جامعه ایرانی دچار «آزادی افراطی بیحد و مرز»/ «یاس و ناامیدی» منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران احساس یاس و ناامیدی را از اصلیترین علل آسیبهای اجتماعی در کشور میداند و معتقد است:عدهای تصور میکنند ما دارای جامعه بستهای هستیم اما اتفاقا برعکس در حال حاضر دچار یک آزادی افراطی بیحد و مرز شدهایم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ آسیبهای اجتماعی از مسائل اصلی حال امروز جامعه ایران است و به عنوان اموری که نظم عمومی جامعه را به هم میزنند و هنجارهای آن را مورد تعرض قرار میدهند، بسیار حائز اهمیت هستند زیرا که افزایش ناهنجاری نشانه بروز بحران و تهدیدکننده نظم اجتماعی است.
درباره مهمترین آسیبهای اجتماعی، علل و راههای مقابله با اینگونه آسیبها، گفتگویی با دکتر یاسر مدنی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ودارای دکترای تربیت مشاور داشتیم که در حال حاضر به عنوان سرپرست کلینیک مشاوره و بهداشت روان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران مشغول به کار است؛ وی از دوره متوسطه در امریکا مشغول به تحصیل بوده و در سال 91 پس از اخذ مدرک دکتری خود از امریکا به ایران بازگشته است.
وی روابط نامشروع دختر و پسر، طلاق و ازدواج سفید را از مهمترین آسیبها دانسته و معتقد است احساس یاس و ناامیدی از اصلیترین علل آسیبهای اجتماعی است.
دکتر مدنی از تربیت نیروی متخصص متعهد، فرهنگسازی، آموزش صحیح و اصولی توسط خانوادهها و رسانهها به خصوص صداوسیما و وضع قوانینی برای محدود ساختن آزادیهای بیحد و حصر به عنوان مهمترین راههای مقابله با این آسیبها نام برد.
در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
آقای دکتر مدنی! به عنوان نخستین سؤال به نظر شما مهمترین آسیبهای اجتماعی که جامعه ما از آن رنج می برند کدام آسیبها هستند که باید در اولویت قرار گیرند؟
آسیبهای اجتماعی زیاد هستند و همه این آسیبها هم باید در اولویت قرار بگیرند؛ علتش این است که آسیبها اثر تاثیرگذاری متقابل و جمعی پیدا میکنند یعنی مثل یک پازلی میشود که حتی آن آسیب بزرگ، مشتمل بر آسیبهای کوچکتر است.
البته بیتوجهی مردم و مسئولان نسبت به آسیبهای کوچک میتواند منجر به آسیبهای بزرگتر شود که آن وقت زنگ خطر را برای همه خانوادهها و مسئولان در میآورد؛ پس من دیدگاهم این است که این اولویتبندی را باید با دقت بیشتر انجام بدهیم و تمام آسیبها را چه کوچک چه بزرگ در اولویت قرار بدهیم؛ بسیاری از آسیبهای اجتماعی ریشه در خانواده دارد، حالا در جوانترها رابطه با جنس مخالف میتواند باشد، رفتارهای جنسی پرخطر متاسفانه خیلی زیاد دیده میشود، خشونتهایی که ناشی از انواع عقدهها و عدم توانایی در ابراز هیجانات به طور سالم است.
متاسفانه مشاهده میشود تعهد به چارچوب ازدواج کمرنگ شده و دارد کمرنگتر میشود و تعهد به روابطی که هیچ چارچوبی ندارد و هیچ پایبندی به اصول انسانی ندارد پررنگ میشود و این از آسیبهای جدی اجتماعی است.
تسنیم: ریشه این آسیبها را در کجا باید جستوجو کرد؟
یکی از مهمترین علتها، آزادیهای بیاندازه و بیحد است که افراد دچارش میشوند؛ من اسمش رو گذاشتهام آزادی اجباری، همانطور که یک عدهای تصور میکنند ما دارای جامعه بستهای هستیم اما برعکس آن است و ما اتفاقا الان دچار یک آزادی افراطی بیحد و مرز شدهایم.
تسنیم: دقیقا خلاف آن چیزی که رسانههای خارجی علیه ما تبلیغ میکنند!
بله درست است و آن قدر این تبلیغات زیاد بوده که خودمان هم باور کردهایم یعنی حتی مسئولان هم باور کردهاند؛ در روانشناسی میگویند وقتی یک چیز را صدها بار بشنوی حتی اگر مرتکبش نشده باشی فکر میکنی آن را مرتکب شدی! یعنی ما قربانی این همه شایعهپراکنی، تهمتها و دروغها هستیم و این واقعا بیانصافی است.
متاسفانه حتی خیلی از مسئولان خودشان را خیلی محدودکنندهتر از آن چیزی که هستند، توصیف میکنند و این خوب نیست و به لحاظ روانی میتواند جزء آسیبهای اجتماعی به شمار آید.
تسنیم: آقای دکتر! این مسئله را کمی روشنتر توضیح دهید.
