صداهایی که در روز خبرنگار هم شنیده نشد/ کاش مراسم روز خبرنگار در قم برگزار نمیشد
نامش روز خبرنگار و متنش روزی برای شانه خالی کردن از مسئولیت مسئولان. این تمام ماجرای یک روز از ۳۶۵ روز سال است که سندش در تقویم ملی به نام خبرنگاران خورده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، نامش روز خبرنگار و متنش روزی برای شانه خالی کردن از مسئولیت مسئولان. این تمام ماجرای یک روز از 365 روز سال است که سندش در تقویم ملی به نام خبرنگاران خورده است.
روز 17 مرداد در روزشمار تاریخ کشور به واسطه شهادت شهید صارمی به روز خبرنگار شهرت پیدا کرده است. روزی در سال که یکبار هم که شده خبرنگاران به عنوان طلایهداران اطلاع رسانی، مطالبه گری و پل ارتباطی بین مردم و مسئولان در کانون توجهات قرار میگیرند.
شان خبرنگاری آنقدر بالاست که در اکثر کشورهای پیشرفته جایگاه آنان در حد وزیر، مدیرکل و حتی فرمانداران برابری میکند ولی این جایگاه حداقل در کشور ما آنقدر تزلزل پیدا کرده که اصولا نه رسانه ها حال و هوای مطالبهگری دارند و نه خبرنگاران به واسطه اتفاقات ناگوار زیاد پیگیر انتقاد و رسیدن به جایگاه خود هستند.
کاهش جایگاه خبرنگاران و معطوف کردن برخی از آنان به کارتهای هدیه این روزها خبرنگاران را از رسالت اصلی خود که همان آگاهیبخشی، احقاق حق مردم و جلوگیری از فرار به جلوی برخی مسئولان است دور کرده.
استان قم به واسطه پررنگ بودن حضور رسانهها مختلف اعم از خبرگزاریها، نشریات، مجلات تخصصی، سایتهای خبری و غیره همواره در راس استانهای خبر خیز و جذاب برای همه رسانههای کشور بوده است. وجود بیش از 220 مجله، نشریه، مطبوعات در کنار خبرگزاریها مختلف و سایتهای خبری قم را از استانهای ویژه در امور خبری تبدیل کرده است.
کمرنگ بودن حضور متولیان اصلی خبرنگاران یعنی ادارهکل ارشاد و خانه مطبوعات برای ساماندهی آنان وضعیت خبرنگاری در قم را فشل و افسار گسیخته کرده است که نمونه عینی این موضوع را میتوان در مراسمهای گرامیداشت روز خبرنگار مشاهده کرد.
استانداری قم و ادارهکل ارشاد امروز جشنی به پاسداشت مقام خبرنگار برگزار کردند که ایکاش چنین روزی وجود نداشت و چنین مراسمی که سروتهی نداشت و آنقدر از هم گسیخته بود که گویی این مراسم برگزار شد تا عدهای که از دید مسئولان به عنوان مزاحمان شناخته میشود برای یک روز هم که شده دست از سرشان بردارند.
خبرنگاری میگفت «بدترین مناسبت سال برای من همین روز خبرنگار است. وقتی مسئولان و روابط عمومیهایشان یک به یک پیامک میدهند و این روز را به من تبریک میگویند احساس تمسخر دارم.» بیراه هم نیست. در این روز مسئولانی به خبرنگاران تبریک و شادباش میگویند که در طول سال بارها ترمز رسانهها را کشیدهاند و بعضا گوشمالی هم دادهاند. آنها هم که مسئولیتی در قبال جامعه خبری دارند در این روز از سر رفع تکلیف فقط کوله باری از دلخوری و حس ناخوش تحقیر شدن را به خبرنگاران تلقین میکنند. خبرنگاران هم هر سال به این باور میرسند «که از مسئولان آبی گرم نمیشود باید دلخوش به تبریکهای هم صنفیها باشیم.»
این گونه که پیداست و از مهمانان مشخص بود شاید سالهای آینده نام روز خبرنگار هم کمی تغییر پیدا کند و کمی طولانیتر شود مثلا روز خبرنگاران، رانندگان، بازاریابان و... که در حال حاضر هم حضور سایر افراد بیش از خبرنگاران است. اما باز هم دلمان خوش است که گلهایی که به بسیاری از خبرنگاران داده نشده پس از پایان مراسم به کارگران تالار رسید و باعث شادیشان شد.
مراسم امسال که در تالار ونوس برگزار شد نه سخنرانی داشت و نه تریبونی برای گفتن حرف دل خبرنگاران. علاوه بر آن در حین مراسم خبر رسید که در روزی به نام خبرنگار یکی از خبرنگاران در حال دست و پنجه نرم کردن با پرونده عریض و طویلی است به واسطه کار حرفهای.
این خبرنگار با سابقه و حرفهای قم میگوید: «امروز روز من است و من به جای اینکه در کنار دوستانم در جشن روز خبرنگار باشم، در حال پاسخگویی درباره رفتار حرفهای خود بودم و از حرفه خبرنگاریام دفاع میکردم. بیچارهگی خبرنگاری است تا وقتی که صدها بار کارتهای هدیه ناچیز مسئولان را بگیری و دور میز نشستهای خبری میرزابنویس باشی، خبرنگاری؛ اما اگر یکبار حرف مردم را به فلان مسئول برسانی، بیچارهای. این بیچارهگی شرف دارد به آن میرزابنویسی و من دوست دارم همیشه بیچاره خبرنگاریام باشم. بارها تصمیم گرفتم خبرنگاری را کنار بگذارم اما وقتی صدای ناعدالتی شهروندی را میشنوم که رسانهام تنها امید تظلمخواهی اوست، نمیتوانم از تنها شغلی که عاشقش هستم دست بردارم.»
و اعتقاد دارم همین عشق است که سبب شده بسیاری از اهالی خبر مثل کوزهگری از کوزه شکسته آب بخورند. حق همه را بگیرند، صدای رسای مردم به مسئولان و گره باز کن مشکلات شهر و حتی کشور باشند اما آنجا که پای حق و حقوقش در میان است؛ بماند...
با همه سختیها و مشقتها، با همه نامهربانیها و کم لطفیها اما خبرنگاران به عشق برداشتن سنگی از پیش پای مردم پی همه سختیها را به تنشان میمالند و پیش میروند. روز خبرنگار، روز تجلیل از مقام و جایگاه خبرنگار که نه، روزی است که جامعه میتواند برای لحظهای هم که شده از همه آنچه زندگی یک خبرنگار را از دیگران متمایز میکند مطلع کند. خبرنگاران قمی هم مانند همه کسانی که کار خبری را تجربه کردهاند با مشکلات و سختیهای عدیدهای از دوندگیهای متعدد تا حقوق و مزایای اندک، از خطرهای متعدد جانی و روانی در حین انجام کار تا نبود تضمین آینده شغلی روبهرو شدهاند اما با این حال نام خبرنگاری که میآید از عشق میگویند.
حقیقت این است که پیش از و بیش از همه تجلیلها و قدردانیها این زبان گویای مردم، چشم بینای جامعه و رکن چهارم دموکراسی باید بتواند بگوید و بنویسد و مسئولان بدانند بستن دهان منتقد خواه با تهدید و ارعاب، خواه با کارت هدیه به معنای نادیده گرفتن حقوق همه کسانی است که خبرنگار وظیفه دارد چشم و گوش بیدارشان باشد.
انتهای پیام/