شهادت ۴۰۰ انسان بی‌گناه در سینما رکس آبادان/ آتشی که دامان رژیم پهلوی را گرفت


۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۵۷ هم‌زمان با نمایش فیلم «گوزن‌ها» در سالن سینما رکس آبادان آتش‌سوزی رخ داد، که هیچ کدام از ۴۰۰ نفر تماشاگر فیلم از این حادثه جان سالم به در نبردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، در بحبوحه حوادث سال 1357 یکی از اتفاقات مهمی سبب خشمگین شدن مردم و سرعت بخشیدن به پیروزی  انقلاب اسلامی شد آتش زدن سینما رکس آبادان بود.

در این حادثه که در 28 مرداد ماه سال 1357 هم‌زمان با نمایش فیلم «گوزن‌ها» در سالن سینما رکس آبادان آتش‌سوزی رخ داد بیش از  400 نفر تماشاگر فیلم از این حادثه جان سالم بدر نبردند و به شهادت رسیدند.

در کتاب "انقلاب اسلامی در اهواز " که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره آتش سورزی در سینما رکس آبادان آمده است:

در تابستان سال 1357، حادثه بسیار مهمی به وقوع پیوست که هر چند برای ملت ایران بسیار تلخ بود، اما رژیم پهلوی را با گام بلند دیگری به کام سقوط نزدیک کرد. این حادثه که فاجعه‌ آتش‌سوزی سینما رکس آبادان بود، انگشت اتهام ملت ایران را یک بار دیگر متوجه عوامل رژیم و دربار پهلوی کرد. حادثه از این قرار بود که در ساعت حدود 10 شب در تاریخ 28 مرداد ماه سال 1357 هم‌زمان با نمایش فیلم «گوزن‌ها» در سالن سینما آتش‌سوزی رخ داد، که به دلایل مشکوکی هیچ کدام از 400 نفر تماشاگر فیلم نتوانستند از این حادثه جان سالم بدر ببرند، در نتیجه چهارصد انسان بی‌گناه در آتش کینه‌ رژیم، زنده ‌زنده سوختند. ابتدا خبر چگونگی وقوع حادثه را، از روزنامه‌ وابسته به رژیم یعنی اطلاعات می‌خوانیم: 

 «ساعت 22، در حالی که 700 نفر مرد، زن و کودک سرگرم تماشای فیلم گوزن‌ها بودند، گروهی خرابه‌کار و غیرمعتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما، با مواد آتش‌زا، سالن سینما را به آتش کشیدند. شعله‌های آتش زبانه کشید و حریق تمام سالن سینما را در برگرفت. مردان، زنان و کودکان تماشاچی با دیدن شعله‌های آتش به طرف درهای ورودی و خروجی هجوم بردند، اما با درهای بسته مواجه شدند. در این میان شعله‌های آتش تمام سالن سینما را در برگرفت و تماشاچیان با ناله و ضجه در محاصره‌ کامل شعله‌های آتش قرار گرفتند. 377 نفر از مردان، زنان و کودکان تماشاچی زنده ‌زنده و به طور فجیع و رقت‌باری در میان شعله‌های آتش سوختند. بلافاصله پس از شروع حریق، برای اطفای آن از مأموران آتش‌نشانی شهرداری آبادان و شرکت ملی نفت ایران کمک خواسته شد. ماموران آتش‌نشانی موفق شدند، در ساعت 2 بامداد آتش را مهار کنند. تلاش برای خارج ساختن اجساد 377 نفر از تماشاچیانی که در آتش سوخته و کشته شده‌اند، ادامه دارد».

تاخیر 10 دقیقه‌ای در خبر کردن آتش‌نشانی

همین روزنامه در تکمیل خبر خود اعلام می‌کند که پس از آتش‌سوزی بلافاصله آقای شاپور نمازی استاندار خوزستان، فرماندار، شهردار، رئیس شهربانی و مقامات مسئول در محل اجتماع کردند. آنها کوشیدند که ماموران آتش‌نشانی و مسئولان را، راهنمایی و برای مهار آتش کار را برای آنان تسریع کنند، به ویژه سعی بر این بود که مجروحان را زودتر به بیمارستان برسانند.

