عسرتاندیشی مرد اول خیابان شهریار/ تصمیمهای یکجانبه مدیران فرهنگی عامل رکود هنر
علی مرادخانی در گفتگوی اخیرش با یکی از خبرگزاریها به گونهای از خصوصیسازی تئاتر شهر سخن گفته است که این روزها تئاترشهر تنها مجرای تنفس تئاترهای غیرتجاری است.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
علی مرادخانی، معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور در گفتگویی با یکی از خبرگزاری گفته است «حتی اگر روزی برسد که کسی امکاناتی داشته باشد و بگوید ما تئاترشهر را بهتر از شما اداره میکنیم، بهتر از شما نگهداری میکنیم، بهتر از شما میتوانیم کارها را انجام بدهیم، ما استقبال میکنیم و تئاترشهر را واگذار میکنیم، یعنی ما باید به سمتی باید برویم که سیاستگذار باشیم و بیشتر کارها را به عنوان حمایتی پی بگیریم، آن وقت همه میتوانند رشد فرهنگی را تجربه کنند.»
نخست دو سال پیش به دعوت مرکز هنرهای نمایشی از مدیریت تئاتر لهستان و چند گروه هنری دعوت به عمل آمد تا پیش از آغاز جشواره 34 فجر، در برنامهای با عنوان هفته لهستان، دستاوردهای یکی از بهشتهای تئاتر جهان پرده بردارند. از قضا علی مرادخانی در این مراسم با بیان آنکه مجموعه او تلاش میکند در چند وجه، در سال تئاتر فعالیت کند، مهمترین مشکل را زیرساخت تئاتر خواند که با مشکل بودجه مواجه است - این جمله از علی مرادخانی را به یاد داشته باشید.
در این هفته دوروتا بوخوالد، مدیریت تئاتر لهستان درباره سازماندهی، مدیریت، بودجهبندی و سیستم آموزش در تئاتر لهستان صحبت کرد که در همان زمان نگارنده در یادداشتی با عنوان «چرا گاهی مرغ همسایه غاز است؟» به تفاوتهای موجود میان سیاستهای فرهنگی ایران و لهستان در حوزه تئاتر پرداخته که میتوان با بازگشت به آن صحبتهای علی مرادخانی را با آگاهی بیشتری مطالعه کرد.
خانم بوخوالد در سمینار خود به چند نکته تأکید داشت:
- سالنهای تئاتر لهستان عموماً در اختیار شهرداریهاست
- تئاتر خصوصی بیشترین تمرکزش بر تئاتر موزیکال است که به نوعی در اروپا جنبه تجاریش بیشتر است
- مدیریت تئاتر لهستان از طرف دولت منصوب نمیشود؛ بلکه برآمده از رأی هنرمندان است
- اطلاعات هنرمندان تئاتر لهستان به شکل یکپارچه در یک سامانه اطلاعاتی ثبت شده است که این اطلاعات از طریق پرتالها و همچنین کتابی که بوخوالد آن را نمایش داد، قابل پیگیری است.
این شیوه مدیریتی یکی از موفقترین کشورهای عرصه تئاتر است که همواره یک پای جشنواره فجر بوده است و آثارشان محبوب تئاتردوستان سراسر جهان است.
دوم در ایران وضع به چه نحوی است؟ بسیار ساده و بسیار متکبرانه. همه چیز قرار است با حرف یک نفر در خیابان شهریار تعیین شود، بدون آنکه مسائل و حواشی آن بررسی شود. بدون آنکه در یک فرایند پژوهشی - همانند آنچه در تئاتر شهر با موضوع تئاتر خصوصی در قالب یک سمینار برگزار شد - آسیبها و محاسن بررسی شود. البته مرادخانی به خبرگزاری مذکور گفته است «در این سالها کمتر در حوزه تئاتر مباحث پژوهشی داشتیم؛ اما در دو سال گذشته، سطح فضای پژوهشی تئاتر را خیلی بالا بردیم.»
اما معلوم نیست چرا برای یک چنین تصمیمی، یعنی سپردن مهمترین سازه تئاتری کشور سطح فضای پژوهشی بالا نمیرود. عطف به سمیناری که با موضوع تئاتر خصوصی در تئاتر شهر برگزار شد، اگر علی مرادخانی شرکت میجست شاید متوجه بیمها و هراسهای هنرمندان در این حوزه میشد. کمتر هنرمندی با خصوصی شدن، آن هم بدین شکل در تئاتر ایران موافق بود. در آن سو، میهمانان خارجی از چیزهایی میگفتند که برای هنرمند ایرانی غریب و با گفتههای مدیر لهستانی دو سال پیش همسو بود. یعنی مدیریت هنرمندان و سیاستگذاری دولت.
