اولین سؤالی که پزشک باید از زوجهای نابارور بپرسد/ قرآن «مسطور» حاصل خواندن متدبرانه کتاب خدا
طراح قرآن مسطور معتقد است «اگر بخواهیم قرآن را زودتر ختم کنیم و تاثیری در ما نداشته باشد، شاید به هیچ نزدیک باشد؛ هیچ وقت نگذاشتم که پزشکی از قرآن دورم کند چرا که یک پزشک اول باید با اتصال به بی نهایت الهی درمانگر خودش باشد بعد درمانگر دیگران.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، خداوند در قرآن کریم از این کتاب به عنوان «نور» نام میبرد «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا»
مهمترین خصوصیت نور، از بین بردن ظلمت و هر آن چیزی است که جنسش از تاریکی است. به همین دلیل وقتی قرآن بخوانی هر آنچه ظلمانی باشد از وجود انسان زدوده میشود و با هر بار قرائت قرآن دریچههای جدیدی به روی انسان قرآنی(انسان عامل به قرآن) گشوده میشود.
در این ارتباط نورانی، یکی از تجربیات شیرینی که برای انسان رخ میدهد، این است که انسان قرآنی به مرور از ظاهر قرآن به لایههای درونی و باطنی رهنمون میشود؛ همان بواطنی که سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) در حدیث شریفی فرمودند: «کتابُ اللّهِ عَلى أربَعَةِ أشیاءَ: عَلَى العِبارَةِ، وَالإِشارَةِ، وَاللَّطائِفِ، وَالحَقائِقِ. فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ، وَالإِشارَةُ لِلخَواصِّ، وَاللَّطائِفُ لِلأَولِیاءِ، وَالحَقائِقُ لِلأَنبِیاءِ / کتاب خدا بر چهار گونه است: بر عبارت و اشاره و لطایف و حقایق؛ پس عبارت براى توده مردم و اشاره براى خواص و لطایف براى اولیا و حقایق براى پیامبران است.» أعلام الدین: 303
تجربه نشان داده است که هر بار که به سراغ قرآن بروی و قرآنی شوی (به آموختههایت عمل کنی) بار بعدی که به سراغ این کتاب میروی قرآن صورت جدید، زیبا و جذابتری را از خود به ما نشان میدهد.
با تکیه بر روایتی که از امام حسین(ع) عنوان شد، بدون شک اولین گام در انس با قرآن دقت در عبارات آن و انس گرفتن با آنهاست و هر بار که قرآن بخوانیم این عبارات به گونهای زیباتر به ما رخ مینمایانند.
در ادامه، مصاحبه با پزشک جراحی را خواهید خواند که به سراغ قرآن رفته و خودش میگوید که با این نیت که قرآن در زندگی و کار او تاثیرگذار باشد و به آنها جهت دهد به سراغ این کتاب نورانی رفته است.
او در این سیر و رفتنهای خود به سوی قرآن، با زیباییهایی در عبارات قرآن کریم مواجه شده و قرآنی طراحی کرده که این عبارات را مورد توجه قرار میدهد و در نهایت وجهی هنری و لطیف را پیش روی مخاطبان قرار میدهد. این قرآن کریم به نام «مسطور» شناخته میشود.
اینک گفتوگوی مهدی خدایی با دکتر «سیدکاظم فروتن» را بخوانید:
به نظر میرسد سلیقهای که شما در چینش عبارات و آیات در قرآن مسطور به خرج دادید و از رنگبندی برای تمایز آنها استفاده کردید، حاصل انس و تدبر روزانه در قرآن کریم است که این ایده در ذهن شما خلق شده و قرآنی متناسب با آن طراحی و عرضه کردید؛ به خاطر همین پیش از پرداختن به ویژگیهای این ایده مایلم به خصوصیات صاحب ایده که شما باشید بپردازم. بفرمایید که این انس با قرآن چگونه و از کجا شروع شد؟
من در یک خانواده مذهبی تربیت شدم و عشق به قرآن و اسلام را مدیون تربیت پدر و مادرم میدانم. بعد که وارد رشته پزشکی شدم، اعتقاد داشتم که پزشک و متخصص شدن وسیلهای است برای تحقق تفکرات اعتقادی و اسلامیمان.
