رحمت امینی: زیر بلیت کسی نرفتن کار دشواری است/ کاش محسن تنابنده زکات موفقیتش را بدهد

رحمت امینی که این روزها در قالب یک جشنواره خصوصی، در بخش کودک تئاتر فعال است از پروسه تعیین یک دبیر جشنواره در دستگاه دولتی می‌گوید و معتقد است کاش هنرمندانی چون محسن تنابنده زکات موفقیتشان را بابت حضور در تئاتر کودک بدهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، هر یک از جشنواره‌ها و مناسبات هنری اصولاً بازه سنی خاصی را پوشش می‌دهند. یا برای کودکان و نوجوانان طراحی شده‌اند و گاه برای بزرگسالان؛ اما آنچه مغفول مانده است توجه به بازه‌های سنی است. اینکه آیا آثار یک جشنواره کودک مناسبتی برای همه کودکان دارد. پاسخ مشخصاً خیر است. اصولاً جشنواره‌ها معجونی درهم است که شاید در این معجون شما نتوانید برای یک درجه سنی خاص اثری بیابید.

در این کم و کاستی فرهنگی مؤسسه تماشاگان اقدام به برگزاری جشنواره‌ای با عنوان «چرخ و فلک» کرده است که هدف آن توجه به یک درجه سنی خاص است. خردسالان 3 تا 6 سال مخاطبان آن هستند و مهمتر آنکه آنان خود اجراگران این جشنواره هستند. از همین رو  بر آن شدیم با متولیان این جشنواره خردسالانه به گفتگو بنشینیم. رحمت امینی مدیر مؤسسه تماشاگان و حامد زحمتشک ، دبیر اجرایی جشنواره میهمانان این گفتگو با موضوع خردسالان هستند.

***

تسنیم:  موسسه را بدون سروصدا راه انداختید و خیلی فضای خبری برای آن درست نکردید. به‌هرحال هر موسسه‌ای پشتش یک قصه‌ای دارد، قصه تماشاگان از کجا شروع ‌می‌شود؟

در تئاتر، مؤسساتی که  بسترها و زمینه‌های ایجاد اشتغال را فراهم می‌کنند، اندک هستند.

امینی: ابتدا به لغت تماشاگان اشاره بکنم. از جمله پیشنهاد‌های آقای ناظرزادهٔ کرمانی است که مابه‌ازای تئاتر به معنای کلی قضیه است، یعنی تئاتر که همه شامل ساختمان و جایگاه تئاتر است و هر اتفاقی که در آن می‌افتد، مانند تئاتر شهر. اگر قصه‌اش را بخواهیم تعریف کنیم ابتدا برآمده از دیدگاه‌های دانشگاهی من بوده، در واقع من می‌خواستم به چند جوان دانشجو برای ایجاد یک موسسه کمک کنم که کارهایی را انجام بدهند و آن چند جوان به‌نوعی گرفتار کارهای مختلف شدند. دیدم مسیری را که طی کردم ادامه بدهم و با همین نیت که به دانشجویان و دانش‌آموختگانِ تئاتر کشورمان به‌نوعی کمک کنم. به‌هرحال شغل اصلی و اول خودم را معلمی می‌دانم، معلم دانشگاه و بیش از اینکه وارد دانشگاه شوم، دغدغه و دل‌مشغولی کار دیگری را داشتم که آن‌هم خبرنگاری در حوزهٔ نشریات بود؛ ولی در قصهٔ تماشاگان نیت ما این بوده و است که از ظرفیت‌ها و توانایی‌های بچه‌های دانشجو و دانش‌آموخته سود ببریم و مأوایی برای کسانی که باشیم که می‌خواهم در رده‌های مختلف یا تولید اثر یا یک جشنواره یا یک کارگاه و غیره وارد میدان شوند و ما خیلی از مکان‌ها کم داریم، مؤسساتی که به‌نوعی بسترها و زمینه‌هایی را فراهم کنند برای ایجاد اشتغال.

