۲ شهید گمنام ‌در بوستان معتمد‌نژاد بیرجند آرام گرفتند

‌‌مردم بیرجند دو میهمان از جنس نور را تا خانه ابدی درحالی بدرقه کردند که حرفشان رساندن سلام بر شهدا وبه ویژه شهید حججی بود.

به گزارش خبرنگار تسنیم از بیرجند، ساعت به وقت عاشقی، اینجا بیرجند محل قرار شمال شهر است پارک معمتد نژاد مردم گروه گروه خو درا به این پارک رسانده، گویا خبری است، قرار است اینجا مهمان بیاید، همه خود را به شمال شهر بیرجند می‌رسانند، پیر وجوان، زن ومرد، بزرگ و کوچک، همه وهمه لحظه شماری می‌کنند.

گویا قرار است میزبان دو میهمانی باشیم که سال‌هاست درانتظارشان هستیم، اما نمی‌دانم این میهمانان از کدام شهر ودیار این کشور هستند، تنها این را خوب می‌دانم که از هر نقطه این ایران زمین باشند، بازهم همان دلار رشیدی بودند که در اوان جوانی از جان خود گذشته تا امروز من در اسایش وامنیت باشم وبتوانم برای حضور در این مراسم بیایم.

لحظه به لحظه برجمعیت افزوده می‌شود، کودکانی را می‌بینم که شاید هنوز چیزی از شهید وشهادت را متوجه نشوند، اما به همراه پدر ومادر خود آماده تا از نزدیک شاهدهد باشند که در روزگاری این جوانان از همه چیز خود گذشته تا امرزو ما در بهترین امنیت به سر ببریم.

آری ساعت به وقت عاشقی است، ساعت به وقت دلتنگی است امروز مادران شهدای مفقود الاثری را دیدم که با در دست داشتن عکس فرزند شهید خود به سراغ این دو پیکر آمده وسراغ فرزندان خود را از اینها می‌گیرند،امروز که مصادف با روز شهادت امام جواد(ع) است فضای شهر بیرجند آکنده از نوحه خوانی برای شما شده است.

امروز مردم بیرجند چشمهایشان را از تمامی تعلقات دنیا شسته اند تا شاید با بر دوش کشیدن پیکر جوانانی از جنس شجاعت، وایستادگی کمی حال و هوای دلشان عوض شود، آری سالهاست که می‌بینم که هر بار خبر آمدن شهیدی در شهر می‌پیچد همه نگاه‌ها به نظار می‌ایستند واین بار عزیز کدام مادر به آغوش میهمن آمده است.

امروز خیلی جمعیت شلوغ بود، خیلی‌ها دل پر دردی داشتند و آمده بودند به گمنام مادران شهدای این شهر را برای پرستوهای مهاجری که به گمنامی خوانده می‌شود در دل سوگواره می‌خواندند وبه دنبال یوسف‌های گمشده خود بودند ، آری امروز مادری را دیدم فرزند نوزاد خود را درآغوش گرفته بود وبا نوایی خواندن کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی را زمزمه کرده وبه دنبال پیکر شهدا گام برمی‌داشت.

یکی از بانوانی که بهار زندگیش بیش از 65 سال سپری شده بود، با عصای پوب دستی خود دوان دوان در حال حرکت بود، جلو رفتم وعلت آمدنش را جویا شدم، و او با همان حالتی که چشمانش پر از اشک بود با من اینگونه پاسخ داد، مگر نمی‌دانی امروز چه خبر است؟ امروز جوانان رسیدی می‌آیند که معلوم نیست مادرشان در کجای این کشور است، امروز میزبان لاله های پرپر شده ای است که میهمان ما هستند وباید برایشان به خوبی میزبانی کنیم.

آری این مادر زیر لب اینگونه زمزمه می‌کرد، ای بچه‌های این شهر بیایید، باز هم میهمان داریم،  ای بچه‌های این شهر بیایید باز هم میهمان بی نشان داریم، ای بچه‌های این شهر باز هم گل ولاله داریم، باز هم شهید داریم، شهید گمنام خوش آمدی به شهر ما، بازهم شهید آوردند.

