کافهها ریه شهرها بودند/ سه شهر دنیا که روح دارند
شاعر، نویسنده و روزنامهنگار کشورمان با اشاره به اینکه با کم رونق شدن کافه نشینیها؛ اهل فرهنگ به سمت محفل نشینیهای ادبی سوق پیدا کردند که نشأت گرفته از محفلهای دوران صفویه است، گفت: کافهها به نوعی ریه شهرها بودند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، جواد مجابی - منتقد ادبی، نقاش و طنزپرداز در حاشیه مراسم نصب کاشی ماندگار بر سردر خانه اش درباره حفظ بناهای قدیمی علی الخصوص خانهها و محلهای که زمانی محل اهل فرهنگ و هنر بوده است و هم اکنون مورد بیمهری قرار گرفتند، اظهار داشت: مسلماً برخی از خانهها مانند خانه دهخدا دیگر اصلاً معلوم نیست جای آن در کجای لاله زار است و یا چنین خانههای گرفتار ساخت و ساز برجهای عظیم شدند.
وی با گریزی به سرنوشت خانه و لوازم نوشتاری صادق هدایت و همچنین خانه شاملو و یا دیگر خانهها و بناهایی چون کافه فیروز ادامه داد: بهترین پیشنهادی که میتوانم ارائه کنم این است که باید همانند همین طرح کاشی ماندگار، پلاک مشخصی برای این بناها نصب کرد تا با هویت بخشی به این مکانهای فرهنگی، باعث حفظ این بناها شد.
این شاعر، نویسنده و روزنامهنگار کشورمان تصریح کرد: مثلاً کافه فیروز که هم اکنون کاربری آن تبدیل به بانک شده است، یکی از مهمترین محفلها و پاتوق نویسندگان و شاعران بهنام کشورمان بود و بسیاری از تصمیمات فرهنگی در این کافه شکل گرفته است و حتی نصف روز در این کافهها مینشستیم و شعر میگفتیم و بحث فرهنگی و ادبی میکردیم و به واقع کافهها ریههای شهرها بودند.
مجابی ادامه داد: برخی شهرها به مانند شیراز، لندن، فلورانس دارای روح هستند، کما اینکه برخی شهرها نیز اصلاً روحی ندارند، و در اروپا چنین مکانهای فرهنگی و پاتوقهای اهل هنر را شناسایی و با نصب پلاک، معرفی و ارزش گذاری فرهنگی میکنند، درحالیکه در کشور ما اینگونه نیست ولی خوشبختانه با اجرای طرح "کاشی ماندگار" شرایط مناسبی برای معرفی و حفظ مکانهای فرهنگی و ادبی پیش روی خواهیم داشت.
این منتقد ادبی، نقاش و طنزپرداز با ارائه پیشنهادی به سازمان میراث فرهنگی اظهار داشت: پیشنهاد میکنم در راستای گردشگری ادبی، این سازمان تورهای ادبی با حضور اصحاب رسانه، اهل ادب، هنر و پژوهشگران، در قالب سفرهای یک یا چندروزه تشکیل دهد و به برخی شهرها سفر کنند تا از منظر فرهنگی و ادبی پتانسیل آن شهرها مورد بررسی قرار گیرند، مثلاً کاشان هرگز پایتخت نبوده است ولی به واقع و به نوعی همیشه جزو پایتختهای هنری ایران محسوب میشده است، مقوله ای که برای شهر یزد نیز صدق میکند.
مجابی با به نقد کشیدن برخی دعواهایی که مطرح میشود مثلاً فلان شاعر برای ایران بوده و یا الان فلان کشور مدعی این شاعر است، خاظرنشان کرد: به هر حال ایران زمانی در امپراطوری بزرگی در دوران مختلف از جمله در دوران اسلامی شاعران و بزرگان فرهنگی بسیاری داشته است که در سراسر این جغرافیایی بزرگ گسترده شده بودند و امروزه میتوان با سایه فرهنگی این شاعران و بزرگان ادب و فرهنگ، از این دعواها نیز پرهیز کرد.
مجابی، ضمن تأکید بر این نکته که چنین طرحهایی تاکنون در کشور کمتر اتفاق افتاده است، گفت: افراد زنده نیز جزو میراثفرهنگی هستند و باید به این بخش بیشتر توجه شود، زیرا معمولاً چهرههای فرهنگی، هنری، پژوهشگران و... در دوران خودشان کمتر موردتوجه قرار میگیرند. خوشحالم که سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری این قضیه را بهصورت جدی مطرح کرده است.
وی افزود: وقتی اینگونه نشانههای قدرشناسی که از شخص و زندگیها فراتر میرود در شهر پراکنده شود میتوان نقشه فرهنگی شهر را پیدا کرد. این کار سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری ــ یعنی توجه به ذخایر فرهنگی یک ملت ــ بسیار به معنای اصیل فرهنگ که در همهجای دنیا مرسوم است شباهت دارد.»
