«خونبس» میان دو طایفه در «ماهعسل» امضا شد / «کفگرگی» یا گفتوگو؛ مسئله این است
طایفههای روستای «خرمنان» از توابع «تیران» شب گذشته در برنامه «ماه عسل»عهدنامهای امضا کردند که براساس آن به کینهای ۹ ساله پایان دادند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، برنامه «ماه عسل» شب گذشته جمعه 19 خرداد 1396، که مصادف بود با میلاد امام حسن مجتبی علیهسلام، به آشتیکنان دو طایفه اختصاص داشت که میانشان کینهای شکل گرفته بود. کینهای که با یک قتل آغاز شده بود و با دعواها و درگیریها ادامهدار شده بود.
برنامه با یادی از شهیدان حملههای تروریستی تهران آغاز شد و تصاویری از مراسم تشییع این عزیزان پخش شد.
احسان علیخانی پس از پخش این تصاویر گفت: ما عاشق صلح هسیتم اما این دلیل نمیشود که جنگیدن را بلد نباشیم. برای همه دنیا صلح را آرزو میکنیم. این ویژگی همه ما ایرانیان است که با کوچکترین حادثهای مانند کوه پشت هم میایستیم.
راوی داستانِ کینهورزی میان دو طایفه از روستان «خرمنان» از توابع «تیران» در استان اصفهان، خانم موحد بود. ایشان خودش قاضی است و در جریان کامل پروندههای شکایت میان این دو طایفه قرار دارد. این بانوی قاضی، سخنش را با ماجرای ورودش به عرصه علوم قضایی آغاز میکند و سپس به سراغ بیان ماجرای دعوا میان این دو طایفه میرود:
قاضی موحد: اهل نجف آباد اصفهان هستم. در خانواده ما تمام تصمیمها جمعی گرفته میشد. نه پدر و نه مادرم حرف حرف خودشان نبود و نیست. بلکه همیشه با هم مشورت میکنیم. علاقه زیادی به پدر و مادرم دارم. آنقدر آنها را دوست دارم که اگر چیزی خلاف نظرشان است تلاش میکنم که بیانش نکنم. همسرم میگوید اگر اندازهای که پدرت را دوست داری من را هم دوست داشته باشی، من خیلی خوشبختم.
رشته تحصیلیام حقوق است. خیلی جذاب و از میان رشتههای علوم انسانی بهترین است.
وقتی وارد این رشته شدم نمیدانستم که عالم حقوق و عالم قضاوت اینقدر سخت و دشوار است. شاید اگر الان برگردم به زمان انتخاب رشته با تامل بیشتری این رشته را انتخاب کنم.
علیخانی: رشته من هم علوم انسانی است. میخواستم حقوق شرکت کنم. آن زمان سریال خانه سبز، ساختهی برادران بیرنگ پخش میشد که در آنجا زندهیاد خسرو شکیبایی نقش یک وکیل را بازی میکرد. من هم با دیدن این سریال دوست داشتم وکیل شوم. اما یکی از آشنایانم من را یک روز به دادگاه خانواده برد تا با بخش کوچکی از واقعیت دنیای وکالت آشنا شوم. چیزی که دیدم اصلا شبیه به تصوراتم نبود. الان که فکر میکنم من ظرفیت این حجم درگیری و پرخاش را ندارم.
قاضی موحد: من هم با واقعیت این کار خیلی آشنا نبودم. فقط براساس فیلمها و تصورات شخصی این رشته را انتخاب کردم. اما الان میبینم که کاری واقعا طاقت فرساست. گاهی کسانی هستند که بیشتر از 10 دقیقه نمیتوانند آن فضا را تحمل کنند.
وقتی وارد رشته حقوق شدم دانشگاه علوم قضایی قبول شدم و میدانستم که از آن به بعد باید به قضاوت فکر کنم. در حال حاضر در کل کشور بیش از 800 قاضی زن داریم که سمتهای مختلفی دارند؛ برخی مشاور قضایی خانواده هستند، برخی در اجرای احکام کار میکنند و برخی هم قاضی تحقیق هستند.