آری امروز دربیرجندبار دیگر عطر وبوی سالهای دفاع مقدس به مشام میر‌سید، حال و هوای کربلا، نینوا در شهر پیچید، کاروان شهدا که درمیانه راه رسید دستان نیاز مردم از هر سوی برای تبرک به سمت تابوت‌ها دراز شده بود؛ برخی غبار تابوت‌ها را توتیای چشم خود کرده وعده ای خاک بر صورت مسح کشیده وضو می‌ساختند.

نگاه به چمعیت ودلهای شکسته که می‌کردی، متوجه می‌شدی که این شهدا دیگر غریب وتنها نیستند زیرا چشمان یک شهر برایشان اشک ریخته است انگار این مادران بیرجندی در فراق فرزندان شهید خود در گوش شهدای گمنام این چنین زمزمه می‌کردند، لا لا لالا گل پونه، خوش اومدی به خونه، لالالالا گل دشتی چرا مادر اینگونه برگشتی..

دختران نوجوان وپسران جوانی را دیدم با اینکه درآن زمان دفاع مقدس را درک نکرده و ندیده بودند، اما به دنبال شهدا بودند وبر روی تابوتها می‌نوشتند شهدا شرمنده ایم، شهدا شفاعت ما را در روز قیامت بکنید،

مراسم آغاز شد، نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی وارد جمعیت شدند، مردم با دیدن ایشان دست از پا نشناخته وهرکس تلاش میکرد تا خود را به آیت الله عبادی برساندو از نزدیک به او احوالپرسی کند.

بانویی را دیدم که با دیدن آیت الله عبادی اشک بر چشمانش جاری شد وگفت: خدا شما را برای ما حفظ کند، از او پرسیدم مادر جان ایشان را می‌شناسی، با اینکه چشمانش به خوبی سویی نداشت، اما اشاره ای کرد وگفت، مگر می‌شود نماینده رهبرم را نشناسم، ایشان اولاد پیغمبر خدا ونماینده مقام معظم رهبری هستند، حرف ایشان برای ما مانند حرف وسخن رهبر است ومن همیشه دوست داشتم از نردیک ایشان را ببینم که امروز توفیق یافتم اما از تو می‌خواهم شما که به ایشان بگویید، آقا مردم ما شما را خیلی دوست دارند ومی‌خواهیم شما امام جمعه شهر بیرجند شوید دل این مردم را نشکنید ودرخواست ما را اجابت کنید

درآن سو آن طرف تر جوانانی را دیدم که با حضور نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی با گوشی های خود عکس گرفته و از حضور ایشان در این مراسم قدردانی کردند، اما انگار حرف آنها هم مانند حرف همین مادر ی بود که خواسته‌اش امامت جمعه بیرجند از سوی آیت االه عبادی بود.

گویا امروز در اقدامی خوجوش مردم استان خراسان جنوبی کمپینی را راه اندازی کرده واز آیت الله عبادی حمایت کردند وبا توجه به درخواست‌های مکرر بود از رهبری درخواست دارند که عنایت فرمانید وحایگاه امامت جمعه بیرجند را به آیت الله عبادی بسپارند.

مراسم اقامه نماز توسط نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی برگزار شد، بعد ازنماز آیت الله عبادی درکنارتابوتهای شهدا نشسته وبا دست گذاشتن بر روی تابوت فاحته خوانی کرد، نمی‌دانم آن لحظه او زیر لب چه می‌گفت، آن لحظه زیر لب با شهدا چه زمزمه ودرد ودلی داشت، اما این را خوبی می‌دانم که این مردم به وجود این نماینده افتخار کرده و درحال حاضر تمام هم وغمشان این است که وی را در جایگاه امام جمعه بیرجند هم ببینند.

مدیرکل بنیاد حفظ آثار ونشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان جنوبی در گفت‌گوبا تسنیم اظهار داشت: این دو شهید گمنام 25ساله و30ساله هستند که در عملیاتهای خیبرو جزیره مجنون در شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

فخر افزود: درحال حاضر در یازده نقطه شهری، دانشگاهی ونظامی شهر بیرجند شهدای گمنام آرمیده اند.

گزارش از اعظم انصاری

انتهای پیام/