مجابی درباره صنایعدستی گفت: از نظر من عنوان ”صنایعدستی“برای هنرهایی که در واقع هنرهای مردمی هستند چندان مناسب نیست. در همهجای دنیا نیز این صنایع را بهعنوان هنرهای مردمی میشناسند. باید آرامآرام ایدههای تازه در زمینه هنرهای مردمی معرفی شوند، زیرا هنرهای شفاهی و مردمی پایه فرهنگِ مردماند. باید توجه به فرهنگ شفاهی و فرهنگِ مردم بیشتر شود و معنای گستردهتری به هنرهای مردمی داده شود. درواقع این مردماند که خالق زیباییهای اصیلاند.
وی با اشاره به اینکه باید فرهنگ را جهانی دید نه بومی و منطقهای گفت: نکته غمانگیز این است که هنوز در دنیا درباره فرهنگ ایران تبعیض وجود دارد. فرهنگ ما از بسیاری از فرهنگها اصیلتر است، اما بسیاری از کشورها بهدلیل در اختیار داشتن ابزارهای رسانهای گستردهتر، فرهنگ خود را بیشتر به جهانیان معرفی کردهاند. این نشاندهنده وجود تبعیض فرهنگی در دنیا بهصورت پنهان است. ما هنرمندان، اندیشمندان، روشنفکران و... نیز باید با کوشش، خود را در سطح جهانی معرفی کنیم. در موج جهانیسازی نباید سهم خود را نادیده بگیریم.
این هنرمند و منتقد ایرانی گفت: دولتها نباید بهصورت مستقیم در فرهنگ مداخله کنند بلکه بیشتر باید حامی اهلفرهنگ باشند. این آمادگی در اهلفرهنگ وجود دارد که مرزهای ملی را پشتسر بگذارند و به مرزهای جهانی برسند. البته سینما و نقاشی ایرانی بیشتر از سایر حوزهها توانستهاند خود را به جهانیان بشناسانند. از دیرباز سینما و نقاشی دنبالهروی ادبیات بودهاند، اما این سؤال مطرح میشود که چرا آثار ادبی ایرانی نتوانستهاند مثل سینما و نقاشی به دنیا معرفی شوند؟ بهنظر من باید آثار ادبی ما به زبانهای دیگر ترجمه شود تا بتوان آنها به دنیا شناساند. این عزم ملی در اهلفرهنگ وجود دارد و دولتها هم باید در این زمینه یاور اهلفرهنگ باشند.
بخشی از اتفاقات مهم حوزه فرهنگ از اتاقهای این خانه عبور کرده است
مجابی درباره خانهاش، که اکنون دومین کاشی ماندگار بر سردر آن نصب شده است، گفت: ما از سال 56 به این خانه آمدهایم. این کوی یک مجتمع فرهنگی است و بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و اهلفرهنگ در این کوی سکونت داشتهاند. خانه ما هم خانهای بود که از سالیان دور محل رفتوآمد نسلهای مختلف هنری بود و جلسات بسیار زیادی در این خانه برگزار شد. درِ این خانه همواره به روی اهلفرهنگ باز بوده است. این مکان بیشتر مکانی فرهنگی بوده تا صرفاً خانهای برای سکونت. بخشی از اتفاقات مهم حوزه فرهنگ از اتاقهای این خانه عبور کرده است. معتقدم که این تصاویر و خاطرات باید حفظ شوند چون متعلق به تمام جامعه هستند.
وی همچنین عنوان کرد: بهزودی کتابی چاپ میکنم که بیش از هزار صفحه است و شامل خاطرات، گفتوگو و... با افراد شاخصی است که به این خانه رفتوآمد داشتهاند. زمانی که کافهها در ایران تعطیل شد ما به سنتی قدیمتر یعنی محفلنشینی برگشتیم و به همین واسطه دورههای ادبی زیادی در این خانه تشکیل شد.
مجابی، با تأکید بر اینکه روشنفکری افتخار نیست بلکه وظیفه است، گفت: فرهنگ همزیستیِ مسالمتآمیز عقاید مختلف است. مسئله فرهنگ مسئله ارتباط و درگیری ذهنهاست. هیچ تفکر روشنفکریای از یک نفر صادر نشده و مجموع دیدگاههای افراد پدیدآورنده بینش روشنفکری است. من در زندگی، تا جایی که در توانم بوده، سعی کردهام با این ایده به فرهنگ نگاه کنم. هدف من همیشه، علاوهبر خلق اثر هنری، ارتباطگیری با توده بوده است. امروز بدنه جامعه به فرهنگ توجه میکند و بهنظر من مهم است که این بدنه حفظ شود.
گفتنی است، دومین «کاشی ماندگار» بر سردر خانه جواد مجابی - شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنرهای تجسمی، نقاش، طنزپرداز و روزنامهنگار شاخص کشورمان، نصب شد.
انتهای پیام/