با قطع رابطه کشورهای عربی با قطر چگونه رفتار کنیم؟

حال فارغ از این اتفاقاتی که رخ داده، تنها راه نجات قطر از محاصره هوایی، دریایی و زمینی این کشور توسط هم پیمانان سابقش، ایران است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،حال فارغ از این اتفاقاتی که رخ داده، تنها راه نجات قطر از محاصره هوایی، دریایی و زمینی این کشور توسط هم پیمانان سابقش، ایران است. از سوی دیگر، قطر اکنون بازیگری است که در یک تنهایی استراتژیک به سر می برد و بیش از پیش به حمایت یک بازیگر قدرتمند منطقه ای نیاز دارد. به همین جهت، پرسش بنیادین این است که جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربه های تاریخی و روندهای موجود، باید چه تصمیمی بگیرد؟ آیا باید از قطر حمایت کند یا اینکه این کشور را به حال وابگذارد؟

 

شاید کسی گمان نمی کرد که سخنان امیر قطر در حمایت از ایران، چنین تبعاتی برای این کشور ذره ای اما ثروتمند به همراه داشته باشد. فیلتر رسانه های قطری که سخنان امیر قطر را انعکاس داده بودند، نخستین واکنش عربستان، امارات، بحرین و حتی مصر بود.
 
«تابناک» نوشت؛ مصطفی نجفی؛ اما امروز در خبر غیرمنتظره دیگری، این کشورها روابط دیپلماتیک خود با قطر را قطع کردند، شهروندان این کشور را اخراج و همه مرزهای هوایی، دریایی و زمینی خود را به روی ورود و عبور شهروندان و وسایل حمل و نقل قطر بستند.
 
یکی از مهم ترین عواملی که باعث تهاجمی شدن سیاست های عربستان و هم پیمانانش در قبال قطر شده است، غیر از اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی میان دوحه و ریاض، موضوع ایران و ارتباط نسبتا خوب میان دوحه ـ تهران بوده است. در همین راستا، بیانیه وزارت خارجه عربستان نیز قطر را به حمایت از گروه های مورد حمایت ایران در منطقه شرقی استان ناراضی و عمدتاً شیعه نشین قطیف و بحرین متهم کرده است.  
 
حال فارغ از این اتفاقاتی که رخ داده، تنها راه نجات قطر از محاصره هوایی، دریایی و زمینی این کشور توسط هم پیمانان سابقش، ایران است. از سوی دیگر، قطر اکنون بازیگری است که در یک تنهایی استراتژیک به سر می برد و بیش از پیش به حمایت یک بازیگر قدرتمند منطقه ای نیاز دارد.
 
گفتنی است، از میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس ـ به غیر از عمان ـ ایران همواره بهترین روابط را با قطر داشته و به رغم اختلاف نظر دو کشور در برخی پرونده های منطقه ای نظیر سوریه و یمن، روابط خوبی بین دو کشور برقرار بوده و به یاد داریم که در سال 2006 و در آغاز صدور قطعنامه های شورای امنیت و بحرانی شدن پرونده هسته ای ایران وقتی قطعنامه 1696 شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران صادر شد تنها قطر به این قطعنامه رأی منفی داد؛ در حالی که روسیه و چین نیز به آن رأی مثبت داده بودند.
 
به همین جهت، پرسش بنیادین این است که جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربه های تاریخی و روندهای موجود، باید چه تصمیمی بگیرد؟ آیا باید از قطر حمایت کند یا اینکه این کشور را به حال وابگذارد؟
 
قطعا اختلاف میان کشورهای عربی و به ویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس(GCC) که ماهیت همگرایی شان برای مقابله با ایران بوده، فرصت مناسبی برای تهران است و می تواند اهمیت زیادی داشته باشد.
 