ببنید من مدتی امریکا بودم و دوره فوق لیسانس و دکتری خود را در آنجا بودم؛ به دانشجویانم میگویم در نیویورک، شما وقتی ساعت 9 شب بروید توی خیابان، احتمال کشته شدن خیلی بیشتر از خیابانهای تهران ایران است اما اگر با آنها مصاحبه کنید، کمتر میشنوید که شکایت از احساس ناامنی داشته باشند اما در تهران و در محلههایی که اصلا احتمال کشته شدن یا ضرب و شتم و صدمه دیدن وجود ندارد، از همان افراد مصاحبه کنید، میبینید احساس ناامنی بسیار زیادی دارند یعنی احساس قربانی شدن، احساس عدم امنیت و این علتش آن است که امنیت واقعی هست اما آن احساس روانشناختی که اتفاقا من را نگران میکند به عنوان یک روانشناس و مشاور همین احساس است.
از شما بپرسم آیا احساس ناامنی سنگینتر است یا خود امنیت؟ پس باید دید آنها چکار کردهاند که این احساس را مدیریت کردهاند.
تسنیم: آقای دکتر شما این «احساس ناامنی» را به عنوان یک آسیب اجتماعی فرض میکنید؟
بله! چون انگیزهکُش هست، چون اینها انگیزه پیشرفت را کم میکند؛ الان بعضی کشورها به نحوی برخورد میکنند تا به به مردم خود این را القا کنند که امنیت دارند و این باعث میشود که انگیزه برای کار و تلاش مردم آن کشور بالا برود.
فرهنگ تعارف و شوخی و شکایت باید یک مقداری جدی گرفته شود؛ افراد اگر به خاطر حرفهایی که میزنند، نه به صورت رسمی بلکه جا بیافتد و آموزش اجتماعی داده شود که افراد هر حرفی که میزنند مستند باشد، به نظرم خیلی از مسائل حل میشود.
تسنیم: آقای دکتر! به نظر شما علت و ریشه برخی از آسیبها مثل طلاق و خودکشی میتواند به همین مسائل مربوط باشد؟
بله! منشأ بسیاری از این آسیبها، یاس و ناامیدی است؛ متاسفانه دشمنان ما همیشه سعی کردهاند که دائما پیامهای منفی به ما القا کنند و ما را مشغول ذهنیت منفی کنند تا جلوی پیشرفت ما را بگیرند؛ ما با این القای یاس و ناامیدی خودمان، خودمان را تحریم میکنیم؛ این کارها و این فکرهای منفی باعث میشود قاطی کنیم، گیج و سردرگم شویم؛ همه چیز داریم اما فکر میکنیم نداریم یعنی فقرای غنی.
تسنیم: به علل آسیبها اشاره کردید؛ به نظر جنابعالی کدام آسیبها در جامعه ما سهم بیشتری را دارد؟
یکی از این آسیبها، طلاق است، آسیب دیگر رابطه دختر و پسر و رابطه داشتن با جنس مخالف؛ آسیب دیگر پدیدهای به اسم ازدواج سفید است و من دوست دارم اسمش را ازدواج سیاه بگذارم چون واقعا هیچ چیزی در موردش سفید نیست.
یک معضل دیگری که به عنوان کسی که رشتهام تربیت مشاور هست باید بگویم آن است که نرخ افرادی که مبتلا میشوند و قربانی این آسیبهای اجتماعی از نوع روابط با جنس مخالف هستند، خیلی زیادتر از نرخ و میزان افراد متخصصی هست که شایستگی کمک و مداخله و درمان این جمعیت را داشته باشند؛ ما با یک شتاب فزایندهای داریم قربانی تحویل میگیریم اما نیروی متخصص و کاردان به معنای واقعی بسیار کم است.
تعداد افرادی که دارند به جمعیت مبتلایان به آسیبهای اجتماعی مثل اعتیاد، خشونت، خیانت و ... اضافه میشوند متاسفانه تعدادشان بیشتر از آن است که امثال من متخصص بتوانیم جوابگو باشیم و به مسائل و معضلاتشان رسیدگی کنیم و این یعنی زنگ خطر.
تسنیم: عمل به آموزههای دینی به چه میزان در رفع و مقابله با آسیبهای اجتماعی اهمیت دارد؟
یکی از مهمترین علل آسیبهای اجتماعی، دور شدن انسانها از آموزههای دینی است که بسیاری از این آسیبها به صورت ناخودآگاه به دلیل سرگرمیهای فزایندهای است که شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی برای بشر امروزی فراهم آوردهاند.
وقتی انسان در آنِ واحد نمیتواند به همه چیز بپردازد، خوب و بد را تشخیص دهد، پس این شلوغبازیها باعث شده که اذهان مردم شلوغ شود؛ این ترافیک بالای ذهنی انسانها در واقع بشر را نسبت به غربالگری دادهها و ورودیها ناتوان ساخته است تا اولویتها را نشناسند و به همین خاطر افرادی که قربانی آسیبهای اجتماعی هستند را چندان نمیتوان ملامت کرد.
