همه چیز در قفقاز بدون ایران و روسیه
آمریکا به دنبال انزوای ایران و روسیه و دور کردن این کشورها از معادلات منطقه قفقاز است که اهداف مذکور را با ابزارهای مختلفی از جمله کنترل گرجستان دنبال میکند.
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، رزمایشهای بزرگ نظامی "مشارکت ارزشمند 2017" در گرجستان با حضور اعضای ناتو و متحدان آنها در حال برگزاری است. یکی از کشورهای تاثیرگذار و فعال در این مانور و حضور نظامی، ایالات متحده آمریکا میباشد. واشنگتن پس از فروپاشی شوروی اهداف ویژهای در قبال گرجستان و به طور کلی منطقه قفقاز دنبال میکند.
از سال 1991 تا 1993 میلادی و پس از فروپاشی شوروی، واشنگتن با توجه به وابستگی اقتصادی و نظامی کشورهای منطقه قفقاز به روسیه، رهبری مسکو بر این منطقه را پذیرفت و از دخالت و حضور در آن خودداری کرد.
اما از اواخر سال 1993 و روی کار آمدن بیل کلینتون سیاست مهار روسیه و ایران نیز آغاز شد. تحلیلهای زیادی در مورد اهمیت منطقه قفقاز در طرحهای آمریکایی گفته شده، اما این مبحث که اگرچه خود منطقه اهمیت نداشته باشد، کشورهای همسایه آن مهم هستند موجب شد که واشنگتن سیاست فعالی را در خصوص قفقاز داشته باشد. رویکرد اشاره شده کاهش حضور روسیه و ایران در منطقه را از راهها و اهداف زیر دنبال میکند:
* تهدید و تطمیع گرجستان؛ در دوران پساشوروی تقسیمبندی جمهوریهای جدا شده به گونهای بود که با تعیین حدود، منازعات آنها آغاز شد. در واقع منطقه قفقاز بر گسلهای جدایی طلبی و منازعه قومی باقی ماند که این مورد ناامنی در کشورهای منطقه را گسترش داد.
گرجستان یکی از این کشورهاست که با تلاشهای جدایی طلبانه اوستیای جنوبی و آبخازیا همراه بوده است. بنابراین دولت تفلیس جهت افزایش کنترل مرکزی خود به یک قدرت اساسی نیاز دارد که با تکیه بر آن هم بتواند منازعات را کنترل کند و هم ثبات در سرتاسر گرجستان را برقرار سازد، ضمن اینکه بر اقتصاد کشور هم مدیریت داشته باشد.
حضور آمریکا در مسئله دموکراتیزه کردن، تغییر حاکم و پشتیبانی از گرجستان همیشه با تهدید و تطمیع همراه بوده است. مخالفت گرجستان با روسیه و البته ناتوانی این کشور جهت مقابله با سیاستهای مسکو، تهدیدهایی است که واشنگتن آن را به مقامات تفلیس یادآوری میکند و جهت امیدواری دادن وعده کمکهای مالی، نظامی و سیاستهای حمایتی از طریق انزوای روسیه داده شده است.
افزون بر آن ضعف کنترل مرکزی در گرجستان، دخالت آمریکا در ساختارهای حکومتی گرجستان را آسان کرده که میتواند یکباره هم، زمینه قدرت دولت تفلیس باشد و هم پرتگاهی برای سقوط آن. بدین ترتیب موارد گفته شده کنترل گرجستان را در اختیار آمریکا قرار میدهد که به عنوان ابزاری جهت جلوگیری و مقابله با حضور روسیه و ایران صورت میگیرد.
* مسئله تجارت؛ گرجستان همسایه جنوبی روسیه است که به دریای سیاه و دریای آزاد راه دارد، این کشور میتواند مسیر خوبی جهت انتقال منابع انرژی خزر باشد و وابستگی کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به خطوط انتقال انرژی روسیه را کاهش دهد.
آمریکا مسئله انتقال انرژی از طریق خطوط لوله در گرجستان را به قیمت تحمل هزینههای نظامی دنبال میکند. در واقع دور نگه داشتن ایران از طرحهای کلان اقتصادی مانند انتقال انرژی، ایجاد دالانهای حمل و نقل شرق و غرب موسوم به تراسیکا جهت انزوای ایران و البته روسیه دنبال میشود.
وضعیت جغرافیایی گرجستان به گونهای است که طرح انتقال را با هزینههای زیادی مواجه میسازد، با این حال واشنگتن اصرار داشت که این طرح اجرا شود، اما شرکتهای نفتی مشارکت در این پروژهها را به ضرر خود میدیدند، برای نمونه اکسون موبیل، یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکایی از سرمایه گذاری در طرح خط لوله باکو-جیحان خودداری کرد و به انتقال انرژی قفقاز از ایران تمایل نشان داد.
