تنبیه قطر، بخشی از پروژه ضد مقاومتی ترامپ

قطر به دلیل کمک به غزه و نگاه داشتن دفتر سیاسی حماس و حمایت از اخوان المسلمین به خواسته‌های جناح غربی- عربی پاسخ مناسب نداده و حال مغضوب این جناح شده است.

به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران پویا، هنگامی که ترامپ با پادشاه عربستان و شاهزادگان سعودی مشغول رقص شمشیر بود هیچ کس نمی دانست که پروژه ای در خاورمیانه در حال کلید خوردن است. پروژه ای که پس از گذشت پنج ماه از آغاز ریاست جمهوری ترامپ به دست تیم او برنامه ریزی شده بود. برنامه دولت ترامپ در خصوص فلسطین را در دو بخش بررسی کردیم. در این قسمت قصد داریم به پروژه ای که برای قطر رقم خورده است بپردازیم.

نگاهی به پیشینه عملکرد قطر در منطقه 

از سال 2011 و پس از موج بیداری اسلامی، نظام سلطه که دست نشاندگان خود را در حال سقوط می دید تلاش کرد بر موج کنونی سوار شود و از آن بیشترین بهره را ببرد. لذا ایجاد بحران در سوریه را در دستور کار قرار داد و تلاش کرد بحران سازی در سوریه را بخشی از موج بیداری اسلامی جلوه دهد. از سال 2013 که داعش را بنیان نهادند این بحران به عراق هم کشیده شد. در تمام این دوران یک جناح هم پیمان آمریکا و نظام سلطه در منطقه مشغول به کار بود و هزینه های فراوانی را در راستای سیاست های آنها متحمل شد. این جناح که در منطقه حضور داشت شامل پنج کشور عربیِ مصر، عربستان سعودی، اردن، امارات متحده عربی و قطر به اضافه ترکیه بود.

6 کشوری که با دروغی به نام ایران هراسی در منطقه فعال شده بودند همگی دوران سختی را در تاریخ سیاسی خود تجربه کردند و دست نشاندگان و هم پیمانان آمریکا در این کشورها بارها با خطر سقوط روبرو شدند.

کودتای مصر؛ ضرب شست آمریکا برای اخوان المسلمین و قطر

اخوان المسلمین که در مصر به قدرت رسیده بود و با غربی ها توافقات پشت پرده ای داشت با کودتایی آمریکایی مواجه شد و در حالی که تصور 50 حکومت را در سر پرورانده بود، در کمتر از 1 سال قدرت را از دست داد. پروژه آمریکایی ها برای اخوان المسلمین مصر، حذف کامل سیاسی و سازمانی بود. با سقوط محمد مرسی و روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی و معرفی اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی، اخوان المسلمین که بسیار به آمریکایی ها امید بسته بود حذف شد. اما السیسی هم قدرت چندانی در مصر به دست نیاورد و برای جلب حمایت آمریکایی ها و ایادی آنها در منطقه دست به اقدامات مختلفی زد. یکی از این اقدامات، تلاش وی برای واگذاری دو جزیره تیران و صنافیر به پادشاه عربستان بود.

انتقال قدرت در قطر

در روزهایی که اخوان المسلمین مصر در تکاپوی مبارزه با کودتای مرسی بود آمریکایی ها دومین نقطه اتکا اخوان المسلمین را هدف قرار دادند. با کودتای داخلی تمیم، امیر کنونی قطر علیه حَمَد پدرش، پدر امیر کنونی قطر حاضر شد قدرت را به پسرش واگذار کند. مسئله ای که قرار بود با کودتا شکل بگیرد اما با توافق امیر سابق به انتقال قدرت تبدیل شد. قطر که یکی از حامیان اصلی اخوان المسلمین بود پس از انتقال قدرت بسیار محدود شد. اما کماکان در سوریه و عراق به عنوان یک هم پیمان هزینه های این بحران را با دیگر حاضران در پیمان منطقه ای متقبل می شد.

در حقیقت مصر و قطر به دلیل یک مسئله مشترک گرفتار پروژه تغییر قدرت شدند و آن مسئله مشترک، اخوان المسلمین بود. پس از کودتایی که السیسی در مصر انجام داد اخوان المسلمین از فضای مصر حذف شد اما قطر با وجود انتقال قدرت، حمایت خود را از اخوان المسلمین بر نداشت.

تنها نقطه ای که قطر در راه در تنگنا قرار دادن اخوان المسلمین با آمریکایی ها همراهی کرد ، اخراج یوسف قرضاوی، مفتی اعظم اخوان المسلمین از قطر و انتقال وی به مصر بود.

آنچه قطر را مغضوب کرد

اما در نقطه مقابل، از یک سو شبکه الجزیره قطر که یکی از تأثیرگذار ترین شبکه های خبری در جهان عرب است به تریبون اخوان المسلمین تبدیل شد. اگرچه موضع شبکه الجزیره در مقابله با نظام بشار اسد با دیدگاه آمریکایی ها همراه بود اما اینکه در این مخالفت دیدگاه اخوان را رواج می دادند به هیچ وجه برای آن ها مقبول و پذیرفته نبود.

