لزوم توجه شاعر به نظر مخاطب/غزل نئوکلاسیک زندهترین جریان شعری است
سجاد سامانی معتقد است زنده ترین جریان شعری غزل نئوکلاسیک است چرا که هم زبان شعر امروزی را داراست و هم از محتوای فاخر بهرهمند است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، سجاد سامانی شاعر جوان و شناخته شدهای است. سامانی در 18 سالگی در جشنواره شعر دانش آموزی حائز رتبه برتر شد و همچنین شعرش را در محضر رهبر انقلاب خواند و در 22 سالگی هم دفتر شعرهایش را جمع و جور و کتاب « ایما» را روانه بازار کرد.
وی معتقد است که شعرهایی هستند که شاید مردم معمولی با آنها ارتباط برقرار نکنند؛ اما آنها هم مخاطب خاص خودش را دارد و میگوید: هدف من مخاطبی است که شناخت حداقلی را از ادبیات دارد و جوان است و میشود با او مرتبط بود.
با سامانی درباره وضع حال حاضر شعر در جامعه، محافل نقد ادبی و .... به گفتوگو نشستیم که مشروح این گفتوگو را میخوانید:
تسنیم: اولین بار چه زمانی سرودن شعر را تجربه کردید
بیشتر حاصل یک کشف بود. یک توانایی حداقلی که ممکن است آدم داشته باشد. اولین شعرهایم مربوط به دوران راهنمایی است. در دوران راهنمایی که میدیدم بعضی از بچهها متنهای موزون مینوشتند و برای بعضی دیگر خیلی جالب و عجیب بود. خودم فکر میکردم این توانایی را همه دارند و خیلی خاص نیست. بعد همانطور که برای بقیه جالب است؛ برای خودم هم جالب شد. من هم به شکل کاملاً تفننی چیزهایی نوشتم. با زبان کاملاً محاوره و عامیانه و کاملاً تفننی آوردم در بین بچههای کلاس مدرسه. بعد هم معلم ادبیاتی که داشتیم خدا را شکر خیلی اهل ذوق و اهل تشویق بود. همان شعرهای دستوپا شکسته را خیلی تشویق میکرد. تا مدت زیادی همین شعرهایی را که زبان محاوره داشت ادامه میدادم. بعدها در اوایل دبیرستان به واسطه موسیقی سنتی با شعر نئوکلاسیک آشناتر شدم و سعی کردم ریسک کنم و در آن فضا هم قلمی بزنم. گرچه بعضیها مخالف بودند ولی این کار را کردم. در آن فضا که قلم زدم زبانش باستانی بود. اما با این دو فضایی که همزمان داشتم خودم را آزمایش میکردم تا این که به مرور به نقطه مشترکی رسید؛ یعنی شد یک شعر نئوکلاسیک که دوست داشتم هم آن فرم کلاسیک را داشته باشد و هم زبانش زبانی باشد که مردم یا هر کسی که می خواند متوجه شود و این گونه شروع شد.
تسنیم: اولین بیتی که گفتید را خاطرتان است؟
خیلی ساده و خندهدار بود. همان طور که در مسیر مدرسه به خانه راه می رفتم یک چیز ریتمیک می خواندم. ترانه بچهگانهای بود. میگفت «ابرا که تو آسمون شناورن/ نامه ستارهها رو میبرن/ اون بالا عاشقیا قشنگتره/ واسه اینه دل ما رو میبره». این دو بیت را یادم است و بیشتر هم در این فضاها بود. بعضی وقتها موسیقی را در ذهنم میساختم و در راه مدرسه و خانه چند بیتی می گفتم.
تسنیم: گفتن شعر را چگونه میدانید که روی مخاطب تاثیر داشته باشد؟
من در هر شعری که کار میکنم، سعی میکنم مخاطب برایم مهم باشد. واقعا هم غیر از این نیست. یعنی نمیشود گفت که مخاطب مهم نیست. اگر مخاطب مهم نباشد کتابی چاپ نمیکنیم. حتی شعرهایی هستند که شاید مردم معمولی با آنها ارتباط برقرار نکنند؛ اما آنها هم مخاطب خاص خودش را دارد. امروز اگر کسی در سبک خراسانی و با آن زبان هم شعری بگوید مخاطب برایش مهم است. هر کسی که در ذهنش برای مخاطب ارزشی قائل نیست دچار اشتباه است. به هر حال مخاطبی در ذهنم است که اولاً مخاطب شعر باشد و مخاطب ترانه نباشد. در شعر امروز مخاطب شعر و ترانه در بعضی از انواع شعر تداخل پیدا کرده اند. مخاطبان ترانه به سوی شعر آمدهاند و شاید شناخت خاصی از بحثهای فنی شعر و توانایی اینکه یک شعر خوب را از شعر خیلی ساده تشخیص بدهند ندارند. شاید از لحاظ کمیت، مخاطب آن اشعار ترانهگون زیاد باشد ولی هدفم آن نیست. هدف من مخاطبی است که شناخت حداقلی را از ادبیات دارد و جوان است و میشود با او مرتبط بود. او تفاوت غذای جاافتاده و خام را میفهمد و حتی به خود شاعر تذکر میدهد. سعی میکنم عامهفهمی شعرهایم را نیز قبل از انتشار بسنجم. از طریق تعامل با دوستانم تاثیرگذاری، انتقال مفاهیم و میزان رضایت مخاطبان اشعار را متوجه میشوم. یعنی غیر از این که از اساتید نظر میگیرم؛ سعی میکنم نظرات طیفهای مختلف مخاطب را بگیرم.
تسنیم: مشوّقان شما چه کسانی بودند؟
در این راه، ابتدا خانوادهام تاثیرگذار بودند و تشویقم میکردند. از همان کودکی مادرم من را با فضای داستان و شعر بار آورد. ذهنم را در این فضا برده بود و در آن دوران بیشترین نقش را مادرم داشت. پدر هم به شدت اهل ادبیات هستند و زیاد من را تشویق میکردند. همچنین من از دوران راهنمایی معلمان خوبی داشتم. آقای تیموری در دوران راهنمایی و در دوران دبیرستان آقای بیات و آقای غلامی تاثیرگذار بودند. بعد هم وارد جمعهای شاعرانه شدم. تقریبا سعی کردم از اکثر شاعرهایی که میتوانند چیزی به من اضافه کنند؛ استفاده کنم و صرف این که استاد شعرشناس و ریش سفیدی پیدا میکردم سعی میکردم با او ارتباط بگیرم و از وجودش بهره ببرم. حتی برای چاپ آخرین کتابم از بعضی اساتید نظر گرفتم.
تسنیم: در دنیای شاعری الگو هم دارید؟
من یک خط سیر اصلی را در غزل می بینم. این خط سیر از قبل دوران سعدی و حافظ بوده و در برخی مقاطع در بحرانیترین شرایط قرار گرفته. مثلاً نگاههای آوانگارد بر آن حاکم شده. وقتی به دوران شعر نو نگاه کنید میبینید که تلاشهای ارزشمندی توسط نیما و سایر کسانی که پرچمدار شعر نو بودند انجام شده. آنها شاید نگاه منتقدانهتری به شعر کلاسیک داشتند. اما حتی در آن شرایط هم شعر شهریار دارای مخاطب چشمگیری بود. این خط سیر قرنها ادامه داشته و زندگی و حیاتش را همچنان ادامه میدهد. این نوع از شعر، تجربیات آوانگاردها را هم مال خود میکند. مکتبهای جدید زاده میشوند و میمیرند و ماحصل کارشان به شعر اصیل اضافه میشود. از نظر من غزل نئوکلاسیک زندهترین جریان شعری است. البته همه قالبها و جریانهای شعری محترماند. در این نوع شعر، وقتی به ادبیات گذشته و شعر بزرگان نگاه میکنید؛ سعی میکنید نگاه آنها را با زبان امروز تطبیق بدهید. یعنی نو بودنش به این خاطر است که زبان امروزی است و مخاطب متوجه این مسئله میشود. اما شاعر سعی میکند در عین حال زبانش فاخر باشد و محتوا و معنا را مد نظر قرار بدهد. من هم سعی کردم در آن جریان باشم. این یک جریان است و قائم به همه قلههای غزل فارسی است.
تسنیم: درباره کتابتان توضیح بدهید. چه شد به فکر چاپ کتاب افتادید؟ استقبال از کتاب چطور بود؟ قصد چاپ کتاب دیگری را هم دارید؟
کتاب «ایما» غزلهای 17 تا 22 سالگی من است و بیشتر فضای عاشقانه نئوکلاسیک دارد. سعی کردم یک سری موارد را رعایت کنم. مثلا در شعر عاشقانه اولا بعضی از مرزها که در ذهنم هست حفظ شود و سعی کردم عاشقانههایش عفیف باشد. بعضی شعرهایم در این کتاب، آیینی است. ایما دو سال پیش چاپ شد و شکر خدا برکاتی برایم داشته. سعی دارم کتاب بعدی را هم اگر عمری باقی بود سال بعد در نمایشگاه کتاب 97 چاپ کنم که آن هم در قالب غزل است.
تسنیم: کتاب بعدی را هم با سوره مهر کار میکنید؟
هنوز تصمیم قطعی نگرفتم.
تسنیم: کتابتان را نقد کردند؟
بله یکی دو بار این اتفاق افتاد و البته بیشتر لطف بود.
تسنیم: نقد را چقدر موثر می دانید؟
نقد را از کسانی موثر می دانم که خودم به عنوان یک شخص صاحبنظر قبولشان دارم. قبل از این که کتاب چاپ شود شعرها را به منتقدان ریشسفید نشان میدهم. اگر ایرادی بود برطرف میکنم و خیلی هم برایم مفید بوده است.
تسنیم: برخی افراد هم قبول نمی کنند که کتابشان قبل از چاپ نقد شود.
بستگی دارد به آن استادی که نقد میکند که اگر دلسوزانه به اثر نگاه کند؛ وقتی ایرادی ببیند میگوید. من برای این کتاب این کار را کردم.
تسنیم: چرا بعضی از جلسات نقد را سطحی برگزار می کنند؟
بله به نظر من اغلب این گونه است و این یکی از دغدغههای خودم نیز هست. ایده من در این زمینه این است که در هر انتشاراتی کتابهای پرفروش را چند منتقد مقبول مورد بررسی قرار دهند. اگر این منتقدان چند نفر باشند باعث می شود که ابهامی ایجاد نشود. این کار باعث می شود اگر یک کتابی فروش خوبی داشت آسیبهایش هم دیده شود و به نفع خود آن شاعران هم هست. به نفع فضای ادبیات هم هست. از ذائقهسازیهای کوتاه مدت هم جلوگیری میشود و باعث میشود افرادی که در یک دوره کوتاه درخشیده میشوند؛ آسیبهای کارشان را هم بدانند. بعضی از این جریانهای شعری زودگذر که خیلی وابسته به فضای رسانه است باعث میشود جوانان عمرشان را پای چیزی بگذارند که بازده چندانی ندارد. یک استاد بزرگی به من میگفت «خود ما بزرگترها مقصر هستیم که به نقد اقدام نمیکنیم. این انتقاد به خود ما برمیگردد که وارد نمیشویم. دلیلش هم این است که فضا سیاستزده است. یعنی شاید فکر کنند که تو اگر فلان شاعر را نقد کنی به خاطر مسائل سیاسی است.»
تسنیم: این اساتید چقدر حمایت میکنند؟ به نظر شما این میزان حمایت کافی است؟
به نظرم کارهای مثبتی صورت گرفته و جلساتی هستند که با گرایشهای خودشان و با آغوش باز جوانها را میپذیرند. به نظر من گرایش روزافزون جوانان علاقهمند به شعر، تا حدی نتیجه فعالیت همین موسسهها و کارگاههای خوب شعری است که توسط اشخاص دلسوز تشکیل شده.
تسنیم: محاسن و معایب فضای مجازی در شعر چیست؟ مثلا یک شعری را بدون ذکر نام شاعر در فضای مجازی قرار میدهند.
به نظرم با آمدن اینترنت آسیب زیادی به حق مولف وارد شد. اما به مرور، فرهنگی بین مخاطبان شعر مخصوصا کسانی که واقعا شعرشناس هستند ایجاد شد که الان میبینم خودشان را ملزم میدانند که اسم شاعر را هشتگ کنند. اما کلاً نظرم این است که در این موضوع، واقعاً دو طیف وجود دارند. یک طیف نگاه بیش از حد مثبتی به فضای مجازی دارند و مثلاً میگویند که هر شاعری تعداد اعضای کانالش زیاد باشد شاعر موفقی است و در ادبیات خواهد ماند. اینها دلیل برتری شاعر نمیشود. یعنی نمونههایی بوده که به صرف این که فعالیت شاعر در شبکههای اجتماعی متوقف شده؛ شعرش هم متوقف شده و حالت شعر مصرفی پیدا کرده. اما عده دیگری هم هستند که من نظرشان را قبول ندارم چون خیلی افراطی است. میگویند اگر کسی در فضای مجازی دیده شد هیچ بهایی نباید به او داد و این اصلا مهم نیست. به هر حال شاعری که شعرش در فضای مجازی خوانده میشود و به اشتراک گذاشته میشود؛ کسی است که در فضای ادبیات دیده می شود. این را نمیتوان انکار کرد.
تسنیم: در این فضا اگر کسی با سرعت، انگیزه برایش ایجاد شود و سراغ یک کتاب برود که حالا آن کتاب از لحاظ محتوایی در سطح یک کتاب شعر هست یا نیست؛ این مسئله برای شاعر ضرر ندارد؟
قطعاً ضرر دارد و باعث میشود شاعر در قضاوت درباره خودش دچار اشتباه شود یعنی ایجاد فالوور و لایکها یک سری المانهای فنی دارد که لزوما ربط چندانی به قوت و ضعف شعرها ندارد.
این شبکهها یک سری المانهای فنی دارند. مثلا اگر شما در روز دو تا پست در اینستاگرام بگذارید؛ فالوور را بالا می برد. ممکن است آدم بیشتر در فضای مجازی دیده شود و دیگران شعرش را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند. آن کسی که شعر خودش را در فضای مجازی میگذارد؛ بیشتر فالوور میگیرد و فکر میکند چند قدم جلوتر است. به هر حال باعث میشود اگر شاعر، این فضا را به خوبی نشناسد و ارتباطش با مخاطب خاص ادبیات قطع باشد؛ دچار اشتباهات محاسباتی شود. اما به هر حال در فضای شعر و حتی در فضای بازیگران، آن کسی که فالوورش بیشتر است؛ لزوماً محبوبتر نیست. در الگوریتم شبکههای اجتماعی به دلایل مختلفی حتی کیفیت و تعداد عکسهای بارگذاریشده و تعاملی که با بقیه کاربران فضای مجازی داریم باعث می شود بیشتر دیده شویم. اما این مسئله دلیل برتری شاعر نمیشود و این آسیب را دارد که شاعر توهم خواندهشدن پیدا میکند.