در واقع دیدگاهی که در اینجا وجود دارد این است که این بحران و شکاف عربی، فرصتی مناسب برای ایران است تا یک بازیگر دیگر عرب را وارد بلوک منطقه ای خود بکند و یا حداقل آنکه باعث شود این کشور وارد صف بندی های مقابله با ایران نشود.
 
در این زمینه، می توان به یک نمونه تاریخی تقریبا مشابه اشاره کرد. اگر حمله عراق به کویت و جنگ خلیج فارس را یادمان بیاید به خوبی می دانیم که در آن زمان ایران به رغم همه اختلافاتی که با کویت داشت و به رغم حمایتی که کویت در جنگ ایران و عراق از بغداد کرد، ایران از اقدام عراق حمایت نکرد، مرزهای خود را به روی شهروندان کویتی برای حمایت از آن ها باز کرد و دولت در تبعید این کشور در عربستان را نیز به رسمیت شناخت. بسیاری بر این باورند که همین رویکرد ایران در حمایت از کویت، باعث شد این کشور هیچ گاه جدی وارد دسته بندی ها منطقه ای ضد ایرانی تحت رهبری عربستان سعودی نشود.
 
بنابراین قطر هم اکنون نیز راه تنفسی جز ایران ندارد و به همین جهت اگر تهران در این شرایط حساس در کنار قطر باشد و حمایت واقعی و نه ظاهری خود را نشان دهد، قطر نیز در آینده قدرددان این حمایت ایران خواهد بود و ایران می تواند عواید زیادی را از حمایت های خود در آینده به دست آورد.
 
در همین راستا، هم اکنون قطر به شدت به خطوط هوایی ایران نیاز دارد و راهی جز ایران برای خروج از محاصره ندارد. فراهم آوردن این امکان برای قطر می تواند نخستین گام واقعی ایران برای حمایت از این کشور در برابر تنگنای برنامه ریزی شده سعودی ها باشد. طبق نقشه زیر، قطر تنها می تواند از طریق ایران و سپس ترکیه پروازهایش را به اروپا ادامه دهد..

 


 با این حال، دیدگاه بدبینانه و یا شاید واقع گرایانه دیگری نیز وجود دارد. بر پایه این دیدگاه، ایران نباید خود را وارد درگیری میان کشورهای عربی کند؛ به چند دلیل؛
 
نخست اینکه حمایت ایران می تواند بحران و تنش میان این کشورها را دوچندان کرده و عربستان سعودی و متحدانش را برای اقدام جدی تر علیه دوحه مصمم تر کند که این خود به تشدید بحران کمک می کند.
 
دوم؛ شاید حمایت ایران پای آمریکا را به این بحران باز کند و با وارد شدن واشنگتن، روسیه نیز مداخله کند و شاهد تصاعد و ارتقای بحران از یک بحران سیاست خارجی به بحران منطقه ای و بین المللی باشیم.
 
دلیل سوم دیگری نیز وجود دارد که می تواند قابل تأمل باشد. بر اساس آن، بحران کنونی و تنش میان کشورهای عربی پروژه ای است برای درگیر کردن ایران و در ادامه اشغال قطر. در واقع ممکن است دو هدف احتمالی در این «پروژه ستیز» وجود داشته باشد؛
 
نخست اینکه ایران را وارد یک بحران جدید در خاورمیانه، آن هم در یک کشور عربی دیگر کرده و آن را در چندین جبهه درگیر کنند. این مسأله باعث می شود تمرکز منطقه ای ایران برای برخورد با بحران ها به شدت کاهش می دهد و ایران را وارد یک درگیری منطقه ای با حضور آمریکا کنند.
 
دوم آنکه با حمایت ایران از قطر، عربستان می تواند با توجیه همپیمان بودن قطر با ایران علیه کشورهای عربی، افکار عمومی جهان عرب را علیه این کشور بشوراند و زمینه های مداخله نظامی را در این کشور فراهم کند؛ مسأله ای که «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب نیز به آن اشاره کرده است. در واقع هدف نه درگیری با ایران بلکه اشغال قطر می تواند باشد.

 

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها