شیعه یعنی تابع/الگوبرداری از مقاطع مختلف زندگی امام(ع)

یاد و نام و خاطرات امیرالمومنین(ع) برای چیست؟ در درجه‌‌ی اول برای این است که ما این فرصت را برای خود به وجود آوریم که از او تبعیت کنیم. شیعه، یعنی تابع. اگر تبعیت و پیروی از او نباشد، نسبت دادن خود به او، ظلم به او خواهد بود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، امیرالمؤمنین حضرت امام علی (ع) یکی از معدود شخصیت‌هایی است که جهانی را به حیرت واداشته است. چهارده قرن است که متفکرین و نوابغ بشری در ابعاد شخصیت مولی حیرانند، و هر چه در اقیانوس بیکران علوی فرو می‌روند و عمیق‌تر می‌شوند بر حیرتشان افزوده می‌شود.

برای آشنایی بیشتر و بهتر با شخصیت امیرالمؤمنین امام علی (ع) به سراغ یکی از شاگردان مکتب وی رفتیم که عمری را در کنار بوستان علوی خوشه‌چینی کرده است و مطالعات وسیع و پردامنه‌ای را در این زمینه داشته و در عین حال علم را با عمل تو‌ام کرده و امروزه به حق پرچم عزت و عدالت‌طلبی آن شخصیت ممتاز را در دست گرفته است.

سخنرانی‌هایی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون شخصیت امیرالمؤمنین (ع) داشته‌اند، مجموعه‌ی با ارزشی است که به ابعاد شخصیت آن حضرت پرداخته و برای مشتاقان امیرالمؤمنین(ع) فرصتی را فراهم می‌آورد تا معرفت خویش را نسبت به آن امام بزرگ بیشتر کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طی سخنرانی‌های خویش فراوان به کلمات امیرالمؤمنین (ع) استناد کرده و تا حدی که فرصت داشتند توضیحاتی پیرامون آن‌ها بیان کرده‌اند. مجموعه‌ی این مطالب که در حقیقت تفسیر فرازهایی از سخنان حضرت به شمار می‌رود به همت حجت‌الاسلام والمسلمین محمدیان در مجموعه‌ای به نام « جاودانه‌ی تاریخ»‌ گردآوری شده که گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

*امام(ع) نمونه‌ی اعلی

آنچه که بعد از معرفت اجمالی نسبت به این بزرگوار و سایر اولیا برای ما مهم است، این است که توجه کنیم آن مثال اعلایی که خداوند متعال در روی زمین به افراد بشر نشان می‌دهد تا انسانها بفهمند که الگو چیست و به سمت چه چیزی باید حرکت کنند، با دیدن امام(ع) امکان پیدا می‌کند. مهم‌ این است. لذاست که امام، در مفهوم اسلامی صحیحش، به همان اندازه که با زبا ن و دستورات خود، انسان را هدایت می‌کند، به همان اندازه یا بیشتر با منش و شخصیت و رفتار خود، انسانها را جهت می‌دهد و آنها را به سمت راه خدا هدایت می‌کند. این، مسئله‌ی مهمی است.

امیرالمومنین(ع) امام ما است. امام همه‌‌ی مسلمین است و همه او را به عنوان امام قبول دارند. امام یعنی چه؟ یعنی ما باید ابعاد این شخصیت را در نظر بگیریم مثل الگویی که شما جلوی خودتان می‌گذارید و بعد تمرین می‌کنید که چیزی شبیه آن بسازید و تمرین کنیم که شخصیت خودمان را از لحاظ فردیتمان، از لحاظ رفتارمان، از لحاظ علاقه و رابطه‌ی خودمان با خدا و کاری که روی شخص خودمان می‌کنیم، از لحاظ رفتاری که با مردم می‌کنیم، از لحاظ رفتاری که با بیت‌المال می‌کنیم این امکانی که در اختیار ما است؛ پولی که در اختیار ما است، ابزاری که در اختیار ما است؛ از لحاظ رفتاری که با مردم به عنوان یک مجموعه‌ی بشری داریم که ما راعی آنها هستیم و بر بخشی از زندگی آنها حاکم هستیم، از لحاظ دلسوزی‌ای که برای محرومین می‌کنیم چه فقرا، چه محرومین ذهین، چه محرومین علمی و اعتقادی، از لحاظ رفتاری که با دین خدا می‌کنیم که چگونه باید از آن دفاع کرد و چگونه باید نسبت به آن دقت ورزید، از لحاظ رفتاری که با دشمنان می‌کنیم؛ در تمام اینها الگوی ما امیرالمومنین باشد و سعی کنیم خودمان را به آن بزرگوار شبیه کنیم.