چیزی که الان کمتر ذهنیت جامعه علمی ما را در بر میگیرد که وقتی ما مهندس، پزشک یا صاحب حرفهای میشویم در همان متوقف نشویم؛ یعنی رشته تخصصی ما باید در مسیر اهداف اعتقاییمان قرار بگیرد و اگر بتوانیم از طریق آن رشته، مسائل اعتقادی را در خودمان و جامعهمان تقویت کنیم.
من در تخصصی که به عنوان جراحی کلیه گرفتم دو مسیر را پیش بردم، یکی موضوع «خانواده» به عنوان بحثی ارزشی بود، چرا که نظام ما برخاسته از خانوادههای سالم خواهد بود و آن نظام مقتدری که از لحاظ علمی و فرهنگی در دنیا حرف اول را بزند، ریشهاش برمیگردد به زن و شوهر سالم و پدر و مادر خوب و احساس کردم چون تخصص من میتواند تا حدودی به این مسئله فرهنگی مربوط باشد وارد آن شدم.
فعالیت دیگر من این بود که بتوانم جوانان را با قرآن عجینتر و مأنوستر کنم. وقتی شرایط جدیدی در جامعه شکل میگیرد باید اقداماتی را هم که برای جذب جوانان و آشنا کردن آنها با قرآن انجام میدهیم مطابق نیاز روز باشد، نه فرهنگ قدیمی.
گویا ارتباط شما با قرآن بیشتر در زمینه مفاهیم و تفسیر بوده است؟
من در روز قرآن را مطالعه و در معانی آن دقت میکنم. چون حرفه تخصصی من جراحی کلیه و مسائل زناشویی است، حتی یک بار قرآن را مطالعه کردم صرفا برای استخراج مطالبی که مربوط به مسائل زناشویی است که چگونه میتوانم علم خودم را در راستای آن آیات قرار دهم، خود این در من علاقه ایجاد میکرد، مثلا وقتی خداوند در مورد مسائل خانواده میگوید، درباره حوری در بهشت سخن میگوید همه اینها داری حساب و کتاب است، خداوند مباحث مربوط به حوریها و زیبایی آنها را بیهدف بیان نکرده است، من اعتقاد دارم که مسائل مربوط به نیازهای فردی که در قرآن ذکر شده است در مقیاس کوچکتر در همین دنیا وجود دارد و خداوند خیلی کاملترش را در آن دنیا قرار داده است.
این مقدمه رجوع من به قرآن بود ضمن اینکه قرآن کتاب دینی ماست و ایجاب میکرد که من به قرآن نزدیکتر شوم.
پس حدس من درست است، یعنی رابطه شما با قرآن یک رابطه متدبرانه بوده است و سعی میکردید که قرآن را بخوانید برای دستیابی به یافتههای جدید؟
بله. مثلا من به عنوان یک متخصص ارولوژی رسیدم به یک آیهای که خداوند میفرماید «خداوند به هر که بخواهد فرزند میدهد و به هر کس نمیخواهد فرزند نمیدهد.» ما در بحث ناباوروری مطالب زیادی داریم اما من همیشه از این جمله قرآن در کار خودم اینگونه استفاده میکنم که وقتی زوج نابارور به من مراجعه میکنند اولین جملهای که به آنها میگویم این است که شما آیا به هر قیمتی شده بچه میخواهید؟ اگر خداوند نخواهد شما برای خدا تعیین تکلیف میکنید؟ خب خدا یک بچهای میدهد که ناقصالخلقه است، یا در دو سه سالگی از دنیا میرود، در جوانی به فساد کشیده میشود یا پس از ازدواج دچار مشکلاتی میشود و خودت میگویی، ای کاش تو را نداشتم.
خب خدا از حالا صلاح نمیداند که تو فرزنددار شوی، چون خداوند فقط به فیزیک نگاه نمیکند، بلکه سلامت آن را از جمیع جهات نگاه میکند. ممکن است تربیت، رشد جسمانی و اخلاق آن بچه دچار مشکل شود.