البته یک ایدهٔ دیگری دارم و داشتم و ممکن است در کنار تماشاگان شکل بگیرد و آن‌هم تشکیلاتِ کاملاً مستقل و خصوصی صنفی برای اینکه ما الآن صنف تئاتر دانشگاهی نداریم، وقتی می‌گوییم تئاتر دانشگاهی اعم از دانشجو و استاد هم است و امیدواریم به این‌همه‌جامه عمل بپوشانیم.

تسنیم:  کانون تئاتر دانشگاهی به‌هرحال وجود داشت؟

ایدئال من یک نظامِ صنفیِ دانشگاهیِ بسیار معتبر و تأثیرگذار است

امینی: کانون دولتی بود و آن‌هم اتفاقاً می‌شود گفت یکی از کسانی که آن را به وجود آورد و در تشکیلاتِ ایجادش بود، خود بنده بودم که بعداً به نام دفتر تئاتر دانشگاهی نامیده شد و آخرین رئیسش آقای باباشاهی بود که در اداره تئاتر مستقر بود و قبلش من بودم که این دفتر را به‌نوعی هدایت می‌کردم؛ ولی آن اگر ادامه پیدا کند و باشد به‌هرحال متصل به دولت است. چیزی که مدنظر و ایدئال من است چیزی مانند بحث پزشکان‌ استکه نظام صنفی دارند. یعنی یک نظامِ صنفیِ دانشگاهیِ بسیار معتبر که تأثیرگذار باشد بر خیلی از جریان‌های تئاتری کشور و این مستلزم زمان و اتفاقات دیگری است.

تسنیم:  تماشاگان به پایان‌نامه شما مربوط است؟

برای اولین بار در کشور تصمیم گرفتیم  روز تئاتر در روز خودش برگزار شود

امینی: بعد که تماشاگان شکل گرفت، ربطش به پایان‌نامه از قسمتی از قضیه شد که من به‌عنوان کسی که تماشاگان و آینده تماشاگان را طراحی کرده است، شاخه‌هایی در آن دیده بودیم و ان‌شاءالله راه می‌اندازیم. اولین شاخهٔ مهم و معتبری که کارهایش را شروع کردیم و انجام دادیم «تئاتر کودک و نوجوان» بود که با پیوستن آقای زحمتکش به مجموعه تماشاگان، اولین اقدامِ به‌نوعی اعلام حضورمان، یک اقدام ویژه  با یک ظرفیتِ اجرایی بسیار چشمگیر و بالا بود که جشن روز جهانی تئاتر بود. برای اولین بار در کشور تصمیم گرفتیم روز جهانی تئاتر در روز خودش برگزار شود، یعنی 7 فروردین. خیلی انتقادها داشتیم، حالا یک عده مردم هم آمده بودند. مسئول و هنرمند معتبری می‌آید و یک اتفاق عجیبی رخ داد، خیلی آمدند. ما شاهد حضور افرادی بودیم که بعضی از آنها در ذهنم است. دبیر آن آقای جِبلی بود. از دو سه ماه قبل از فروردین جلساتِ متعدد و مستمر با ریزبینی، باحوصله بدون چشم‌داشتی آمد و نشست. خود آقای زحمتکش مسئولیت اجرا را به عهده گرفت، یعنی کارگردانی مراسم. چند نهاد خوشبختانه به ما کمک کردند یک بخشی از وزارت نفت بود. البته کمک‌های مختصری بود؛ اما خود نیت کمک کردن خیلی ارزش داشت. یک بخش کوچکی از شهرداری، یک بخشی از ایرانشهر کمک گرفتیم و با همت بچه‌ها ما شاهد اولین جشنِ روز جهانی تئاتر با نام کودک و نوجوان در ایران بودیم که یادم است حتی آن روز آقای شفیعی آمدند به‌عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی و جالب است آن جشن باعث خیر و برکاتی شد، مثلاً برداشتن 20 درصد سالن هنر که برای کارهای کودک بود که آن روز اعلام کرد که 20 درصد را نمی‌خواهد بدهید.

