آمریکا به مشکلی در سیاست جهانی تبدیل شده است/ سیاست‌های ترامپ عامل اختلاف در اروپا

یک کارشناس برجسته آلمانی سیاست‌های جنگ طلبانه آمریکا را عامل ایجاد بسیاری بحران‌ها و ناآرامی‌ها دانسته و تاکید کرد که سیاست‌های ترامپ همچنین منجر به جدایی در اتحادیه اروپا شده است.

اختلافات بین آمریکا و اروپا در بسیاری مسائل به دلیل سیاست های سرسختانه ترامپ و اصرار بر مواضع خود آشکارا قابل مشاهده است و نشست اخیر جی 20 در آلمان نیز تصویر دیگری از این اختلافات را در مقابل چشم جهانیان به نمایش گذاشت.

روابط بین آلمان و آمریکا نیز بعد از روی کار آمدن  دونالد ترامپ گرفتار فراز و نشیب های زیادی شده است.

صدر اعظم آلمان اخیرا در اظهاراتی تاکید کرد که دیگر نمی توانیم به شریک خود آمریکا تکیه کنیم و اروپا باید مستقل تر عمل کند.

خبرنگار بین الملل خبرگزاری تسنیم در همین ارتباط گفتگویی را با پروفسور "کریستین هاک" دانشمند علوم سیاسی آلمانی که از سال 2000 تا 2008 از اساتید علوم سیاسی در انستیتو علوم سیاسی و جامعه شناسی دانشگاه بن آلمان بوده و بعد ازبازنشستگی درحال حاضر در انجمن آلمانی برای سیاست خارجی، موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، کمیته مطالعات آتلانتیک و چند موسسه معروف دیگر در آلمان فعالیت دارد انجام داده است.

آمریکا خود به مسئله ای در سیاست جهانی تبدیل شده است

پروفسور هاک درباره اظهارات مرکل مبنی بر اینکه دیگر نمی توان بر آمریکا تکیه کرد و اروپا باید مستقل تر عمل کند و اینکه آیا می توان از یک نقطه عطف در روابط بین آلمان و آمریکا سخن گفت اظهار داشت: این گونه اظهارات مرکل جنجال برانگیز بوده و تایید می کند که در راس دولت آلمان حالا روابط با آمریکا به صورت محتاطانه تری مورد ارزیابی قرار می گیرد و این مسئله بسیار به روی کار آمدن ترامپ ربط دارد و البته نه کاملا به این مسئله مرتبط است. آمریکا پیش از این هم از حل کننده مسائل شماره یک در سیاست جهانی به خود مشکل و مسئله تبدیل شده است.

این کارشناس برجسته آلمانی در ادامه گفت: از طریق دخالت های نظامی آمریکا نه تنها ناآرامی ها بلکه جنگ، درگیری های داخلی و مهاجرت های گسترده در خاورمیانه شکل گرفته است.

سیاست های آمریکا عامل انشقاق در اتحادیه اروپا

 اروپاییان عواقب این اقدامات آمریکا را مستقیما از طریق هجوم پناهندگان احساس می کنند. از این طریق اتحادیه اروپا همچنین به صورت روزافزون دچار انشقاق می شود. در حالی که کشورهای غرب اروپا البته بسیار محدود و متمرکز بر آلمان پناهندگان را می پذیرند اما اروپای شرقی و مرکزی خود را از این مسئله کنار کشیده اند. در این میان بحران یورو و بحران اقتصادی و مالی هم شکاف بین جنوب و شمال اروپا را کاملا عمیق کرده است.

وی افزود: دونالد ترامپ با سیاست های خود به تنش ها و جدایی شرق و غرب اروپا دامن می زند و سخنرانی وی در ورشو این مسئله را کاملا نشان داد. وی به جنبش های نیمه اقتدارگرا و دولت ها در لهستان، مجارستان و جاهای دیگر اروپا ابراز علاقه می کند. این مسئله موجب تحریک بروکسل و همچنین آلمان می شود.

اشاره غیر مستقیم مرکل مبنی بر اینکه آمریکا دیگر شریک مطمئنی برای ما نیست تا حدودی این واقعیت را نشان می دهد. اما کشورهای شرق اروپا مانند لهستان به گونه ای دیگر فکر می کنند، همچنین برخی از اعضای ناتو لحن تند ترامپ در برابر روسیه را تمجید می کنند که از جمله می توان به کشورهای بالکان اشاره کرد.

وی البته این گونه اظهارات مرکل را همچنین به جو مبارزات انتخاباتی حاکم بر این کشور هم مرتبط دانست.

اروپاییان نمی توانند سرنوشتشان را خود در دست گیرند

پروفسور "هاک" در بخش دیگری از این گفتگو در پاسخ به این پرسش که آیا اروپاییان می توانند خود سرنوشتشان را در دست گیرند و چه اقداماتی می توانند برای مقابله با ترامپ انجام دهند گفت: اروپاییان تا حد زیادی برای در دست گرفتن سرنوشت خود ناشایست هستند. این کلمات قدرتمندانه که از طرف بروکسل ایراد می شود با توجه به بحران های متنوع حل نشده و اختلافات زیاد، تو خالی و تقریبا مضحک است. تنها در زمینه تجارت علایق هماهنگی در اروپا وجود دارد همان گونه که توافق تجارت آزاد با ژاپن نشان می دهد.

روابط دو سوی آتلانتیک عملا در حال پارگی است. در چنین شرایطی آلمان در برابر آمریکا خود را خوددار و سرسنگین نشان می دهد و در برقراری روابط ویژه با انگلیس هم ناتوان است.

وی افزود: هیچ جای تعجب نیست که حالا رئیس جمهور فرانسه همان گونه که دیدار وی با ترامپ در 14 جولای در پاریس نشان داد با هیاهوی زیاد در این راستا قدم به میدان گذاشته است. فرانسه تلاش می کند به عنوان قدرت مرکزی اروپا و مانند سال های قبل از 1989 که آلمان تقسیم شده بود وارد میدان شود.

توافقات نشست جی 20 الزام آور نبود

این کارشناس برجسته آلمانی درباره نتایج نشست جی 20 نیز گفت: توافقات این نشست در واقع همه داوطلبانه و الزام آور نیست و آنچه در این نشست تصمیم گیری شده است با حقایق آینده به سختی قابل سنجش است. با این حال برگزاری این دیدارها مهم است چرا که دولتمردان جی 20 به این ترتیب با هم در ارتباط باقی می مانند و به شبکه ای از ارتباطلات رسمی برای دفاع از بحران ها ایجاد می شود.

من بدون اینکه بخواهم درباره ایجاد وضعیت جنگ در شرایط فعلی هشدار دهم باید بگویم که وضعیت امروز برای من یادآور سال های بین دو جنگ 1919 تا 1939 است. اما در آن زمان تنها تشکل متروکی از سازمان ملل وجود داشت و هر گونه تشکل دیپلماسی مانند جی 7 و جی 20 و صندوق بین المللی پول دیگر وجود نداشت. این تفاوت این امیدواری را به وجود می آورد که با وجود همه انتقادها به جی 20 و عدم مشروعیت آن این تشکل برای ثبات اقتصاد جهانی و توافق سریع در بحران ها مفید باقی بماند.

گفتگو از زکیه شریعتمدار طهرانی

انتهای پیام/