... او در قله است. یک قله‌ی مرتفع را در نظر بگیرید! ما باید به سمت قله به راه بیفتیم؛ ولی در این دامنه‌ها. عمده این است. مهم این است. شاخص این است. باید حرکت کنیم. نباید بگوییم «ما که نمیرسیم به آنجا» نه! باید حرکت کرد.(در دیدار اقشار مختلف مردم در روز ولادت امیرالمومنین(ع) 1372/10/6)

*شیعه یعنی تابع

یاد و نام و خاطرات امیرالمومنین(ع) برای چیست؟ در درجه‌‌ی اول برای این است که ما این فرصت را برای خود به وجود آوریم که از او تبعیت کنیم. شیعه، یعنی تابع. اگر تبعیت و پیروی از او نباشد، نسبت دادن خود به او، ظلم به او خواهد بود. علاوه بر این، با معرفی چهره‌ی آن بزرگوار می‌توانیم مسئله‌ی اصلی اسلام را که اداره‌ی جوامع بشری با نظام اسلامی و با دستور اسلامی است در ذهن و دل مردم این زمان روشن کنیم. محور همه چیز، حکومت چند ساله‌ی امیرالمومنین است؛ لذا ما از آنچه که درباره آن بزرگوار می‌گوییم، باید قصدمان تبعیت باشد. البته این را باید تاکید کنم که در روزگار ما که نظام اسلامی به پیروی از دستورات اسلام بر سر کار آمده است، آن کسانی که در درجه‌ی اول وظیفه دارند از امیرالمومنین پیروی کنند، مسئولان و صاحبان مناصب در نظام اسلامی‌اند.

امیرالمومنین(ع) هم خطاب به مسئوولان مطالبی را فرموده است و هم خطاب به آحاد مردم، آنچه که خطاب به آحاد مردم است، عمدتا خطاب به مسئولان هم هست؛ اما آنچه که خطاب به مسئولان است، فقط خطاب به خود آنهاست؛ که این در نامه‌های امیرالمؤمنین – چه نامه‌ی معروف آن حضرت به مالک اشتر، چه بقیه‌ی نامه‌هایی که به استانداران و کارگزاران نظام خودشان می‌نوشتند – منعکس است.

امروز ما – هم مسئولان و صاحبان مناصب در جمهوری اسلامی و هم آحاد مردم – به شدت احتیاج داریم که این دستورات و توصیه‌ها را بشناسیم و به آنها عمل کنیم. اگر به این دستورات عمل کردیم، آنگاه «کنتم خیر امة اخرجت للناس»(1) تحقق پیدا خواهد کرد؛ یعنی امتی خواهیم شد که وقتی همه‌ی دنیا به ما نگاه می‌کنند، می‌توانند از ما سرمشق بگیرند و ما را اسوه‌ی خودشان قرار بدهند.(خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 1379/9/25)

*الگوی کامل

امیرالمومنین(ع) یک الگوی کامل برای همه است. جوانی پرشور و پرحماسه‌‌ی او، الگوی جوانان است، حکومت سراسر عدل و انصاف و الگوی دولتمردان است، زندگی سراپا مجاهدت و سراپا مسئولیت او، الگوی همه مومنان است، آزادگی او الگوی همه‌ی آزادگان جهان است، سخنان حکمت‌آمیز و درسهای ماندگار او، لگوی عالمان و دانشمندان و روشنفکران است.

امیرالمومنین(ع) در زندگی حکومتی خود، نسبت به عدالت، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بی‌اغماض و بی‌گذشت بود. ما هم باید همینطور باشیم. آن حضرت نسبت به حق خود و به سهم خود، بسیار پرگذشت بود؛ همه‌ی ما نیز باید همینگونه باشیم. او در همه‌ی عمر، مظهری ازخداپرستی و صفای معنوی و مجاهدت و تلاش و سرزندگی و نشاط بود و با تلخیها، غمها و دردها شادمانانه برخورد کرد و مسئولانه وظیفه‌ی خودش را انجام داد. این الگوی بسیار خوبی است.

ما می‌توانیم در سایه‌ی نزدیکی به امیرالمومنین(ع) به آرزوی بزرگ کشور و ملتمان و نظام جمهوری اسلامی – یعنی عدالت اجتماعی – نزدیک شویم. امیدوارم که ما مسئولان کشور – در درجه‌ی اول – و همه‌ی آحاد مردم تلاش کنند تا بتوانیم عدالت اجتماعی را در این کشور، مستقر کنیم. این آرزوی بزرگ همه‌ی عدالتخواهان، همه‌ی مبارزان و شهیدان و همه‌ی رادمردان عالم در تاریخ ما و در تاریخ عالم بوده و هست.(پیام به مناسبت حلول سال (1379)؛ 1379/1/1)

*الگوگیری از مقاطع مختلف زندگی امام(ع)

 

ما این الگوسازی‌ها را باید دقیق کنیم. ببینید! یک مجموعه‌ی عظیم و متراکمی، شخصیت علی(ع) را تشکیل می‌دهد که قابل تجزیه کردن است؛ از همه جهت و از چندین طرف قابل برش خوردن است تا بشود درست از آن برای تکامل شخصیت‌های بشری موجود عالم بهره برد. مثلا فرض کنید که بلاتشبیه مثل یک اثر هنری خیلی پرکاری که همین‌طور که نگاه می‌کنید، مجموعش یک چیز خیلی خوبی است، زیبا است، قشنگ است؛ اما اگرچنانچه یک آدم اهل فنی، متخصصی وارد این بشود، در هر جزئی‌اش که نگاه می‌کند یک کار هنری می‌بیند؛ ترکیب این رنگ مثل هزار مورد مشابهش در این تابلو، موزون کشیدن این خط مثل هزار مورد مشابهش در این تابلو، هر کدام از اینها جداگانه و دانه‌دانه قابل دقت کردن است.