امام سجاد(ع) میفرمایند که خدایا من نمیدانم تو را به خاطر سلامتی که به من میدهی شکر کنم یا به خاطر بیماری که میدهی؟ و اگر ما به عنوان جامعه علمی بتوانیم خودمان را با این آیات و احادیث نزدیکتر کنیم به جای کار فیزیکی صرف میتوانیم از بیماران حمایت معنوی داشته باشیم، چیزی که نیاز اصلی بیماران و الان در جامعه پزشکی ما کم رنگ است.
جامعه پزشکی ما باید بیشتر درد شنوا باشند تا درمانگر چون مریضها بیشتر دلشان میخواهد یک نفر درد آنها را گوش کند. ما میتوانیم آن ارتباطات معنوی را با توجه به آیات و احادیث با بیمار برقرار کنیم و بیمار امیدوارتر باشد و نسبت به سختیهای درمانش تحمل پذیرتر باشد.
آقای دکتر فروتن آیا اولین باری را که با قرآن ارتباط گرفتید به خاطر دارید؟ منظور من این است که از آن روز تا روزی که این ایده به ذهن شما رسید چه قدر طول کشید؟
من با این دید که ایدهای خلق شود هیچگاه قرآن نخوانده بودم، اما چیزی که خودم اعتقاد داشتم این بود که اگر قرآن را فقط برای خواندن بخوانیم، کار خیلی با ارزشی نیست، چرا که اگر بخواهیم قرآن را زودتر ختم کنیم و تاثیری در ما نداشته باشد، شاید به هیچ نزدیک باشد.
یک سفری در مکه در فکر بودم که آنجا چند دوره قرآن را ختم کنم، بعضی دوستان تا روزی یک و برخی دو قرآن ختم میکردند، من آنجا به ذهنم رسید که باید ببینم قرآن چه میگوید. بعد شروع کردم هر صفحه قرآنی که میخواندم یک صفحه هم ترجمهاش را خواندم، ما که با علم لغت عرب آشنا نیستیم. آیاتی را که فکر میکردم در زندگی من کاربرد دارد با مداد علامتگذاری میکردم، دفعه بعد فقط آیاتی را که علامت زده بودم خواندم و روی آنها تمرکز کردم و احساس کردم هر چه به قرآن نزدیکتر باشیم ابعاد جدیدی را در زندگیمان باز میکند.
هیچ وقت نگذاشتم که کار پزشکی یا تحصیل از قرآن دورم کند و احساس کنم که باید فقط کتابهای خارجی و درس جسم و جراحی بخوانم، چرا که یک پزشک اول باید درمانگر خودش باشد بعد درمانگر دیگران و اگر خودش سالم نباشد چگونه میخواهد دیگران را درمان کند؟ اگر بخواهیم جسم سالمی داشته باشم تا روانم سالم نباشد نمیتوانم از آن استفاده کنم.
روان هم زمانی واقعا سالم است که من خودم را به بینهایت الهی متصل کنم و در غیر این صورت در روان محدود خودم متوقف میشوم. این در من انگیزه ایجاد کرد که بتوانم خودم را به قرآن بیشتر نزدیک کنم و خداوند را به خاطر این توجه و توفیقی که به من داد شکر میکنم.
البته اخلاقا باید بگویم که این ایده صددرصد برای خود نبود و از قدیم وجود داشت اما ما آن را توسعه دادیم، زیبا و بارورتر کردیم.
این ایده کجا خلق شد و چه مسیری را طی کرد تا به ثمر رسید؟
یک تفکری از یکی از قرآنهای قدیمی که به مظفرالدین شاه هدیه شده بود و در خانه مادرم دیدم در من شکل گرفت؛ کار هنری بدین ترتیب که از حروف متقارن در تنظیم آن در حد بسیار محدود و ابتدایی استفاده شده بود شکل داده بودند.
با دیدن آن قرآن به ذهنم رسید که ما میتوانیم قرآن را به حالت زیباتری از نظر هنری خلق کنیم که زمینهای برای جذب علاقهمندان به قرآن به خصوص جوانان شود. کلمهها و جملات قرآن زیبا و از نظر ظاهر یک معجره است و ما هر چه برای مطرح کردن همین ظاهر قرآن کار کنیم کم است.
