زنان خرمشهر؛ قهرمانان نامیرای دفاع مقدس

زنان خرمشهر؛ قهرمانان نامیرای دفاع مقدس

«خرمشهر آزاد شد» تیتر ماندگار روزنامه کیهان در همه اذهان باقی است؛ تیتری که از سوی «رضا خدری» رزمنده عکاس و خبرنگار در آن روز تاریخی مخابره شد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «خرمشهر آزاد شد» تیتر ماندگار روزنامه کیهان در همه اذهان باقی است؛ تیتری که از سوی «رضا خدری» رزمنده عکاس و خبرنگار در آن روز تاریخی مخابره شد. این روزها «رضا خدری» با حفظ سمت‌های قدیمی خود یکی از نویسندگان حوزه دفاع‌مقدس هم است که کتاب‌های «خرمشهر از اسارت تا آزادی»، «از خرمشهر نمی‌میرد» و «از حلبچه تا شلمچه»، «زار قاسم بلمران خرمشهری» را منتشر و روانه بازار نشر کرده است. برای بازگویی خاطرات سوم خرداد که مصادف است با آزادسازی خرمشهر، ما با این خبرنگار قدیمی دفاع‌مقدس به گفت‌وگو نشست.


می‌خواهم فلش‌بکی به گذشته بزنم. از محاصره، سقوط و آزادسازی خرمشهر بگویید؟
همه خاطرات 45 روز مقاومت خرمشهر را کاملاً به خاطر دارم. آن روزها شاهد پرپر شدن کودکان، جوانان و زنان و مردان در زیر آتش سهمگین عراقی‌ها بودیم. هر چه فریاد می‌زدیم و کمک می‌خواستیم، خیانت‌های رئیس‌جمهور وقت «بنی‌صدر» اجازه نمی‌داد تا کسی صدایمان را بشنود. در غروب تلخ و غمگین 5 آبان‌ماه 1359 خرمشهر پس از 45 روز «مقاومت» سرسختانه و جانانه مردمش سقوط کرد. آن روزهای تلخ محاصره در کنار رودخانه عزا گرفته بودیم. اولین نوروز پس از شش ماه از شروع جنگ در پایان اسفند 1359 و اول فروردین‌ماه 1360 برای اهالی خرمشهر مثل کابوسی بود. نوروز آن سال‌ها، سفره نداشت. آن روزها «خرمشهر» خونین‌شهر شده بود.
عملیات بیت‌المقدس و خبرنگاری که در آن لحظات حساس حضور داشت و تیتر ماندگاری مخابره کرد. از آن لحظات قطعاً خاطره‌های مانایی باقی‌مانده است.
قطعاً همین‌طور است. خدا روشکر خیلی زود آن روزهای اندوهناک به پایان رسید و در روز سوم خردادماه به دنبال جان‌فشانی‌های رزمندگان اسلام عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس «خرمشهر» پس از 19 ماه اسارت آزاد شد تا خرمشهری‌ها با همراهی ملت ایران، جشن پیروزی آزادی شهرشان را برگزار کنند. من خبر آزادی شهر را از طریق تلفن‌های صحرایی خرمشهر به روزنامه کیهان مخابره کردم. این خبر را این‌طور برایشان خواندم: «خرمشهر آزاد شد، خرمشهر آزاد شد.» روزنامه کیهان هم در همان روز یعنی 3 خردادماه 1361 با چاپ دوم روزنامه در تیتر یک خود نوشت: «خرمشهر آزاد شد». در این روز شنیدن صدای اذان از مناره‌های مسجد جامع از هر صدایی دلنشین‌تر بود و مردم نماز شکر بر سنگ‌های ترکش‌خورده و زخمی مسجد جامع برپا کردند. اجازه بدهید از دوستان خبرنگارم که همراه و هم‌سنگرم بودند هم یاد کنم، آن‌هایی که دیگر میان ما نیستند. شهید «غلامرضا رهبر» و مرحوم «مشتاق فرزانه» از دوستانی بودند که پا به‌پای من درصحنه‌های مبارزه و دلاوری بچه‌ها حاضرشده و اخبار و اطلاعات مربوط به جنگ را به رسانه‌هایشان اعلام می‌کردند.

نقش زنان در دفاع‌مقدس قابل‌انکار نیست. در آن روزها زنان خرمشهری چه می‌کردند؟
زنان خرمشهری دوشادوش مردان در مقابل دشمن بعثی عراق ایستادگی کردند و تا تیر به پیشانی‌شان نمی‌خورد از پای نمی‌نشستند. در طول هشت سال دفاع‌مقدس که به‌عنوان خبرنگار جبهه و جنگ و رزمنده شاهد شهادت عزیزترین فرزندان این آب‌وخاک بر روی سنگفرش‌ها و آسفالت داغ کوچه‌پس‌کوچه‌های این شهر بودم، از نزدیک می‌دیدم که زنان خرمشهری علی‌رغم ویران‌شدن خانه و کاشانه‌شان در کنار همسران، برادران و فرزندانشان ایستادند، جنگیدند و در امدادرسانی به مجروحان فعالیت شبانه‌روزی داشتند. آن‌ها فرهنگ «مقاومت» را تفسیر کردند.

و حالا چطور؟ نقش زنان در این روزها را چقدر کلیدی می‌دانید؟
در روزهای اول جنگ زنان خرمشهری ازلحاظ سنی دو طیف بودند. دختران 15 تا 18 ساله و طیف دیگر زنان بزرگ‌سال متأهل و دارای خانواده بودند، اما هر دو طیف در خرمشهر در مقابله با دشمن متجاوز نقش کلیدی و حساس داشتند. زنان جوان علی‌رغم سن پائین و در 45 روزه مقاومت روزهای اول جنگ، کارهای سنگین انجام می‌دادند؛ مانند حمل‌ونقل صندوق مهمات آن‌هم در یک شرایط غیرعادی درواقع رسانیدن سلاح و مهمات برعهده آنان بود. به‌جز آن در مسجد جامع و بیمارستان شهر و در گورستان جنت‌آباد از مداوای مجروحان گرفته تا حتی مراحل کفن‌ودفن شهدای عزیز هم مشارکت داشتند، آن‌هم شبانه در زیر نور شمع که از بمباران‌های دشمن در امان باشند. حتی سلاح به دست می‌گرفتند و در کنار پدران و برادرانشان می‌جنگیدند. تصاویر و فیلم‌های آن زمان گویای این حقیقت است. علیرغم این‌که نیاز به آموزش و تاکتیک جنگ داشتند اما با کمترین آموزش مثل یک مرد جنگیدند.
طیف دوم هم زنان میان‌سالی بودند که نقش پشتیبانی در تأمین آذوقه و پخت‌وپز غذای رزمندگان داشتند؛ چون در آن روزها سازمان متمرکزی برای پشتیبانی نبود، به همین دلیل از امکانات کم و محدود برای تهیه غذا استفاده می‌شد. درواقع زنان خرمشهر قهرمانان «نامیرای» دفاع مقدس هستند.

آیا از زنان شهیده آن دوران افراد خاصی را به خاطر دارید؟
بله. باید یادی کنم از «بی‌بی معصومه طوسی نژاد» که مادر سه شهید به‌نام‌های «عفت السادات، سید حمید و شهید سید فتح الله ارجعی» است. همچنین شهیده شهناز حاجی شاه، شهیده شهناز محمدی، شهیده کاظمیه یاسری، شهیده سعیده صالح پور، شهیده حلیمه صالح پور، شهیده کفایت صالح پور و...

یادی هم از حس و حال لحظه آزادی خرمشهر داشته باشیم.
در روز سوم خردادماه 1361 که صدا و طنین آزادی خرمشهر از مناره‌های مسجد جامع و درواقع سنگر مقاومت پایدار زمانه به گوش رسید، «خونین‌شهر» دوباره «خرمشهر» شد و پشت یاران صدام که بر دیوار کاهگلی غرور تکیه زده بودند، لرزید. هرچند بعثی‌ها، خرمشهر را تبدیل به ویرانه کرده بودند ولی لحظه‌ای که در روز سوم خرداد پای بر همین ویرانه شهر گذاشتیم، نماز شکر خواندیم. صدام در روزهای اول جنگ مرتب اعلام می‌کرد یک روز می‌آیم خرمشهر را می‌گیرم، سه‌روزه خوزستان را تصرف می‌کنم و روز هفتم هم می‌آیم در میدان آزادی تهران مصاحبه می‌کنم، این حرف یعنی چه؟ یعنی این‌که ایران را کامل تصرف می‌کنم. ولی این توهم صدام به زباله‌دان تاریخ سپرده شد، چون رشادت و استقامت جوانان، زنان و مردان خرمشهری با پشتیبانی سایر رزمندگان و همه ملت ایران، نام خرمشهر جاودان و در جهان پرآوازه کرد.

درواقع خرمشهر نمادی برای «استقامت» شد. این‌طور نیست؟
آن روزها خرمشهر، بندر مهم استراتژیکی و تجاری خاورمیانه تبدیل به خونین‌شهر شد. ولی هیچ‌کس در میهن اسلامی ایران از پای ننشست و خرمشهر را لحظه‌ای رها نکرد. بچه‌های خرمشهری کوچه به کوچه و پشت‌بام به پشت‌بام در برابر تجاوز اجنبی مبارزه و مقاومت کردند و تا لحظه آخر و تا آخرین قطره خون مقاومت کردند.

منبع: حمایت

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon