معلمان منتظر چه وزیری هستند؟
فرهنگیان از وضعیت معیشتی و منزلتی خود به شدت گلهمند و احساس تبعیض شدید دارند و از بهبود وضعیت خود ناامید هستند بنابراین تنها چاره تغییر اوضاع را حضور یک فرد مقتدر، کاریزماتیک و همه فنحریف و در یک کلام یک ابرمرد یا ابرزن به عنوان وزیر میدانند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، با معرفی اعضای کابینه دوازدهم از سوی رئیسجمهور به مجلس، «سید محمد بطحایی» به عنوان گزینه دولت برای وزارت آموزشوپرورش پیشنهاد شده است.
وی با حضور علی اصغر فانی در وزارت آموزش وپرورش به عنوان معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی انتخاب شد و پس از برکناری فانی تا معرفی وزیر جدید، مدتی به عنوان سرپرست آموزش وپرورش فعالیت کرد.
همزمان با فصل معرفی وزیر و بحث رأی اعتماد مجلس به گزینه پیشنهادی آموزشوپرورش، فرهنگیان نظرات و نقدهای بسیاری را دارند اما نقطه مشترک تمام آنها معرفی فردی قدرتمند برای اعتلای جایگاه فعلی آموزشوپرورش است.
بهاذعان فرهنگیان، در دولت یازدهم، آموزشوپرورش جزو اولویتهای اصلی دولت قرار نگرفت در حالی که این وزارتخانه با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند که حل برخی از آنها نیازمند عزم ملی و حمایت جدی دولت است.
علاوه بر انتظار فرهنگیان از دولت دوازدهم برای در اولویت قرار دادن وزارت آموزشوپرورش، انتخاب وزیر مقتدر و تأثیرگذار در هیئت دولت و آشنا با مسائل و مشکلات آموزشوپرورش از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در همین رابطه معصومه بیات فعال فرهنگی و سیاسی در یادداشتی به ویژگیهای وزیر آموزشوپرورش و خواستههای فرهنگیان اشاره کرده است.
متن این یادداشت که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته بدین شرح است:
تجربه نشان داده است که معلمان و فرهنگیان به سرعت از یک وزیر ناامید شده و بر علیه او موضع گیری کرده وحتی به مخالفت برمیخیزند.در انتخابات اخیر این موضوع شکل جالب توجه و قابل تأملی به خود گرفته است، به طوریکه به نظر میرسد بخش عظیمی ازفرهنگیان با گزینههای پیشنهادی وزارت یا حتی افراد در معرض معرفی پیشا پیش مخالفت میکنند.
مصداق این نوع رفتار فرهنگیان را درمواجه با معرفی احتمالی آقای زرافشان یا اعلام نام آقای بطحایی به عنوان گزینه نهایی از طرف رئیسجمهور به خوبی مشاهده کرد.
حال این سوال پیش میآید که علت این رفتار چه میتواند باشد؟ آیا به راستی این کمپینهای «نه» به یک فرد و «آری» به دیگری کاملاً واقعی و خود جوش است؟
به نظر بنده بخش عمدهای از این کمپینها و جریان سازیها حاصل اتاقهای فکر طرفهای درگیر منازعات قدرت بدنه ستاد و ناشی از حب و بغض،های مردان قدرت نسبت به یکدیگر است که مبنای خوبی برای تصمیمگیری از طرف مدیران ارشد نیست بخش دیگری ازاین مخالفتهای مجازی طبیعتاً از طرف فرهنگیان و ناشی از گلایه آنها از شرایط شغلی و حرفهای خود است.
شایدعلت فراوانی این قبیل کمپینها در جامعه معلمی علاوه بر زیاد بودن جامعه معلمان به این علت باشد که معلمان منتظر یک منجی هستند که با حضور این منجی تمام مشکلاتشان به یک باره حل شود در حالی که آنان مشاهده میکنند با معرفی این گزینهها که اتفاقاً سرمایههای انسانی کشور هستند امیدی به بهبود وضعیت فوری خود نمیبینند و چاره را در این میبینند که قبل از معرفی فردی به عنوان وزیر یا قبل از اخذ رأی اعتماد، نامها را یکی پس ازدیگری از صحنه بیرون کنند تا بلکه نفر بعدی ابرمردی بینظیر وحلال مشکلات باشد.
در تأمل بیشتر در این نوع نگرش و رفتار در قبال گزینههای وزارت آموزش و پرورش شاید علت اصلی این باشد که معلمان و فرهنگیان از وضعیت معیشتی و منزلتی خود به شدت گلهمند، ناراحت و احساس تبعیض شدید دارند و از بهبود وضعیت خود ناامید هستند بنابراین تنها چاره تغییر اوضاع خود را در این میبینند که دولت و رئیس جمهور آموزشو پرورش را در اولویت قرار داده و به تبع آن حضور یک فرد مقتدر، کاریزماتیک و همه فنحریف و در یک کلام یک ابرمرد یا ابرزن را به عنوان وزیر معرفی کند تا با کمک این وزیر ایدهآل تخیلی تمام مشکلات آنها حل شود.
واقعیت این است که چنین فردی اصولاً کمیاب یا حتی نایاب است و حتی با وجود آن فرد تخیلی هم مشکلات اساسی آموزش و پرورش به سرعت حل نمیشود بلکه باید اولویتهای دولت مقداری تغییر کند. در چنین شرایطی علاوه بر منازعات قدرت این نوع نگاه و ایدهآل دیدن و منتظر منجی بودن باعث میشود به شکل غیرقابل قبولی موج مخالفت با گزینهها فراگیر شود.
به نظر بنده، منتقدان باید به این موضوع توجه کنند که مشکلات جدی و اساسی فقط به صورت تدریجی در درازمدت و با افراد عادی مجرب و کارآمد قابل حل و فصل خواهد بود و تصمیمگیرانی مانند رئیس جمهور و نمایندگان مجلس مراقب باشند تحت تاثیر چنین کمپینهایی دچار خطا در تصمیم گیری نشوند.
انتهای پیام/