نکتهای که مقام معظم رهبری هم به آن اشاره کردهاند این است که ما وقتی میخواهیم وارد یک خانهای که فضاهای زیبا و بزرگ و باغ پر از گل و میوه دارد بشویم، اگر درب ورودی ضعیف و بدون آرایش باشد، افراد جذب آن خانه نخواهند شد، پس ما روی زیباسازی ورودی آن خانه هم باید کار کنیم اما نباید آنجا متوقف شویم بلکه باید مقدمهای باشد برای ورود به آن خانه؛ به همین دلیل ما معتقدیم که قرآن را باید زیبا نوشت، زیبا طراحی و قرائت و دلها را جذب و چشمها را مسحور قرآن کرد تا زمینهای ایجاد کنیم که افراد قرآن را بخوانند، بفهمند، تدبر و عمل کنند.
یعنی افق ما باید عمل به آن باشد، آن چیزی که الان کم رنگ است حضور کم قرآن در زندگی ما است و اگر هم حضور دارد تلاوت آن در ماه رمضان و رد شدن از زیر قرآن وقتی که جایی میرویم و یا فاتحهای بخوانیم. باید کاری کنیم که قرآن در فعالیتهای فرهنگی ملموستر باشد و بیشتر به قرآن جذب شویم.
اولین نفع فعالیت قرآنی من برای خودم بود و با قرآن بیشتر مرتبط شدم و برخی آیات قرآن در من توجه ایجاد کرد به خاطر اینکه مجبور بودم روی کلمات و جملات قرآن ویژهتر کار کنم و از حالت قرائت ساده خارج شوم که منجر به طراحی یک قرآن زیبایی شد که در نوع خودش بینظیر و دارای ویژگیهای خاص است.
کاری که در آن قرآن موجود در منزل مادرم صورت گرفته بود ابتدایی و عمدتا روی قرینهیابی حروف بود. اما کار هنری که روی قرآن مسطور صورت گرفته این است که هر صفحه آن 11 سطر است و سطر اول آن با هر حرفی آغاز شده، سطر یازدهم آن هم با همان حرف آغاز میشود و به همین ترتیب حروف آغازین سطر دوم با دهم، سطر سوم با نهم، سطر چهارم با هشتم، سطر پنجم با هفتم و سطر ششم هر صفحه نیز با سطر ششم صفحه مجاور خودش دارای قرینه حرفی یا کلمهای در آغاز سطر است.
در برخی از سطرها کلمات و در برخی از آنها نصف سطر و یا تمام یک آیه در یک صفحه حالت قرینهای و آینهای دارد. در قرآنهای قدیمی از حدود قرن دهم قرآنهایی داریم که با این حالت نوشته شدهاند، تمام آنها از فرمول یکنواخت آغاز آیه از ابتدای صفحه و سطر تبعیت میکنند. بالطبع اگر شما بخواهید صفحهها به انتهای آیه ختم شود و تقارن هم داشته باشد شما مجبورید از فشردگی و انبساط در نگارش استفاده کنید که زیبایی را از بین خواهد برد؛ اما ما گفتیم که چه اسراری به شروع از ابتدا داریم؟ بلکه میتوان از وسط آیه هم شروع کرد و دیدیم که این خودش زیبایی عجیبی ایجاد کرد و باعث جلوگیری از خستگی چشم در هنگام تلاوت قرآن شد و شکلهای زیبایی هم در صفحات قرآن از آن تولید شد. البته تمامی سورهها از ابتدای صفحه شروع و به انتهای صفحه ختم میشوند.
در موارد زیادی جاهایی که چندین کلمه متقارن موجود است توجه ایجاد میکند. مثلا در جایی میفرماید «وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیَاتِ إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا» و انتهای آیه میفرماید «وَمَا نُرْسِلُ بِالْآیَاتِ إِلَّا تَخْوِیفًا» یا در جای دیگری میفرماید «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ» و در جای دیگری میفرماید «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ»، این یک زمینه توجه ایجاد میکند که خدا در این که چه میخواهد بگوید.