نقطه دومی که قطر را از جناح غربی- عربی جدا کرد مسئله حمایت قطر از نوار غزه و جنبش حماس بود. قطر از زمان امیر سابق قطر همواره کمک های مستمری را به نوار غزه انجام داده است. این کمک ها تا هم اکنون قطع نشده است. این اقدام قطر همان نقطه ای بود که با خواست صهیونیست ها در خصوص نوار غزه تعارض داشت.

قطر روبروی پروژه صهیونیست ها در غزه

صهیونیست ها از آغاز سال 2009 میلادی و همزمان با شروع جنگ 22 روزه پروژه محاصره غزه را در پیش گرفتند. این پروژه با گذشت زمان تشدید شد. پیش از انقلاب سال 2010 مصر تونل های غزه راه تنفس نوار غزه بود.

پس از انقلاب سال 2010 تمام کسانی که در مصر به قدرت رسیدند تونل های رفح را از بین بردند. براساس آمار موجود در حال حاضر از 600 تونلی که تا سال 2010 مسیر تنفس غزه بودند کمتر از 60 تونل باقی مانده اند. پس از جنگ 51 روزه ، نوار غزه به ویرانه ای تبدیل شد که از اولیه ترین امکانات زندگی محروم شد. در این میان ترکیه و قطر برای کمک به نوار غزه تلاش می کردند. صهیونیست ها با عادی سازی روابط با ترکیه، این کشور را از حوزه کمک به غزه حذف کردند. اما کمک های قطر همچنان ادامه داشت. اگر چه کمک های قطر کاملا کنترل شده ارائه شد اما با این حال با خواست صهیونیست مبنی بر اینکه غزه باید به فقر مطلق برسد تعارض داشت و موجب می شد این خواست صهیونیست ها دیرتر محقق شود. حال در این زمان که ابومازن هم تلاش می کند با مانع تراشی در مسیر اقتصادی غزه، صهیونیست ها را به هدف خود نزدیک تر کند این تلاش قطری ها مانع بزرگی در مسیر صهیونیست ها محسوب می شود.

در وجه دوم، قطری ها دفتر سیاسی حماس و مقامات این دفتر را در دوحه نگاه داشتند. مقاماتی که در بیشتر آنها در لیست ترور سازمان سیا و موساد قرار دارند. این مسئله برای صهیونیست ها و جناح عربی- غربی قابل تحمل نیست. در زمانی که حماس در حال پوست اندازی است و قدرت از دوحه به غزه منتقل شده است و این انتقال قدرت به کسانی صورت گرفته است که دیدگاه مقاومتی دارند این مسئله آمریکایی ها و صهیونیست ها را برآشفته می کند.

مشکل دیگری که قطری ها به وجود آوردند و جناح غربی- عربی نمی توانند آن را نادیده بگیرند ورود به پرونده فلسطین بود. قطری ها به دلیل نگاه داشتن دفتر سیاسی حماس، در سال های اخیر مأمنی امن برای دفتر سیاسی حماس شده است. از سوی دیگر مصر به دلیل برخوردی که با اخوان المسلمین و حماس کرد و هر دو را گروه تروریستی نامید دیگر نمی توانست پرونده فلسطین را دنبال کند لذا این قطر بود که این پرونده را پیش برد. اما قطر با حمایت از اخوان المسلمین و حماس در این پرونده نمی تواند بی طرف باشد و از سویی نتوانسته خواسته های جناح غربی- عربی را تأمین کند و مغضوب این جناح شده است.

نتیجه

اگر از جانب صهیونیست ها و جناح غربی- عربی به قطر نگاه کنیم آنگاه می توان فهمید تمردهای مستمر قطری ها قابل اغماض نیست. با این نگاه می توان گفت اوضاع امروز قطر امری طبیعی است که از قبل قابل پیش بینی بوده است.

قطر به دلیل کمک به غزه و نگاه داشتن دفتر سیاسی حماس و حمایت از اخوان المسلمین در با تریبونی پر قدرت به نام شبکه الجزیره، به خواسته های جناح غربی- عربی پاسخ مناسب نداده است و حال مغضوب این جناح شده است.

به نظر می رسد این دشمنی تواند کوتاه مدت نباشد و تنها زمانی که صهیونیست ها و جناح غربی- عربی به خواسته های خود در مورد اخوان المسلمین و نوار غزه برسند پایان خواهد یافت. مسئله ای که به نظر نمی رسد به این زودی ها اتفاق بیفتد و باید گفت احتمالا قطر را از پیمان غربی-عربی خارج کرده است مسئله ای که می تواند نتایج متعددی در منطقه داشته باشد. احتمالا این خروج می تواند در سوریه کفه را به نفع جناح مقاومت سنگین کند و جناح حامیان معارضان سوری را تضعیف کند. اما در نقطه مقابل باید گفت اگر قطر پس از مغضوب شدن در جناح غربی- عربی نتواند کمک های خود را به غزه برساند، آنگاه نوار غزه در بحرانی شدیدتر از حال غرق خواهد شد. مسئله ای که ممکن است صهیونیست ها را برای حمله دوباره به غزه و تمام کردن کار مقاومت به هوس بیاندازد.

انتهای پیام/