ما یک بار از برش خصلتهای امیرالمومنین شروع می‌کنیم؛ که این کاری است که ماها معمولا در سخنرانی‌ها، در گفتارها می‌کنیم؛ اخلاص امیرالمومنین، تقوای امیرالمومنین، ششجاعت امیرالمومنین، علم امیرالمومنین؛‌این یک جور است که خوب و لازم ه هست و بایستی صورت نگیرد؛ مثلا یک بار در اعمال این بزرگوار – جهادش در زمان پیغمبر، جهادش در دوره‌ی [بعد از ایشان]، برخورد سیاسی‌اش و از این قبیل – لکن یک جور دیگر هم می‌شود این شخصیت را برش زد [مثل] دوره‌های زندگی. این بزرگوار یک دوره‌ی نوجوانی داشته که این دوره‌ی نوجوانی هم در تاریخ مضبوط است؛ ما این دوره را باید از این تابلوی تعظیم بیرون بکشیم و آن را تشریح کنیم؛ این الگو برای کیست؟ برای نوجوانان. یک دوره‌ی جوانی داشته؛ پر و سرشار از کار است دوره‌ی جوانی این بزرگوار؛ این را باید بیرون بکشیم و تابلو کنیم، تشریح کنیم، باز کنیم؛ این، الگو برای کیست؟ برای جوانها. جوان نمی‌تواند یک پیرمرد شصت ساله را – که امیرالمومنین باشد در دوره‌ی حکومت – الگوی خودش قرار بدهد. جوان احساسات دارد، عریزه دارد، هیجان دارد، خواستهای جوانی دارد، میدانهای جوانی می‌طلبد. خیلی خب، این مرد تاریخ، این مرد همه‌ی قرون و اعصار، یک دوره‌ی جوانی داشته؛ ملا شما از پانزده، شانزده سالگی‌اش تا سی و چند سالگی‌اش را که پیغمبر خدا از دنیا می‌رود، حساب کنید، یک دوره‌ی جوانی دارد؛ این دوره را بایستی درآورد و مشخص کرد؛ این دوره، دوره‌ی جوانی این بزرگوار است که خود یک تابلوی پرکار عظیمی است؛ روی این باید کار بشود تا الگوی جوانها باشد. یک دوره‌ی حکومت دارد؛ این جداگانه دربیاید که همین چیزهایی که حالا تکرار هم می‌شود، گفته می‌شود [مثل] عهد مالک اشتر – یعنی فرمان به مالک اشتر – و دیگر چیزها. یک دوره [مثل] یک انسان معمولی در جامعه بوده – یک شخصیت سیاسی دینی برجسته بدون اینکه بار مسئولیتی در جامعه داشته باشد – این برای چه کسی الگو است؟ امروز برای خیلی‌ها الگو است؛ [لذا] فقط دوره‌ی خلافت امیرالمومنین نیست. این نهج‌البلاغه اغلب مال دوره‌ی خلافت است مگر یک تعدادی که معلوم است و ذکر شده که مال کی است؛ اما حضرت امیرالمومنین در آن 25 سال چه کار می‌کردند؟ چه می‌گفتند؟ چه جور تعامل می‌کردند؟ چرا اینها با هم مخلوط می‌شود؟ یک چیزهایی هست که مال آن دوران است؛ ما وقتی که ذکر می‌کنیم، علی حاکم به ذهن می‌آید در حالی که اینها اصلا مال آن دوره نیست، مال یک دوره‌ی دیگر است؛ اینها را باید بیرون بکشیم و مشخص کنیم.

زندگی بشر تا امروز جزو فصل مقدمه‌ی زندگی است؛ این چند هزار سالی که بشر روی این دنیا دارد راه می‌رود و زندگی می‌کند، همه‌ی این فصول گوناگون انبیاء و بزرگان و کتب آسمانی و سفرا و این جنگها و مانند این چیزها، در فصل مقدمه است؛ اصل کتاب زندگی  بشر بعد از این است؛ مال آن وقتی است که حضرت ولی‌عصر(ارواحنا فداه) تشریف بیاورند؛ تازه آنجا زندگی انسان شروع می‌شود. مبدأ تاریخ حقیقی بشر از آنجا به بعد است که می‌افتد در صراط مستقیم الهی و راه می‌افتد و می‌رود به آنجایی که باید برسد، ان‌شاءالله می‌رسد [اما] خدا می‌داند که در طول چه دورانی از دورانهای زندگی. ما هنوز در این برشها و بریدگی‌ها و پستی و بلندی‌های این ناهمواری داریم حرکت می‌کنیم تا خودمان را به آن جاده برسانیم؛ هنر انبیاء‌ هم این بوده که ما را تا اینجاها جلو آورده‌اند، تا نزدیکی‌های این جاده جلو آورده‌اند، ان‌شاءالله هم بشریت خواهد رسید؛ امیدواریم خیلی فقط طول نکشد ولی قطعا به آنجا خواهد رسید.(در دیدار اعضای بزرگداشت سال امام علی(ع) 1379/8/18)

*پیروی عملی از امام(ع)

شما در میدان جنگ، مرتب بگویید فلانی فرمانده‌ی ما است و مرتب اظهار ارادت به فلان فرمانده بکنید، بعد آن فرمانده، همه را به صف کند، ولی شما نروید؛‌شما را به تمرین دعوت کند، حاضر نشوید؛ به حمله دستور دهد، شما پشت کنید. این چه فرماندهی است؟! اینکه فرمانده نشد. انسان با دشمنش و با یک آدم بیگانه، همینگونه رفتار می‌کند. امیرالمومنین آقای ما است؛ امام، پیشوا و رهبر ما است. ما شیعه‌ی علی هستیم و به این افتخار می‌کنیم. اگر کسی اسم امیرالمومنین(ع) را با تجلیل کمتری بیاورد، دلمان از بغض او پر می‌شود، پس لازم است که این، در زندگی ما منشاء اثری باشد.(در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد امام علی(ع) 1375/9/5)

*درس مجسم

ما امروز یک درس بزرگی را در مقابل خودمان داریم؛ درسی که تقریبا در طول 1400 سال، همیشه و در همه‌ی دورانها مسلمانها را، مبارزین را، فداکاران را، مخصوصا پیروان علی‌بن ابی‌طالب(ع) را به مقاومت و پایداری تشویق کرده. این درس، درس کتاب نیست، درس سخن نیست، از مقوله‌ی گفتن و شنیدن نیست [بلکه] یک درس مجسم است؛ و آن عبارت است از زندگی امیرالمومنین(ع). زندگی امیرالمومنین برای ما یک درس کامل و فراموش نشدنی است. ما اگر بتوانیم این درس را بفهمیم هنر کرده‌ایم؛ اگر بتوانیم یک هزارم این درس را عمل کنیم هنر کرده‌ایم. ملت ما با یک حرکت، با تقلید از یک منش و رفتار این بزرگ‌مرد و این درس مجسم تاریخ اسلام، توانست این انقلاب عظیم را به راه بیندازد. در طول تاریخ همیشه همین‌طور بود؛ زندگی امیرالمومنین، نشستن آن حضرت، برخاستنش، گفتنش، شنیدنش، اقدام کردنش، سکوتش، حرکتش، جنگش و صلحش، در تمام دوران تاریخ اسلام درس بود برای آنها که می‌خواستند این درس را بفهمند و به آن عمل کنند.(در پادگان امام حسین(ع) سپاه و در اجتماع اعزامیان به جبهه از مناطق 1 و 10 بسیج 1363/3/30)

*عمل، عمل، عمل

ما معمولا وقتی شخصیتها یا خصوصیات را به صورت جمع‌بندی شده از دور می‌نگریم، آنها را ستایش می‌کنیم؛ اما وقتی نزدیک می‌رویم و پای عمل و پای پیروی به میان می‌آید، دچار مشکل می‌شویم. عیب کار آحاد بشر این است. اگر همان قدری که مردم دنیا به عدالت و انصاف و به شجاعت امیرالمومنین، به طرفداری از مظلوم که در او بود، به طرفداری از حقیقت که در او بود، به ظلم‌ستیزی که در او بود، علاقه و محبت دارند، چنانچه در مقام عمل، خود را به این خصوصیات نزدیک می‌کردند – ولو یک قدم – دنیا گلستان می‌شد.

لذا جا دارد که ما همان مقدار که از جمع‌بندی شده‌ی خصال امیرالمومنین سخن می‌گوییم، از ریز خصوصیات آن بزرگوار هم مطلع شویم. این امیرالمومنین که عادل بود، عدل او چگونه بود؟ این عدلی که اینقدر تعریف دارد، در مقام عمل چگونه بود؟ در قدم بعد سعی کنیم که در مقام عمل، خودمان را به او نزدیک کنیم. این درست است؛ این مایه‌ی تکاملاست. شما شنیده‌اید که در بعضی از روایات آمده است کسانی به ائمه(ع) عرض می‌‌کردند ما شیعیان شما هستیم – کما اینکه طبق روایتی، کسانی آمدند و به خود امیرالمومنین هم این را گفتند – اما ائمه بنابر این روایات، در جواب اینها استنکار می‌کردند: کجای شما به دوستان و پیروان ما شبیه است؟ شما این خصلت و این خصوصیت و این رفتار و این گفتار را دارید. به عبارت دیگر، اینها از ما مطالبه‌ی عمل می‌کنند؛‌ عمل هم تابع اعتقاد است. انسان باید به چیزی معتقد باشد.(2) (خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران (22 رمضان) 1378/10/10)