* گرجستان و خاورمیانه؛ آمریکا جهت افزایش حضور مؤثر خود در خاورمیانه میکوشد که پایگاههای نظامی متعددی داشته باشد که در این زمینه گرجستان به دلیل نزدیکی به خاورمیانه میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
در حال حاضر روسیه با رویکرد ژئوپلتیک و حضور خاورمیانهای خود سعی در ایجاد نفوذ مؤثر در منطقه دارد که تا میزان قابل توجهی هم موفق شده است، گرجستان نیز در محدوده حیاتی فراملی روسیه قرار میگیرد که واشنگتن از طریق آن میتواند بیشترین فشار را بر مسکو داشته باشد و قدرت چانه زنی خود را افزایش دهد.
* ابزار گرجستان برای تقویت عوامل واگرایی در منطقه؛ مناقشه قره باغ و تقابل آذربایجان و ارمنستان وضعیت منطقه را بسیار شکننده کرده است. آمریکا برای رسیدن به اهداف خود در قفقاز مانند سخت کردن شرایط برای روسیه، خارج کردن کامل ایران از معادلات قفقاز جنوبی، ناامن کردن مرزهای ایران و روسیه، بینالمللی جلوه دادن وضعیت مناقشات در منطقه قفقاز و در نهایت تحکیم حضور خود، هیچگاه روند حل بحران در منطقه را دنبال نکرده و فقط آن را مدیریت، کنترل و بهره برداری کرده است.
گرجستان به عنوان کشوری با رویکرد غربی و تقابلی با روسیه میتواند بهترین پایگاه جهت بهره برداری از بحرانهای قفقاز باشد. حتی آمریکا میتواند یک سیاست از طریق تفلیس برای کنترل آذربایجان و سیاستی دیگر از طریق واشنگتن برای کنترل ارمنستان داشته باشد. این رویکرد از سوی کاخ سفید دنبال میشود که نمونه آن کمکهای مالی و نظامی آمریکا از آذربایجان و در عین حال پشتیبانی مالی و سیاسی از جدایی طلبان قره باغ و ارمنستان طی چند سال اخیر میباشد. در واقع آمریکا با حفظ محور باکو-تفلیس-آنکارا، به صورت جداگانه و دوجانبه کشور ارمنستان را کنترل میکند.
افزون بر آن، واشنگتن تلاش میکند که سیستم امنیتی منطقه گرا شکل نگیرد و با استفاده از ناامنیهای موجود کشورهای منطقه را به قدرت و حضور ناتو وابسته نگه دارد که با مدیریت مجزای سیاستهای تفلیس این کار را انجام میدهد و از همگرایی آن با کشورهای منطقه جلوگیری میکند.
* مسئله تقویت حضور اسرائیل؛ واشنگتن به دنبال راههایی است که حضور رژیم صهیونیستی در منطقه را گسترش دهد، از جمله اینکه حفظ و مدیریت ناامنی میتواند نیاز مالی و نظامی برخی کشورها به حضور مؤثر اسرائیل را افزایش دهد.
تل آویو با دستیابی به این موضوع اهداف مهمی را در گرجستان دنبال میکند که از جمله آنها ایجاد توازن در رابطه با روسیه است. حضور نظامیان روسی در سوریه و تلاش برای رفع بحران این کشور، همچنین روابط در حال گسترش مسکو و تهران موازنه موجود میان روسیه و اسرائیل را در هم میشکند. بدین ترتیب رژیم صهیونیستی از گرجستان جهت ایجاد توازن در برابر روسیه استفاده میکند. حتی این هدف به صورت غیرمستقیم با کنترل آذربایجان نیز صورت میگیرد.
* مسئله ترکیه و جذب گرجستان؛ واشنگتن فرایند جذب و غربی سازی کامل گرجستان را از طریق ترکیه دنبال میکرد، زیرا هم نزدیک ترین کشور به منطقه است و هم توان حفظ محور باکو-تفلیس-آنکارا را دارد. اما بعد از کودتای نافرجام در ترکیه و تنش در مناسبات آنکارا و واشنگتن بر سر استرداد فتح الله گولن، رویکردهای جدید اردوغان برای آمریکا جنبه هشداری داشت که موجب مصمم شدن برای جایگزینی اوکراین در نقش ترکیه و یا حضور بیشتر واشنگتن شده است.
گزارش از میکائیل مدیرروستا
انتهای پیام/