به مبارکی این روز و این جشن تبلیغات را خودتان انجام بدهید. آقای ایازی آمدند، هوشنگ مرادی‌کرمانی آمدند، خانم برومند آمدند. برای ما خیلی جالب بود. این مهمترین و بیشترین نوعِ اعلام حضور ما با برنامه‌ریزی و ایدهٔ ما بود. تئاتر کودک و نوجوان برای تماشاگان و برای ما و برای آیندهٔ این کشور مهمترین چیز است و الآن برای چرخ‌وفلک جمع شده‌ایم، یعنی ایدهٔ برگزاری چرخ‌وفلک هم یک ایده‌ای بود که ما از مدت‌ها قبل منتظر بروز زمان و فرصتش بودیم که به‌هرحال به وقوع پیوست. برای اینکه تماشاگان نشان بدهد، تشکیلاتی است که هم روی پای خودش می‌ایستد و خصوصی است و هم فقط به یک برنامه اکتفاء نمی‌کند، ما در یک برنامهٔ جهانی هم سهیم شدیم. غیر از روز جهانی تئاتر که آن‌هم می‌شود گفت برنامهٔ جهانی است، پارسال مصادف بود با چهارصدمین سال‌مرگ شکسپیر که در کل جهان مراسمی در کشورهای مختلف برگزار شود و تماشاگان ‌هم برگزارکننده مراسم بود که دبیرش قطب‌الدین صادقی بود و مراسم خوبی بود. یک جشنی بود شامل اجرای قطعاتی از شکسپیر. آقای انور برای اولین بار بعد از چند دهه در یک مراسم یک شکسپیرشناسی بود که شرکت کرد و سخنرانی داشت و یک قسمت انگلیسی کار هملت را اجرا کرد و در تقویم جهانی شکسپیر در انگلستان این برنامه ثبت شد، یعنی نام ایران هم به‌عنوان کسی که احترام گذاشته است به شکسپیر در آنجا ثبت شد.

بنابراین تماشاگان- اینکه اشاره کردید - کم سروصدا دارد پیش می‌رود. اعتقادمان این است که سنگ بزرگ علامت نزدن است. من ده‌ها جا مدیریت و دبیری کردم و آنها شرایط خاص خودش را داشته است. بالاخره کم و یا زیاد یک بودجه‌هایی داشته و ما نمی‌خواهیم کاری بکنیم که کار خودمان نباشد. مثلاً یک جایی یک نهادی پیدا شود بگوید 200، 300 میلیون برای این برنامه، ما می‌شویم کارگزار آن نهاد اگر هم‌چنین کارهایی بشود. ما می‌خواهیم اتکا کنیم به توانمندی‌های خودمان و می‌خواهم اعتراف بکنم بسیار بسیار کارِ سختی شده، یعنی اگر بخواهید خودتان باشید و عقاید خودتان را انجام بدهید. منظورم همان کارِ ریشه‌ای و فرهنگی را بخواهید انجام بدهید. واقعاً کارِ دشواری است، بخواهید زیر بلیت کسی نروید، واقعاً کار دشواری است.

بله یک جایی پیدا شود بگوید فلان قدر به شما می‌دهم، اگر به این اکتفا کند که آرم آن را بزنیم، ما می‌گوییم مخلصیم؛ ولی اگر بخواهد تلویحاً و محترمانه چیزهایی را وارد برنامه بکند، دخالت بکند ما نمی‌توانیم قبول کنیم. ممکن است یک جاهایی حرف‌های قشنگی هم بزند؛ ولی اگر آنها را بشنویم و عمل کنیم مجبور هستیم حرف‌های غیرقشنگ آن را هم بشنویم و عمل کنیم. بنابراین تا جای ممکن به دوستان ‌هم گفتم ببینم چه کسی دارد به ما کمک می‌کند، در همان گفتگوی اول به او بگوییم که این کاری که داریم می‌کنیم در حد همین یک لطفی باشد که ما از شما تشکر هم می‌کنیم، آرم شما را هم می‌زنیم؛ ولی بیشتر از این نمی‌توانیم وارد این فضاها شویم. ضمن اینکه باز هم من اشاره کردم، گفتم اگر ایدهٔ خصوصی موسسهٔ ما، اگر جایی هم بخواهد به من کمک بکند خودش هم خصوصی باشد بهتر است تا می‌توانیم از دولت فاصله بگیریم تا دچار شائبه‌ها و مسائل این‌چنینی نشویم.