در شهر ما که شهر کوچکی است خیلی از کارها را ما انجام میدهیم. وقتی دادستان نباشد تمام کارهای دادستان را انجام میدهم و جانشین دادستان محسوب میشوم.
حکم ها فقط قصاص نیست. حکمهای بسیار دیگری هست که میشود صادر کرد. در همین شهر خودمان رای صادر شد که دختری به جای زندان رفتن باید دو جزء قرآن را حفظ کند. زندان جای مناسبی برای آن شخص نیست. ما می خواهیم آن شخص تنبیه شود و بداند که اشتباه کرده است.
در ماجرای دیگری پسری بود که برای خانوادهاش دردسرهای زیادی ایجاد کرده و آنها را خیلی اذیت کرده بود. زندان و شلاق هیچ تاثیری در آن پسر نداشت. به او گفتم باید دست پدر را نزد ما ببوسد. وقتی این اتفاق افتاد ماجرا را پیگیری کردم و دیدم که پسر مسیرش را تغییر داده بود و به دلیل نزدیکی عاطفی که میان او پدرش ایجاد شده واقعا اصلاح شده بود. در چنین حکمهایی پرونده را معلق میکنیم تا ببینیم آیا حکمی که صادر کردهایم تاثیر مثبت داشته یا خیر.
علیخانی: از نظر شما رسالت واقعی یک زن چیست.
قاضی موحد: طبق فرمایش مقام معظم رهبری همسرداری و فرزند پروری رسالت واقعی یک زن است. البته این مغایر با کار کردن زن نیست. وقتی زن آرامش خانه را به دست آورد و پشتوانهای به نام همسر داشت و وارد جامعه شد، میتواند به این پشتوانه هر کار بزرگی انجام دهد.
علیخانی: تا کنون شده که از جایگاهتان برای تنبیه کردن کسی که با او مشکل شخصی دارید استفاده کنید.
سالها پیش وقتی همراه خواهرم در اتوبوس بودیم زنگ اتوبوس را اشتباهی زدیم و هنگام پیاده شدن راننده اتوبوس فحش بسیار بدی داد. گفتم خیلی ممنون و رفتیم. خواهرم گفت چرا با او برخورد نکردی. به او گفتم باید یاد بگیریم که آستانه تحملمان را بالا ببرم.
علیخانی: آستانه تحمل ما ایرانیان متاسفانه پایین است. گواه این ادعا هم وجود 15 میلیون پرونده قضایی در دادگاههای کشور است. این یعنی «کف گرگی» بیشتر از گفت و گو برای ما کاربرد دارد. در همین سالهای گذشته پروندهای به دست شما میرسد که کلی جرم و کلی آدم درگیر آن هستند. موضوع اصلی آن هم یک قتل است. روستایی که درگیر این ماجراست کاملا شرایط عادیاش را از دست داده است. ماجرای این درگیریها را برایمان بگویید.
قاضی موحد: ماجرای اصلی این پرونده حدود 9 سال پیش اتفاق افتاد. قتل بین دو دوستی شکل گرفت که دوستان صمیمی هم بودند. اتفاقی پیش پا افتاده بینشان رخ میدهد و یکی از این دو دوست، دیگری را میکشد. قتلی کاملا ناخواسته رخ میدهد، چون تصمیم قبلی برای این قتل وجود نداشت که اگر اینگونه بود قتل به شکل دیگری رخ میداد. از همان زمان تا حدود 5 سال بعد از این ماجرا قاتل به زندان میرود. قاتل و مقتول از دو طایفه بودهاند که هر دو طایفه در یک روستا زندگی میکنند. در این مدت پنج سالی که قاتل در زندان بوده میان دو طایفه مشکل زیادی وجود نداشته است. تا این که خانواده مقتول شرایطی برای خانواده قاتل میگذارند تا رضایت بدهند و از قصاص بگذرند. این وسط کوتاهیهایی از جانب اقوام و بزرگان رخ میدهد. حتی چند بار خانواده مقتول شرایطش را کاهش میدهد. به نظر من قصد بر قصاص نداشتند. با این که همه منتظر بخشش بودند و در روز قصاص دسته گل و شیرینی آورده بودند اما آن روز خانواده مقتول نمیبخشند و قاتل قصاص میشود. اکنون سه سال و نیم از زمان قصاص گذشته است.
