نه رومی روم، نه زنگی زنگ، یک فیلم کاملا منگ!
فیلمنامه «زیر سقف دودی» با گرفتاریهای عدیدهای دست و پنجه نرم میکند و خط روایی فیلم، به صورت تخت و هیچ منحنی مشخصی برای گره افکنی و گره گشایی پیش میرود.
خبرگزاری تسنیم- ایمان هادی
وقتی فیلمی درباره روابط زناشویی ساخته میشود عبارت و کلمه «زندگی» در وصف فیلم خیلی به کار میرود. ذات سینما و ذات کلمه زندگی هر دو ریشه در حرکت و پویایی دارند و وقتی ادعا میکنیم فیلمی سینمایی درباره زندگی زناشویی ساخته می شود تماشاگر توقع دارد که به صورت بسیار مسلط در متن ملودرام ساخته شده، روابطی پویا و زنده را تجربه کند. فیلم «زیر سقف دودی» که ظاهرا اثر سینمایی است و به گواه سازندهاش و با توجه به آن چیزی که روان پزشک مشاور فیلم (آزیتا حاجیان) در جلسه مشاوره در گفتگو با آرمان (ابولفضل میری) مطرح میکند درباره طلاق عاطفی است. بهرام (فرهاداصلانی) و شیرین (مریلا زارعی) سالهاست دارند یک طلاق عاطفی را تجربه میکنند و رسما هیچ رابطه زناشویی ندارد. چنین بستری میطلبد که پویایی ملودراماتیک زنانهای چاشنی فیلم باشد و کاراکتر زن اهرم اصلی درامی درباره موضوع کنش مندی مثل طلاق. اما در فیلم زیر سقف دودی کاراکتر زن فیلم مشکلات فراوانی در نحوه اجرا و خلق از سوی مولف دارد.
اگر بنا باشد نقدی را از بیرون به متن فیلم تحلیل کنیم و تنها فیلم را بر اساس دادههایش تحلیل کنیم این پرسش و سئوال برایمان بوجود میآید چرا تا زمان آمادگی آرمان برای ازدواج، شیرین(مریلا زارعی) به صورت جدی به عدم بی توجهی همسرش و عدم روابطه زناشویی فکر نمیکند؟ بهرام صبحگاهان میرود و نیمه شب به خانه میآید و تنها کار مثبتی که انجام میدهد، خوابیدن است. شیرین پیش خودش فکر نمیکند بهرام، امورات زناشویی خود را چگونه رفع و رجوع میکند؟ این سئوال نشان میدهد که ما با یک زنی مواجه هستیم که یا روابط عاطفی و زناشویی نمیفهمد، یا اینکه ادارک عقلی درست و درمانی ندارد. با هر پارامتری رفتاری، نمیتوان منگولیسم غیر کنشمند «شیرین» را توجیح کرد. شیرین بیست سالی است که رابطه زناشوییاش به همین صورتی است که کارگردان در مقطع ماقبل پایان نشان میدهد. چرا شیرین در این مدت دست به اقدامی عاجل برای رهایی خودش نزده است؟ یا رومی رومی یا زنگی زنگ.
یعنی در خلاء رابطه زناشویی با شوهرش درک نمیکند که شوهرش ممکن است وارد رابطه غیر رسمی دیگری شود! این میزان از انفعال نشان میدهد که شیرین به دلیل عدم ملاحظه در شخصیت پردازی، یک شیرین عقل حسابی است که به دلیل کم بودن ضریب هوشی فوق العاده پایین، تا قبل از مراجعه به مشاور(آزیتا حاجیان) هیچگاه متوجه نشده که رابطه او و بهرام به آخر خط رسیده است. تلاشهای ماقبل به پایان رسیدن زندگیاش، یعنی حضور در کلاس ورزش و آرایش غلیظ هم مددی برای او محسوب نمیشود، او باید ضریب هوشیاش را افزایش دهد یا اینکه فیلمنامه نویس به شکل معقولانهای این شخصیت را خلق کند.
شیرین یکی از کودنترین شخصیتهای تاریخ سینمای ایران است، وقتی فرزندش به موبایلش جواب نمیدهد به شوهرش زنگ میزند و او پاسخ نمیدهد. در چند تماس بعدی آرمان را تلفنی پیدا میکند و با شوهری که بود و نبود آرمان برایش تفاوتی نمیکند تماس میگیرد که به او بگوید آرمان را پیدا کرده است. چنین رفتاری کودن بودن شخصیت شیرین را به یقین ثابت میکند. ضمن اینکه این سئوال برای بسیاری از علاقهمندان سینما پیش میآید که داوران جشنواره فیلم چگونه به بازیگر ایفا کننده چنین نقشی که قبل از اجرا و روی کاغذ مشکلات اساسی دارد، سیمرغ دادهاند! به اجرای بلاهت جایزه دادهاند یا به سمبل کودنی؟!