تسنیم: خود شما شعرهای کدام شاعران را میخوانید؟
من اشعار سنتی شاعران قدیمی را میخوانم که در شعرگفتن هم بسیار برایم الهامبخش است. شاعران بزرگی همچون حافظ، سعدی، صائب و بیدل و سایر شاعرانی که قلههای ادبیات هستند؛ سعی میکنم اشعار اینها را مرتباً بخوانم. حتی سعی میکنم دیوان شاعرانی را که زیاد مشهور نشدند از کتابخانهها پیدا کنم و مطالعه کنم. شاعران سبک هندی، سبک عراقی، همه اعصار ادبی که به نظرم جزو دوران درخشان ادبیات فارسی بوده؛ سعی میکنم همه را بخوانم. در کل بیشتر به شعر قدما توجه دارم. اما شعر قوی از هر نوعی را میخوانم؛ حتی شعر ترجمه.
تسنیم: شعر آیینی هم میگویید؟
در کتابهایم حدود 6 تا شعر آیینی داشتم و الان تعدادش بیشتر شده. ممکن است زمانی یک بیت را با نیت آیینی گفته باشم اما مخاطب برداشت عاشقانه کند. نمونهاش در این کتاب هم هست؛ مثلا یک بیتی برای نیت دیگری داشتم ولی ممکن است کسی برای دوستش پیامک کند. ولی دوست دارم به شعری برسم که در آن، مرز عاشقانه و آیینی خیلی روشن نباشد؛ نه این که نافی شعری باشد که دقیقا مخاطبش مشخص است؛ اما در شعری که روتین میگویم مضامینی باشد که شخص برای امام زمان (عج) هم بتواند بخواند. فکر میکنم اگر همه شاعران بتوانند به چنین شعری برسند بسیار خوب است؛ چون حافظ خودش قله همین نوع نگاه است.
تسنیم: نهایت آرزوی شما در دنیای شعر چیست؟
در سال 90 که 17 سالم بود به دیدار شاعران با رهبر رفتم. بعد از این که جلسه تمام شد ایشان بنده را صدا زدند و یک توصیه کردند و سپس گفتند شعرت خیلی خوب بود. گفتند که به قلهها نگاه کن. آن شب در سخنرانیشان هم فرموده بودند که آدم نباید زود از موفقیت خود راضی شود و باید به قلههای ادبیات فارسی مثل صائب، سعدی و حافظ نگاه کرد و از آنها درس گرفت. در واقع من هم سعی کردم مسیرم را به همان شکل مشخص کنم. یعنی آدم باید قلهاش را بالاترین کوهی که میبیند؛ قرار دهد تا شاید به یک هزارم آن برسد. ادبیاتمان از جمله ساحتهای فرهنگمان است که بعد انقلاب نیاز به تغییر و تحول خاصی نداشت. مثلا سینما محصول فرهنگ غرب بود و انقلاب که شد باید به نوعی در صورت امکان به سینمای بومی تبدیل میشد. اما شعر چیزی بود که باید به همان صورت حفظش میکردیم و باید به سمت خورشیدهای بزرگی که داشتیم بازمیگشتیم. شعر هویت ما بود. آنجا معنی ندارد بخواهیم شعر بومی بگوییم. شعر اصیل، خودش بومیتر از ماست. بنابراین من هم نگاهم همین است. اتفاقاً در آن مقطع فقط باید شعر را از آفتها و آسیبها حفظ میکردیم و این کار را بزرگانی چون قیصر امینپور کردند. من اعتقاد دارم در فرم و محتوای غزل کهن فارسی، نوعی هویت ایرانی-اسلامی وجود دارد که از آن جداشدنی نیست.
تسنیم: چند بار در جلسه دیدار شعرا با حضرت آقا شرکت کردید؟
به جز سال 90، دو بار دیگر هم شرکت کردم.
تسنیم: سطح جلسات را در این چند سال اخیر چطور دیدید؟
کلاً وجود این جلسات خیلی خوب بوده و برکات و ثمرات زیادی داشته. بسیاری از جوانانی که در شعر امروز تبدیل به چهره شدهاند؛ از جلسات بیت رهبری دیده شدهاند و اتفاقا الان در طیف های مختلفی هم فعالیت میکنند. به نظر من در حال حاضر سطح جلسات قابل قبول است و به علاوه ویژگیهایی که دارد این است که جلسه شعر فارسیزبانان بوده. یعنی به نظرم نکته مثبتی است که میبینید شاعرانی از سایر کشورهای فارسیزبان هم آنجا شعرهای خوبی میخوانند.
تسنیم: چه زمانی شعر میگویید؟
بعضی اوقات به طور اتفاقی یک ایدهای به ذهنم میرسد. فرمول خاصی ندارد. اما این که شعر بگویم؛ شعری را کامل کنم و برای شعر وقت بگذارم؛ در اوقاتی است که بتوانم تمرکز کنم. یعنی سکوتی برقرار شود یا در راه مثلا تا مبدا و مقصدی که میخواهیم برویم اتفاق می افتد. به هر حال بیشترین چیزی که نیاز است تمرکز و سکوت است.
تسنیم: دوست دارید وارد فضای ترانه هم بشوید؟
خیر- در ترانه به هر حال کسانی که کار میکنند موفق هستند و کسانی هستند که خودم هم به کارهایشان علاقه دارم. ولی خودم ترجیح میدهم که غزل را ادامه بدهم. یعنی یک قالب شعری و فضای خاص را ادامه بدهم. حتی شاید شعری به جز غزل هم برای کسی گفته باشم اما نمیخواهم آن را جایی ثبت کنم. دوست دارم تمرکزم در یک حوزه باشد. حتی شعر جشنوارهای هم نمیگویم. حتی اگر بدون اطلاع من شعرم را به جشنوارهای بفرستند احتمالا مخالفت میکنم. دوم این که شاید داشتن هویت چندگانه باعث شود که نه ترانهسرا بشوی و نه غزلسرا و به هر حال یک کدام از آنها مورد غفلت قرار میگیرد. مخاطب دچار دوگانگی می شود که این شاعر بالاخره کارش چیست؟ هرچند امروز پیوند خوبی بین موسیقی و غزلهای نئوکلاسیک هست و من هم به این حوزه علاقهمندم. شاید یک روز تجربهاش کنم.
تسنیم: از اشعار خودتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
معمولاً شاعران آخرین شعرهایی را که میسرایند بیشتر دوست دارد. ولی اگر از کتاب بخواهم بگویم یک غزلی است که این بیت را دارد: «بس است این که به آه و به ناله در همه عمر/ به انتظار نشستی، به انتظار بایست!» و یک غزلی است که یکی از ابیاتش این است: «درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت/ ای روزگار سیلی محکم تری بزن» این را خودم دوست داشتم.
تسنیم: با مجموعه «شهرستان ادب » همکاری ندارید؟
از دوره اول شهرستان ادب در جمعشان حضور داشتم. 17 سالم بود. خیلی از جلساتشان را میرفتم. به جلسات نقد شعرشان آفتابگردانها میگویند. ما دوره اول آفتابگردانها بودیم. مجموعه بسیار ارزشمندی است. خیلیها از آنجا به شعر علاقه مند شدند.
تسنیم: به عنوان سخن آخر چه صحبتی با دوستانتان دارید؟
در هر حوزهای که وارد شویم حتما حاشیهها و یا اقوالی به گوش ما میرسد یا ممکن است آزارمان دهد. من به شخصه سعی کردهام به هیچ حاشیه یا مسأله زردی پاسخ ندهم چون اغلب این موارد تأثیر چندانی بر مسیر بلندمدت شما ندارد. ده سال بعد به نگرانیها، حواشی، نقدهای غیرمنصفانه و بحثهای بیفایده امروز میخندیم. بنابراین توصیه برادرانه من به دوستانم این است که به هر کاری مشغولند بیشترین انرژیشان را صرف خود آن موضوع کنند نه چیزهایی که فرصتشان را میگیرد و سعی کنیم نیتمان هم فراتر از خاک باشد.
-----------------------------------
گفتوگو از سجاد شیرافکن
-----------------------------------
انتهای پیام/