*قدم گذاشتن در راه علی(ع)

ممکن است بعضی بگویند: شما کجا، امیرالمومنین کجا؟ قدرت او، توانایی او، ایمان او، صبر او، آن استخوان‌بندی مستحکم روحی او؛‌ اینها کجا، شما کجا؟ این حرف البته درست است. ما هیچ کداممان قابل مقایسه با او نیستیم. نمی‌شود گفت او بهتر است، او بالاتر است و ما پایین‌تریم؛ نه، اصلا این مقایسه غلط است. او در اوج فلک است و ما در خاک تیره، دور خودمان می‌چرخیم. فاصله‌ها خیلی زیاد است؛ اما جهت‌گیری را می‌شود انتخاب کرد؛ یعنی ما باید خودمان را به آن سمت و به آن هدفی که او نشان می‌داد، نزدیک کنیم – هر کسی به قدر توان خود؛ هر کسی بر حسب اقتضای زمان خود – چون راه همان راه و هدف همان هدف است. این نکته‌ی بسیار مهمی است.(در دیدار اقشار مختلف مردم در روز ولادت امیرالمومنین(ع) 1381/6/30)

*شعار، مقدمه‌ی عمل است

ما به شعار اکتفا نکنیم. شعار علوی، عزیز است؛ اما شعار باید مقدمه‌ی رفتار باشد. اگر سال گذشته شعار علوی دادیم، امسال رفتار علوی پیشه کنیم. علی‌بن ابی‌طالب(ع) هم دارای شخصیت فردی به عنوان یک مسلمان و یک انسان است، هم به عنوان یک شهروند در جامعه‌ی اسلامی است و هم به عنوان یک حاکم، یک سیاستمدار، یک تدبیر کننده‌ی امور و یک مجاهد فی‌سبیل‌الله مطرح است. او از همه‌ی این جهات قابل تأسی است. ما به تأسی و پیروی کردن از امیرالمومنین احتیاج داریم.

امیرالمومنین در شخصیت خود، مظهر خصوصیاتی است که امروز اگر ما مردم و مسئولان این خصوصیات را در رفتار و گفتار خودمان منعکس کنیم، جامعه‌ی اسلامی‌مان اوج و اعتلا پیدا خواهد کرد. راه تعالی و پیشرفت و اصلاح دنیا و آخرت یک ملت، یک راه پیمودنی است. در مقابل انسان مومن و معتقد به خدا و به رسالت انسان، بن‌بست وجود ندارد.(3) یک ملت می‌تواند همه‌ی مشکلات و همه‌ی سنگ راهها و خار راهها در طریق کمال را از جلوی پای خود بردارد؛ به شرط آنکه خصوصیاتی را که برای این حرکت عظیم و همه جانبه لازم است، در خود به وجود آورد و امیرالمومنین مظهر این خصوصیات بود.(در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا(ع) 1380/1/1)

*الگوی حکومتی امام(ع)

مقامات معنوی و خصوصیات رفتاری شخصی بی‌نظیر آن بزرگوار به جای خود – که اگر به کتابها مراجعه کنید، فصول زیادی را در بیان برجستگیهای امیرالمومنین خواهید دید؛ علم او، تقوای او، شجاعت او، سبقت او به اسلام، زهد او و امثال اینها، که واقعا از حد شمارش معمولی بالاتر است و همه‌‌ی اینها هم عظیم و شگفت‌آور است و هر کدام مثل خورشید تابناکی می‌درخشد – اما به گمان من آنچه از همه بالاتر است سیره‌ی آن بزرگوار در حکومت است.

