دیپلماسی ترامپی؛ خانه‌ای روی شن

در قلمرو سیاست بالاخص در گستره سیاست خارجی، انکارناپذیرترین واقعیت همانا باید عدم قطعیت در نظر گرفته شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در قلمرو سیاست بالاخص در گستره سیاست خارجی، انکارناپذیرترین واقعیت همانا باید عدم قطعیت در نظر گرفته شود. روابط بین بازیگری جدا از اهمیت آن بشدت فراوان متاثر از این نکته است که چشم‌اندازها، منافع و تفسیرها خصلتی سیال دارند و به همین روی کیفیت روابط باید مشروط قلمداد و فهم شود.

 

در شرایطی که حسنی مبارک، رئیس‌جمهور مصر با تظاهرات خیابانی طرفداران اخوان‌المسلمین روبه‌رو بود، وزارت خارجه آمریکا تحت زعامت هیلاری کلینتون محرز ساخت که آمریکا دیگر ضرورتی برای حمایت چند دهه‌ای خود، از او نمی‌بیند.

سلسله مراتب قدرت در ساختارهای نظامی ـ امنیتی مصر به‌دنبال وقوف به ارزیابی‌های آمریکا بسرعت فراوان رئیس‌جمهور را از قدرت خلع کردند. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان به دنبال انتقال قدرت سیاسی در آمریکا ناخرسندی خود را از مبانی ارزشی و تحلیلی پیروز انتخابات 2016 اعلام کرد. به‌دنبال سفر دونالد جان ترامپ به اروپا و ملاقات با رهبران ناتو و این‌ که آنان سهم خود را در تداوم این نهاد نظامی ادا نمی‌کنند، رهبر آلمان اعلام کرد تکیه به واشنگتن را دیگر با صلابت و مستحکم نمی‌یابد.

حسنی مبارک برای دهه‌ها بیشترین خدمات را درخصوص مساله فلسطین و مصون داشتن اسرائیل از رویارویی با یک جبهه متحد نظامی عربی در تامین منافع آمریکا کرد، اما ارزیابی‌های واشنگتن درخصوص چگونگی دفاع از منافع، نادیده انگاشتن روابط گذشته را ضروری ساخت. رهبری آمریکا در ناتو و گسیل نظامیان و سرمایه‌های آمریکایی به برلین این فرصت را برای آلمان شکست خورده به‌وجود آورد که با تمرکز بر بازسازی زیر ساخت‌ها و تخصیص منافع به فعالیت‌های اقتصادی، به قدرت برتر اقتصادی اروپا تبدیل شود و دیگر تهدید کمونیسم را در نیمه دیگر مرزهای خود رویت‌پذیر نیابد.

ارزش‌های بشدت متفاوت میان مصر و آمریکا و هویت‌های همسوی لیبرال بین آمریکا و آلمان هیچ‌کدام در تحلیل نهایی مطرح نشدند، چرا که ارزیابی‌ها و منافع دگرگون شدند. عربستان سعودی برای دهه‌هاست که روابط بسیار نزدیکی را با آمریکا تجربه می‌کند همان ‌طور که از دهه 1970 تا به امروز مصر و از پایان جنگ دوم به بعد آلمان در زمره متحدان فابریک آمریکا در صحنه حضور داشته‌اند. واشنگتن و ریاض در عصر 13 رئیس‌جمهور به این جمع‌بندی رسیدند که هر دو سوی معادله بیشترین بهره را از تداوم روابط می‌برند. در طول جنگ سرد عربی از زمان حضور جمال عبدالناصر در صحنه قدرت تا پایان عصر پان عربیسم، آمریکا بقای عربستان سعودی را تضمین کرد و برای کشوری که بدون ظرفیت‌های انسانی، فرهنگی، تکنولوژیک و اجتماعی برای رویارویی نظامی با کشورهای خصم خود بود، امنیت به ارمغان آورد و خاندان آل‌سعود را بر سریر قدرت حفظ کرد.

آمریکا برای تمام بازیگران منطقه‌ای از زمان فرانکلین روزولت مشخص کرده که امنیت عربستان سعودی رابطه تنگاتنگی با منافع آمریکا دارد. منابع وسیع نفتی که با قیمت قلیل در اختیار غرب قرار می‌گیرد، نقش تعیین‌کننده‌ای در توسعه اقتصادی کشورهای سرمایه دار و توانایی در تولید ارزان قیمت کالا داشته است. در کنار تامین نیاز انرژی سیستم اقتصادی سرمایه‌داری جهانی، عربستان سعودی در نقش یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان سلاح نقش بسزایی در ایجاد اشتغال با حقوق بالا برای کارگران آمریکایی ایفا کرده است. در سال 2011 بزرگ‌ترین قرار داد فروش سلاح تاریخ آمریکا به‌وسیله باراک اوباما به ارزش 29 میلیارد دلار برای جنگنده‌های اف ـ 15 امضا شد. در پاییز 2015 دولت عربستان به‌دنبال تجاوز و بمباران وسیع خاک یمن ناچار شد برای پر کردن انبارهای خالی شده از بمب، یک میلیارد و 120 میلیون دلار قرارداد با دولت باراک اوباما برای خرید بمب‌های مورد نیاز امضا کند.

دولت جدید آمریکا هم به مانند سابق تامین امنیت در قبال خرید سلاح را دنبال کرده و دونالد جان ترامپ در سفر خود برای ده سال آینده قراردادی به ارزش 350 میلیارد دلار با عربستان سعودی به امضا رساند. روابط آمریکا و عربستان سعودی از نزدیکی فزاینده‌ای به خاطر منافع متقابل برخوردار است، اما همان‌طور که تجربه حسنی مبارک و آنگلا مرکل نشان داده، باید آن را خانه‌ای روی شن ترسیم کرد.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی

منبع:جام جم

انتهای پیام/