تسنیم:  موسسه چند بخش فعال دارد؟

یکی از دغدغه‌های من تئاتر کاربردی است، بنابراین به فکر آن‌هم هستم

امینی: موسسه اولاً یک ساختمان کوچکی دارد، یک آپارتمان 80 متری که دفتر ماست. بعدازاینکه تماشاگان کوچک و نوجوان با همت آقای زحمت‌کش راه‌اندازی شد، پلاتو پیچ که قبل از ما برای تئاتر کودک طراحی‌شده بود، با تفاهمی آنجا را گرفتیم. یعنی می‌شود گفت تماشاگان کودک و نوجوان ما الآن بعد از خود تماشاگان مهم‌ترین و فعال‌ترین بخش تماشاگان است. داریم به تماشاگان‌های دیگر هم فکر می‌کنیم. تماشاگان کاربردی است که در حوزه یک دفتری را ایجاد کردم. آن دفتر با رفتن آقای قهرمانی واقعاً هیچ گزینهٔ مناسبی برای  ادامه ندارد. یکی از دغدغه‌های من تئاتر کاربردی است، بنابراین به فکر آن‌هم هستم و الآن هم بخواهیم بگوییم بخش فعالمان دفتر تئاتر کودک و نوجوان است و جشنواره چرخ‌وفلک زیر نظر همان دفتر فعالیت می‌کند.

تسنیم:  شما چگونه با پروژهٔ دکتر آشنا شدید؟

زحمت‌کش: ماجرا برمی‌گردد به اسفند سال 94 که یک روزی آقای دکتر تماس گرفتند یک قراری در تماشاگان گذاشتند، من از این طریق با تماشاگان آشنا شده بودم و تصورم این بود که اشتباه نوشته شده است و نامش تماشاگران است. چند روز درگیر این بودم که به دکتر یک پیغام بدهم بگویم دکتر این کانالی که درست کردید نامش اشتباه شده درستش کنید. من در این فکر بودم که دکتر خودش زنگ زد و گفت بیا دفتر تماشاگان‌که من آنجا مطمئن شدم واژه درست است تا آن‌وقت با آن کلمه مواجه نشده بودم. بعد من رفتم دفتر تماشاگان و آنجا پیشنهاد کارگردانی مراسم روز جهانی تئاتر کودک و نوجوان در 27 مارس را به من دادند، آقای جِبلی گفتند شما باید این کار را انجام بدهید.

تسنیم:  آقای جبلی در پروژه شما زودتر از همه رفته بود؟

زحمت‌کش: بله، من رفتم سورپرایز شدم؛ چون آقای دکتر بود، آقای جبلی بود، علی بهرامی و رضا بیات بود. من یک‌دفعه با عامل انجام‌شده مواجه شدم و رفتم داخل یک پروژه‌ای قبل از اینکه راجع به آن بدانم به من گفتند ما می‌خواهیم جشن روز تئاتر بگیریم برای کودک و نوجوان، پیشنهادشده شما این کار را انجام بدهید و آنجا شروعِ همکاری من با مجموعه تماشاگان بود و قرار شد جشنی برگزار کنیم و بعد ببینیم خدا چه می‌خواهد و چگونه جلو می‌رود. از همان‌جا استارت تماشاگان کودک و نوجوان خورده شد و آقای دکتر لطف داشتند و به من اعتماد کردند.همان روز جهانی تئاتر پیشنهاد شد برنامه‌ریزی بابت تماشاگان کودک و نوجوان مستقل آغاز شود و کارش را انجام بدهد. مسئولیت این بخش را من بر عهده بگیرم؛ ولی یک سال طول کشید. یعنی از فروردین سال 95 تا اردیبهشت سال 96 این پروسه طول کشید؛ چون در مجموعه تماشاگان ما خودمان درگیر ماجراهایی بودیم. بحث پروانه فعالیت بود، بحث این بود که بتوانیم رسماً و مشخصاً کارمان را انجام بدهیم که از اول اردیبهشت با آمدن حکم و ماجراها مشخصاً نتوانستیم کارمان را شروع کنیم.