 سوختن این جمع بی‌خبر و بی‌گناه، ایران را تکان داد. فاجعه، بی‌سابقه و بزرگ بود. تا چند روز پس از آتش سوزی کسانی که دولت را مسئول می‌دانستند، زیاد نبودند. عوامل رژیم در ابتدا کوشش کردند به عنوان اقدامی از جانب عصیان‌گران مذهبی در قالب همان «وحشت بزرگ» معرفی نمایند و شاید بهره‌ فراوان ببرند؛ اما نتیجه‌ عکس داد، زیرا جزئیات حادثه انتشار یافت. قفل بودن درهای خروجی، کیفیت مواد آتش‌زا، تاخیر 10 دقیقه‌ای در خبر کردن آتش‌نشانی، نبودن آب در شیرهای آتش‌نشانی بزرگترین پالایشگاه جهان، نزدیکی شهربانی با محل سینما و توضیحات کارشناسان، نظر مردم را به سوی ساواک و شهربانی سوق داد که هولناک‌ترین برنامه را در تحقق وحشت بزرگ ریخته‌اند.

رسوایی آن‌چنان گسترده و بارز و غیرقابل انکار می‌کرد که مردم هیچ گونه توضیحی را نمی‌پذیرفتند. بسیاری از مردم که تا آن زمان سیاست‌کاری نداشتند و مخالفین رژیم را خرابکار می‌پنداشتند، یک‌باره با واقعیت دیگری مواجه شدند؛ از این پس هر واقعه‌ای، هر کشتاری، هر گونه چماق‌داری، نظرها را به سوی دولت می‌برد.

تظاهرات گسترده بعد از حادثه سینما رکس

خوزستان که به انقلاب پیوسته بود، در 21 رمضان تظاهرات وسیعی در سراسر کشور و از جمله در شهرهای خوزستان صورت گرفت. فاجعه به صورت توطئه‌ شاه تلقی شد، و هر استدلالی از جانب دولت مردود بود.

خبرگزاری پارس خرابه‌کاران را مقصر می‌دانست و رئیس پلیس آبادان اعلام کرد 10 نفر به اتهام حریق سینما دستگیر شده‌اند. مسئله‌ سینما رکس از مرزهای کشور گذشت و در شکل یک خبر دست اول جهانی درآمد و ادامه‌ دولت آموزگار را غیرممکن ساخت.

پس از ناآرامی‌های اصفهان، حکومت خود را برای دور دیگری از مراسم چهلم آماده کرد، اما پیش از آنکه این دوره آغاز شود، رویداد بسیار تکان دهنده‌ای پدید آمد که همه‌ رویدادهای دیگر را تحت‌الشعاع قرار داد. در 28 مرداد، هم‌زمان با بیست و پنجمین سال کودتای 28 مرداد 1332، سینما رکس آبادان که در یک منطقه کارگرنشین قرار داشت، به‌گونه‌ مشکوکی آتش گرفت و بیش از چهار صد مرد، زن و کودک درون آن جان باختند. حکومت بی‌درنگ با یادآوری حملات اخیر مردم به سینماها، مسئولیت حادثه را به گر‌دن مخالفان انداخت.

تشییع 10 هزار نفری پیکر شهدا

از سوی دیگر، مخالفان نیز ساواک را به ترتیب دادن «یک آتش سوزی راشتیاکی»، قفل کردن درهای سینما و کارشکنی در اقدام به موقع اداره‌ آتش‌نشانی به محل متهم کردند. آنان همچنین یادآوری کردند که تظاهرکنندگان تنها به سینماهای خالی و نمایش‌دهنده‌ فیلم‌های مستهجن خارجی حمله می‌کنند، در حالی که این سینما یک فیلم ایرانی انتقادی، درباره‌ جامعه معاصر ایران را به نمایش گذاشته بود.