وقتی با این افراد صحبت میکنید، میبینید خیلی از این افراد، از افرادی هستند که خودشان را از جامعه اسلامی میدانند و دوست دارند سالم باشند اما قربانی شدهاند.
آنهایی که به لحاظ ایمانی و دینی قویتر بودند، بنیه قویتری داشتند، اعتقادات قویتری داشتند، توانستهاند خودشان را نگهدارند اما الان هیچ کس مصون نیست یعنی نمیشود گفت که من چون خانوادهام مذهبیتر است، کاملا مصون هستم یعنی باید واقعا توکل و توسل هم مدنظر داشت؛ البته این را هم باید گفت درصد بسیاری از این افرادی که قربانی این آسیبهای اجتماعی شدهاند مثل مواد مخدر، روابط نامشروع و ... اگر این قربانیان امکان بازگشت داشته باشند با دید بازتری به آغوش همان ارزشهای سنتی باز میگردند اما متاسفانه درصد زیادی از آنها تلف خواهند شد و درصدی از آنها هم طوری آسیب میبینند که حتی برای متخصصین هم فرصتی برای رسیدگی و اصلاح نخواهند داشت.
تسنیم: مسلماً آسیبهای اجتماعی مختلف مختص جامعه ما نیست و بسیاری از کشورهای دنیا با آسیبهای اجتماعی مواجه هستند؛ کشورهای غربی برای مقابله با این آسیبها چه رویههایی دارند؟
این گونه کشورها یکی از کارهایی که کردهاند این است که سعی کردهاند در تربیت نیروی متخصص همتراز با درصد آسیبها پیش بروند؛ نیروی متخصص شامل روانشناس، مشاور، درمانگر، تعدادشان جوابگو است اما در کشور ما، تعداد این افراد جوابگو نیست.
یک کار دیگری که کردهاند، همان است که اول اشاره کردم، یک احساس امنیت و بیخیالی کاذب بین مردم ایجاد کردهاند که احساس رضایت میکنند حتی اگر همسایهاش هم کشته شود، احساس رضایت میکند، شاید به خاطر بافت فردگرایی جامعهشان هم باشد؛ ما باید با فرهنگسازی این احساس امنیت و توانستن را در جامعه ایجاد کنیم، با این همه منابع، با این همه نیروهای مخلص، دلسوز و باهوش اگر درجا میزنیم برای همین احساس عدم امنیت است؛ باید مردم را آموزش بدهیم، مخصوصا پدرها، مادرها، معلمان و اساتید.
تسنیم: یکی از آسیبهای اجتماعی که اشاره کردید روابط خارج از چارچوب دختر و پسر است؛ به نظر شما مهمترین آسیب اینگونه روابط چیست؟
یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی نوع رابطه با جنس مخالف و از آن مهمتر وابستگی ناشی از آن است؛ اگر فقط خود رابطه بود، راحت میشد این رابطه را حذف کرد یا رابطه رو قطع کرد اما مشکل در رابطه با جنس مخالف، وابستگی شدید است که کار را خیلی سخت میکند.
یعنی دختر میآید گریه میکند و میگوید صددرصد این دوستپسر به درد من نمیخورد اما با این حال نمیتواند رابطه را قطع کند؛ گرفتارش شده، به قول خودش درگیر شده، گیر کرده است؛ متاسفانه رسانه ملی ما نتوانسته این زنگ خطر رو به جوان ما که دوران شهوانیش را میگذراند، تعلیم دهد و فرهنگسازی کند؛ پدرها و مادرها هم تبعات اینگونه روابط را به فرزندان خود بازگو نمیکنند، اگر این مسئله را به مردم آموزش دهیم، چه بسا جوانها سراغ اینگونه روابط نامشروع نمیروند چون وابستگی میآورد.
یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با آسیبهای اجتماعی، فرهنگسازی و آموزش دیدن خانوادههاست؛ متاسفانه یاریرسانها مثل پدر، مادر، استاد، روانشناس مشاور، آموزش کافی ندیدهاند؛ یکی از بزرگترین معضلات جامعه ما عدم آموزش صحیح هست.
برای مقابله لازم است مهارتهای مشاورهای توسط افراد متخصص مسلمان ارزشمدار به خانوادهها آموزش داده شود همچنین دانشگاهها و مراکز آکادمیک نیز باید فقط به مباحث نظری بسنده نکنند و با نگاههای کاربردی، به تبیین روشهای تاثیرگذار و موثر در مقابله با اینگونه آسیبها بپردازند.
از سوی دیگر باید قوانینی وضع شود که امنیت روحی و روانی مردم مورد حمایت قرار گیرد؛ باید قوانینی وضع شود که تا حدودی برخی از این آزادیهای بیحد و حصر محدود شود و هر کسی به راحتی نتواند به حریم خصوصی افراد وارد شود و آن را به مخاطره اندازد.
انتهای پیام/