تسنیم:  آقای امینی با وجود مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چه نیازی دیدید که باید برای تئاتر کودک جای دیگری هم شکل بگیرد و خصوصی باشد و وابسته به دولت نباشد؟ شما چه کمبودی در تئاتر کودک دیدید که سراغ این قضیه رفتید ؟

باید از تئاتر کودک حمایت شود

امینی: یک مثالی تئاتری‌ها می‌زنند که طرف می‌خواهد جنگل را ببیند بعد می‌رود می‌گوید اینجا که فقط درخت است. ما همه‌جا مدام داریم می‌گویم کودک و کودک و باید از تئاتر کودک حمایت شود؛ ولی آن پدیده‌ای که به نام تئاتر کودک باید متبلور شود یا به آن اندازه‌ای که ما راجع به آن صحبت می‌کنیم، عمل ببینیم، وجود ندارد.   خودم به‌عنوان کسی که مسئول بودم، بخشی به نام حوزهٔ تئاتر کودک زیرنظر من بود؛ البته این چند سال وارد این مقوله به‌صورت جدی‌تر شدم. جواب نخست من این است که تماشاگان قرار است ان‌شاءالله یک تشکیلات مستقل خصوصی باشد. ان‌شاءالله می‌گویم چون در خطر هستیم که نتوانیم به‌واسطهٔ تأمین خودمان خوب ادامه بدهیم. از زمانی که واقعاً به این نتیجه رسیدیم که نمی‌توانیم خوب ادامه بدهیم دستمان را می‌بریم بالا. نمی‌خواهیم کار بد بکنیم. با بچه‌ها می‌نشینیم می‌گوییم کاری که می‌خواهیم بکنیم شده از اعتبار، آبرو، وقت، زمان، پول جیبی‌مان.

تسنیم:  یک نگرش ایدئال‌گرا در کارتان دارید؟

زحمت‌کش: بله صددرصد. از روز نخستی که پروژه تعریف می‌شود به آن فکر می‌کنیم، که باید به بهترین شکل و استانداردترین حالت ممکن اتفاق بیفتد.

در عرض یک ساعت یک نفر دبیر می‌شود؛  پروسهٔ تعیین یک دبیر در مرکز نمایشی نیم ساعته و تلفنی است

امینی: یک مثالی بگویم، پروسهٔ تعیین یک دبیر در حوزهٔ مرکز نمایشی یا یک جریان دولتی نیم ساعت یا دو ساعت است یا اصلاً تلفنی است. کلاً 5 گزینه یا 10 گزینه وجود دارد و در عرض یک ساعت یک نفر دبیر می‌شود، بعداً هرکسی خواست می‌آید دیگر تمام شد رفت حکم صادر شد. حامد بعداً اضافه شد؛ ولی در مورد آقای جبلی من می‌توانم بگویم با 95 درصد فعالانِ حسابی و استخوان‌دارِ کار کودک من تلفنی صحبت می‌کردم. گزینه‌ها را چک می‌کردم و بعد آقای جلبی گزینهٔ ما شد و چقدر خوب شد پذیرفت.

تسنیم:  مقاومت نکرد؟

اگر به  آقای جبلی یک جای دولت پیشنهاد دبیری بدهد، اصلاً قبول نمی‌کند

امینی: آقای جبلی در دانشگاه تهران یکی از مدرسان است و من آنجا همکار او هستم. هنوز فعال است. من همه‌چیز را حساب‌شده دیدم. اگر الآن آقای جبلی به یک دفتری دعوت شود و یک جای دولت به او پیشنهاد دبیری بدهد، اصلاً قبول نمی‌کند؛ ولی در دفتر دانشگاه صادقانه به او گفتم آقای جبلی ما می‌خواهیم این کار را بکنیم با همه هم صحبت کردیم، شما گل سرسبد این کار هستی. برای خودم هیجان‌انگیز بود که وقتی صحبت من را شنید و قبول کرد؛ البته یادم است ابتدا تلفنی صحبت کردیم گفت دانشگاه صحبت می‌کنیم. بعد آمدیم دانشگاه صحبت کردیم در دفتر گروه هنرهای نمایشی و این مسئولیت را پذیرفت.

می‌خواهم بگویم ما این پروسه را برای کیفیت و آبروی تماشاگان را طی کردیم. در مورد شبنم قلی‌خانی هم همین اتفاق افتاد و خیلی طول کشید تا به نتیجه رسید. چرخ‌وفلک یک رئیس دارد که آقای جبلی است، یک دبیر دارد که خانم قلی‌خانی است و یک قائم‌مقام که آقای زحمت‌کش است. اساساً اجرای جشنواره را خانم قلی‌خانی و حامد به عهده دارند؛ البته آقای جبلی یک جاهایی می‌نشیند کنار دوستان و بچه‌ها و وارد مشورت دادن‌های حوزهٔ اجرایی می‌شود. خیلی برای آقای جبلی این جشنواره مهم است و حرفش هم همان حرف تماشاگان است، منظورم حرفِ بنده است که از او سابقه‌ام کمتر است؛ ولی به این نتیجه رسیدم که برای تئاتر کشورمان درست است داریم همهٔ این کارها را می‌کنیم ولی این کارها، کارهای ریشه‌ای نیست.

تسنیم:  الآن شما دو ایراد از تئاتر کودک گرفتید یکی شیوه‌های تصمیم‌گیری است که خیلی بسته است.

در حوزه‌های دولتی و نهادهایی که دارای بودجه‌بندی‌های خاص هستند یکسری اتفاقات روتین رخ می‌دهد

امینی: این را فقط راجع به تئاتر کودک نمی‌گویم، راجع به دبیری بود. بحث سر این است که اگر بخواهیم وارد نقد آن پروسه شویم باید برای آن یک ساعت وقت بگذاریم؛ چون در حوزه‌های دولتی و نهادهایی که دارای بودجه‌بندی‌های خاص هستند یکسری اتفاقات روتین رخ می‌دهد. یک جاهایی هم خوب است، مثلاً یک نفر مانند شهرام کرمی برای تئاتر کودک. ما مدام می‌گوییم یک دبیری چند سالی باشد. صحبت این بود که نظر من راجع به تئاتر کودک چیست؟ من می‌گویم خیلی کارها نکردیم و اگر تماشاگان اولین اقدامات مهم و جدی‌اش راجع به تئاتر کودک است به دلایلی است که یکی من هستم که به این نتیجه رسیدم و بعد هنرمندانی هم که به ما اضافه شدند همین ایده را دارند. یعنی الآن حامد در تماشاگان‌که کار می‌کند می‌بینم تلاش می‌کند. تئاترهای خصوصی را می‌سنجد و می‌خواهد آنها را وادار کند برای کودک هم وقت بگذارید؛ اما وقتی برای کودک هم زمان می‌گذاریم دیگر مانند بزرگسال نگاهش نکنیم طفل است، نهال است. ما در تئاترمان نوید محمدزاده نداریم برند شود برای ما تماشاگر بیاورد؛ ولی ای کاش بتوانیم. یادم است محسن تنابنده یکسری کارهایش راجع به تئاتر کودک بود. با خود ما کار می‌کرد. ای کاش محسن الآن زکات بدهد، زکات موفقیت‌هایش را بدهد. به او هنوز نگفتم و جزء حامیان معنوی چرخ‌وفلک است. خانم معتمدآریا در این خانواده سال‌ها بوده است.

هنر تنها رشته‌ای است که بچه‌ها از اول ابتدایی به بعد به آن تفننی نگاه می‌کنند

می‌خواهم بگویم اینها می‌توانند بیایند و واقعاً الآن این ایده را دارم مطرح می‌کنم، مثلاً اگر آقای غریب‌پور بیاید یک کار کودک بکند مانند کارگاه 2، مدرسه خرگوش‌ها، آدم‌ها بیایند، البته این چیزهایی که من می‌گوییم یک مُسکن‌هایی است.من با آموزش‌وپرورش خیلی ارتباط دارم و تمام تلاش من و افرادی مانند من این است که درس تئاتر یک درس مهم شود. هنر تنها رشته‌ای است که بچه‌ها از اول ابتدایی به بعد به آن تفننی نگاه می‌کنند و این تبدیل نشده به یک پروسهٔ قدرتمندِ آموزشی هنری که بعد در دانشگاه مراحل بعدی را طی کنند. همه تبدیل شده به کوشش‌های فردی و شخصی بعضی از معلمین خوش‌ذوق که یکی از آنها معلم من بود که من را شناسایی کرد و به من بال‌وپر داد تا من توانستم موفق شوم.

تسنیم:  کانون ادعا دارد من آموزش نمی‌دهم و صرفاً باعث شکوفا کردن خلاقیت کودکان هستم، کانون این قابلیت را دارد؟

امینی: من قرار است یک کار برای کانون انجام بدهم. گردآفرید، قرار است در کتابخانه‌های کشور انجام بدهم.

تسنیم:  طرح کتاب مدرسه است؟

امینی: بله..

نمایش کودک دارای یک مخاطب تضمین‌شده است

زحمت‌کش: این‌طور بگوییم که نمایش کودک دارای یک مخاطب تضمین‌شده است نسبت به نمایش بزرگسال.

تسنیم:  ولی مدارس جنبهٔ آموزشی هنر را فراموش کردند. کلاس تئاتر آن‌چنانی وجود ندارد. زنگ هنر در مدارس معنایی ندارد. بارِ سازمانی این به دوش کانون است. حالا کانون توانسته این خلاء را پر کند؟

در جامعه ما گاردی نسبت به ترویج هنر وجود دارد

زحمتکش: من معتقدم اولاً ما یک گاردی داریم نسبت به ترویج هنر در جامعه ما، حالا ما مشخصاً درباره تئاتر صحبت می‌کنیم؛ ولی مشخصاً اگر شما بخواهید هنر را ترویج بدهید انگار کار زشتی دارید انجام می‌دهید. این باور عمومی است. حداقل سیستم دارد این‌طوری رفتار می‌کند؛ حتی اگر باور خودش هم این‌طوری باشد. تصویری که از بیرون می‌بیند این است که شما دارید کارِ زشتی انجام می‌دهید. شما نباید این را ترویج بدهید و هر عنوانی برای آن پیدا می‌کنند؛ ولی کانون مشخصاً به‌عنوان ویترینِ این حوزه باید درست عمل بکند. یعنی وقتی شما ویترین را می‌بینید، می‌بینید ویترین قشنگی است؛ ولی وقتی می‌روید داخل آن می‌بینید جنسش خوب نیست. فقط از بیرون قشنگ به نظر می‌رسد.

ویترین زیبای کانون پرورش فکری و درون بد

من خیلی کشورها سفر کردم و خیلی جاها کانون را می‌شناختند و برای من عجیب بود به دلیل اینکه حداقل تا الآن این وجه را کانون حفظ کرده است، اینکه از قبل دنیا آن را می‌شناسد و هنوز هم باید آن را بشناسند. هنوز هم باید زیبا آن را بشناسند. برای همین از واژه ویترین استفاده می‌کنم. تصویر بیرونی آن تصویر جذابی است؛ ولی کافی است شما در را باز کنید و بروید داخل، آن‌وقت بوی تعفنش بلند می‌شوند. خیلی دوست دارم روبه‌روی من یکی از مدیران کانون نشسته باشد و من جزئیات را به او بگویم چون من مستقیم با او در ارتباطم. کانون صددرصد می‌تواند این خلاء آموزشی را پر کند، چون بسترش را دارد.