حقیقت هر چه باشد فردای آن روز 10 هزار نفر از بستگان قربانیان که در مراسم تشییع جنازه بزرگی گرد هم آمده بودند، ساواک را مسئول این حادثه دانستند. سوگواران با راهپیمایی در خیابان‌های شهر فریاد می‌زدند؛ «مرگ بر شاه، نابود باد سلطنت پهلوی، ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست». خبرنگار واشنگتن پست می‌نویسد: «مانند تظاهرات و ناآرامی‌های نه ماه پیش، تظاهرات آبادان هم یک پیام ساده داشت، شاه باید برود». 

پیام امام‌خمینی به مردم آبادان

امام نیز پس از این فاجعه بلافاصله پیامی صادر کردند و ضمن محکوم کردن آن و مخالفت با چنین اعمالی اعلام کرد. 

«من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه هیچ انسانی دست به چنین فاجعه‌ وحشیانه‌ای بزند، جز آنان که به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشیگری، آنان را از انسانیت بیرون برده است.

آنچه مسلم است، عمل غیر انسانی و مخالف با قوانین اسلامی، از [طرف] مخالفان شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام، ایران، جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‌اند و با فداکاری از هم‌میهنان خود دفاع می‌کنند ـ به هر مسلکی که باشند ـ نخواهد بود و قراین نیز شهادت می‌دهد که دست جنایت‌کار دستگاه ظالم در کار باشد، که نهضت انسانی، اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به طور کمربند در سینما افروختن و بعد توسط ماموران، درهای آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست. گفتار شاه که «تظاهرکنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده می‌دهند»، و تکرار آن پس از این واقعه که «این همان وعده بوده است»، شاهد دیگری بر توطئه است. نه اینکه واقعا شاه یک غیب‌گوی بزرگ است. مصاحبه‌ قبلی شاه که «ایران را با ملت نابود می‌کنم» نیز شاهد این ادعاست. اظهار تاسف و تاثر در بوق‌های تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دست‌شان تا مرفق به خون هم‌میهنان ما فرو رفته است، شاهد بزرگی است بر نقشه‌ شیطانی شاه و هم‌دستانش، هم آنان که در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زده‌اند. آیا مردم مظلومی که هر روز به دست همین جنایت‌کاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسف‌باری کشته شده‌اند، هم‌میهنان ما نبوده‌اند؟ قراین نشان می‌دهد که قضیه‌ دل‌خراش آبادان چون کشتار سایر شهرهای ایران از یک منشا به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشته‌اند؟ آیا تا کنون غیر از شاه که هر چند وقت یک بار دست به کشتار وحشیانه‌ مردم می‌زند، کسی این قبیل صحنه‌ها را به وجود آورده است؟ و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دل‌خراش شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و [به] بوق‌ها و مطبوعات دست نشانده‌ داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هر چه بیشتر برای اغفال مردم، این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حق طلب ایران، مردمی که به هیچ ضابطه‌ انسانی و اسلامی معتقد نیستند، معرفی نماید. من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر می‌کنم. خطر اینکه، دستگاه، این گونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه‌ درخت اسلام را آبیاری می‌کنند، لوث نماید».

سخت‌ترین بحران‌های ویران‌کننده‌ برای رژیم پهلوی

به دنبال پیام امام‌خمینی و همچنین بیرون آمدن نکته‌های ناگفته از حادثه‌ سینما رکس و نیز کوتاهی‌های ماموران رژیم در اطفای حریق و نجات‌جان مردم و همچنین صحنه‌هایی همچون قفل بودن درهای سینما و خالی بودن تانکرهای آتش‌نشانی از آب، که بروز حادثه را تعمدی و از سوی رژیم پهلوی قلمداد می‌کرد، تنها چند روز پس از حادثه، نگاه‌های مردم به سوی رژیم نشانه رفت و مقصر اصلی، رژیم قلمداد شد. در پی ظهور این فرآیند، رژیم پهلوی در برابر یکی از سخت‌ترین بحران‌های ویران‌کننده‌ خود از زمان انقلاب فراگیر ملت ایران واقع شد. با گذشت سه روز از حادثه‌ سینما رکس، عزاداری مردم آبادان تبدیل به تظاهرات گسترده‌ ضد رژیم شد.