من سالهاست که در این منطقه کار میکنم. آنقدر صفا و صمیمیت این مردمان را دوست دارم که حاضر نیستم این فضا را رها کنم و به شهر بروم. این مردم اهل درگیری نیستند و قبل از این اتفاق پروندههای بسیار کمی در دادگستری داشتند.
علیخانی: در این سه سال و نیم چه اتفاقی افتاده که الان 90 پرنده از این روستا در دادگستری در حال پیگیری است؟
قاضی موحد: پس از آن ماجراهای بسیاری میان دو طایفهی روستای «خرمنان» شکل میگیرد. ضرب و جرح، آتش زدن خانهها و ماشینهای همدیگر از نمونه درگیریهایی است که میانشان رخ میدهد. حدود 1000 نفر در این روستا درگیر این ماجراها و پروندهها هستند. عروسی ها و عزاداری هایشان دیگر شکل واقعی نداشت. حتی مراسم مذهبی این دو طایفه هم از هم جدا شده بود.
اگر بخواهیم پرونده ای را فقط حکمش را صادر کنیم کار بسیار راحتی است. ولی قانون به ما می گوید که قاضی هم وجدان دارد و تا جایی که میتواند باید جلوی خیلی از ماجراها را بگیرد.
سیف الدین(مهمان دیگر برنامه که وارد استودیوی «ماه عسل» شده است): روستای خرمنان روستای بزرگی است و حدود 2 هزار نفر جمعیت دارد. در سالهای قبل همبستگی و نزدیکی بسیاری بین این دو طایفه بود. بعد از مشکلاتی که به وجود آمد مردم و روستاهای اطراف هم نگران شدند.
وقتی هیات عزاداری یک روستا یکی شوند و حدود 700 زنجیرزن باشند، شکوه بسیاری به مراسم عزاداری میدهند. اما این مشکلات هیاتهای عزاداری این دو طایفه را هم جدا کرده بود. حتی مشکلات تا مدرسه و میان بچهها هم رفته بود. حتی عروسی تا چند سال نمیتواند پدرش را ببیند چرا که ازدواج کرده و در طایفه مقابل زندگی میکند.
قاضی موحد: ما در حال حاضر چهار مورد داریم که اگر رضایتشان در ضمینه شکایتشان گرفته شود، میتوان امیدوار بود که همهی این مشکلات حل شود. اگر این رضایتها امروز و در اینجا گرفته شود، از دادگاه تجدید نظر استان میخواهیم که مجازاتهای کنونی که صادر شده را تعلیق کند.
چهار تن از نمایندگان دو طایفه وارد صحنه میشوند.
علیخانی: آدمهای بسیاری تا کنون دویدهاند تا میان شما صلح برپا شود. بسم الله، این شما و این هم برگههایی که باید برای رضایت امضا کنید.
پیرمرد(یکی از اهالی روستا): پیشنهاد میدهم به مردم ایران که اگر مشابه ما مسئلهای دارند مانند ما عمل نکنند و با صلح و آرامش پیش بروند. هزینههایی که ما تا کنون برای این کینهها دادهایم بسیار زیاد است.
مرد جوان (یکی از اهالی روستا): از مردم شریف روستا میخواهم که از این به بعد کینهها را رها کنند و تمام دل خوشیهای پیشین روستا به میان ما برگردد.
قاضی موحد: حال که این رضایتها گرفته شد من از دادگاه تجدید نظر استان میخواهم که لطف کنند و احکامی که صادر میکنند یا صادر شده، تعلیقی باشد. چون حکمهای بسیاری برای افراد روستا مانند زندان و تبعید صادر شده است. که اگر دادگاه تجدید نظر لطف کند میشود این حکمها را تعلیق کرد تا آرامش و دوستی بار دیگر به روستا برگردد.
در پایان نیز عهدنامهای میان اهال دو طایفهی روستان «خرمنان» امضا شده که براساس آن مردمان دو طایفه باید به صلح و دوستی و آرامش میانشان پایبند باشند.
انتهای پیام/