در ایران مدیر هنری را هنرمندان تعیین نمیکنند و از قضا در بیشتر مواقع مدیر تعیینی هیچ دخلی به تئاتر ندارند. تصمیمهای یکجانبه مدیران فرهنگی همواره عاملی برای رکود این هنر بوده است. هنوز فراموش نشده است که حسین طاهری، یکی از ضعیفترین مدیران تئاتر کشور، انتخاب نخست علی مرادخانی بوده است، یعنی خشت اول معاون محترم امور هنری در ابتدای دولت یازدهم یکی از کجترین خشتهایش بود.
سوم آقای مرادخانی در این گفتگو از توسعه و گسترش تئاتر به واسطه خصوصی شدن آن سخن میگوید و از رقم 110 نمایش در شب سخن به میان میآورد. این عدد یک واقعیت است؛ اما حقیقت نیست. 60درصد نمایشهای مدنظر آقای مرادخانی متعلق به بازار تئاتر آزاد است که دستگاه تحت امر او نیز در این ایام بدان ورود کردهاند. فروش بلیت نمایش «مستاجر جدید» به نویسندگی و کارگردانی بابک نهرین و اجرای آن در برج آزادی محصول همین تفکر یک جانبه و کاسبکارانه علی مرادخانی است. یک نمایش آزاد در نماد جمهوریت و انقلاب ایران.
آقای مرادخانی - که علاقه وافری به حوزه پژوهش دارد - شاید نمیداند که در سالهای گذشته تئاتر خصوصی گام بزرگی در بخش هنری تئاتر برنداشته است؛ چرا که تئاتر در وجه هنری خود توانایی جذب مخاطب ندارد، تئاتر هنری برای مخاطب خاص است. در عوض همه چیز به گیشه خلاصه شده است. همه چیز به کاسبی و پول بیشتر درآوردن پیش رفته است. قراردادها و البته تعهداتی که هنرمند برای یک شب اجرا در یک سالن خصوصی پرداخت میکند با آنچه مدینه فاضله لهستانی بازتاب میدهد یکی نیست.
بدون شک مدیریت خارج از بدنه هنری کشور در تئاتر شهر منتج به کاسبی میشود. برای نگارنده دور از انتظار نیست در تئاتر شهر مدنظر علی مرادخانی نمایش «طرز تهیه شوهر» روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر رود. این در حالی است که در یک سالن خصوصی، هنرمندی به سبب پافشاریش بر اعتقاد هنریش و عدم استفاده از چهرههای سینمایی و تلویزیونی نمیتواند کف فروش خود را تأمین کند و هنرمندی دیگر با وجود ارزش هنری کارش، به واسطه بازیگر این روزها شناختهشده تلویزیونیش اجرایش را سرپا نگاه میدارد و این همان هنرمندی است که به قول آقای مرادخانی گفته است «من کارم را انجام دادم هیچ کسی هم به من کمک نکرد و البته درآمد خوبی هم داشتم. من از خواندن این مصاحبه و شنیدن این اتفاق خوشحال شدم.»
چهارم در بند اول نقلقولی از مرادخانی آمد که از ضعف زیرساختهای فرهنگی در هفته تئاتر لهستان سخن گفته بود. آیا این ضعف زیرساختی حل شده است؟ پاسخ خیر است. حال در فقدان این زیرساختها، آیا میتوان کشوری را مثال زد که در با تقویت زیرساختهایش به تئاتر خصوصی مدنظر مرادخانی رسیده باشد؟ پاسخ باز خیر است. البته شاید بتوان از برادوی در نیویورک یا کاونتگاردن لندن سخن به میان آورد؛ اما آیا این دو منطقه تئاتری مشهور در دستان دولت است؟ پاسخ باز خیر است.
اگر ملاک مدیریت تئاتری، طبق آنچه در هفته لهستان یا سمینار تئاتر خصوصی برقرار بود، باشد، باز هم حرفهای علی مرادخانی دردآور و زجرآور است. او هنوز تجربه موفق کشورهای محبوبش را نیازموده به دنبال مدلی است که هیچگاه به آزمون درنیامده تا خطاهایش مشخص شود و بدتر آنکه دورنمایش چیزی است به اسم تئاتر تجاری. کافی است به بروشور نمایشهای تماشاخانه پالیز نگاهی بیاندازید. این تصویر پایان حرفهای دراز نگارنده است: هلدینگ پالیز و شاید روزی هلدینگ تئاتر شهر.
انتهای پیام/