افزایش مخاطب داخلی مهمتر از افزایش سهم ایران از بازار بصری جهان است / سینما به تکرار رسیده است

افزایش مخاطب داخلی مهمتر از افزایش سهم ایران از بازار بصری جهان است / سینما به تکرار رسیده است

سازمان سینمایی با ریاست محمد مهدی حیدریان شعار افزایش سهم ایران از بازار بصری جهان را برای تمرکز فعالیتهای خود انتخاب کرده است که موضوع خوبی است اما قبل از آن باید سهم سینمای کشور از سهم فرهنگی مخاطبان ایرانی را مورد بررسی قرار داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، وقتی ابن هیثم تئوری ساخت «جعبه» را در قرن پنجم و در ذهن خود می‌پروراند صرفا به یک صنعت فکر می‌کرد و به پرداختهای فیزیکی برای تحرک تصاویر. تولد سینمای «مایبریج» هم با شوق استفاده از ابزار صنعتی سینما دویدن یک اسب را به تصویر می‌کشد. بنابراین، سینما ابتدا یک صنعت بود و بعد ابزاری شد در دست هنرمندان، نباید ماهیت صنعت بودن سینما را فراموش کرد چون این فراموشی به قیمت از دست دادن مخاطب تمام می‌شود.

وقتی روایت هیجان زده شدن مردم در اولین اکرانهای تصاویر متحرک را می‌شنویم آنچه که آنها را هیجان زده می‌کند خرق عادت در سلیقه بصری مردم است؛ عبور یک قطار در صحنه بدون مقدمه و پایان بندی شاید چندان وجوهات هنری نداشته باشد اما آنچه مردم طالب آن هستند را به آنان می‌داد. سیر اختراعات و ابداعات فنی در سینما بود که از 1895 تا امروز مخاطب را به‌دنبال خود کشانده و در هر دوره با اختراعی تازه مردم را هیجان زده می‌کرد. بعد از عصر پرده نقره‌ای بود که صدا به تصویر رونقی تازه بخشید و سینمای پرفروش امروز هم از اعجاز جلوه‌های بصری و فنآوریهای کامپیوتری بهره می‌برد و شاید رونق سینما در آینده با اختراعی نوین در بخش صنعتی گره خورده باشد.

مجالی برای مرور تاریخ سینما نیست و به سرعت موقیت این صنعت و این هنر را در کشور مورد بررسی قرار می‌دهیم. موضوع فیلمها در ایران چندسالی است که به تکرار رسیده و این سالها به زور هجو و در موارد معدودی به زور طنز مخاطب را به سینما می کشاند. سینمای اجتماعی گلوی جشنواره‌های ملی را گرفته و کنکاش یک موضوع تکراری از دریچه و نگاه‌های غیر تکراری، مخاطب را خسته کرده است. جای صنعت در سینما کجاست؟

سازمان سینمایی به طور کامل درگیر عرضه سینمای اجتماعی ایران به جهان است که نمی‌توان ایرادی به آن وارد کرد. این نگاه در قالب شعار سال جاری سازمان سینمایی در حال پیگیری است و قرار است سهم ایران در بازار بصری جهان افزایش پیدا کند. اما لازم است به این موضوع بپردازیم که این سهم قرار است با چه تولیداتی پیگیری شود و اصلا سهم سینما در بازار فرهنگی کشور چقدر است شاید بهتر بود به جای افزایش سهم ایران از فضای بصری جهان ابتدا سهم سینمای کشور از سبد فرهنگی خانوار مورد بررسی قرار می‌گرفت.

جامعه آماری مخاطبان سینما در کشور 40 میلیون نفر است و پرفروش‌ترین فیلم در چند سال اخیر تنها توانسته 2 میلیون نفر را جذب سینما کند. در کنار معضلاتی مانند قاچاق فیلم و سایر معضلات؛ اینکه سینما تنها 2 و نیم درصد از مخاطبان داخلی را پوشش می‌دهد قابلیت رسیدگی دارد و اهمیت آن به مراتب از ارائه فیلم در جهان مهم‌تر است.