کانون هر جا تئاتر بخواهد اجرا کند نیاز به مجوز ارشاد ندارد

امینی: تنها جایی که نیاز به مجوز وزارت ارشاد ندارد غیر از داخل دانشگاه و کانون، کانون هر جا تئاتر بخواهد اجرا کند نیاز به مجوز ارشاد ندارد و کاملاً مستقل است.

مربیان  دارند کار را پیش می‌برند، نه آن دوستانی که پشت میز نشسته‌اند

زحمتکش: ما تا سال‌ها پیش عضو اولین هیئت‌مدیره انجمن کودک و نوجوان خانه تئاتر بودم، ما یک خلاء قانونی داشتیم، زمانی که بچه‌ها پرونده‌شان را تشکیل می‌دادند، نمایش‌هایی که در کانون اجرا شده بود نمی‌توانستیم به‌عنوان رزومه کاری بپذیریم؛ چون در اساسنامه آمده بود سالن‌های زیرمجموعهٔ ادارهٔ کل هنرهای نمایشی. ما این را حل کردیم. در اولین دوره این مشکل را حل کردیم و مشکل اساسنامه خانه تئاتر بود. الآن شما کارهای کانون ببرید جزء روزمهٔ شما محسوب می‌شود. برای من آنجا سؤال پیش آمد شما وقتی این‌قدر دارید مستقل کار می‌کنید، جنگ و دعوا بود بین دو سازمان یعنی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این‌ها همدیگر را قبول نداشتند.

بله کانون می‌تواند کاری بکند، بسترش را هم دارد. چقدر نیروی متخصص دارد. چقدر نیروی دلسوز دارد در کتابخانه‌ها. این‌ها هیچ ربطی به مدیریت ندارد. واقعاً مربیان کانون را بگذاریم روی سرمان و حلوا حلوا کنیم، به این دلیل که آنها هستند که دارند این بازی را پیش می‌برند، نه آن دوستانی که پشت میز نشسته‌اند. من دوست مدیری را که الآن خیلی خوشحالم که در کانون نیستند؛ ولی ساعت‌ها وقت گذاشتم که ایشان را مجاب بکنم اگر تئاتر برود در کتابخانه‌های کانون به‌صورت دوره‌ای اجرا شود به خدا نه تو ضرر می‌کنی، نه من ضرر می‌کنم که باقیات و صالحات برای خودمان می‌گذاریم. ساعت‌ها طول کشید من این آقای مدیر را مجاب بکنم که این کار را انجام بدهد، بله انجام داد و سه ماه این اتفاق افتاد، سال 88 این اتفاق افتاد.

به‌طور مشخص بود کانون بسترش را دارد، امکاناتش را هم دارد، ظرفیتش را هم دارد و می‌تواند این کار را انجام بدهد و بار اصلی روی دوش مربیان است و مربیانی که کتابخانه‌ها الآن دارند این کار را می‌کنند و خودخواسته دارند این کار را می‌کنند؛ چون دغدغهٔ آنهاست، مثلاً افرادی مانند خانم مریم تهرانی چون خودش جزء بدنهٔ تئاتر است و مربی کانون است، همهٔ تلاشش را می‌کند برای اینکه تربیت کند، و این کانونی که بستر دارد در سن 16 سالگی در کتابخانه را باز می‌کند و خداحافظی می‌کند.

متأسفانه یکی از جاهایی که نسبت به ظرفیت‌هایی موجودش کوتاهی می‌کند، آموزش‌وپرورش است

امینی: حتی اگر بگوییم کانون از تمام ظرفیت‌هایش دارد سود می‌برد؛ ولی این باز یک بخش از ماجرای توسعهٔ تئاتر کودک است و به غیر از کانون هم ما جای دیگری به نام کودک نداریم. مرکز هنرهای نمایشی است که در حد بضاعت خودش دارد کار می‌کند. متأسفانه یکی از جاهایی که خیلی دارد کوتاهی می‌کند نسبت به ظرفیت‌هایی که دارد، آموزش‌وپرورش است. کانون زیرمجموعه آموزش‌وپرورش است.

ادامه دارد...

==================

مصاحبه از احسان زیورعالم

==================

انتهای پیام/