خبرگزاری پارس صحنه‌ برگزاری مراسم ختم کشته شدگان را این‌گونه مخابره کرده است:  «به دنبال برگزاری مجلس ختم کشته شدگان حادثه‌ سینما رکس آبادان در حسینیه‌ اصفهانی‌های این شهر عده‌ای ـ در حدود دو هزار تن ـ علی‌رغم تذکرات مکرر، هنگام خروج از حسینیه وارد خیابان پهلوی این شهر شدند و شیشه‌های بانک ملی را شکستند که با مداخله‌ ماموران متفرق شدند.

همچنین عده‌ دیگری در خیابان شهرداری آبادان به حرکت درآمدند و هنگام متواری کردن آنان توسط مامورین انتظامی با ماموران به مقابله پرداختند، که در نتیجه 4 تن از اخلال‌گران دستگیر شدند. ضمنا گروهی در خیابان زند آبادان شیشه‌های بانک صادرات را شکستند، همچنین شیشه‌های سازمان آب و فاضلاب آبادان در خیابان زند توسط اخلال‌گران شکسته شد».

عزاداری شیرازی‌ها و بوشهری‌ها برای شهدای آبادان

نشریه‌ «پیغام امروز» به ترسیم گوشه‌هایی از عزاداری مردم آبادان در گورستان این شهر پرداخته و می‌نویسد:  «گورستان آبادان، جمعیت انبوهی را در خود جای داده بود که چنین جمعیتی را هیچ گاه گورستان آبادان به خود ندیده بود. گردهم آمدن این جمعیت نمایانگر روز قیامت بود. صدای گریه، شیون، ناله و فریادهای دردناک و جگرسوز از هر گوشه و کناری بلند بود و زنان و دختران، جامه‌های خود را پاره کرده و بر سر و روی خود می‌زدند. بسیاری از آنها به حالت بی‌هوش افتادند که با آمبولانس به درمانگاه صحرایی و یا بیمارستان‌ها منتقل شدند. چند دسته‌ بزرگ عزاداری بوشهر‌ی‌ها، شیرازی‌ها و آبادانی‌ها مشغول سینه زنی و نوحه خوانی همراه با سنج و دهل بودند».

هر چند که به دستور آموزگار، یک هیئت 5 نفره برای بررسی دلایل آتش سوزی سینما رکس وارد آبادان شد و در محل فرمانداری مستقر گردید؛ اما آنچه که در ذهن ملت ایران نشست، این بود که رژیم پهلوی برای خروج از بحران، این فاجعه را به وجود آورد، غافل از اینکه با این عمل فجیع، خود را به ورطه‌ سقوط نزدیک‌تر می‌کند.

ناله‌هایی که به گوش جهان رسید

بلافاصله پس از حادثه، مراسم و مجالس ترحیم در سطح کشور برای کشته شدگان بر پا شد، در سرتاسر کشور مردم شعارهای خود بر علیه رژیم را بلندتر و رساتر به گوش جهانیان رساندند.

فریاد «مرگ بر شاه»، آهنگ تندتری یافت و در همه‌ مجالس منعقده که نوعا به آشوب کشیده می‌شد، ترفندهای رژیم باز‌گو و برملا می‌شد، که این امر خود به بی‌ثباتی و شکنندگی رژیم دامن می‌زد.

در بعد خارجی حادثه، سازمان‌های حقوق بشر خواستار این شدند که گروه‌های تحقیق بین‌المللی روانه‌ آبادان شوند و تحقیق در مورد این فاجعه‌ ضد بشری را مستقل از نهادهای حکومتی به عهده گیرند. این امر بیش از هر چیز حیثیت رژیم پهلوی را در دید جهانیان زیر سؤال می‌برد.

اکنون سی و نهمین سالروز به آتش کشیدن سینما رکس است جایی که بیش از 400 نفر زنده زنده در آتش سوختند و هیچ اثری از برخی از آنها به دست نیامد، یاد همه این شهدای عزیز را گرامی می‌داریم و به روح همه آنها درود می‌فرستیم

انتهای پیام/