گنگی شخصیت شیرین را وصله کنیم به پرسوناژ ناقص الخلقه آرمان. بازیگر نقش آرمان توک زبانی دیالوگهایش را ادا میکند و به جای گفتن برخی عبارات و کلمات، جملات را میخورد. شخصیت آرمان که به قدر کافی گنگ هست و اجرای بد بازیگر در نحوه دیالوگ گویی، لطمه اساسی به این کاراکتر میزند. فرهاد اصلانی روی پیشانیاش انگ مرد خائن خورده است. مردی که به راحتی به همسرش خیانت میکند یا همسرش به او خیانت میکند. فرهاد اصلانی بازیگر چنین کلیشههایی است. در زندگی خصوصی (محمد حسین فرحبخش)و کوچه بی نام (هاتف علیمردانی) نقش مرد خائن را ایفا میکند و در عصر یخبندان(مصطفی کیایی) و من مادر هستم (فریدون جیرانی) به او خیانت میشود. حتی در دوران عاشقی به گونه ای دیگری در معرض خیانت کارمندش قرار میگیرد. در همان سکانس نخست فیلم، زمانیکه تلفنی با خشونت فراوانی با پرسوناژ کودن شیرین رفتار میکند، دریافت رندی و خیانت از این کاراکتر با توجه به سابقه شخصیاش در ذهن متبادر میشود و متحمل بودن خیانت بدون هیچ پیچ روایی به مخاطب عرضه میشود.
فیلمنامه «زیر سقف دودی» با گرفتاریهای عدیدهای دست و پنجه نرم میکند و خط روایی فیلم، به صورت تخت و هیچ منحنی مشخصی برای گره افکنی و گره گشایی پیش میرود. رابطه سرد شیرین و بهرام سمیعی یک طی مشاجره تلفنی مشخص میشود و مخاطب از نوع روابط سرد این زوج، منتظر یک حادثه عشقی و دراماتیک است تا بهرام با زن دیگری وارد رابطه دیگری شود و گفتگوی او با همکارش(هادی مرزبان) موید چنین سرنوشتی است. اما مولف (نویسنده و کارگردان) بدون هیچ پرده پوشی و گره افکنی، رابطه رعنا و بهرام را نشان میدهد و از گفتگوی آنها درک میکنیم که این دو مدتهاست با یکدیگر رابطه دارند و تماشاگر بینوا پیش خودش حدس میزند که در بیست دقیقه نخست اطلاعات معینی را از زندگی این زوج و رابطه آرمان و کیانا فهمیده است و در ادامه فیلم باید منتظر چه رویدادی کنشمندی باشد؟
چه نکته هیجان انگیزی را باید از یک زندگی اجتماعی به پایان رسیده درک کنیم؟ 90 دقیقه طول میکشد که زندگی بهرام و شیرین به پایان برسد، ولی در طول این زمان تماشاگر به چه درک جدیدی از طلاق عاطفی میرسد؟
نکته مهم در تحلیل این فیلم این است که جایگاه زنان در نمایش روابط زناشویی جایگاه کنشگرانهای نیست. شاید در موضوع طلاق (در شکل نمایشی) موضع انفعالی مردان را باور کنیم، اما موضع انفعالی زنانه به بدنه نمایش لطمه میزند. مثلا در فیلم کرامر علیه کرامر، جوآنا(مریل استریپ) موضع معین و مشخصی برای طلاق (مسئله اقتصادی) دارد و جدا شدن او از تد (داستین هافمن) موید رویکرد کنشگرانه پرسوناژ زن فیلم است. در فیلم قدر نادیده گرفته شده «جنگ رزها» (دنی دویتو) ، به تدریج مواضع زنانه و خیلی کنشگر باربارا رز (کاترین ترنر) را در مقابل اولیور رز( مایکل داگلاس) به روشنی درک میکنیم. در واقع کنشگری بارباراست (استقلال خواهی) که فیلم را به پیش میبرد و نکته قابل تامل این است که دنی دویتو که در جایگاه کارگردانی و تالیف برای علاقهمندانش خنده دار است، بهترین فیلم را در مورد طلاق عاطفی در اواخر دهه هشتاد میلادی ساخت. در مورد موضوع طلاق واکنشهای زن به بطن نمایش ضریب جذب میدهد حتی در نمونه هایی مثل «قطعا،شاید» (آدام بروکس) محصول 2008، طلاق مرد، طلاق زن (واریس حسین)1973 ، پانچ عشق (جوئل هاپکینز)2013، بحث کافیه (نیکول هولوفسِنِر) 2013، و ... به صورت عمومی و رایج ،پرسوناژ زن فیلم ،ضریب کنشگری فوق العادهای دارد. اما انفعال زنانه لطمه بسیار سختی به فیلم میزند.
وقتی مبنای دراماتیک فیلمهایی با موضوع طلاق را درنظر بگیریم به نکات ارزندهای دست خواهیم یافت. مثلا در فیلم جنگ رزها، سیر تدریجی تحولات زناشویی را با یک وضوح تاریخی میبینیم. یعنی دوران آشنایی تا بلوغ یک زندگی زناشویی که به یک طلاق عاطفی میانجامد. درواقع مخاطب دلایل طلاق عاطفی را در جنگ رزها میبیند اما بر عکس در فیلم زیر سقف دودی ما بیشتر دلایل را میشنویم. خب چه فرقی میکرد که این نمایش در قالب یک نمایشنامه رادیویی اجرا میشد یا در قالب یک تله فیلم، برای عصر جمعه جعبه جادو ساخته میشد. قطعا فیلم زیر سقف دودی فاقد ارزشهای سینمایی است و دوره کلاژسازی به جای فیلمسازی به پایان رسیده است.
انتهای پیام/