ندای «الغوث» «الغوث» اصفهانی‌ها در آخرین شب قدر


اصفهان آخرین شب از لیالی قدر را پشت سر گذاشت، دست‌های خالی و امیدوار بسیاری زیر آسمان آبی این شهر به هوا برخاست، بال پرواز گرفت و به آرامش رسید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در تمام نقاط و مکان‌های مذهبی اصفهان در حالی برگزار شد که مردم برای حضور در آن لحظه‌شماری می‌کردند و هر کس به‌دنبال مکانی می‌گشت تا با خانواده و دوستان و آشنایان خود آخرین شب قدر را به شب زنده‌داری بپردازد و قدر بداند آن لحظات نابش را.

رقیه خاتون یکی از زنانی بود که برای احیا به مسجد حکیم اصفهان رفته، او به خبرنگار تسنیم گفت: از روز قبل برای شرکت در مراسم آخریم شب قدر برنامه‌ریزی کرده بودم، با دوستانم هماهنگ کرده، غذای سبکی برای افطار تهیه کرده‌ و به فکر سحری‌مان هم بودیم، دختران نوجوانمان هم با ما همراهی می‌کنند. این هم از برکات شب قدر است.

حضور دسته جمعی در شب‌های قدر

اکبر صادقی، بانی یکی از مجالس احیا در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در اصفهان به خبرنگار تسنیم می‌گوید: شرکت در مجالسی که به‌مناسبت شب‌های قدر برگزار می‌شود تاثیر بیشتری بر انسان دارد تا اینکه به‌تنهایی به‌دعا و نیایش بپردازیم، چرا که وقتی در جمع هستیم هم خسته نمی‌شویم و به‌راحتی تا سحر بیدار می‌مانیم و هم در کنار هم‌بودن و دعا کردن به‌ما یک‌دلی و همراهی را می‌آموزد.

وی افزود: دعاهایی که در این شب‌ها به‌همراه مداحی‌هایی که توسط مداحان ما در مجالس خوانده می‌شود آثار روحی بسیار عمیقی بر مردم می‌گذارد، امام علی (ع) اولین امام شیعیان ما و سرور شیعیان عالم هستند و عزاداری برای ایشان به ما آرامش می‌دهد، از طرفی در این مجالس ائمه اطهار را قسم می‌دهیم که در پیشگاه خدا ما را ضمانت کنند و گناهانمان را ببخشایند.

کوچک اما صمیمی و یک‌دل

شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان را از دست ندادیم، آخرین شبی که می‌توانیم برای خودمان باشیم و همه را شریک این تنهایی کنیم، بانی مجلس اما هر سال در همین خانه کوچک، در گوشه‌ای از شهر اصفهان احیا برپا می‌کند و معتقد است که برکات بسیاری نصیبش شده‌، کوچک است اما همه آن‌قدر صمیمی و یک‌دل هستند که حتی غم‌هایشان را با هم قسمت کرده و دعا می‌خواندند، قرآن بر سر می‌گذاشتند، اشک می‌ریختند، حضرت فاطمه زهرا(س) را قسم می‌دادند و تا سحر صدای یا رب یا ربشان آرامشی زیبا به جمع داده بود.

شب به نیمه رسید، دعای جوشن کبیر را خواندیم، بانی مجلس با یک استکان چای از میهمانان خود پذیرایی می‌کند، تا گلویی تازه کنند و باز هم به دعا و تضرع بپردازند، خانمی حدود 50 ساله به من می‌گوید: دخترم، برای همه بیماران، به‌ویژه بیمارانی که دکترها جوابشان کرده‌اند، خیلی دعا کن، برای پدر و مادرت هم دعا کن که در این شب‌ها خیلی در درگاه خدا تاثیر دارد، به خدا اعتماد کن و شک نکن که دعاهایت مستجاب می‌شود.

بانی مجلس وقتی که دعای ابوحمزه ثمالی را به پایان رساند، به مهمانان گفت: برای تمام بیماران دعا کنید، برای پسر خانم همسایه هم دعا کنید که مدتی است در بیمارستان بستری است و فقط خداست که می‌تواند شفایش دهد، دست به آسمان ببرید و بگویید: "یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ"

زن 50 ساله‌ای که کنارم نشسته بود با صدای بلند می‌گریست، خدایا پزشکان می‌گویند روزهای آخر عمرش را می‌گذراند، اما تو چیز دیگری بگو...

کودکان هم آمده بودند

دختر 6 ساله‌ای که همراه مادرش به احیا آمده، قرآن به دست داشت و صفحاتش را ورق می‌زد، گاهی به مهمانان و صورت خیسشان نگاه می‌کرد، مدام از مادرش می‌پرسید: مامان، شب قدر یعنی چی؟

مادرش اما آن‌قدر بغض داشت که نمی‌دانست شب قدر را چگونه برای دخترکش توضیح دهد. یکی از زنان حاضر در مجلس می‌گفت: چه‌قدر خوب است که کودکان هم در این شب‌ها کنار بزرگترها حضور دارند و شب‌های قدر را می‌بینند و احساس می‌کنند.

آسمان اصفهان دلتنگ ‌شد

آسمان شهر اصفهان دلتنگ دست‌هایی می‌شد که شب‌های قدر به سویش بلند شدند، او را نگریستند و خدا را جست‌وجو می‌کردند، دلتنگ نگاه‌هایی می‌شود که کمتر شبی این‌چنین یک‌دست و یک‌رنگ و خاکی به سویش دراز شدند تا طلب بخشش و عافیت کنند.

و ما هم دلتنگ شب‌هایی می‌شویم که تا آمدن دوباره‌اش 365 روز دیگر را باید پشت سر بگذاریم، اما نمی‌دانیم که پیمانه این زندگی اجازه می‌دهد یک شب قدر دیگر هم دست به آسمان دراز کنیم و خدا را به یاری بطلبیم؟

به پایان آمد این دفتر

آخرین شب از شب‌های قدر هم به پایان رسید، آیا سبک شده‌ایم؟ وقتی که دست به آسمان می‌بردیم بیماران، نیازمندان، پدران و مادران، کودکان گرسنه و بی‌خانمان‌ها را هم دعا کرده‌‌ایم؟ مظلومیت‌ها و نداشتن‌ها درس عبرتمان شد؟

به پایان آمد این دفتر و کاش حکایت همچنان باقی باشد.

گزارش از ثریا قنبری

انتهای پیام/