راز ماندگار برنامه «راز» به حقیقتجویی «حاج نادر» بستگی دارد/ بچهمسلمانهای حوزه فرهنگ کار یکدیگر را خنثی میکنند
مهدی نصیری در هفته نامه صبح جریانی را در مورد باندهای فساد براه میانداخت و افشا میکرد و دادگاه هم میرفت و تبرئه میشد یعنی حق با ایشان بود، اما هیچ اتفاقی در مورد آن جریان فاسد نمیافتاد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محمدرضا محمدی نجات نویسنده، برنامه ساز و فعال فرهنگی روزنامه نگار و مستند ساز،تهیه کننده تاک شو تلویزیونی «راز» است. شاید در چند سطر کوتاه نتوان از موقعیت و عمده فعالیتهای این فعال فرهنگی با سابقه را مرور کرد، اما از فعالانی است که اثرش را در حوزه رسانه بشدت می توان حس کرد. به بهانه تهیه دوباره برنامه «راز» با او به گفتگو نشستیم.
مخالفان بی شمار برنامه «راز»، برای تخریب برنامه ادعا میکنند که گفتمانش متعلق به دوران دولتهای قبل است و اساسا چنین گفتمانی دیگر پاسخگوی مخاطب نیست و از مُد افتاده است. اما راز با این چند برنامه اخیرش مثل پرداختن به موسیقی و حضور افرادی مثل «رضا میرکریمی» نشان داد که گفتمان انقلابی این برنامه را نمیتوان در هیچ حزبی دسته بندی کرد. اما سئوالم این است ، رازِ ماندگاری «راز» به دلیل حضور حاج نادر طالب زاده بازمیگردد، یا به گفتمان پیشروی برنامه؟
محمدی نجات: راز ماندگاری «راز» از خود حقیقت میآید و اگر تصور میکنید که ماندگاری برنامه به «حاج نادر» بستگی دارد، حقیقت جویی «راز» برخواسته از روح حقیقت جوی ایشان است. حقیقت جویی در برنامه «راز» باعث شده که این برنامه ورای گفتمان روسای جمهور و ورای گفتمان دولتها باشد. ورای گفتمان پُستهای دولتی و سازمانی باشد.
چرا موضع گیریهای خاص رسانهای راز به هدف میخورد؟
محمدی نجات: همه چیز به ذات رسانه و استفاده از آن بستگی دارد. نکته اینجاست که درهمه کشورهای صاحب دموکراسی، رسانه رکن چهارم دموکراسی است، یعنی ضامن انجام کار درست و دقیق عمل کردن ارگانها و قواهای دیگر اعم از مقننه، مجریه و قضائیه.چه کسی باید روی عملکرد این قوا نظارت کند؟ قطعا رسانهها. ما در ایران یک هیات درست میکنیم از قوه مققنه، قوه مجریه و قوه قضائیه تا بیایند روی رسانه اصلی ما نظارت کنند، بر عکس کارکرد مطلوب و عملکرد درست رسانه در چهارچوب تعریف شده دموکراسی عمل میکنیم! مگر اینکه قصد داشته باشیم در چهارچوب دموکراسی، رویکرد و مقام رسانه را باز تعریف کنیم. هیچ وقت ندیدم این سئوالات را در عرصه رسانه کسی به صورت جدی تعریف کند.بعد از شهید آوینی ندیدم کسی پرسش ماهیتی از ذات رسانه بپرسد. این که ماهیت و کارکردش چیست. ما از رسانه بد استفاده میکنیم. «حاج نادر» کسی است که به ما یاد میدهد چه استفادههای درستی می شود از رسانه کرد.
به خاطر همین به نظر می آید که برنامه «راز» جذاب است و ورای فضاهای سیاسی موجود است. روح حقیقت طلبی ایشان از یک طرف و از طرف دیگر کاربلدی و آشنایی با موضوعات مختلفی که باید کار رسانهای بروی آن صورت پذیرد، سبب شده که امتزاجی حاصل شود. آقای طالب زاده بر خلاف جریان کار فرهنگی رایج که بر اساس حرکت فردی شکل می گیرد، به کار تیمی اعتقاد عجیبی دارند. خیلی از بزرگان ما در عرصه رسانه نمیتوانند به صورت گروهی کار بکنند.
اغلب برنامههای تاک شو الگوبرداری شده از برنامه «راز» بر اساس فردیت مجری پیش میرود و روح جمعی در هیچکدام از برنامه های تلویزیونی به لحاظ شکلگیری محتوا، حاکم نیست. درست است که ما در قاب «راز» حاج نادر را میبینیم اما ایشان همیشه انگشت خود را به سوی تیم مکاشفهگری که او را همراهی میکند، گرفتهاند. تا سایرین یاد بگیرند اما چنین نمیشود.
محمدی نجات: طبیعی است که برنامه قلابی زیاد وجود دارد. سوهان ممتاز حاج حسین فقط یکی است یا «خلیفه رهبر یزد» به صورت واقعی یک دانه است، اما همه حاج حسین سوهانی و پسران هستند. هر جا هم که می روید، همه هستند. من به تمام تلاشهای صورت گرفته ، ارج میگذارم و قدردان هستم.
تلاشهایی هم در عرصه رسانه صورت پذیرفته است، اما کار درست رسانهای کردن بسیار دشوار است و نیاز به سالها تمرین و ممارست دارد. وقتی تجربه و تواناییاش را داشتی، وقتی میخواهی به یک خروجی برسی باید انرژی زیادی صرف کنی، باید از جان و دل وقت بگذاری، باید بلد باشی و اینکار را انجام بدهی. خیلیها از جان و دل مایه میگذارند و کارهایی را انجام میدهند، اما به نتیجه نمیرسند.
به همین دلیل خیلی می بینیم که برنامههای کپی شده از برنامه راز به صورت فصلی اجرا می شوند.
محمدی نجات: بعضی از برنامهها «فیک» هستند. خیلیها دوست دارند که خوب بتوانند شبیه «راز» باشند اما نمیتوانند. خیلیها سراغ خود ما می آیند تا از ما ایده بگیرند، ما هم دریغ نداریم. خیلی از برنامههای خوب جبهه انقلاب زاییده برنامه «راز» است و تربیت شده مکتب «راز» هستند. عده ای با دغدغه میآیند و چیزهایی یاد میگیرند، اما تکنیک لازم و پختگی لازم و حتی حرف شنوی لازم را ندارند. نتیجه اش این می شود که به در و دیوار برخورد میکنند. خداراشکر توی این چند صد برنامه ای که داشتیم تا حالا به جدول نزدیم و همیشه سعی کردیم روی خط خودمان باشیم و سعی کردیم از یک حد وسطی نفس و انرژی برنامه را بالاتر نگاه داریم.هر وقت هم احساس کردیم حرف و ظریفتی وجود ندارد براحتی خداحافظی کردیم. می رویم تا فصل بعد. ایدههایمان را جمع و پردازش میکنیم برای فصل بعد.
به نظرم چیزی که در گروه شما بشدت وجود دارد زایش نیرو است.در برنامه های گفتگو محور جریان انقلابی به دلیل قشری نگری فردی و مدیریتی زایش نیرو وجود ندارد. برخی از اعضای گروهی که با شما همکاری کردند میگویند شما و خود حاج نادر قائل به این هستید که دایره گروهی نیروی های متفکر برای برنامه افزایش پیدا کند و به یک تیم ثابت خلاصه نشوند. آیا در حوزه اجرا به این فکر افتادید، افراد دیگری تحت نظر شما و استاد طالب زاده برنامه را اجرا کنند.تا نگران نباشیم که چرا فقط یک حاج نادر طالب زاده داریم.
محمدی نجات: ما یک حاج نادر که بیشتر نداریم. این سخن شما مثل ایده صدور انقلاب است که در اثر سوء استفاده و عدم دریافت درست توسط جریانهای اجرایی تبدیل به یک جوک شد تا در نهایت به این حسرت برسیم و پیش خودمان بگوییم چی می شد که ده نفر مثل ایشان داشتیم.
اگر این طور بود، گفتمان انقلاب پویایی بیشتری میداشت. متاسفانه هیچ وقت به فکر تربیت نیرو نیستیم. ببیند کسی حاج نادر را تربیت نکرده است، در یک فرآیندی خود ایشان در این حوزه رشد کردهاند. وظیفه امثال من این است که شرایط را مهیا کنم. متاسفانه تنگ نظری در حوزه بچه مسلمانهای فرهنگی خیلی حاکم است. مایه تاسف است که این حرف را به زبان می آورم، اغلب جلوی رشد همدیگر را میگیرند، نیروهای همدیگر هم همینطور خنثی میکنند.وضعیت در میان مدیران فرهنگی ما نیز همینطور است. در حوزه رسانهها هم چنین است، به جوانان میدانی برای جولان نمیدهند.
به یک مجری سلبریتی باز خیلی بیشتر میدان می دهند. مجریانی که یک بازیگر در برنامه اشان میآورند و بواسطه حضور سلبریتیها به یک چهره خفن برای اجرا تبدیل میشوند. اما در عرصه برنامه سازی انقلاب این اعتماد وجود ندارد. یعنی میدان نمیدهند، شاید می ترسند... . شاید از کنترل فضای انقلابی می ترسند. خیلی کم داشتیم هم دل و جرات صحبت کردن داشته باشند، هم دانش داشته باشند و هم بلد باشند و و هم اعتماد به نفس داشته باشند. برخی از این مولفه ها هم در کنار هم جمع نمیشود. تجربه زیاد داشتن با جوان بودن جمع نمیشود یعنی یک جوانی که تجربه زیاد داشته باشد مثل شل بادپا میماند.
مخالفان برنامه راز برای هدف قرار دادن برنامه یک موضوع خیلی عجیبی را مطرح می کنند . میگویند هر دوره که برنامه راز برگزار میشود ما حتما باید منتظر حضور یک سری چهره های ثابت که در فصل گذشته آمدند باشیم. با اینکه این ادعا اصلا نشان میدهد منتقدان برنامه راز آنرا به خوبی رصد نکردهاند و ندیده اند پاسخ جنابعالی در این مورد چیست؟ مثلا ...
محمدی نجات: شما مثال نزن که بعدا به عنوان مصاحبه کننده در مظان اتهام نباشی اجازه بده بنده به عنوان تهیه کننده مثال بزنم. ببین ! ما در حوزه مطالعات آمریکا چندنفر مثل دکتر فواد ایزدی در ایران داریم. خب طبیعی است که در حوزه مطالعات آمریکا ما در برنامه راز از ایشان استفاده میکنیم. ببخشید مگر چند تا دکتر عباسی و مثل او در ایران داریم.
من اعتقاد دارم حسن عباسی علی رغم بی مهری هایی که نصیب ایشان می شود و دائما از جانب امثال بنده مورد انتقاد قرار میگیرند در طرح مباحث استراتژیک براستی یگانه هستند.
محمدی نجات : من به این حرف انتقاد دارم که این افراد تکراری هستند. باید در تایید حرف شما بگویم که افرادی مثل دکتر حسن عباسی و فواد ایزدی در کار خودشان یگانه هستند. دقت کنید هیچکدام از مباحثی که توسط جناب آقای عباسی در برنامه راز مطرح میشود، شبیه هیچکدام از مباحثی نیست که در فصول قبلی راز مطرح شده است.
بی بی سی فارسی را هم که رصد می کنید، درخواهید یافت عبدالله رمضانپور، فرخ نگهدار، علی علیزاده ، چند اسم ثابت ومحدود، تحلیلگرانش هستند.. خب اگر با همان دست فرمان تحلیلگران بیبیسی فارسی را نقد کنیم، میتوانیم تحقیرشان کنیم،اما این روش درست نیست. هر برنامه تلویزیونی سعی میکند در دامنه گفتمانی بر اساس ابداع خودش، کارشناس برند و برجسته خودش را بیاورد.
اما قبول کنید در مواجهه با تلویزیون ملی خودمان در مورد هر کارشناسی که به برنامه سیاسی – اجتماعی بیاید نوعی کج سلیقگی از خودمان، در اثر حسادت زیاد نشان خواهیم داد.
محمدی نجات : در یک عرصههایی، چهرههایی فیکس برنامههایی هستند که بود و نبودشان فرقی نمیکند. ولی سئوال مرا جواب بدهید که در حوزه تخصصی مطالعات آمریکا از دریچه گفتمان انقلاب اسلامی چند نفر مثل دکتر فواد ایزدی هست؟! آمریکاشناس در این حوزه چند نفر را داریم خیلیها ادعاهای عجیب و غریبی دارند اما چقدر آمریکا را میشناسند؟ البته بالا بودن سطح افراد به دلیل استانداردی است که خود برنامه «راز» ایجاد کرده است. در سری اول چهرههای جدید را معرفی کردیم. ما ذرهبین بدست دنبال چهره جدید میگردیم. همواره دنبال یک چهره و نگاه جدید هستیم. در حوزه گفتمان انقلاب اسلامی نخبگان را به شدت رصد میکنیم و ظلم به ذات و حقیقت و رسانه است که در حوزههای مد نظر متخصص داشته باشد و ما از او استفاده نکرده باشیم.
راز در مقاطعی پارتیزانی عمل کرده مثل موضوع نظام ربوی بانک. که اثرش خودش را در گفتمانهای اجتماعی مختلف میگذارد. پس لرزههایی را در میان مراجع و علما و مسئولان ایجاد کرده است. چگونه راز جرات ورود به این حوزه را پیدا کرد.
محمدی نجات : موضوع مورد اشاره شما از اسرار مگو بود. بحث بر سر این بود این موارد، جز گزارههایی بود که خیلیها به چشم یک آسیب کلان اقتصادی به آن فکر هم نمیکردند یا اگر به آن فکر میکردند جرات گفتنش را نداشتند. اصلا به مثال گفته شده کاری ندارم، خیلی از موضوعات مطرح شده در راز اینطوری بوده. راز این فرصت را فراهم کرد که در حوزه گفتمان انقلاب بلندبلند فکر کنیم.
آسیبها و فشارهایی هم داشته است من از آقای عباسی شنیدم که خیلی تحت فشار بودند.
محمدی نجات : این فشارها که طبیعی است و عادی هستند و این فشارها را باید تحمل کرد ولی فشار اصلی این است که حرفی را میزنی و بحثی را مطرح میکنی اما نتیجهای نمی بینی، فشار روحی بیشتری با خودش می آورد. وقتی اسرار مگو را در برنامه مطرح میکنی، همه کِل می کشند، به به و هورا سرمیدهند، اما اتفاقی نمی افتد. همه میگویند نظام بانکداری ما ربوی است و مشکل دارد ولی هیچکس هیچ کاری نمیکند، این فشار خیلی سنگینتر است. یک حرفی را در برنامه ما گفته شده، یک اثری گذاشته و یک گفتمان را ایجاد کرده و یک جریانی را ایجاد کرده اما اتفاقی نیفتاده است. این فشار از بیرون تحملش خیلی سختتراست .
تحلیل شما در فرمایشات ابتدایی مبتنی بر نظارت بر رسانهها تصور میکنم به همین دلیل بود.
محمدی نجات : در روند جایگاه رسانه باید یک باز تعریف دیگری کنیم. من خاطرم هست که جناب آقای مهدی نصیری در هفته نامه صبح یک جریانی را در مورد یکی از باندهای فساد براه میانداخت و موضوعی را افشا میکرد و بابت آن دادگاه هم میرفت و تبرئه میشد یعنی حق با ایشان بود، اما هیچ اتفاقی در مورد آن جریان فاسد خاص نمیافتاد. این مسئله باعث می شد که خود ایشان هم دلسرد شود. همه میدانستند حق با ایشان است، رفته دادگاه، هیات منصفه تبرئهاش کردند، یعنی حرفی که زده و ادعایی که مطرح کرده درست بوده اما کسی با فرد خاطی برخورد نمیکند. این نوع فشار در کار ما خیلی سختتر است.
افرادی که خودشان را در یک مقاطعی میخواستند از پشت پرت کنند تا از دایره گفتمان انقلاب ( بنا به هر دلیلی ) خارج شوند را در بزنگاه های خاصی جذب کرده است
محمدی نجات : این کم کاری است، برگرداندن افرادی که مزه بودن در دایره انقلابی بودن را چشیدهاند آنقدر هنر نیست که آدمهایی که به قول حضرت آقا خاکستری یا خاکستری مایل به سیاه هستند را جذب کنیم. به نظرم همچنان کار سختی در پیش داریم که باید انجام بدهیم، حرف روز الان این است.
منبع:مشرق
انتهای پیام/