اینجا این تفاوت جذبه ایجاد میکند که در معانی دقت بیشتری شود؛ امروز هم از هنر برای توجه دادن استفاده میشود.
در ترجمه هم از ترجمه شیوا، روان، زیبا و ساده استاد ابوالفضل بهرامپور استفاده کردیم. این قرآن در حدود 780 صفحه تنظیم شده و توصیه میکنم دوستانی که میخواهند در کنار قرائت قرآن با یکی دو ویژگی هنری آیات آن آشنا شوند این قرآن را استفاده کنند که زمینه فهم و تدبر را ایجاد کند.
تولید این کار چقدر طول کشید؟
چهار سال روی این قرآن کار کردم. ایده تقارن خط ششم با صفحه مجاور را هم از یک قرآن در آستان قدس گرفتم و 4 ماه روی آن کار کردم تا آن را وارد قرآن خودم کنم البته خیلی از کلمات را در تنظیم قبلی از دست دادم. البته من بعدها فایل آن قرآن را از موزه مشهد گرفتم و دیدم که برخلاف آنچه در توضیحاتش آمده چنین ویژگی در آن قرآن وجود ندارد بلکه فقط یک صفحهای که برای نمایش باز شده، آن ویژگی را دارد.
چینش کامپیوتری این حروف را هم خودتان انجام دادید؟
ما این قرآن را اول برمبنای خط معمول جلو رفتیم بعد در نرمافزار word تقارنها را با در نظر گرفتن حداقل و حداکثری برای اندازه سطرها انجام دادیم، بعد از آمادهسازی در یک برنامه نرمافزاری که توسط شرکت «گام الکتریک» تهیه شده به صورت خط «امیر» درآوردیم که فضای تقارن ما را زیباتر کرد.
این چهار سال حاوی خاطره یا تجربهای هم برای شما بود؟
خودم وقتی روی این قرآن کار میکردم احساس کردم که خیلی وقتهایی داریم که به بطالت میگذرانیم و چه بهتر که این وقتها با قرآن پر شود؛ مثلا برای من که جراح هستم بین عملها فرصتهایی پیش میآمد که من از آنها استفاده و بر روی این قرآن کار میکردم و احساس میکردم که این فضا و عطر قرآن در کنار عمل جراحی که انجام میدادم کنار من بود، در چشم آدمی که قرآن را میبیند نوری ایجاد میشود و سبب آرامش میشود.
همیشه خدا را شکر میکردم که توفیق خدمت به بیماران را دارم و این فضای قرآنی همیشه این را برای من متذکر میشد. به واسطه این کار توفیق پیدا کردم چندین بار قرآن را ختم کنم در حالی که در زمان گرفتن تخصص کمتر این فرصت پیش میآمد.
این به من کمک میکرد که بیشتر با قرآن مأنوس شوم؛ این کار سبب شد که من در کنار کار تخصصی که باید انجام میدادم بدانم که میتوانم فضاهای بیشتری را به ارتباط با قرآن اختصاص دهم اما قبلا این فرصت نبود.
ارتباط با قرآن، این فرهنگ را که مریض را فارغ از انتفاعی که برای ما ایجاد میکند ببینیم، بیشتر در من تقویت میکرد.
به نظر شما جامعه پزشکی ما امروز چقدر به این روحیات نیازمند است؟
پزشکها مرتب بیماریهای گوناگون و سلامتی افراد و نحوه فوت کردن و انواع آن را میبینند. خلقت را در لباس جسم به خوبی درک میکنند، بیش از این خداوند چه چیز را قرار است به ما نشان دهد؟
این فرصت در اختیار هیچ کس نیست که به این میزان با عظمت خداوند آشنا شود چرا که خداوند فقط درباره انسان فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین، نه درباره کهکشانها، حالا این خلقت عظیم در اختیار من پزشک است، پس مسئولیتم نزد خداوند خیلی زیاد است و من پزشک باید از این فضایی که توفیق پیدا کردم در خدمت سلامت انسانها و علم پزشکی باشم به خوبی برای نزدیک کردن مردم و خودم به خدا استفاده کنم.
انتهای پیام/