده خیلی صریح به همه نامزدهای محترم ریاست جمهوری عرض میکنم، هرکدام از شما رأی بیاورید؛ اگر بخواهید مثلاً مسئله محرومیت را مدیریت کنید، اگر بخواهید مسائل و آسیبهای نظام برنامهریزی را رفع کنید، با محاسبات موجود دستگاه برنامهریزی، نمیتوانید این را محقق کنید. صحبتکردن از نحوه برنامهریزی در دوران انتخابات، جزء مباحث بسیار مهم است. ما از دولت آینده بهصورت صریح و برادرانه و از سر تواضع خواهش میکنیم به بعضی از امهات مسائل کشور توجه کنند. اگر این مباحث را مطرح نکنیم دوباره زمان فصل تدوین برنامه ششم کشور رخ خواهد داد. دیدید چه اتفاقی در مورد برنامه ششم افتاد؟ هیچ برنامهای اینقدر بحث و گفتگو و نقد نداشت. دو سال کشور مشغول برنامه ششم بود و مهمترین نقد، این بود که این برنامه اجرایی نخواهد شد. پس برای دولت دوازدهم مسئله برنامهریزی و رفع محرومیت جزء موارد بسیار مهم است. مسئله محرومیت، جزء امهات مسائل دولت بعدی است. قرار است با تئوریهای UNDP رفع محرومیت کنیم؟ قرار است با منارید این کار را بکنیم؟ قرار است با مِریدا پیشگیری از جرم کنیم؟ قرار است با این نظریاتی که در کشور ما مطرح است این کار را انجام دهیم؟ این مسائل و نظریات اگر قدرت حل مسئله داشتند ما در کشورهای اروپایی اینهمه فقیر و فاصله طبقاتی و قیام والاستریت نداشتیم؛ باید حتماً همه همت کنند و لذا بنده جلسه امروز را مکملِ جلسات نیروهای انقلاب میدانم. دوستان میخواهند تجمع کنند و بگویند ارزشهای انقلاب باید بر سر کار باشد و ما نیز کمک خواهیم کرد. اما ارزشهای انقلاب آنگاه بهصورت کامل بالا میآید که در کنارش نظریهپردازی نیز باشد.
ما تجربه زیادی در 4 دهه انقلاب داشتیم و دولتهایی آمدند و خواستند مسئله را حل بکنند؛ چرا نتوانستهاند؟ این موضوع به دلیل نظریهپردازی غربی است که در کشور ما رواج پیدا کرده است. کشور ما پر از ترجمه و حرفهایی است که 4 دهه تجربه کردهایم. لذا به نظر من وقت مناسبی است که در ایام انتخابات به این مسائل بپردازیم. انشاءالله هر دولتی سر کارآمد میتواند از این مباحث الگوی پیشرفت استفاده کند. من همیشه به دوستان میگویم بهجای آنکه به دانشگاههای MIT و کمبریج بروید، به حوزه علمیه قم نیز سری بزنید؛ این دعوتِ همیشگی بنده است. غیر از مجموعه ما مجموعههای دیگری نیز هستند که به این مباحث ورود پیداکردهاند. اینیک راه جدید مانند خود انقلاب. در ابتدای انقلاب برخی شخصیتها به امام میگفتند که ایشان جامعهشناسی نخواندهاند، علوم سیاسی نخواندهاند، چگونه میخواهند یک جامعه را رهبری کنند؟ امام در یکی از گفتگوهای خود فرموده بودند ما یک روابط جدیدی را بر مبنای ظلم و عدل برپا میکنیم. سیاست ما دارای مبنای متفاوتی است. حالا بنده به امام راحل عظیم الشان تأسی میکنم و به دوستان حوزه برنامهریزی عرض میکنم ما به دنبال برپایی یک مناسبات جدید در نظام برنامهریزی هستیم که زیرساختهای آن، موضوعات جهتساز و زیرساختهای هدایت هستند. البته برای کسانی که دائماً تفکرات آنطرف را خواندهاند سخت است که حرفهای جدید را باور کنند و این طبیعی است؛ همانگونه که امام موفق شد یک نظم سیاسی جدید را پایهگذاری کند و الان به یکقطب قدرت در دنیا تبدیل شده است –علامت آن نیز این است که همه ابرقدرتها میخواهند این انقلاب را زمینگیر کنند و قابلانکار هم نیست- همانگونه که این حرکت به اینجا ختم شد، من روزی را میبینم که پژوهشکدههای ما در حوزه علمیه قم میزان پیشرفتهبودن یا پس رفتهبودن کشورها را بر مبنای شاخصهای اهلبیت ارزیابی میکنند. قبل از این نیز وضعیت نظام برنامهریزی کشور را اصلاح میکنیم، خوب است که دوستان مقاومت بیفایده را تمام کنند و وارد بحث و گفتگو شوند. انشاءالله خدای متعال از همه شما قبول کند؛ هدیه به محضر مقدس امام زمان صلواتی را هدیه بفرمایید.
انتهای پیام/*