حکومت امیرالمومنین در زمینه‌ی اقامه‌ی عدل، حمایت از مظلوم، مواجهه‌ی با ظالم و طرفداری از حق در همه‌ی شرایط، الگویی است که باید از آن تبعیت شود. این کهنگی‌بردار هم نیست و در همه‌ی شرایط گوناگون علمی و اجتماعی دنیا، می‌تواند برای خوشبختی و سعادت انسانها الگو باشد. ما نمی‌خواهیم از روش اداری آن دوره تقلید کنیم و بگوییم اینها مشمول تحول زمانی است و مثلا روزبه‌روز روشهای نویی می‌آید. ما می‌خواهیم از جهت‌گیری آن حکومت که تا ابد زنده است، تبعیت کنیم. دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه‌ی درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند و پافشردن بر حقیقت، ارزشهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمی‌شود. در شرایط و اوضاع و احوال گوناگون، این خصوصیات همیشه با ارزش است.(خطبه‌های نماز جمعه تهران (21 رمضان 1422) 1380/9/16)

*نیاز دائمی به الگوی علوی

بزرگترین خطر برای نظام و حکومت مثل نظام و حکومت ما که با نام اسلام به وجود آمده، این است که ما فراموش کنیم الگوی حکومت ما، امیرالمومنین است؛ به الگوهای رایج دنیا و تاریخ نگاه کنیم و خود را با آنها مقایسه کنیم؛ به روش حکومتهای منحرفی که در طول تاریخ روزبه‌روز به بشریت ضربه زدند، نگاه کنید که اگر یک جنبه از زندگی انسان را رونقی بخشیدند، جنبه‌ی دیگری را دچار ضایعات جبران‌ناشدنی کردند. همت جمهوری اسلامی باید این باشد که خود را به آن الگویی که در غدیر معرفی شد و در دوران پنج ساله‌ی حکومت امیرالمومنین(ع)، نمونه‌ی آن نشان داده شد نزدیک کند.(در اجتماع بزرگ مجاوران و زائران حرم مطهر امام رضا(ع)1380/12/12)

پاورقی:

1-کنتم خیر امة‌ اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 110؛ «شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‌اند (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید».

2- مردی به امام حسین(ع) عرضه داشت: این فرزند رسول خدا(ص) من از شعیان شما هستم! حضرت پاسخ دادند: «اتق‌الله و لا تدعین شیئا یقول الله لک: کذبت و فجرت فی دعواک! إن شیعتنا من سلمت قلوبهم من کل غش و دغل، و لکن قل: أنا من موالیکم و محبیکم!»؛ تقوای الهی را پیشه کن و چیزی را ادعا نکن که خداوند به تو بگوید: دروغ می‌گویی و در ادعای خویش صادق نیستی! براستی که شیعیان ما کسانی هستند که دلهایشان از هر نیرنگ و فریبی پاک می‌باشد. به جای اینکه ادعای شیعه بودن داشته باشی بهتر است بگویی: من از علاقه‌مندان و دوستداران شما می‌باشم!»

مردی نیز به امام حسن مجتبی(ع) عرض کرد: من از شیعیان شما هستم. حضرت به وی فرمود: «یا عبدالله، إن کنت لنا فی أوامرنا و زواجرنا مطیعا، فقد صدقت، و إن کنت بخلاف ذلک فلا تزد فی ذنوبک بدعواک مرتبة شریفة لست من أهلها، لا تقل أنا من شیعتکم، ولکن قل: أنا من موالیکم و محبیکم و معادی أعدائکم، و أنت فی خیر و إلی خیر»؛ ای بنده‌ی خدا، اگر اوامر و نواهی ما را اطاعت می‌کنی، در ادعای شیعه بودن صادق هستی، اما اگر اینگونه نیستی، با ادعای مرتبه‌ی بالایی که اهلش نیستی بار گناه خویش را سنگین نکن! نگو که من شیعه‌ی شما هستم، بلکه بگو: من از علاقه‌مندان و محبان شما می‌باشم و با دشمنان شما دشمنی می‌نمایم، این حال برای تو خیر بوده و موجب رسیدگی به خیر نیز خواهد بود». مجموعه ورام، ج 2، ص 106.

3- «ومن یتق الله یجعل له مخرجا» سوره‌ی طلاق، آیه‌ی 2؛ «هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند».

انتهای پیام/