آخرین دلنوشته سردار شهید مدافع حرم برای خانواده‌اش+عکس

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا, سردار احمد غلامی از مؤسسان لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس و از مستشاران زبده نظامی که برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به سوریه رفته بود، در روز 9 شهریور ماه 95 در حلب توسط تروریست‌های تکفیری مورد اصابت ترکش قرار گرفت و از ناحیه سر به‌شدت مجروح شد و به‌علت این مجروحیت به کما رفت. او  چند روزی به‌علت همین عارضه در بیمارستانی در شهر حلب توسط دستگاه نفس می‌کشید. اما بعد از گذشت چند روز علی‌رغم بالا رفتن سطح هوشیاری، به درجه رفیع شهادت نائل شد و به همرزمان شهیدش پیوست. سردار غلامی جانشین لشکر 10 سیدالشهدا(ع) و از مؤسسان این لشکر در دوران دفاع مقدس بود.

احمد غلامی از فعالان مبارزه با اشرار قبل از دوران دفاع مقدس در کردستان و غرب کشور بود. وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد در عملیات‌های مختلف حضور فعال داشت و از فرماندهان حاضر در عملیات های فتح المبین و بیت المقدس بود بعد از آن به‌همراه شهید علیرضا موحد دانش و کاظم رستگار به تأسیس لشکر 10 سیدالشهدا(ع) همت گمارد و در این لشکر جانشین حاج کاظم رستگار فرمانده این لشکر بود. تا زمانی که او به شهادت رسید در این سمت فعالیت می‌کرد و بعد از آن تیپ 110 خاتم الانبیا را راه‌اندازی کرد و فرمانده این تیپ شد.

بعد از اتمام 8 سال دفاع مقدس نیز یکی از معاونین عملیات نیروی زمینی سپاه پاسداران شد و تا زمان بازنشستگی در همین سمت ماند. او حتی بعد از دوران بازنشستگی نیز در زمینه مقاومت و نشر ارزش‌های دفاع مقدس می‌کوشید. عضو هیأت امنای مجمع رزمندگان لشکر 10 سیدالشهدا(ع) شد و در این مجمع فعال بود. وقتی بحث تجاوز تکفیری‌ها به کشورهای اسلامی و مردم مظلوم عراق و سوریه پیش آمد، به‌دلیل تجربه فراوانی که در امور رزم و فنون نظامی داشت به‌عنوان مستشار نظامی به سوریه و عراق رفت و مسئولیت آموزش بخشی از نیروهای مقاومت را به‌عهده گرفت. در روز 9 شهریور ماه 95 بر اثر اصابت ترکش به سرش به کما رفت. او چند روزی به‌علت همین عارضه در بیمارستان حلب در کما بود، تا سرانجام به مقام رفیع شهادت نائل شد.

سردار شهید مدافع حرم احمد غلامی مدتی قبل از شهادتش دست‌نوشته ای را از خود به یادگار گذاشته است. او در این دست‌نوشته می‌گوید: «شنبه حلب کاروانسرا بعد از 21 روز دوری از ایران دلم برای همه کس و همه چیز و تهران تنگ شده. خانواده که نگو و نپرس بخصوص آرمیتای قشنگم و مهیار نازم و از همه مهمتر فاطی یار قدیمی و با صفایم»

انتهای پیام/