طنین صدای "یا علی یا عظیم" در کوچه پس کوچههای شهر گنبدهای فیروزهای
ساعاتی بیشتر نمانده تا صدای ادعیه در کوچه پس کوچههای شهرم طنینانداز شود و دست به آسمان ببریم و بگوئیم: «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ».
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، ماه رمضان نام نهمین ماه سال قمری است، در این ماه، روزه بر مسلمانان واجب شده است. اینک ساعاتی بیشتر به نخستین سحر و شب بیداری در میهمانی پرفیض پروردگار باقی نمانده، پس آماده شنیدنش باشیم: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیٌّ...
ماهی در راه است که دلهای بسیاری را به خود گره زده و چنان اشتیاق در روح و جسم اهالی زمین ایجاد کرده که برای پیشواز آن هر چه از دست بر میآید، دریغ نمیکنند. گاه حتی به آب و جاروی عید شبیه میشود و مردم خانههای دلشان را میتکانند، کدورتها را دور میریزند و با جانی تازه به استقبال این ماه عزیز میروند، ماهی که هنوز هم از برکات کاملش فیوضات زیادی هست که نمیدانیم.
آغاز ماه رمضان و خاطرهای از شهدا
یکی از رزمندگانی که در هشت سال دفاع مقدس در جبههها از خاک سرزمینمان دفاع کرده، خاطرهای از ماه مبارک رمضان نقل میکند، که نمیتوان شنید و تحت تاثیر قرار نگرفت.
او میگوید: سپیده دم بود که دشمن با صدها تانک و نیروهای تازه نفس شروع به تک کرد، 48 ساعت با دشمن درگیر بودیم تا اینکه نیروهای کمکی که از برادران اصفهانی بودند جایگزین ما شدند. بعد از ساعتها درگیری خسته و گرسنه حدود نیمه شب بود که به اردوگاه رسیدیم؛ بنابراین از غذا و شام و حتی یک تکه نان هم خبری نبود، به جز یک جعبه خرما که آن را به معاون فرمانده که از همه ما خستهتر بود، دادند.
این رزمنده ادامه میدهد: فرمانده تیپ، شهید شده بود، معاون فرمانده همگی ما را که حدود 150 نفر بودیم، به خط کرد و گفت: «برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورند و آنهایی که میتوانند، تا فردا صبح تحمل کنند»، خدا میداند بعضی از بچهها هنوز افطار نکرده بودند اما جعبه خرما که به دست هر کس میرسید، میگفت سیرم و به نفر بعدی میداد و آخرین نفر جعبه خرما را دست نخورده به معاون فرمانده داد.
همگی خسته و گرسنه و به یاد دوستان و همسنگران خود که در این عملیات و با زبان روزه به کاروان شهدا، مجروحان و اسرا پیوسته بودند، دعا و گریه کردیم.
رمضان ماه امداد رسانی به امدادخواهان
جوان 27 سالهای است که ظاهرش با دیگران کمی تفاوت دارد، ورزشکار و از آن دسته آدمهایی بوده که تابع مد روز است. خودش میگوید اعتقاداتی دارد که هیچ کس با دیدن ظاهرش نمیتواند به آن پی ببرد.
او در مورد ماه رمضان میگوید: گاهی اوقات آدم کم میآورد و بنزین تمام میکند و ادامه حرکت برایش خیلی سخت میشود و در مسیر مدام ریپ میزند. بعضی وقتها هم وسط راه میمانیم، در چنین زمانی که آدم به امداد نیاز دارد، سه ماه داریم که هر کدامشان به نوبه خود امدادی بزرگ هستند برای اینکه کمبودهای روحی ما را جبران کنند، برای اینکه ما را به یدک بکشند تا دوباره راه بیفتیم و راست و ریست شویم.
وی ادامه میدهد: رجب، شعبان و رمضان، همان 3 ماهی هستند که آدم را هُل میدهند و روشن میکنند و میاندازند در مسیر زندگی و مسیر زندگی هم چیزی جز بندگی نیست. یک ماه با خیال راحت و بدون دغدغه بندگی کنیم، خدا دست و پای شیطان را بسته.
به میهمانی خدا میرویم
ما به میهمانی دعوت شدهایم که با دیگر میهمانیها بسیار تفاوت دارد، همه به آن دعوت هستند و جایگاه برابری در آن دارند، این مهمانی خاص و بزرگ است چرا که میزبانش خداست.
خدایا کمکم کن تا بایدهای تو بایدم باشد و نبایدهایت نبایدم؛ یاریام ده تا نسنجیده و عجولانه قضاوت و ندانسته بر حسب شنیدهها رفتار نکنم.
خدایا یاریام کن تا بر هر آنچه حرام است به واسطه این ماه چشم و گوش ببندم و دست از هر آنچه تو روا نمیداری بشویم.
خدایا به من توان ده تا لحظه لحظه این ماه مبارک را برای استغفار و رسیدن به حاجات خویش قدر بدانم و بهشتی را که در این ماه ارزان و آسان در دسترس من قرار دادهای تا ابد به دست آورم.
رمضان بی یاد دیگران به سر نمیشود
در ماه رمضان و سحر به غیر از سحری و افطاری، ای کاش یاد فرزند حضرت زهرا(س) هم باشیم، یاد تنهاییاش، یاد 313 نفر، یاد مردمان مظلومی که اسلحه به دست روزه میگیرند، برای بچههایی که امسال اولین سالی است که قرار است روزه بگیرند، دعا کنیم که روزه به آنها بچسبد و بیشتر از ما بندگی را یاد بگیرند.
استادی میگفت: در فرانسه فصل مسلمان شدن ماه رمضان است، پس به طور فطری روزهگرفتن نباید برای ما مسلمانها اینقدر سخت باشد.
ماه رمضان هم می گذرد، دریابیم و کولهبارمان را ببندیم
کوله بارت بربند، شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم، بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم، میشود آسان رفت، میشود کاری کرد، که رضا باشد او، ای سبکبال در این راه شگرف، در دعای سحرت، در مناجات خدایی شدنت، هرگز از یاد نبر، من جامانده بسی محتاجم.
خدایا تو را سپاس که بار دیگر چشمانم را بر هلال ماه رمضان میگشایی، پروردگارا تو را سپاس که عمرم به سر نیامد و دیگر بار در میهمانی تو وارد میشوم.
خدایا به من سعادت و سلامت عطا کن تا روزه بگیرم و فرمان تو را اطاعت کنم.
انتهای پیام/