وقتی نمی‌توانیم مخاطبان داخلی را به سینما جذب کنیم چطور ممکن است در بازار جهانی موفق باشیم

ما وقتی نمی‌توانیم مخاطبان داخلی را به سینما جذب کنیم چطور ممکن است در بازار جهانی موفق باشیم. بخشی از این عدم پوشش مخاطب به موضوعات زیرساختی باز می‌گردد و فقدان سینما در شهرهای کشور عامل این اتفاق است که خوشبختانه حوزه هنری تمرکز خود را بر تأمین و گسترش سینماها قرار داده‌است که می‌تواند به افزایش سهم سینما از سبد فرهنگی مخاطب کمک کند اما آیا سینمای ما با رویه تولیدات فعلی می‌تواند خوراک مناسبی برای خانواده‌های علاقه‌مند به سینما در جنوب، غرب، شرق و یا شمال کشور داشته باشد؟ آیا می‌تواند مخاطبان طبقات مختلف را به لحاظ فرهنگی مخاطب قرار دهد؟ به طور حتم اینطور نخواهد شد، اما به نزدیکتر شدن سطح فرهنگی مخاطبان در طبقات مختلف اجتماعی کمک می‌کند. هنوز در بسیاری از شهرستانهای دارای سینما شاهد سالنهای خالی و سینماداران ورشکسته هستیم. در هیچ شهری سینماداری به عنوان یک شغل تلقی نمی‌شود و اساسا مردم اطلاعاتی از این گونه فعالیتهای اقتصادی ندارند.

سینمای کشور با فاصله گرفتن از وجوهات صنعتی خود به تکرار رسیده‌است

سینمای کشور با فاصله گرفتن از وجوهات صنعتی خود به تکرار رسیده‌است مخاطب چقدر می‌تواند یک پدیده اجتماعی را از دریچه‌های مختلف نگاه کند، یکی از مفاهیم گمشده جامعه امروز کشور تزریق حس هیجان بین اقشار مختلف است، وقتی بحران کسالت‌زدگی در روزمرگی مخاطبان موج می‌زند فرد برای رفع کسالت به‌دنبال هیجان می‌گردد که بخشی از این حس را سینما می‌تواند به او تزریق کند، اما وقتی خود سینما برای مخاطب کسالت‌آور می‌شود نمی‌توان به افزایش مخاطب در آن امید بست. با همین میزان مخاطب تولید آثار پرهزینه نیز ریسک بالایی به‌دنبال دارد. آثار مهیج سینمایی هم برای تولید بودجه بالایی مطالبه می‌کنند و در نهایت نیاز به فروش بالا برای جبران هزینه‌ها دارند.

این دور و تسلسلی که برای تولید آثار مهیج در سینما شکل می‌گیرد مانع از تغییر رویکرد در سینما می‌شود و برای شکستن این دور و تسلسل نیاز به ورود نهادهای حاکمیتی به سینما احساس می‌شود که حوزه هنری در عرصه تولید آثار با نگاهی تازه به سینما پیش قدم بوده و برای تولید فیلمهای فاخر تلاش کرده است. این موضوع همان شکستن دور و تسلسل است و با حمایت از آثار فاخر و مهیج می‌توان ریسک تولید آثار مشابه را برای فیلمسازان پایین آورد.

سینمای جهان امروز با تکنولوژی و فن‌آوریهای تازه هیجان را به مخاطب القا می‌کند، آواتار وقتی به فروشی نزدیک به 3 میلیارد دلار می‌رسد به سایر فیلمسازان جهان اثبات می‌کند که اگر برای ساخت هزینه کنند می‌توانند به بازگشت سرمایه خود امیدوار باشند. درست است که اینگونه از تولیدات به عرضه جهانی می‌رسند و درآمد آنها ناشی از فروش جهانی است اما با همان مقیاسی که در کشور ذکر شد می‌بینیم ما عملکرد مشابهی در سطح کشور هم نداریم. حوزه هنری بر توسعه زیرساختهای سینمایی تمرکز دارد و سعی می‌کند دسترسی به سینما را برای ساکنان تمام شهرها فراهم کند اما آیا تولیدات سینمایی می‌توانند مخاطبان تمام این شهرها را به سالن سینما بکشانند و هزینه‌های ساخت را جبران کنند و به سینما رونق دهند؟

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران